🔹🏴🔹🏴🔹
بسم الله الرحمن الرحیم
🌹 آیه ۵۵ سوره مائده - بخش۲
🌸 إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ ءَامَنُواْ الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَ يُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ راکِعُون
َ
🍀 ترجمه: همانا ولىّ و سرپرست شما، تنها خداوند و پیامبرش و مؤمنانى هستند كه همواره نماز را برپا مى دارند و در حالی که در ركوع هستند زكات مى دهند.
🌸 در جلسه قبلی به شأن نزول آیه پرداختیم و در اینجلسه به شرح و پیام های آیه می پردازیم. اين آيه با كلمه «انّما» كه در لغت عرب به معنى انحصار مى آيد شروع شده و مى گويد: ولىّ و سرپرست شما سه كس است: « إِنَّما وَلِيُّكُمُ اللّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذِينَ ءامَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلاةَ وَ يُؤْتُونَ الزَّكاةَ وَ هُمْ راكِعُونَ: همانا ولی و سرپرست شما، تنها #خداوند و پیامبرش و مؤمنانی هستند که همواره نماز را برپا می دارند و در حالی که در رکوع هستند زکات می دهند. »
🌸 منظور از #ولىّ در این آيه ولايت به معنى، سرپرستى و تصرّف و رهبرى مادّى و معنوى است. به خصوص اين كه اين #ولايت در رديف ولايت پيامبر «صلّى اللّه عليه و آله» و ولايت خدا قرار گرفته و هر سه با يک جمله ادا شده است و به اين ترتيب، آيه از آياتى است كه دلالت بر ولايت و امامت #على_عليه_السّلام مىكند.
🔹 پيام های آیه ۵۵ سوره مائده 🔹
✅ آیات قبل، از پذیرش ولایت یهود و نصارا نهى كرد، این آیه مى فرماید: خدا و رسول و كسى را كه در ركوع انگشتر داد، ولىّ خود قرار دهید.
✅ كسانى كه اهل #نماز و #زكات نیستند، حقّ ولایت بر مردم را ندارند.
✅ براى توجّه به محرومان، نماز هم مانع نیست. آرى، #فقیر نباید از جمع مسلمانان دست خالى برگردد.
✅ #ولایت از آنِ كسانى است كه نسبت به اقامه ى نماز و پرداخت زكات پایدار باشد.
✅ هرگونه ولایت، حكومت و سرپرستى كه از طریق #خدا و رسول و امام نباشد، باطل است.
✅ توجّه به خلق براى #خدا در حال نماز، با اقامه نماز منافات ندارد.
✅ كارهاى جزئى (مثل انفاق انگشتر در نماز) #نماز را باطل نمى كند.
✅ در فرهنگ #قرآن، به صدقه مستحبّى هم «زكات» گفته مى شود.
✅ ولایت ها در طول یکدیگرند، نه در برابر یكدیگر. ولایت بر مسلمین، ابتدا از آنِ خداست، سپس پیامبر، آنگاه امام
✅ حضرت #على_علیه_السلام در زمان خود پیامبرصلى الله علیه وآله نیز ولایت داشته است.
🔹🏴🔹
به انتظار نبودی؛ ز انتظار چه دانی؟
سلام✋
#دعای_خیر_امام_زمان_عج_بدرقه_راهتان
🔻#اینجا_خیمه_گاه_شهداست... 👇
🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷
@shahidanemasjedehazratezeynab
🌷〰〰🇮🇷〰〰〰🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔸 اثر توسل به حضرت ام البنین(س)
خاطره ای زیبا از حاج آقا مجتهدی تهرانی(ره)
📽️ حجت الاسلام والمسلمین دکتر #رفیعی
انسان شناسی 040.mp3
11.48M
#انسان_شناسی ۴۰
#استاد_شجاعی
#آیتالله_فاطمینیا
🔥هیزمهای جهنّم، اصلاً خاموش نمیشوند!
اصلاً سادهتر بگوییم؛
💥این هیزمها، خارج از ما نیستند، تا بتوانیم آنها را از خودمان دور کنیم، یا از دستشان فرار کنیم، یا آنها را خاموش کنیم!
- پس جریان این هیزمهای آتشزای جهنّم که قرآن از آنها مکرراً یاد کرده است، چه میتواند باشد؟
- یعنی اگر من به جهنّم بیفتم، هرگز نمیتوانم از آن رها شوم؟
🚩#هیئت_بانوان_پیشکسوت_زینبی_س
👇👇
〰💠〰🌸〰💠
@Heiat1400_p_zeinaby
〰💠〰🌸〰💠
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹 پیرغلام اهل بیت عصمت و طهارت ابوالشهیدین مرحوم حاج غلامرضا لشگریان عصر سه شنبه ۵ دی ماه لقاءالله پیوست.
🔹مرحوم لشگریان پدر شهیدان عبدالرضا و مجیدلشگریان است.
🔹این دو برادر شهید به فاصله پنج سال از یکدیگر در دفاع مقدس به شهادت رسیدهاند.
هدیه به ارواح ملکوتی شهدا ، امام شهدا و همه پدران و مادران آسمانی بخوانیم #فاتحه با ذکر#صلوات
🔰 #اطلاعیه |
#خواهران خادم الشهدای ۱۴ شهید گمنام کوه خضر نبی «علیه السلام » هر هفته برگزار می کنند .
🏴🏴
هرکه افتاده گره به کارش خبر کنید
روضه به نام مادر سقای کربلاست....
💠 ختم صلوات همراه با قرائت زیارت عاشورا هدیه به پیشگاه مطهر چهارده معصوم علیهم السلام، خصوصا محضر نورانی حضرت صدیقه طاهره فاطمه زهرا «سلام الله علیها» به نیت تعجیل در امر ظهور امام زمان «عج»، دفع فتنه های آخرالزمانی ، پیروزی جبهه مقاومت ، سلامتی رهبر عزیزمان، شفای عاجل بیماران به نیابت از روح ملکوتی بنیانگذار انقلاب اسلامی امام خمینی «ره»، سردار دلها و همه شهدا علی الخصوص ۱۴ شهید گمنام کوه خضر نبی «ع»، و اموات و برآورده شدن حاجات.
🔻چهارشنبه ۶دی ماه ۱۴۰۲
🕰 ساعت ۳:۳۰ عصر
🎙با نوای گرم: برادر مهدیان
‼️‼️ در صورت نامساعد بودن هوا این برنامه در حسینیه ی شهدای گمنام برگزار میگردد .
🌹خواهران خادم الشهدای قرارگاه ۱۴ شهید گمنام کوه خضر نبی «علیه السلام»
May 11
ختم #صلوات و قرائت #زیارت_عاشورا در جوار ۱۴ شهید گمنام
چهارشنبه ها ساعت ۱۵:۳۰ تا ۱۶:۳۰
با حضور خادمین شهداء، مجاورین و زائرین شهدای گمنام
۱۴۰۲/۱۰/۶
27 دسامبر، 16.14.aac
10.6M
روضه حضرت ام البنین
توسط برادر مهدیان در جوار ۱۴ شهید گمنام کوه خضر نبی« ع »
2065899264_1070314928.mp3
5.06M
🎙 #قسمت_بیست_ودوم از کتاب #دکل
📚 #کتاب_صوتی 🔊
«قبل از خواب کتاب خوب بشنوید»
🕒 مدت: ۱۰ دقیقه و ۳۲ ثانیه
💾 حجم: ۴ مگابایت
اولین مستند داستانی گام دوم انقلاب
به قلم: روح الله ولی ابرقوئی
ناشر: انتشارات شهید کاظمی
2⃣2⃣ #قسمت_بیست_ودوم
🚩#هیئت_بانوان_پیشکسوت_زینبی_س
👇👇
〰💠〰🌸〰💠
@Heiat1400_p_zeinaby
〰💠〰🌸〰💠
🇮🇷 #وقتی مهتاب گم شد 🇮🇷
◀️ قسمت ۱۶۰م
📒 فصل دوازدهم
🔶🔸پارههای تنم در شلمچه ۹.
به جایی که حدس میزدم فرمانده گردان آنجاست رفتم
باید از او کسب تکلیف میکردم
چشم گرداندم
پیرمردی که قبلاً در همدان دیده بودم نگاهم را جلب کرد
حاجرستم حاجیبابایی بود
شیرمردی که دو فرزندش را در راه خدا داده بود و حالا با چند نفر؛ بیخیال توپ و خمپاره گونیها را از خاک پر میکرد برای حفظ جان بچهها، بالای کانال میبرد
او همشهری فرمانده گردان ما سالار آبنوش بود
ازش پرسیدم؛ حاجی آبنوش کجاست؟!
با دست سنگری را در سینه پشت دژ نشان داد که از اصابت مستقیم راکت هلیکوپتر و خمپاره در امان بود.
از دژ پایین رفتم
سالار را که دیدم حس یتیمی را داشتم که پدر و مادر و همه خانوادهاش را از دست داده است و برای یک بزرگتر درد دل میکند:
"حاجی! بیشتر بچههایم شهید شدهاند! دیگر کسی نمانده که از دژ حفاظت کند! اگر عراقیها بالا بیایند کسی مقابلشان نیست!"
گفت: "میدانم. اما تا شب باید صبر کنیم تا نیروی کمکی بیاید."
باز اصرار کردم: "کسی نمانده؛ از ۱۲۰ نفر شاید ..."
بیسیم را روشن کرد
رفت روی فرکانس فرمانده لشکر
وضعیت را یکبار دیگر برای او گفت
اما حرف حاجمهدی کیانی یک کلام بود: "تکلیف است که بمانید!"
نمیدانم چرا؟!
شاید اثر موج انفجار بود
شاید هم تاثیر از دست دادن این همه رفیق و عزیز که گوشی را از دست سالار آبنوش گرفتم و به فرمانده لشکر گفتم: "کسی نمانده! ما تنها هستیم"
فرمانده گفت: "اگر ترسیدی ..."
پاک قاطی کردم و جواب تندی به فرمانده لشکر دادم
آبنوش هم گفت: "من میمانم! تو اگر میخواهی با نیروهایت برگرد. اما برو پیش حاجمهدی"
دوباره داخل کانال رفتم
طول آن را طی کردم
نمیخواستم لحظهای درنگ کنم و چشمم به پیکر غرق به خون بچهها بیفتد
اگرچه داشتم از غصه منفجر میشدم؛ دو نفر را سرپا دیدم
اولی امیر خانزاده بود که گفت:
"من همینجا میمانم و بر نمیگردم"
دومی هم طهمورثی پیک من بود که گفت:
"جناب فرمانده! حالا باید چه کار کنیم؟!"
خنده تلخی کردم: "کسی نمانده تا من فرماندهاش باشم!"
پشت سر من به راه افتادند
همان زمان بود که گروهانی از لشکر سیدالشهدا از عقب، به دژ رسیدند
انگار خون تازهای در کالبد ما دمیده شد
از بالای دژ آخرین نگاه را به انبوه جنازهها انداختم
نگاهم روی نخلستانهای چپ و راست دژ ماند
همان نخلستانی که قبل از آمدن ما کاکل نخلهایش به ما میخندید
اما حالا تماماً بیسر شده بودند و تا کمر سوخته
با خانزاده و طهمورثی به حالت دویدن سه کیلومتر مسیر را از دژ و نهر جاسم تا شهرک دوعیجی و مقر فرمانده لشکر رفتیم
داخل سنگر فرماندهی شدم
پتو را کنار زدم
حاج مهدی و دو سه نفر دیگر مقابل چند بیسیم نشسته بودند
از لحن و حاضر جوابیم سرم را پایین انداختم ولی حرفم را زدم:
"حاج آقا! از یک گروهان نیرو فقط من هستم و دو نفر که بیرون ایستادهاند!"
منتظر بودم حاج مهدی سرم داد بزند و سرزنشم بکند
به آرامی جواب داد: "میدانم!"
دیگر حرفی نزدم و برگشتم
دنبال یک وسیله بودیم که به ابوشانک برگردیم
هیچ خودرو یا موتوری از سنگینی آتش دشمن جرات ایستادن نداشت
یک کمپرسی توجهم را جلب کرد
به سمتش رفتم
ولی ایکاش نمیرفتم و آن صحنه را نمیدیدم
🔗 ادامه دارد ...
🔻#اینجا_خیمه_گاه_شهداست... 👇
🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷
@shahidanemasjedehazratezeynab
🌷〰〰🇮🇷〰〰〰🌷