انسان شناسی 106.mp3
11.33M
#انسان_شناسی ۱۰۶
#استاد_شجاعی
#استاد_پناهیان
💢 قرآن حالت طبیعیِ یک قلب سالم را، رغبت به آخرت میداند!
← اینکه دائماً در طول شبانه روز، قلب و فکر انسان، با آخرت همراه میشود و برای لحظهی تولدش مشتاقِ دلواپس است!
🔺چرا ما اینگونه نیستیم؟
چرا ما با ایدهآل یک انسان طبیعی از نظر قرآن، اینقدر فاصله داریم؟
🚩#هیئت_بانوان_پیشکسوت_زینبی_س
👇👇
〰💠〰🌸〰💠
@Heiat1400_p_zeinaby
〰💠〰🌸〰💠
📚کتاب#از_قفس_تا_پرواز
💢خاطرات#شهید_محمدعلی_برزگر
🍂قسمت پنجاهم
📝 عمل جرّاحــــی♡
🍃محمّد گرفتار درد پهلو بود و برای درمان به کلینیک شهر فاروج مراجعه کردیم. از کلینیک فاروج که برگشتیم چند روزی داروهایش را خورد ولی باز هم حالش تغییر نکرد و هم چنان از شدّت درد به خود می پیچید.
🌷گفتم: داداش جان! اگر قرار بر بهبودی بود که تغییری حاصل میشد، دست روی دست بسیار است و هر پزشک تشخیص خود را دارد. باز هم مقاومت کرد و به حوزۀ علمیّه برگشت تا اینکه یکی از دوستان وی خبر وخامت حال محمّد را داد و هر طور که بود محمّد را با همان دوستی که بنده را مطّلع کرد به درمانگاهی در شهرستان قوچان بردیم
🍃پزشک به محض معاینه گفت: بیمارتان مبتلا به آپاندیسیت است و باید هر چه زودتر عمل بشود.
با دستپاچگی گفتم: هر طور که صلاح میدانید .
🌷با دستور پزشک، همان شب محمّد در بیمارستان آیت الله طالقانی(ره)بستری شد تا برای جرّاحیِ فردا محمّد را آماده کنند. خودم بالای سرش بودم و لحظه ای چشم از او بر نمی داشتم.
🍃 پیش از اینکه زمان جرّاحی برسد، صدای شیونی به گوشمان رسید: آقای دکتر! دخترم دارد می میرد با شنیدن این صدا، محمّد ماجرا را پرسید و فهمید که تنها دختر آن پیرزن آپاندیسش ملتهب است ولی چون ما دیروز نوبت گرفته بودیم، محمّد زودتر عمل جرّاحی می شد.
🌷 با شنیدن این صحبت ها، محمّد با ناراحتی گفت: آقای دکتر! عرضی داشتم، اگر اجازه دهید و صلاح بدانید، بنده منتظر میمانم اگر روزی خور دنیا باشم، طوری نمیشود، تعیین تکلیف نباشد، میخواهم خواهشی کنم اینکه دختر این پیرزن حالش وخیم.تر از بنده است، لطفاً او را جرّاحی کنید
🍃 با این جمله، دکتر پزشکیان خواهش او را پذیرفت. الحمدلله دخترِ بیمار عملش با موفّقیّت انجام شد، پس از او محمّد را به اتاق جرّاحی بردند و تکلیف آپاندیسش مشخّص شد و برادرم پس از مدّت.ها درد و رنج بیماری خواب راحتی داشت...
ادامه دارد ....
🔻#اینجا_خیمه_گاه_شهداست... 👇
🌷〰〰🇮🇷〰〰🌷
@shahidanemasjedehazratezeynab
🌷〰〰🇮🇷〰〰🌷
#سلام_امام_زمانم
🔅تا کی نصیب ماست «اَرَیالخَلق» و «لاتُری»
کی میشود نوای«اَنا المَهدی» تو را ...
🔅از سمت کعبه بشنوم ای جانِ جانِ جان
«عَجّل عَلی ظُهُورِکَ یا صاحِبَ الزّمان»...
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
#لَـیِّنقَـلبیلِوَلِیِّاَمرِک
🔻#اینجا_خیمه_گاه_شهداست... 👇
🌷〰〰🇮🇷〰〰🌷
@shahidanemasjedehazratezeynab
🌷〰〰🇮🇷〰〰🌷
🌅 زیارت امام سجاد , امام باقر , امام
صادق علیهم السلام ( سه شنبه )
☀️ بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ
🍃🌻 السَّلامُ عَلَيْكُمْ يا خُزَّانَ عِلْمِ الله ِ، السَّلامُ عَلَيْكُمْ يا تَراجِمَةَ وَحْيِ الله ِ، السَّلامُ عَليْكُمْ ياأَئِمَّةَ الهُدى ، السَّلامُ عَلَيْكُم ياأَعْلامَ التُّقى، السَّلامُ عَلَيْكُمْ ياأَوْلادَ رَسُولِ اللهِ، أَنا عارِفٌ بِحَقِّكُمْ، مُسْتَبْصِرٌ بِشَأْنِكُمْ مُعادٍ لاَعْدائِكُمْ مُوالٍ لاَوْلِيائِكُمْ، بِأَبِي أَنْتُم وَاُمِّي، صَلَواتُ الله عَلَيْكُمْ.
🍃🌻اللّهُمَّ إِنِّي أَتَوالى آخِرَهُمْ كَما تَوالَيْتُ أَوَّلَهُمْ وَأَبْرءُ مِنْ كُلِّ وَلِيجَةٍ دُونَهُمْ وَأَكْفُرُ بِالجِبْتِ وَالطَّاغُوتِ وَاللاّتِ وَالعُزَّى، صَلَواتُ الله عَلَيْكُمْ يامَوالِيَّ وَ رَحْمَةُ الله وَ بَرَكاتُهُ.
🍃🌻السَّلامُ عَلَيْكَ يا سَيِّدَ العابِدِين َ، وَ سُلالَةَ الوَصِيِّينَ، السَّلامُ عَلَيْكَ يا باقِرَ عِلْمِ النَبِيِّين َ، السَّلامُ عَلَيْكَ ياصادِقا مُصَدَّقا فِي القَوْلِ و َالفِعْلِ، يا مَوالِيَّ هذا يَوْمُكُمْ وَ هُوَ يَوْمُ الثُّلاثاء ِ، وَ أَنا فِيهِ ضَيْفٌ لَكُمْ وَ مُسْتَجِيرٌ بِكُمْ فَأَضِيفُونِي و َأَجِيرُونِي بِمَنْزِلَةِ الله عِنْدَكُم ْ، و َآلِ بَيْتِكُمُ الطَّيِّبِينَ الطَّاهِرِينَ .
🌺🍃
🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸
بسم الله الرحمن الرحیم
🌹 #آیات_7_و_8_سوره_أنعام
🌸 وَلَوْ نَزَّلْنَا عَلَيْكَ كِتَابًا فِي قِرْطَاسٍ فَلَمَسُوهُ بِأَيْدِيهِمْ لَقَالَ الَّذِينَ كَفَرُوٓا إِنْ هَٰذَآ إِلَّا سِحْرٌ مُبِينٌ (۷) وَقَالُوا لَوْلَآ أُنْزِلَ عَلَيْهِ مَلَكٌ ۖ وَلَوْ أَنْزَلْنَا مَلَكًا لَقُضِيَ الْأَمْرُ ثُمَّ لَا يُنْظَرُونَ (۸)
🍀 ترجمه: و اگر ما نوشته ای روی صفحه ای بر تو نازل كنیم كه آنان آن را با دست خود لمس كنند، باز کسانی که کافر شدند می گویند: این جز جادویی آشكار نیست (۷) و گفتند: چرا فرشتهای [كه ما آن را ببینیم] بر او نازل نشده است؟ اگر فرشته ای نازل می کردیم [که آن را ببینند]كار آنان پایان می یافت و هیچ مهلتی به آن داده نمی شد (۸)
🌷 #كِتَاب: نوشته
🌷 #قِرْطَاس: چیزی است که بر روی آن بنویسند چه کاغذ ، چه چوب ، یا پوست یا سنگ باشد ولی امروزه به کاغذ گفته می شود.
فَلَمَسُوهُ: پس آن را لمس کنند
🌷 #بِأَيْدِيهِمْ: با دستان خود
🌷 #سِحْر: جادو
🌷 #مُبِين: آشکار
🌷 #مَلَك: فرشته
🌷 #لَقُضِيَ_الْأَمْر: کار پایان می یافت
🌷#لَا_يُنْظَرُون: هیچ مهلتی به آنان داده نمی شود
🌸 #شأن_نزول_آیات: این آیات در مکه بر #پیامبر_اسلام صلی الله علیه و آله و سلم نازل شده است. جمعی از مشرکان و بت پرستان به پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم گفتند: ما به تو ایمان نمی آوریم تا این که کتاب و نوشته ای از جانب خدای تو به ما برسد و با آن کتاب چهار فرشته همراه باشند و آن چهار فرشته نزد ما گواهی دهند که آن نوشته از جانب خداست.
🌸 این آیات نازل شد و درباره مشرکان پاسخ داد: « وَ لَوْ نَزَّلْنا عَلَيْكَ كِتاباً فِي قِرْطاسٍ فَلَمَسُوهُ بِأَيْدِيهِمْ لَقالَ الَّذِينَ كَفَرُوا إِنْ هذا إِلاّ سِحْرٌ مُبِينٌ: و اگر ما نوشته ای روی صفحه ای بر تو نازل کنیم که آنان آن را با دست خود لمس کنند، باز کسانی که کافر شدند می گویند: این جز جادویی آشکار نیست » يعنى دايره #لجاجت آنها تا حدّى توسعه يافته كه روشن ترين محسوسات را انكار مى كنند و به بهانه سِحر از تسليم شدن در برابر آن خودداری می کنند.
🌸 یکی از عوامل #كفر و #انكار، بهانه جويى است از جمله بهانه جويی هايى كه مشركان در برابر پيامبر «صلّى اللّه عليه و آله» داشتند و در چندين آيه از #قرآن به آن اشاره شده و در اين آيه نيز آمده، اين است كه آنها مى گفتند: چرا پيامبر به تنهايى به اين مأموريت بزرگ دست زده است؟ چرا موجودى از غير جنس بشر و از جنس فرشتگان او را در اين مأموريت همراهى نمى كند که آن را ببینیم «وَ قالُوا لَوْ لا أُنْزِلَ عَلَيْهِ مَلَكٌ: و گفتند: چرا فرشته ای [که ما آن را ببینیم] بر او نازل نشده است؟» یا تقاضای چهار فرشته کردند.
🌸 آنها بهانه جو و لجوج بودند قرآن پاسخ می دهد: وَ لَوْ أَنْزَلْنا مَلَكاً لَقُضِيَ الْأَمْرُ ثُمَّ لا يُنْظَرُونَ: اگر فرشته ای نازل می کردیم [که آن را ببینند] کار آنان پایان می یافت و هیچ مهلتی به آنان داده نمی شد» اگر قرار است فرشته ای به صورت واقعی اش جلوه کند ، طاقت دیدن آن را ندارند و با مشاهده آن، جان خود را از دست می دهند. و اگر قرار است به صورت #انسان باشد باز قبول نمی کردند و می گفتند این انسان است و هلاکت قطعی سراغشان می آمد.
🔹 پیام های آیات ۷و۸ سوره أنعام 🔹
✅ وقتی پای #لجاجت در کار باشد، هیچ دلیلی کار ساز نیست.
✅ نسبت #سحر و #جادو ، از رایج ترین نسبت هایی بود که مشرکان به پیامبر می دادند.
✅ کافران بهانه جو، #انسان را شایسته مقام رسالت نمی دانستند و تقاضای دیدن فرشته را داشتند.
✅ #سنت_الهی چنین است که اگر معجزه ای به درخواست مردم انجام شود و انکار کنند، هلاکت قطعی سراغشان خواهد آمد.
🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸
#شهادت . .
اجرکسانیاستکهدرزندگیخود
مدام درحآل درگیری با نفسند و زمانی که
نفس سرکش خود را رام نمودند،
خداوند به مزد این جهاداکبـر،شهادترا
روزیآنهاخواهدکرد...
سلام ✋
#زندگیتان_معطر_به_عطر_شه🌹دا
🔻#اینجا_خیمه_گاه_شهداست... 👇
🌷〰〰🇮🇷〰〰🌷
@shahidanemasjedehazratezeynab
🌷〰〰🇮🇷〰〰🌷
انسان شناسی 107.mp3
11.58M
#انسان_شناسی ۱۰۷
#استاد_شجاعی
#آیتالله_نجفی_قمشهای
▪️اساساً چیزی از نعمتهای بهشت، در دنیا وجود ندارد، چون دنیا ظرفیتِ تجلیِ این نعمتها را ندارد!
▫️پس چگونه میتوان بدونِ مشاهده و فهمِ بهشت، به آن مشتاق شد، و برای بدست آوردنش تمام سبک زندگی را تنظیم کرد؟
🚩#هیئت_بانوان_پیشکسوت_زینبی_س
👇👇
〰💠〰🌸〰💠
@Heiat1400_p_zeinaby
〰💠〰🌸〰💠
در این شلـــــــوغے دنیـــــــا
فراموشتــــــــان نڪردیم
در شلوغـــــــــــے قیامتـــــ
فراموشمــــــــان نڪنید
آے شہــــــــــداء ...
.
🌠☫﷽☫🌠
🕊زیارتنامه ی _شهدا🕊
🌹🌱اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَولِیاءَ اللهِ وَ اَحِبّائَهُ🌷اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَصفِیَآءَ اللهِ وَ اَوِدّآئَهُ🌷
اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصَارَ دینِ اللهِ🌷
اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللهِ🌷
اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنینَ🌷
اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ العالَمینَ🌷
اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی مُحَمَّدٍ الحَسَنِ بنِ عَلِیٍّ الوَلِیِّ النّاصِحِ🌷
اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی عَبدِ اللهِ🌷
بِاَبی اَنتُم وَ اُمّی طِبتُم🌷وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتی فیها دُفِنتُم ، وَفُزتُم فَوزًا عَظیمًا🌷
فَیا لَیتَنی کُنتُ مَعَکُم فَاَفُوزَمَعَکُم🌹🌱
🌟شادے ارواح مطهر #شـهدا #امام_شهدا #اموات #صلوات
آمادگی نوجوانان برای ماه رمضان استاد اخوی.mp3
29.17M
#تربیت_دینی
#روزه_اولی_ها
#آموزشوالدین
#ماهرمضان
✅ چگونه نوجوانان و روزه اولیها را برای ماه مبارک رمضان آماده کنیم؟🤔
✅ #استاد_ابراهیم_اخوی؛ روانشناس نوجوان در این جلسه یک ساعته، نکات کاربردی مورد نیاز والدین و مربیان را در راستای سوق دادن نوجوانان به روزهداری و نیز مدیریت همزمان نوروز و ماه رمضان، آموزش میدهند.
❌ این صوت مهم #رایگان و به صورت #نذر_فرهنگی در اختیار شما قرار می گیرد، اما شرط استفادهاش این است که صوت بالا را همراه با #لینک برای حداقل 10 مخاطب یا گروه ارسال بفرمایید.
مشاوره تلفنی | معرفی و ثبتنام دورهها | سایت همنو
╭─┅─🍃🌺🌸🌺🍃─┅─╮
همنو | همراهان نوجوان
@eakhavi
╰─┅─🍃🌺🌸🌺🍃─┅─╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📺 تیزر فصل جدید برنامه زندگی پس از زندگی
🌹🍃بعون الله الملک الاعلی🍃🌹
به یاری خداوند تعالی، فصل پنجم مجموعه زندگی پس از زندگی از یک روز قبل از آغاز ماه مبارک رمضان هر روز ⏰️ساعت ۱۷ ⏰️
مهمان نگاه شما بزرگواران خواهد بود.
🔸تهیه کننده: عباس موزون
در ایام #ماه_مبارک_رمضان
✅ هرروز ساعت ۱۷
بازپخش یک بامداد و ۱۲ و نیم روز بعد
از شبکه چهار سیما
🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺
#زندگی_پس_از_زندگی
#تجربه_نزدیک_به_مرگ
🆔 @zendegindetv4
-1029562622_-57113831.mp3
7.03M
🎙 #قسمت_سی_و_نهم از کتاب #دکل
📚 #کتاب_صوتی 🔊
«قبل از خواب کتاب خوب بشنوید»
🕒 مدت: ۱۴ دقیقه و ۳۸ ثانیه
💾 حجم: ۳ مگابایت
اولین مستند داستانی گام دوم انقلاب
به قلم: روح الله ولی ابرقوئی
ناشر: انتشارات شهید کاظمی
9⃣3⃣#قسمت_سی_و_نهم
🔻#اینجا_خیمه_گاه_شهداست... 👇
🌷〰〰🇮🇷〰〰🌷
@shahidanemasjedehazratezeynab
🌷〰〰🇮🇷〰〰🌷
📚کتاب#از_قفس_تا_پرواز
💢خاطرات#شهید_محمدعلی_برزگر
🍂قسمت پنجاه و یکم
📝 فریــــاد رس ♡
🔸️ پس از شهادت محمّد افراد زیادی به دیدارمان آمدند و در آن روزهای سخت با حضور خود تسلّی بخش خاطرمان شدند.روزی طلبه ای جوان به منزل ما آمد و خود را«نقوی» معرّفی کرد و پس از قرائت فاتحه، خاطرۀ بسیار جالبی را از محمّد برایم نقل فرمود
🌷او در حالی که گریه کلامش را می برید، مدام این جمله را تکرار میکرد والله ، خدا شاهد است که از شنیدن خبر شهادت محمّد به قدری سوختم که باورش برای شما دور از انتظار به نظر می رسد. پسرم؛ حاج هیبت الله با تعجّب پرسید: شما محمّد ما را از کجا می شناسید؟ پاسخ داد: شهید گردنم حقّ زندگی دارد چون او مرا از مرگ نجات داد.
🔸️با کنجکاوی پرسیدم: مایلم بدانم برادرم چه کار خیری در حقّتان روا داشته است؟ او مدام سر تکان میداد و با دو دست بر سر می زد و جریان را برایم تعریف می کرد او چند سالی از من کوچکتر بود ولی آن قدر نسبت به همۀ بچهها محبّت می ورزید که هر کسی در هر سنّ و شرایطی با او راحت بود و مشکل گشای دوستان به حساب می آمد
🌷یک شب در اواسط هفته دل درد شدیدی به من دست داد کمی داروی گیاهی خوردم و خوابیدم. نیمه های شب از شدّت درد بیدار شدم و مثل مارگزیده ها بر خود پیچیدم، گویا همه خواب بودند و صدایم در دل تاریکی به گوش هیچ کسی نمی رسید، مانده بودم چه کنم، باید کسی را در جریان وضعیّتم قرار میدادم که حالم را خوب درک کند و دست ردّ به سینه ام نزند،
🔸️ناگاه محمّد برزگر را به خاطر آوردم و گفتم: اکنون محمّد تنها محرم و مرهمی است که بی درنگ به فریادم می رسد.
🌷یک دست به دیوار و دستی بر شکم ؛افتان و خیزان خود را به حجره محمد رساندم مثل هر شب نور ضعیفی از زیر در اتاقش بیرون می تابید
🔸️با زحمت در زدم که محمد سریعا در را به رویم بازکرد.
سجاده ای درگوشه اتاق پهن بود و شمع کوچکی داخل نعلبکی قطره قطره آب می شد.از چیدمان اتاق دانستم نماز شب می خواند
🌷محمد تا اوضاع مرا دید بدون هیچگونه پرسشی مرا به دوش کشید و تا حیاط برد.
گفتم :ازکجا وسیله جورکنیم؟
با خوشرویی پاسخ داد:"الحمدالله دوچرخه ای هست که همیشه جور مرا می کشد؛این هم نبود با جان و دل شما را کول می کردم و تادرمانگاه می رساندم.
🔸️بی معطلی سوار دوچرخه شدیم و به راه افتادیم
محمد به سرعت رکاب می زد و من سرم را روی شانه اش گذاشته بودم و از دل پیچه می نالیدم تا اینکه به بهداری رسیدیم.
🌷بی رمق کنار حیاط بهداری خزیدم ؛ اصلا توان راه رفتن نداشتم ؛محمد باز هم مرا از جلو درمانگاه تا نزد پزشک کول کرد و پرستار را از وضعیتم آگاه کرد و مرا به اتاق معاینه فرستاد
🔸️پزشک برایم سرم و دارو نوشت و محمد با همان دوچرخه به داروخانه شهر رفت و دواهایم را خرید و فورا خودش را به درمانگاه رساندوتاصبح کنارم نشست
وقتی سرم تمام شد به حجره بازگشتیم
🌷محمد مرا به اتاق خود برد و تا چند روز مثل یک پرستار از بنده مراقبت کرد تا اینکه کاملا بهبود یافتم
و با کمک شهیدبرزگر دوباره به زندگی برگشتم
چند وقت از این ماجرا گذشت
از بچه ها می شنیدم
محمد مدام مرخصی می گیرد و داوطلبانه درجبهه ها شرکت می کند
🔸️نگرانش بودم و دوست داشتم یک بار دیگر روی ماهش را ببینم
تا اینکه بالاخره او را در کتابخانه حوزه ملاقات کردم
گفتم: آقا محمد.....
شهید فورا مرا شناخت و بطرفم آمد
🌷گفت: سلام علیکم، گفتم: پارسال دوست امسال آشنا، کجایی پسر؟
نگفتی دلتنگت می شویم؟
لبخندی زد و گفت: حقّ با شماست،
مرخّصی بودم.
🔸️پرسیدم: چرا این قدردر حوزه غیبت داری؟ شاید داماد شدی و ما را محرم نمیدانی!
گفت: فعلًا که جنگ زندگی را بر کام ملّت تلخ کرده است انشاءالله برای مراسمم حتماً خبرت می کنم. گفتم: آدرس بدهی حتماً با خانواده در مراسم شادیت خدمت میرسیم
شهید با اصرار نشانی اش را داد و در حقیقت قصدم این بود برای جبران محبّت گذشته ها در جشن ازدواجش شرکت کنم،
🌷 چه میدانستم تقدیر مرا به مراسم ترحیمش میکشاند. مدّتی بود که او را دیگر در مدرسه نمی دیدم و سراغش را از طلاب گرفتم،آنها گفتند: محمّد به جبهه رفته است . دلهره داشتم و چیزی که انتظارش را نداشتم سرم آمد...
ادامه دارد ....
🔻#اینجا_خیمه_گاه_شهداست... 👇
🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷
@shahidanemasjedehazratezeynab
🌷〰〰🇮🇷〰〰〰🌷