eitaa logo
امام زادگان عشق
95 دنبال‌کننده
14.9هزار عکس
4هزار ویدیو
332 فایل
خانواده های معظم شهداء و ایثارگران محله مسجد حضرت زینب علیها سلام . ستاد یادواره امام زادگان عشق ارتباط با مدیر کانال @ya110s تاریخ تاسیس ۱۳۹۷/۱۰/۱۶
مشاهده در ایتا
دانلود
💠 دعای روز سيزدهم ماه مبارک رمضان اللهمّ طَهّرنی فیهِ من الدَنَسِ والاَقْذارِ وصَبِّرنی فیهِ على كائِناتِ الأقْدارِ ووَفّقْنی فیهِ للتُّقى وصُحْبةِ الأبْرارِ بِعَوْنِكَ یا قرةَ عیْنِ المَساكین. خدایا پاكیزه‌ام كن در این روز از چرك و كثافت و شكیبائیم ده در آن به آنچه مقدر است شدنى‌ها و توفیقم ده در آن براى تقوى و هم ‌ نشینى با نیكان به یاریت اى روشنى چشم مستمندان.      🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷 @shahidanemasjedehazratezeynab 🌷〰〰〰〰🇮🇷〰〰🌷
71.Nooh.21-23.mp3
2.26M
🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷 🌺 🌺 🌸 تفسیر قطره ای🌸 💐 💐 استاد گرانقدر حجت الاسلام و المسلمین 🌸 🌸 💐 21-23💐 💐 💐 🌿ثواب این تفسیر هدیه به ارواح طیبه سردارحاج قاسم سلیمانی و همرزمانش شهداء 🌿 هر روز با تفسیر آیاتی از سوره های قرآن کریم توسط استاد حجه الاسلام والمسلمین قرائتی در 👇👇👇👇👇 🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷 @shahidanemasjedehazratezeynab 🌷〰〰🇮🇷〰〰〰🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
13صوت تحدیر جزء سیزدهم.mp3
3.89M
🎙 تلاوت جزء سیزدهم تند خوانی استاد معتز آقایی 🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷 @shahidanemasjedehazratezeynab 🌷〰〰〰〰🇮🇷〰〰🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
1⃣ بعضی‌ها می‌گویند رأی نمی‌دهیم چون ما با سیاست کار نداریم !!... ❗️شما با سیاست کار نداشته باشید سیاست با شما کار دارد !! 👈 این سیاست است که تعیین می‌کند شما چه بخورید یا نخورید، چه موسیقی گوش کنید یا نکنید، چه فیلمی بیینید یا نبینید، سفره تان پر باشد یا خالی و کوچک، فرزندانتان شغل مناسب داشته باشند یا بیکار باشند و..... ❓واقعاً فکر می‌کنید با رأی ندادن، سیاست با شما کار نخواهد داشت؟! 🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷 @shahidanemasjedehazratezeynab 🌷〰〰〰〰🇮🇷〰〰🌷
4_5890719518170284444.mp3
10.47M
" أَجــــِرْنَا مـــِنَ النـــَّارِ يَا مُجِيــــرُ" 🎙با نوای حاج سید مهدی میردامـاد ⬅️ در روایت است هر که دعای مجیر را در «ایام البیض» ماه رمضان یعنی در روزهاى سیزدهم و چهارهم و پانزدهم این ماه مبارک بخواند گناهش آمرزیده مى‏‌شود، هر چند به عدد دانه‏‌هاى باران و برگ‌هاى درختان و ریگ‌هاى بیابان باشد! با این وجود خواندن آن براى شفاى‏ بیمار، اداى دین، بى‏نیازى، توانگرى، رفع غم و اندوه سودمند است. 🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷 @shahidanemasjedehazratezeynab 🌷〰〰〰〰🇮🇷〰〰🌷
: این واقعیت‌شیرین‌ در برابر چشم‌ ماست‌ که‌ امام‌ راحل‌، اگر نه‌ به‌ جسم‌، اما با فکر و راه‌ و وصیت‌ همیشه‌زنده‌ی‌ خود، در کنار ماست‌ و زنده‌ است‌ و به‌ فضل‌ وقدرت‌ خدا هیچ‌ قدرتی‌ نخواهد توانست‌ این‌ حضور و این حیات‌ را سلب‌ کند و جمهوری‌ اسلامی‌ را از پدر و بنیانگذار و معلم‌ بزرگ‌ خود جدا سازد.
🌷〰🌷〰🇮🇷〰🌷〰🌷 سوم یواش‌یواش اعتمادشان به من هم بیشتر شده و دست نوشته‌ها‌ و اطلاعیه‌ها‌یی از امام خمینی به دستشان‌ می‌رسید کپی می‌کردند و در اختیارم قرار می‌دادند تا با صالحی و قادرزاده در مساجد و مدارس پخش کنیم. بدون اینکه از محتوای آن‌ها‌ باخبر باشم، در شهر می‌چرخیدم و کاغذ‌ها‌ی لوله‌شده را که آدرس محافل را رویش نوشته بودند شبانه داخل اماکن دولتی و اداری می‌انداختم و کیف می‌کردم. خیلی توجیه نشده بودم و موضوع برایم شبیه سرگرمی ‌و تفریح بود. سفارش کرده بودند اگر دستگیر شدم، اسم کسی را بر زبان نیاورم و بگویم اطلاعیه‌ها‌ رو پیدا کردم. هر چه می‌گفتند عمل می‌کردم و به دنبال علت و معلولش نبودم. دیشب در منزل علی‌پور، آیت‌الله ربانی شیرازی نوار کاستی را به من داد و گفت: «‌آقا سعید این نوار سخنرانی استاد مطهریه، ببر و با دقت گوش کن.» من هم آوردم و بدون دقت در کارگاه جوشکاری توی ضبط صوت کشویی‌ام گذاشتم و با صدای بلند گوش دادم. آن موقع بود که پیکان جفایی مقابل کارگاهم توقف کرد و صدای ضبط صوتم را شنید. یک شبانه‌روز با آه و ناله و مختصر غذایی در سلول زندان می‌مانم و حدود ساعت دو نیمه شب، جفایی وارد سلولم می‌شود و می‌گوید: «‌کاک سعید، الوعده وفا، آزادت می‌کنم بری به شرطی که فردا بیای سر قرار و طرف رو شناسایی کنی.» ـ چشم حتماً میام. چشمانم را می‌بندد و با عبور ماشین از خیابان و کوچه‌ها‌، در خلوت خرابه‌ای‌ توقف می‌کند و می‌گوید: «‌فردا ساعت پنج بعدازظهر منتظرتیم.» پیاده‌ام‌ می‌کند و می‌گوید: «‌بعد از پنج دقیقه چشماتو باز کن و برو خونه.» چشم‌بندم را برمی‌دارم و می‌بینم ماشین رفته است. با وسواس کوچه‌ها‌ و سوراخ سنبه‌ها‌ را می‌گردم و می‌بینم کسی تحت نظرم نگرفته است. همه جا را دید می‌زنم و اثری از جفایی و همکارانش نمی‌بینم. از بیراهه به منزل علی‌پور می‌روم و دق‌الباب می‌کنم. دو تقۀ محکم و یک تقۀ آرام رمز اختصاصی من است. بقیه هم رمزهای دیگری دارند و نوع دق‌البابشان‌ فرق دارد. علی‌پور سراسیمه در را باز می‌کند و می‌گوید: «‌سعید کجا بودی؟ چرا پیدات نیس؟ از دیشب تا حالا منتظرتیم.» در را پشت سرم می‌بندم و جریان دستگیری را آهسته برایش شرح می‌دهم. همان نیمه شب آیت‌الله ربانی شیرازی را از خواب بیدار می‌کند و ماجرا را برایش شرح می‌دهد. به فکر چاره می‌افتند. آقای ربانی نامه‌ای‌ می‌نویسد و به دستم می‌دهد و می‌گوید: «‌به این آدرس برو.» شبانه ماشین بنز 190 جلو منزل علی‌پور حاضر می‌شود و سوارم می‌کند و سریع راه می‌افتد. از سردشت خارج شده و به مهاباد می‌رسیم. آنجا ماشین دیگری تحویلم گرفته و بدون توقف راه می‌افتد. به شهرهای دیگری می‌رسیم که نامشان‌ را نمی‌دانم و هرگز آنجا را ندیده‌ام‌. بعد از دو شبانه‌روز پیمودن راه طولانی و پیوسته به نیشابور می‌رسم. در طول مسیر هر سؤالی از راننده‌ها‌ می‌پرسم فقط یک کلمه جواب می‌دهند و می‌گویند: «‌سرت به کار خودت باشه، اطلاعات زیاد خطرناکه و دردسر داره.» با خودم فکر می‌کنم خیلی گنده شده‌ام‌ و مقامم بالا رفته که شهر به شهر ماشین و راننده منتظرم ایستاده و تحویلم می‌گیرند و با احترام به شهر بعدی می‌رسانند. کارهای کوچک مبارزاتی‌ام در سردشت، فقط جنبۀ سرگرمی ‌و کنجکاوی داشت. نمی‌دانستم به این جایگاه و مقام و موقعیت رسیده‌ام‌ که با بنز دنبالم می‌آیند و با سفارش و اسکورت جابه‌جایم می‌کنند. در نیشابور دنبال نام و آدرس فردی که آیت‌الله ربانی شیرازی روی نامه‌اش نوشته می‌گردم و پرسان پرسان پیدایش می‌کنم و نامه را تحویل حسن‌آقا که میانسال است و ته‌ریشی دارد می‌دهم. با هم به ساختمانی یک طبقه که سه اتاق ردیفی و قدیمی ‌در انتهای حیاط دارد می‌رویم. اتاقی تحویلم می‌دهد و می‌گوید: «‌همین جا استراحت کن و از منزل خارج نشو.» تکه‌موکتی کف اتاق پهن است و دو پتو، یک دست کتری و قوری لعابی کنار چراغ علاءالدین گوشۀ اتاق با سفره نانی و چند عدد تخم‌مرغ روی طاقچه و قاشق و بشقابی از جنس روی توی طشتی رنگ و رو رفته بر سر گنجه قرار دارد. ⬅️ ادامه دارد ...... 🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷 @shahidanemasjedehazratezeynab 🌷〰〰〰〰🇮🇷〰〰🌷
⭕️ پلیس آگاهی، ظریف و مذاکرات 🔹 در بسیاری از اوقات پلیس آگاهی پس از بررسی صحنه جنایت‌ ، به گفتن یک جمله اکتفا می کند: کار « آشنا» است. این جمله در ماجرای فایل صوتی ظریف هم کاربرد دارد. 🔹 چرایی انتشار مصاحبه ظریف در شبکه سعودی‌ ها را باید در پرونده «مذاکرات وین » جستجو کرد. روحانی می خواهد به هر قیمتی «آخرين ماموریتش» را در جریان این مذاکرات انجام بدهد و در این مسیر از قربانی کردن ظریف هم ابایی ندارد ! 🔹 آخرین ماموریت روحانی بازگرداندن آمریکا به برجام و پذیرش و اجرای مجدد همه محدودیت‌های برجامی از سوی ایران تا قبل از تحویل قدرت به دولت بعدی است و مذاکرات وین با همین هدف و با دستور « لندن» به راه افتاده است. اما موج مخالفت‌ها با این مذاکره و تردید عمومی نسبت به روند و نتایج آن، موفقیت مذاکرات را با تردید مواجه کرده و به همین خاطر انتشار مصاحبه ظریف و انحراف توجهات به سوی آن می تواند زمینه را برای ادامه مذاکرات و رساندن آن به نتیجه مورد نظر انگلیس فراهم کند. ✳️ این مصاحبه نکته تازه ای را آشکار نکرده است. ظریف « دیپلمات» است و انقلابی نیست، همان طوری که حاج قاسم «انقلابی» بود و دیپلمات نبود. از دیپلماتی که مقابل امیر کویت زانو بزند و از نابودی همه توان دفاعی ایران با یک بمب آمریکا سخن بگوید، توقع چه حرفهایی دارید؟ ✍ دکتر کوشکی