eitaa logo
امام زادگان عشق
94 دنبال‌کننده
14.9هزار عکس
4هزار ویدیو
331 فایل
خانواده های معظم شهداء و ایثارگران محله مسجد حضرت زینب علیها سلام . ستاد یادواره امام زادگان عشق ارتباط با مدیر کانال @ya110s تاریخ تاسیس ۱۳۹۷/۱۰/۱۶
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷〰🌷〰🇮🇷〰🌷〰🌷 از سختی‌های سال 63 می‌گفت. روایت می‌‌کرد: وقتی سراغ را از من ‌گرفت بردمش بهشت زهرا (س) قبر را نشانش دادم و گفتم اینجاست و دیگر خانه نمی‌آید. مات به سنگ قبر خیره شد و هیچ چیز نگفت . برگشتیم خانه . شب شده بود و سردی هوا خودش را در شب بهتر نشان می‌داد . وقتی کمی سردش شد شروع کرد به بهانه آوردن و گفت : مامان الان زیر آن سنگ توی این سرما می‌کند . برویم را بیاوریم خانه تا شود . حالا دیگر مانده بودم جواب این حرفش را چگونه بدهم. گریه می‌کرد و پا می‌کوبید که الان شده برویم و بیاوریمش خانه. کلافه شده بودم. یک پسر چند ساله بیشتر از این نمی‌تواند نبودن را درک کند. سختی‌هایی از این دست زیاد کشیدیم تا بچه‌ها با پدر کنار آمدند. روای : همسر سلامتی و
براساس خاطراتی از و فرزندش و چهارم سال ۱۳۸۲ با شوک بسیار سخت شهادت پدر همسرم به پایان رسید. من بار دیگر «بابا» را از دست دادم. این نکته را بگویم که من از بیان کردن لفظ «بابا» خوشم نمی آید! يعني با شنیدن این کلمه حالم تغيير می کند. گویی تمام سختيها یکباره روي دوشم ریخته می شود؟ از کودکی این واژه براي من غریب بود. پدر من همیشه در جبهه بود و از اینکه به او حاجي طاهري بگویم خوشحال ميشد. وقتي بزرگتر شدم و دیدم که از نعمت بابا محروم هستم و به همین دلیل در زندگی با مشکلاتی روبرو میشوم، به این کلمه بیشتر حساسیت پیدا کردم. حتي مادرم گفت با کسي ازدواج کن که پدر داشته باشد تا جاي خالي «بابا» را براي تو پرکند و آقاي پيروي بهترین است. اما زماني که با آقاي پيروي آشنا شدم، دیگر سختي واژه بابا برایم کمتر شد. واقعا احساس می کردم که یک پشت و پناه و یک باباي مهربان، بالا سر زندگی من قرار گرفته. با کمک همسرم تلاش کردم تا این واژه را به کار ببرم. اما این بابای مهربانخيلي زود ما را ترک کرد. از آن روز با اینکه مرد زندگي شده بودم اما نمي دانم چرا نسبت به واژه بابا غربت بیشتری پیدا کردم. از اینکه مادرم دوباره بي بابا شدن مرا میدید نگران بودم. دعا می کردم از این امتحان الهي سربلند بیرون بیایم. روزها گذشت و خداوند فرزندان خوبي به من عطا نمود. اما گاهي بابا خطاب شدن از سوي فرزندانم مرا آزار ميداد. فرزندان عزیزم فهمیده اند که لفظ «بابا» براي من كلمه زيبايي نیست. اطرافیان می دانند که من به این 👇👇👇👇👇
خودت گفتی شبیه باش من مثل مادرت دیدم یک لحظه یادم رفت اسمِ من است که خوردم را هم تار دیدم تسلیت باد .
کودک بود که پدرش ‌ شد... دانشگاه که قبول‌ شد، همه گفتند: با سهميه قبول شده... ولی هیچوقت نفهمیدند کلاس او‌ل وقتی خواستند به ‌ او یاد بدهند که بنویسد ، یک هفته در تب سوخت... 💔😭 🔻... 👇 🌷〰🇮🇷〰〰🌷 @shahidanemasjedehazratezeynab 🌷〰〰🇮🇷〰🌷