🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷
#مناسبت_ششم_بهمن_ماه
#سالروز_شهادت_روحانی_شهید
#سید_قاسم_فضلی_رمی
✍#زندگی نامه؛
روستاي سر سبز «رمنت» از توابع شهر شهيدپرور بابل، زادگاه دريادلي از مردان كارزار بود كه موج صلابتش در روزگاراني بعد، ويرانة مرداب بعثيان پليد را به ارمغان آورد؛ مرداني كه نيمهشب، ناز نياز مستانهشان را در حريم دوست به نظاره مينشست و روز، بر شكوه پيكار عليگونه ايشان فخر و مباهات مي كرد. شهيد «سيدقاسم فضلي» مردي از تبار خطة مردانگي و غيرت مازندران است كه زندگاني سراسر نورش را به نظاره مي نشينيم: او به سال 1349 ديده به جهان گشود و در طبيعت پاك آن ديار زندگاني را آغاز كرد.
7ساله بودوشوق دبستان داشت كه فريادغريوملتي از جان گذشته، زيباترين شكوفههاي عشق را با نام خميني -رحمهاللهعليه- در دلش شكوفا كرد و چشم بر وصال و دل بر مرامش بست. تحصيلات ابتدايي و راهنمايي را به مدد هوش سرشار خداوندي به پايان برد و موفق به اخذ مدرك سيكل گشت. با اتمام دورة راهنمايي، روح تشنه و حقيقتجوي قاسم عزيز به ساحل زيباي حوزه رسيد و او با شور و شوق، دل به درياي عاشقي زد و در حوزة «حاج آقا فاضل» بابل مشغول به تحصيل گشت. حوزه، تقدسگاه عشق الهي بود و هر كسي را غوص در درياي عنايتش نشايد. پس از چندي توفيق حضور در فيضية بابل را پيدا كرد و در حجرههاي ملكوتي آن مدرسه، سجادة نياز پهن كرد.
در آدينههاي مدرسه، زمزمههاي «يابنالحسن» اين نوجوان عارف، شكوه مناجات حور را واگويه ميكرد.
#شهدای_محلمون_را_بهتر_بشناسیم
#روحانی_شهید
#سید_قاسم_فضلی_رمی
✍#زندگی نامه؛
روستاي سر سبز «رمنت» از توابع شهر شهيدپرور بابل، زادگاه دريادلي از مردان كارزار بود كه موج صلابتش در روزگاراني بعد، ويرانة مرداب بعثيان پليد را به ارمغان آورد؛ مرداني كه نيمهشب، ناز نياز مستانهشان را در حريم دوست به نظاره مينشست و روز، بر شكوه پيكار عليگونه ايشان فخر و مباهات مي كرد. شهيد «سيدقاسم فضلي» مردي از تبار خطة مردانگي و غيرت مازندران است كه زندگاني سراسر نورش را به نظاره مي نشينيم: او به سال 1349 ديده به جهان گشود و در طبيعت پاك آن ديار زندگاني را آغاز كرد.
7ساله بودوشوق دبستان داشت كه فريادغريوملتي از جان گذشته، زيباترين شكوفههاي عشق را با نام خميني -رحمهاللهعليه- در دلش شكوفا كرد و چشم بر وصال و دل بر مرامش بست. تحصيلات ابتدايي و راهنمايي را به مدد هوش سرشار خداوندي به پايان برد و موفق به اخذ مدرك سيكل گشت. با اتمام دورة راهنمايي، روح تشنه و حقيقتجوي قاسم عزيز به ساحل زيباي حوزه رسيد و او با شور و شوق، دل به درياي عاشقي زد و در حوزة «حاج آقا فاضل» بابل مشغول به تحصيل گشت. حوزه، تقدسگاه عشق الهي بود و هر كسي را غوص در درياي عنايتش نشايد. پس از چندي توفيق حضور در فيضية بابل را پيدا كرد و در حجرههاي ملكوتي آن مدرسه، سجادة نياز پهن كرد.
در آدينههاي مدرسه، زمزمههاي «يابنالحسن» اين نوجوان عارف، شكوه مناجات حور را واگويه ميكرد.
#شهدای_محلمون_را_بهتر_بشناسیم
#روحانی_شهید
#سید_قاسم_فضلی_رمی
✍#زندگی نامه؛
روستاي سر سبز «رمنت» از توابع شهر شهيدپرور بابل، زادگاه دريادلي از مردان كارزار بود كه موج صلابتش در روزگاراني بعد، ويرانة مرداب بعثيان پليد را به ارمغان آورد؛ مرداني كه نيمهشب، ناز نياز مستانهشان را در حريم دوست به نظاره مينشست و روز، بر شكوه پيكار عليگونه ايشان فخر و مباهات مي كرد. شهيد «سيدقاسم فضلي» مردي از تبار خطة مردانگي و غيرت مازندران است كه زندگاني سراسر نورش را به نظاره مي نشينيم: او به سال 1349 ديده به جهان گشود و در طبيعت پاك آن ديار زندگاني را آغاز كرد.
7ساله بودوشوق دبستان داشت كه فريادغريوملتي از جان گذشته، زيباترين شكوفههاي عشق را با نام خميني -رحمهاللهعليه- در دلش شكوفا كرد و چشم بر وصال و دل بر مرامش بست. تحصيلات ابتدايي و راهنمايي را به مدد هوش سرشار خداوندي به پايان برد و موفق به اخذ مدرك سيكل گشت. با اتمام دورة راهنمايي، روح تشنه و حقيقتجوي قاسم عزيز به ساحل زيباي حوزه رسيد و او با شور و شوق، دل به درياي عاشقي زد و در حوزة «حاج آقا فاضل» بابل مشغول به تحصيل گشت. حوزه، تقدسگاه عشق الهي بود و هر كسي را غوص در درياي عنايتش نشايد. پس از چندي توفيق حضور در فيضية بابل را پيدا كرد و در حجرههاي ملكوتي آن مدرسه، سجادة نياز پهن كرد.
در آدينههاي مدرسه، زمزمههاي «يابنالحسن» اين نوجوان عارف، شكوه مناجات حور را واگويه ميكرد.