eitaa logo
امام زادگان عشق
94 دنبال‌کننده
14.6هزار عکس
3.8هزار ویدیو
327 فایل
خانواده های معظم شهداء و ایثارگران محله مسجد حضرت زینب علیها سلام . ستاد یادواره امام زادگان عشق ارتباط با مدیر کانال @ya110s تاریخ تاسیس ۱۳۹۷/۱۰/۱۶
مشاهده در ایتا
دانلود
آقا مهدی شعر می گفت ، مداحی می کرد. دلش نمی خواست شعرهایی که برای مداحی یا برای اهل بیت (ع) می سراید به نام خودش خوانده شود. به او گفتم این اشعار زمینه خوبی برای چاپ یک کتاب اشعار آیینی می تواند باشد؛ اما آقا مهدی دلش میخواست شعری که برای اهلبیت (ع) می سراید درگمنامی باشد. مهدی جانم می دانست همه اجرها در گمنامی است و دلش میخواست در شاعری هم گمنام باشد. به دانشجوها می گفت: لبخند، فراموش نشه ... ساده ترین کاری که می توانید برای همسر و یا مادرتان انجام دهید همین است! نهم خرداد ماه 95 بود که مهدی وصیت نامه ی خودش را نوشت چون قرار بود مهدی 9 خرداد به سوریه اعزام شود، ولی سفرش کنسل شد. بعد از دو روز با مهدی تماس گرفتند که دوباره سفرت به عقب افتاده و احتمالا 13 خرداد به سوریه اعزام می شود. از نهم تا 13 خرداد که چهار روز بیشتر نبود در این مدت مهدی خیلی ناراحت بود اما وقتی مطمئن شد که قرار اعزامش حتمی است چهره اش نورانی تر شده بود. روز آخر دو تا پسرانش را روی پاهایش می نشاند و با آنها بازی می کرد، من داشتم مهدی را میدیدم و در دلم می گفتم نکند این آخرین باری باشد که مهدی را می بینم. مهدی به دختر شهید داد یک شب دختر سه ساله شهید ابراهیم عشریه را برده بود شهر بازی و کلی برایش عکس و فیلم گرفت. وقتی به خانه برگشت، گفت: به معصومه کوچولو قول دادم این بار که رفتم هر طور شده بابا ابراهیمش را با خودم بیارم. بچه رنگی به صورت نداشت خیلی لاغر شده بود. رفت جلوی قاب عکس شهید ایستاد و آه بلندی کشید. دوباره گفت: هر وقت چشمم به سه دختر قد و نیم قد ابراهیم می افتد، نمی دانی چه حالی می شوم جگرم آتش می گیرد. آستین های دستش را بالا زد همینطور که داشت به محاسنش دست می کشید، آرام گفت: خجالت می کشم تو صورت دخترها نگاه کنم. گرامی با ذکر 🔻... 👇 🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷 @shahidanemasjedehazratezeynab 🌷〰〰🇮🇷〰〰〰🌷