eitaa logo
امام زادگان عشق
98 دنبال‌کننده
14.2هزار عکس
3.7هزار ویدیو
313 فایل
خانواده های معظم شهداء و ایثارگران محله مسجد حضرت زینب علیها سلام . ستاد یادواره امام زادگان عشق ارتباط با مدیر کانال @ya110s تاریخ تاسیس ۱۳۹۷/۱۰/۱۶
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از  امام زادگان عشق
روزِمان را با سَلام بَر چهارده مَعْصوم آغاز می‌کنیم 🌱اَلْسَّلامُ عَلَیْکَ یا رَسُولَ اَللّه صل الله 🌱اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَمیرَاَلْمؤمِنین 🌱اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا فاطِمَةُ اَلزَهْراءُ 🌱اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا حَسَنَ بنَ عَلیٍ نِ اَلمُجْتَبی 🌱اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا حُسَینَ بنَ عَلیٍ سَیدَ اَلشُهَداءِ 🌱اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا عَلیَّ بنَ‌اَلحُسَیْنِ زینَ اَلعابِدینَ 🌱اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا مُحَمَّدَ بنَ عَلیٍ نِ اَلباقِرُ 🌱اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا جَعْفَرَ بنَ مُحَمَّدٍ نِ اَلصادِقُ 🌱اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا مُوسَی بنَ جَعْفَرٍ نِ اَلکاظِمُ 🌱اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یاعَلیَّ بنَ‌مُوسَی‌اَلرِضَا اَلمُرتَضی 🌱اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا مُحَمَّدٍ بنَ عَلیٍ نِ اَلجَوادُ 🌱اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا عَلیَّ بنَ مُحَمَّد نِ اَلهادی 🌱اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا حَسَنَ بنَ عَلیٍ نِ اَلعَسْکَری 🌱اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا بَقیَةَ اللَّه، یا صاحِبَ اَلزَمان وَ رَحْمَةَ اَللّهِ وَ بَرَکاتِهِ 🔻... 👇 🌷〰〰🇮🇷〰〰🌷 @shahidanemasjedehazratezeynab 🌷〰〰🇮🇷〰〰🌷
🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸 بسم الله الرحمن الرحيم 🌷 📚 : رنگ خدا 🌸 صِبْغَةَ اللَّهِ وَمَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللَّهِ صِبْغَةً وَنَحْنُ لَهُ عَابِدُونَ 🍀 ترجمه:رنگ آمیزى الهى و كیست زیباتر از رنگ خدا؟و ما تنها او را عبادت مى كنیم. 🌺 بعضی از انسان ها که کنار آنها می نشینیم عجیب رنگ و بوی خدا می دهند و وجودمان در کنار آنها و با طراوت می شود ولی بعضی از انسانها وقتی کنار آنها می نشینیم وجودمان در کنار آنها افسرده و بی انگیزه می شود. 🌺 در زندگى خویش باید رنگى را بپذیرد،امّا در میان همه رنگ ها،رنگ خدایى بهتر است. یعنی ویژگی های خدا را داشتن اگر قرار هست رنگ و بویی بگیریم و ویژگی های کسی را داشته باشیم ویژگی های خدا را داشته باشیم انسانی که اهل بخشش ، اهل امیدواری ، اهل کمک کردن به فقیران باشد رنگ خدا را گرفته و چه رنگى بهتر از رنگ خدا كه او را عبادت و بندگى مى كنیم. ،رنگ خداست همه رنگ ها به مرور زمان کم رنگ و بی رنگ می شود فقط رنگ خداست که همیشگی و پایدار است به اعمالمان رنگ خدایی بزنیم. 🌺به جای پیروی از فرهنگ و تفکرات و عقاید نادرست غرب و شخصیت های غربی از فرهنگ اسلامی و مکتب اهل بیت علیهم السلام پیروی کنیم تا زندگیمان رنگ خدایی بگیرد.راه خدا یكى است.اگر رنگ خدایى نباشد،رنگ هاى دیگر،انسان را گیج و متحیّر مى كند. وهمرنگ شدن با جماعتى كه اكثر آنها دچار انحرافند خود مایه رسوایى وخوارى در قیامت است. 🔹 پيام های آیه 138 سوره بقره 🔹 ✅ ایمان به خدا،پیامبران،كتاب هاى آسمانى و تسلیم خدا بودن،صبغه ورنگ خدایى است. ✅ برترین و زیباترین رنگ ها،رنگ الهى است. ✅ باید تنها بود،نه بنده ى دیگران.«و نحن له عابدون» 🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از  امام زادگان عشق
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔰روز یـکشنبـــه روز زیارتی 🌸حضرت علـــــے علیه السلام 🌸حضـرت زهــرا سلام الله علیها دعا 🤲 🔻... 👇 🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷 @shahidanemasjedehazratezeynab 🌷〰〰🇮🇷〰〰〰🌷
سراغ از ذڪرِ با معنا گرفتیم شبیہ موجِ دریا پا گرفتیم حماسہ آفریدیم آن زمان کہ... مدد از حضرت‌زهـــۜــرا (سلام الله علیها) گرفتیم! سلام✋ 🌹ـدایی 🔻... 👇 🌷〰〰🇮🇷〰〰🌷 @shahidanemasjedehazratezeynab 🌷〰〰🇮🇷〰〰🌷
هدایت شده از  امام زادگان عشق
🍃زیارت نامه امام حسن مجتبی(ع) ﺍﻟﺴّﻼ‌ﻡُ ﻋَﻠﻴْﻚَ ﻳَﺎ ﺍﺑْﻦَ ﺭَﺳُﻮﻝِ ﺭَﺏِّ ﺍﻟْﻌَﺎﻟَﻤِﻴﻦَ ﺍﻟﺴّﻼ‌ﻡُ ﻋﻠَﻴْﻚَ ﻳَﺎ ﺍﺑﻦَ ﺃَﻣِﻴﺮِ ﺍﻟْﻤﺆْﻣِﻨِﻴﻦَ ﺍﻟﺴّﻼ‌ﻡُ ﻋَﻠَﻴْﻚَ ﻳَﺎ ﺍﺑْﻦَ ﻓَﺎﻃﻤَﺔَ ﺍﻟﺰَّﻫْﺮَﺍﺀ ﺍﻟﺴّﻼ‌ﻡُ ﻋَﻠﻴْﻚَ ﻳَﺎ ﺣَﺒﻴﺐَ ﺍﻟﻠَّﻪِ ﺍﻟﺴَّﻼ‌ﻡُ ﻋَﻠﻴْﻚَ ﻳَﺎ ﺻﻔْﻮَﺓَ ﺍﻟﻠَّﻪِ ﺍﻟﺴّﻼ‌ﻡُ ﻋَﻠَﻴْﻚ ﻳَﺎ ﺃَﻣﻴﻦَ ﺍﻟﻠَّﻪِ ﺍﻟﺴَّﻼ‌ﻡُ ﻋَﻠَﻴْﻚَ ﻳَﺎ ﺣُﺠّﺔَ ﺍﻟﻠَّﻪِ ﺍﻟﺴّﻼ‌ﻡُ ﻋَﻠﻴْﻚَ ﻳَﺎ ﻧُﻮﺭَ ﺍﻟﻠَّﻪ ﺍﻟﺴّﻼ‌ﻡُ ﻋَﻠَﻴْﻚَ ﻳَﺎ ﺻﺮَﺍﻁَ ﺍﻟﻠَّﻪِ ﺍﻟﺴّﻼ‌ﻡ ﻋﻠَﻴْﻚ ﻳَﺎ ﺑَﻴَﺎﻥَ ﺣُﻜْﻢِ ﺍﻟﻠَّﻪِ ﺍﻟﺴّﻼ‌ﻡُ ﻋَﻠَﻴْﻚَ ﻳَﺎ ﻧَﺎﺻِﺮَ ﺩﻳﻦِ ﺍﻟﻠَّﻪ ﺍﻟﺴَّﻼ‌ﻡُ ﻋَﻠَﻴْﻚَ ﺃَﻳُّﻬَﺎ ﺍﻟﺴّﻴِّﺪُ ﺍﻟﺰَّﻛِﻲّ ، ﺍﻟﺴَّﻼ‌ﻡُ ﻋﻠَﻴْﻚَ ﺃَﻳّﻬَﺎ ﺍﻟْﺒَﺮُّ ﺍﻟْﻮَﻓِﻲُّ ﺍﻟﺴَّﻼ‌ﻡُ ﻋَﻠَﻴْﻚَ ﺃَﻳُّﻬَﺎ ﺍﻟْﻘَﺎﺋِﻢُ ﺍﻟْﺄَﻣﻴﻦُ ﺍﻟﺴَّﻼ‌ﻡُ ﻋﻠَﻴْﻚَ ﺃَﻳّﻬَﺎ ﺍﻟْﻌَﺎﻟِﻢُ ﺑﺎﻟﺘَّﺄْﻭِﻳﻞِ ﺍﻟﺴّﻼ‌ﻡُ ﻋﻠَﻴْﻚَ ﺃَﻳُّﻬَﺎ ﺍﻟْﻬَﺎﺩِﻱ ﺍﻟْﻤَﻬْﺪِﻱّ ﺍﻟﺴَّﻼ‌ﻡُ ﻋﻠَﻴْﻚَ ﺃَﻳُّﻬَﺎ ﺍﻟﻄَّﺎﻫِﺮُ ﺍﻟﺰَّﻛِﻲُّ ﺍﻟﺴّﻼ‌ﻡُ ﻋَﻠَﻴْﻚَ ﺃَﻳُّﻬَﺎ ﺍﻟﺘَّﻘِﻲُّ ﺍﻟﻨَّﻘِﻲُّ ﺍﻟﺴَّﻼ‌ﻡُ ﻋﻠَﻴْﻚَ ﺃَﻳُّﻬَﺎ ﺍﻟْﺤﻖُّ ﺍﻟْﺤَﻘِﻴﻖ ﺍﻟﺴَّﻼ‌ﻡُ ﻋَﻠَﻴْﻚَ ﺃَﻳُّﻬَﺎ ﺍﻟﺸَّﻬِﻴﺪُ ﺍﻟﺼِّﺪِّﻳﻖُ ﺍﻟﺴّﻼ‌ﻡُ ﻋَﻠَﻴْﻚَ ﻳَﺎ ﺃَﺑﺎ ﻣﺤَﻤَّﺪٍ ﺍﻟْﺤَﺴﻦَ ﺑْﻦَ ﻋَﻠِﻲ ﻭَ ﺭﺣْﻤَﺔ ﺍﻟﻠَّﻪِ ﻭ ﺑﺮَﻛَﺎته 🔻... 👇 🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷 @shahidanemasjedehazratezeynab 🌷〰〰🇮🇷〰〰〰🌷
4_5785282481984899435.mp3
4.2M
تلاوت تحدیر جزء 5⃣1⃣ قرآن کریم با صدای استاد
"شیعه می سازد حرم روزی برایت یا حسن بعد از آن چشم ملائک سوی باب القاسم است" میلاد با سعادت حضرت امام حسن مجتبی (ع) بر شما سروران گرامی بخصوص خانواده های معزز شهداء مبارک 🌸 🔻... 👇 🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷 @shahidanemasjedehazratezeynab 🌷〰〰🇮🇷〰〰〰🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
| من امام حسنی‌ام؟ 🎙 گفتاری از حجت الاسلام و المسلمین تهرانی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
*❓خدا چیست وچه شکلیست؟* *مسئله ای که از حضرت علی علیه السلام پرسیده شد* 👇🏽👇🏽👇🏽 سؤالى كه براى اكثر مردم ، مسلمون و غير مسلمون ، كوچك و بزرگ حتما پيش اومده ، این است كه *خدا از كجا آمده ، الان كجاست ؟* *از چى درست شده و قبل از خدا چى بوده؟!!* اگر شما هم دوست داريد جواب اين سؤال ها را بگيريد بايد بدانيد عقل و درك و فهم ما قادر نيست به اون مرحله برسه ولى امام على (ع) در مقابل سؤال كفار راجع به خداوند به زيبايي جواب دادند وهم ضعف و عدم درك ما از وجود خداوند را شرح دادند . سؤال كفار از امام على(ع) *در چه سال و تاريخى خدايت به وجود امد ؟* امام فرمود ؛ خداوند وجود داشته قبل از بوجود آمدن زمان و تاريخ و هر چيزى كه وجود داشته... كفار گفتند: چه طور ميشود؟ ! هرچيزى كه به وجود آمده يا قبلش چيزى بوده كه از او به وجود آمده ويا تبديل شده...!!! *امام على (ع) فرمود :* *قبل از عدد ٣ چه عددى است ؟* *گفتند ٢* *امام پرسيد قبل از عدد ٢ چه عدديست ؟* *گفتند ١* *امام پرسيد و قبل از عدد ١ ؟* *گفتند هيچ* امام فرمود چطور ميشود عدد يك كه بعدش اعداد بسیاری هست قبل نداشته باشد ولی قبل از خداوند كه خود احد و واحد حقيقى است نميشود چيزى نباشد...؟؟؟ *كفار گفتند خدايت كجاست وكدام جهت قرار گرفته...؟!* امام فرمود همه جا حضور دارد وبر همه چيز مشرف است. گفتند چطور ممكن است كه همه جا باشى و همه جهت اشراف داشته باشى...؟! امام فرمود : اگر شما در مكانى تاريك خوابيده باشيد صبح كه بيدار شويد روشنايي را از كدام طرف و كجا مي بینيد ؟ كفار گفتند همه جا و از همه طرف امام فرمود پس چگونه خدايى كه خود نور سماوات و ارض است نميشود همه جا باشد؟؟ كفار گفتند : پس جنس خدا از نور است اما نور از خورشيد است خدايت از چيست !؟ چطور ميشود از چيزى نباشى همه جا هم باشى قدرت هم داشته باشى !؟ امام فرمود خداوند خودش خالق خورشيد و نور است *آيا شما قدرت طوفان و باد را نديده أيد؟* *باد از چيست كه نه ديده ميشود نه از چيزى است ،* *در حالى كه قدرتمند است؟* *خداوند خود خالق باد است.* گفتند : خدايت را برايمان توصيف كن ، *ز چه درست شده ؟* آيا مثل آهن سخت است ؟ يا مثل آب روان ؟ و يا مثل دود و بخار است !؟ امام فرمود : آيا تا به حال كنار مريض در حال مرگ بوده ايد و با او حرف زده ايد ؟ گفتند : آرى بوده ايم وحرف زده ايم. امام فرمود : آيا بعداز مردنش هم با او حرف زديد ؟ گفتند نه چطور حرف بزنيم در حالى كه او مرده ؟! امام فرمود : فرق بين مردن و زنده بودن چه بود كه قادر به تكلم و حركت نبود...؟!؟ گفتند : روح ، روح از بدنش خارج شد. امام فرمود شما آنجا بوديد و ميگوييد كه روح از بدنش خارج شد و مُرد. حال آن روح را كه جلو چشم شما خارج شده برايم توصيف كنيد از چه جنس و چگونه بود !؟ همه سكوت كردند . امام على (ع) فرمود : *شما قدرت توصيف روحى كه جلو چشمتان از بدن مخلوق خدا بيرون آمده را نداريد ؛ چطور قادر به فهم و درك ذات اقدس احديت و خداى خالق روح خواهید بود...* جانم فدات ای سلطان بلاغت ، یاعلی *شادی آقا امیرالمومنین علی علیه السلام صلوات* اللهم عجل لولیک الفرج ‌‌‌‌‌‌‌‌‌در پاسخ به سوالات احتمالی کودکانتان می توانید ، چنین پاسخ دهید 💐💐💐🌸🌿🌸🌿
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نماهنگ ویژه ولادت امام حسن مجتبی (ع)💐•° حسن کاتب کربلایی ولادت_امام_حسن_مجتبی_مبارکباد 🔻... 👇 🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷 @shahidanemasjedehazratezeynab 🌷〰〰🇮🇷〰〰〰🌷
روایت فرشته ملکی همسر شهید نویسنده پدرم بعد از آن چند بار پرسید «فرشته، منوچهر به تو حرفی زد؟» میگفتم «نه، راجع به چی؟» می گفت «هیچی، همین جوری پرسیدم.» از پدرم اجازه گرفته بود با من حرف بزند. پدرم خیلی دوستش داشت. بهش اعتماد داشت. حتی بعد از این که فهمید به من علاقه دارد، باز اجازه میداد با هم برویم بیرون. می گفت «من به چشمهام شک دارم، ولی به منوچهرنه.» بیشتر روزها وقتی میخواستم با مریم بروم کلاس، منوچهر از سر کار برگشته بود. دم در همدیگر را میدیدیم و ما را می رساند کلاس. یک بار در ماشین را قفل کرد و نگذاشت پیاده شوم. گفت «تا به همه حرفهام گوش نکنید، نمی گذارم بروید.» گفتم «حرف باید از دل باشد که من با همه وجود بشنوم.» منوچهر شروع کرد به حرف زدن. گفت «اگر قرار باشد این انقلاب به من نیاز داشته باشد و من به شما، من می روم نیاز انقلاب و کشورم را ادا کنم، بعد احساس خودم را. ولی به شما یک تعلق خاطر دارم.» گفت «من مانع درس خواندن و کار کردن و فعالیتهاتان نمیشوم، به شرطی که شما هم مانع نباشید.» گفتم «اول بگذارید من تأییدتان کنم، بعد شما شرط بگذارید.» تا گوشهایش قرمز شد. چشمم افتاد به آیینه ماشین. چشم هایش پر اشک بود. طاقت نیاوردم. گفتم «اگر جوابتان را بدهم، نمی گویید چقدر این دختر چشم انتظار بود؟» از توی آیینه نگاه کرد. گفتم «من که خیلی وقت است منتظرم شما این حرف را بزنید.» باورش نمیشد. قفل ماشین را باز کرد و من پیاده شدم. سرش را آورد جلو پرسید «از کی؟» گفتم «از بیست و یک بهمن تا حالا» منوچهر گل از گلش شکفت. پایش را گذاشت روی گاز و رفت.
حتی فراموش کرد خداحافظی کند. فرشته خنده اش گرفت. اصلا چرا این حرفها را به او گفت؟ فقط میدانست اگر پدر بفهمد خیلی خوشحال می شود؛ شاید خوشحال تر از خود فرشته. اما دلش شور افتاد. شانزده سال بیشتر نداشت. چیزی در خانواده نوبر بود. مادر بیست سالگی ازدواج کرده بود. هر وقت سر و کله خواستگار پیدا میشد، می گفت «دخترهایم را زودتر از بیست و پنج سالگی شوهر نمیدهم.» فرشته این جور وقتها می گفت «ما را شوهر نمیدهند برویم سر زندگیمان!» و میزد روی شانه مادر که اخمهایش به هم گره خورده بود، و میخنداندش. هرچند این حرف ها را به شوخی می زد، اما حالا که جدی شده بود، ترس برش داشته بود. زندگی مسئولیت داشت و او کاری بلد نبود. حتا غذا درست کردن بلد نبودم. اولین غذایی که بعد از عروسی مان درست کردم، استانبولی بود. از مادرم تلفنی پرسیدم. شد سوپ. آبش زیاد شده بود. کاسه کاسه کردم گذاشتم سر سفره. منوچهر می خورد و به به و چه چه می کرد. خودم رغبت نکردم بخورم. روز بعد، گوشت قلقلی درست کردم. شده بود عین قلوه سنگ. تا من سفره را آماده کنم، منوچهر چیده بودشان روی میز و با آنها تیله بازی می کرد. قاه قاه میخندید، می گفت «چشمم کور، دندم نرم. تا خانم آشپزی یاد بگیرند، هر چه درست کنند می خوریم. حتی قلوه سنگ.» و می خورد. به من می گفت «دانه دانه بپز. یک کم دقت کن، یاد میگیری.» روزی که آمدند خواستگاری، پدرم گفت «نمی دانی چه خبر است. مادر و پدر منوچهر آمده اند خواستگاری تو» خودش نیامد. پدرم از پنجره نگاه کرده بود. منوچهر گوشه اتاق نماز می خواند. مادرم یک هفته فرصت خواست تا جواب بدهد. من یک خواستگار پولدار تحصیل کرده داشتم. ولی منوچهر تحصیلات نداشت. تا دوم دبیرستان خوانده بود و رفته بود سر کار. توی مغازه مکانیکی کار می کرد. خانواده متوسطی داشت و اجاره نشین بودند. هر کس میشنید، می گفت «تو دیوانه ای. حتما میخواهی بروی توی یک اتاق هم زندگی کنی. کی این کار را می کند؟» خب، من آن قدر منوچهر را دوست داشتم که این کار را می کردم. یک هفته شد یک ماه. ما هم را میدیدیم. منوچهر نگران بود. برای هر دویمان سخت شده بود این بلاتکلیفی. بعد از یک ماه صبرش تمام شد. گفت «من می خواهم بروم کردستان، بروم پاوه. لااقل تکلیفم را بدانم. من چی کار کنم، فرشته؟» منوچهر صبور بود. بیقرار که میشد، من هم بی طاقت میشدم. با خانواده ام حرف زدم. دایی هایم زیاد موافق نبودند. گفتم «اگر مخالفيد، با | پدر می رویم محضر، عقد می کنیم.» خیالم از بابت او راحت بود. آنها که کاری نمی توانستند بکنند. به پدرم گفتم «نمی خواهم مهریه ام بیشتر از یک جلد قرآن و یک شاخه نبات باشد.» اما به اصرار پدر، برای این که فامیل حرفی نزنند، به صد و ده هزار تومن راضی شدم. ⬅️ادامه_دارد..... 🔻... 👇 🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷 @shahidanemasjedehazratezeynab 🌷〰〰🇮🇷〰〰〰🌷
سلام و احترام طاعات و عبادات قبول انشاءالله گزارش و درخواست مشارکت برای بسته‌های حمایتی امسال تقدیم دوستان و همسنگران گرامی. مبلغی که تا کنون جمع شده حدود: ۲۲.۸۰۰.۰۰۰ تومان است و تنها برای حدود ۲۹ بسته کافی است. در ۷ سال گذشته حداقل ۶۹ بسته داشته‌ایم. همت با شما یاعلی 🌸--------------------- 💠 کانال مسجد حضرت زینب علیهاالسلام @ahlolmasjed
مراسم جشن میلاد امام حسن مجتبی علیه السلام همراه با سفره افطاری سبز حسنی با حضور خواهران پیشکسوت زینبی در حسینیه شهدای گمنام کوه حضرت خضر نبی علیه السلام ۱۴۰۱/۱/۲۸