eitaa logo
امام زادگان عشق
95 دنبال‌کننده
14.5هزار عکس
3.8هزار ویدیو
325 فایل
خانواده های معظم شهداء و ایثارگران محله مسجد حضرت زینب علیها سلام . ستاد یادواره امام زادگان عشق ارتباط با مدیر کانال @ya110s تاریخ تاسیس ۱۳۹۷/۱۰/۱۶
مشاهده در ایتا
دانلود
۲۲ اردیبهشت ۱۳۶۱ جبهه‌های دفاع‌مقدس یکی از بزرگ‌ترین فرماندهان خود را از دست داد. ، فرمانده سپاه در منطقه غرب بود که با وجود مسئولیت‌های خطیر و سوابق ارزشمندش در انقلاب و دفاع‌مقدس، چه در طول حیات کوتاه زمینی و چه سال‌ها پس از شهادت، همواره گمنام و مهجور بود. حاجی‌بابا در مقطعی فرماندهی جبهه‌های غرب را برعهده داشت که بزرگانی، چون شهیدان ابراهیم هادی، حسین همدانی، محمود شهبازی و چند چهره بنام دیگر، همگی ذیل فرماندهی او در غرب کشور فعالیت می‌کردند، اما حاجی‌بابا که گویا خود راه و منش گمنامی را برگزیده بود، هرگز آنطور که شایسته نام و حماسه‌آفرینی‌هایش بود، به نسل‌های جوان‌تر شناسانده نشد. درحالی‌که سالروز شهادت حاجی بابا را به تازگی پشت سرگذاشته‌ایم، در گفتگو با مهدی حاجی‌بابا، برادر شهید، سعی کردیم تا مروری بر زندگی این فرمانده گمنام داشته باشیم. از آنجایی که حسن حاجی‌بابا، دیگر برادر این خانواده نیز از شهدای دفاع‌مقدس است، در ادامه یادکرد این شهید والامقام را تقدیم حضورتان می‌کنیم. حاج محسن متولد چه سالی بود، کمی از زندگی ایشان و خانواده‌تان بگویید. اخوی متولد سال ۱۳۳۶ و دومین فرزند خانواده بود. ما پنج برادر به همراه پدر و مادرمان در خیابان پیروزی تهران زندگی ساده‌ای داشتیم. الان خود من حدود ۶۰ سال است که در این محله زندگی می‌کنم. پدرمان بازنشسته ارتش بود. نه اینکه نظامی باشد، آنجا باغبانی می‌کرد و در اصطلاح آن زمان ارتش، به آن‌ها ابزارمند می‌گفتند. والدین‌مان آدم‌های مذهبی بودند و ما هم تحت‌تربیت آن‌ها گرایش‌های مذهبی داشتیم.
خصوصاً حاج محسن که ویژگی‌های خاصی داشت. نه اینکه بخواهم تعریف اضافه‌ای بکنم، واقعاً محسن بین ما طور دیگری بود. فوق‌العاده به پدر و مادرمان احترام می‌گذاشت و از زمانی که ایشان را شناختم، یک جوان مذهبی و انقلابی بود که آرام و بی‌سر و صدا به مسجد می‌رفت و فعالیت می‌کرد. یادم است یکبار که داشتیم فوتبال بازی می‌کردیم، محسن از کنار ما گذشت، سلامی داد و به مسجد رفت. یکی از بچه محل‌ها گفت این برادرت چرا اینقدر «دُگم» است. چرا با ما نمی‌جوشد. گفتم او اخلاقش اینطور است و با مسجد و مطالعه و این چیزها صفا می‌کند. خلاصه که اخوی از همان نوجوانی تفاوت‌های زیادی با ما داشتمحسن در جوانی تزئینات ساختمان کار می‌کرد و من هم وردستش مشغول بودم. کاغذ دیواری منازل، موکت و از اینطور کارها انجام می‌دادیم. اخوی علاوه بر کار، درسش را هم می‌خواند و سال ۵۶ توانست در رشته پزشکی دانشگاه تهران قبول شود، اما به خاطر فعالیت‌های انقلابی نتوانست ادامه بدهد و بعد به خدمت سربازی رفت. سال ۵۷ در بحبوحه انقلاب به دستور امام از محل خدمتش در پادگان نیروی هوایی (خیابان پیروزی) فرار کرد. شبی که می‌خواست از پادگان فرار کند، از من خواست کنار دیوار پادگان بیایم. من هم رفتم و ایشان با اسحله‌اش از روی دیوار پایین پرید و با هم به خانه رفتیم. ایشان به یک مسجد که در چهارراه کوکاکولا (پیروزی) و امام جماعتش آیت‌الله امامی کاشانی بود، رفت‌وآمد می‌کرد و با ایشان (امامی کاشانی) مراودات زیادی داشت. حاج محسن بین انقلابی‌ها چهره شناخته شده‌ای بود. در خدمت سربازی‌اش به خاطر فعالیت‌های انقلابی و انتقال کتاب‌های شهیدمطهری به داخل پادگان چندبار توسط ضداطلاعات ارتش دستگیر و زندانی شد. بعد از انقلاب هم از همان اولین دوره تشکیل سپاه به عضویت آن درآمد و در پادگان امام حسین (ع) دوره‌های فرماندهی را پشت سرگذاشت.زمان شهادتشان من هم در منطقه بودم. در توپخانه بودیم و ایشان به‌عنوان فرمانده کارهای خودش را انجام می‌داد. یک روز به ما اعلام شد نقاط تثبیت را درهم بکوبیم. نقاط تثبیت به مناطق حساسی گفته می‌شود که معمولاً توپخانه‌ها گرای آنجا را می‌گیرند تا در شرایط حساس، گلوله توپ را درست به همان جا بکوبند. آن روز ما هر چه گلوله داشتیم به این نقاط استراتژیک دشمن شلیک کردیم. در تعجب بودم با وجود اینکه عملیاتی نیست، چرا توپخانه اینطور عمل می‌کند. بعد از چند لحظه سردار صادقی که فرماندهی توپخانه سپاه را برعهده داشت و همدوره‌ای شهید تهرانی‌مقدم بود، پیش ما آمد و از من خواست همراهش بروم. تعجب کردم ایشان با من که نیروی ساده‌ای بودم چه کار دارد. سوار ماشین شدیم و حین راه دیدم آقای صادقی حالش بد است. گریه می‌کند و قرآن می‌خواند. پرسیدم چه شده است؟ گفت: برادرت مجروح شده. کمی که جلوتر رفتیم گفت ایشان به شهادت رسیده است. نگو وقتی اخوی شهید می‌شود، تنها دو ساعت بعد از رادیو عراق اعلام می‌شود که «محسن حاجی بابا، فرمانده ایرانی در جبهه‌های غرب را کشته‌ایم» این خبر را دوستان شنیده بودند، اما به من نمی‌گفتند تا اینکه خود آقای صادقی سراغم آمد. بعدها، یعنی تا چند روز پشت سر هم رادیو عراق خبر شهادت اخوی را با مارش نظامی و با کلی آب و تاب در اخبارش اعلام می‌کرد. ⬅️ چرا از محسن حاجی بابا به‌عنوان شهیدی با دو مزار یاد می‌شود، قضیه مزار دوم ایشان چیست؟ بعد از شهادت اخوی، من به همراه باقیمانده پیکرشان که کوچک‌تر از یک کودک دوساله بود، به تهران برگشتیم و ایشان را در قطعه ۲۶ بهشت زهرا (س) دفن کردیم، اما چند روز بعد که آقای خدابخش، مسئول پشتیبانی می‌رود تا ماشین سوخته آن‌ها را بیاورد، متوجه می‌شود قطعه‌هایی از پیکر یک شهید زیر صندلی ماشین جامانده است. از روی انگشتر برادرم متوجه می‌شوند که باقیمانده پیکر متعلق به اوست. این انگشتر متعلق به مادرمان بود که پیوند عاطفی زیادی بین ایشان و حاج محسن برقرار بود. آن موقع مادرمان به تازگی مرحوم شده بود و اخوی هم به خاطر علاقه زیادی که به مادر داشت، انگشترش را همیشه به دست داشت. خلاصه بعد از شناسایی باقیمانده پیکر اخوی، ایشان را همان جا بر جاده (حد فاصل کل داوود و پادگان ابوذر) دفن می‌کنند. الان آنجا یک یادمان درست کرده‌اند و هر سال راهیان‌نور به زیارت مزار ایشان می‌روند. 🔻... 👇 🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷 @shahidanemasjedehazratezeynab 🌷〰〰🇮🇷〰〰〰🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
دست‌نوشته بر عکس بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم رحمت و رضوان بر عزیز، سردار شجاع و مؤمن که عمر خود را در جهاد فداکارانه گذرانید و جوانان و مجاهدان بسیاری تربیت کرد. خداوند او را با صدر اسلام محشور فرماید . 🔻... 👇 🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷 @shahidanemasjedehazratezeynab 🌷〰〰🇮🇷〰〰〰🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
اینقدر مهربانند که دست من و شما رو میگیرند و تو سفره پربرکت و دعوت میکنن... مطمئنا کسی که و با تمام وجود بهشون بشه دست خالے بر نمیگرده 🔻... 👇 🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷 @shahidanemasjedehazratezeynab 🌷〰〰🇮🇷〰〰〰🌷
حجت الاسلام دارستانی.mp3
15.22M
حجت‌الاسلام و المسلمین ۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۱
🌹. 🌹. 🌹. 🌹 🌹یاد و خاطره ۵۶۵ شهید گرانقدر ارتش جمهوری اسلامی ایران از استان قم گرامی باد 🌹 نخستین آیین گرامیداشت : آیین غبار روبی مزار گلزار شیخان امروز یادواره شهدا روز جمعه ۲۳اردیبهشت 💐استان قم مفتخر است که میزبان پیکر مطهر ۵۶۵ شهید ارتش است 🌹سید الشهدای ارتش سپهبد محمد ولی قرنی 🌹یازده امیر شهید 🌹۹ خلبان شهید 🌹شانزده افسر ارشد شهید 🌹چهل و هفت درجه دار شهید سه روحانی شهید 🌹چهار صد و هشتاد سرباز شهید 🌹۸ همرزم شهید دکتر چمران 🌹یک شهید مدافع سلامت 🌹۱ شهید ارتشی در حادثه منا ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🌹ستاد کنگره ملی شهدای استان قم 🌹پیشکسوتان جهاد وشهادت استان قم 🔻... 👇 🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷 @shahidanemasjedehazratezeynab 🌷〰〰🇮🇷〰〰〰🌷
هدایت شده از  امام زادگان عشق
برای من یک روز مثل تمام روزهاست ؛ ولی برای او ! یک قرار است ... و یک دلِ تنگ... شادی روح شهداء و امام شهداء و اموات 🔻... 👇 🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷 @shahidanemasjedehazratezeynab 🌷〰〰🇮🇷〰〰〰🌷
🔴🔵 فضیلت صلوات از شامگاه پنجشنبه تا غروب روز جمعه 🔺 امام صادق(ع) می‌فرماید: 🔹 هنگامی که شام پنج‌شنبه و شب جمعه فرا می‌رسد، فرشتگانی از آسمان نازل می‌شوند که به همراه خود قلم‌هایی از طلا و کاغذهایی از نقره دارند. آنها در طی این مدت تا غروب روز جمعه، هیچ عملی به جز صلوات بر پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم را ثبت نمی‌کنند. 📚 من لا یحضره الفقیه،ج ۱ص ۴۲۴ 🌕 منتظرین گرامی صلوات از بهترین ادعیه برای حاجت روایی است و چه حاجتی بالاتر از فرج امام زمان (عج) 🌹 در این فرصت طلایی امام خود را یاری کنید با دعا برای ظهور با ذکر صلوات همراه با عجل فرجهم ☜【پیام_معنوی】 🔻... 👇 🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷 @shahidanemasjedehazratezeynab 🌷〰〰🇮🇷〰〰〰🌷
براساس خاطراتی از و فرزندش ۸۲ سال آخر تحصیل در رشته داروسازي دانشگاه علوم پزشکي مشهد بودم. من سعي مي کردم در کنار تحصیل علم، به فکر معنويات باشم و از این بعد نیز خودم را رشد دهم. آن سال مسئول فرهنگی دانشگاه شده بودم و در زمینه شهدا نیز فعالیت داشتم. یادم هست که با قلم بر روي برگهاي نوشتم: «خودسازي برتر از داروسازي است» و بر ورودي اتاق خوابگاه نصب کردم. اما عده اي از دانشجویان از این جمله خوششان نیامد. آنجا بود که احساس کردمبراي ايجاد دانشگاه اسلامي باید تلاش بسیاري انجام دهیم. | تابستان ۱۳۸۲ بود. شنیدم که یکی از دوستانم به عنوان پزشک در روستاي پدري ما در اطراف کاشمر مشغول طبابت شده. در تیر ماه و ایام امتحانات، قرار شد براي کاري اداري از مشهد به کاشمر بروم. این را هم بگویم که قرار بود بعد از امتحانات پایان ترم، مراسم عروسي من، خیلی مختصر برگزار شود. قبل از ظهر چهارشنبه ۴ تیر، از کاشمر باخودروي يکي از بستگان راهي روستا شدیم تا دوست پزشکم راببینم و برای ناهار به منزل مادربزرگم دعوتش کنم. چند کیلومتري تا روستاي مهدي آباد مانده بود. راننده از درد شدید زیر قفسه سینه اش مينالید. با همسفر خودم صحبت می کردم. از علت این درد پرسیدم. او از مشکلات زندگي و حرص خوردن و گرفتاريهایش گفت. یادم هست آخرین صحبت من این بود: بي خود حرص دنیا را نخور، همه چیز دست خداست. هروقت مشکلي پیدا کردي از شهدا، مثل شهید طاهري که خيلي ها در مشکلات،ایشان را واسطه قرار میدهند، بخواه که کمک کنند.
آنها نزد خدا آبرو دارند و من مدتي است علاقمند شدم در مورد گره گشايي مشکلات مردم توسط شهدا تحقیق کنم. با این که سرعت ما زیاد نبود اما یکباره همه چیز تغییر کرد. به علت دست اندازها و چاله هاي بزرگي که روي جاده قدیمی روستا ایجاد شده بود، ماشین از سمت راست منحرف و پس از چند بار معلق زدن، به بیرون جاده پرت شد! در جاده خلوت روستايي همه چیز خیلی سریع رخ داد. بعدها فهمیدم همسفر من صحيح و سالم بود. اما من، جاي سالمي در بدنم نبود. از ماشین به بیرون پرت شده و ضربات شدیدی بر سر و سینه من وارد شده بود. من بيهوش وسط جاده افتاده بودم. اطرافم را خون فرا گرفته بود. همسفرم بالاي سرم ایستاده و با نگرانی به اطراف نگاه می کرد و تقاضاي کمک داشت تا اینکه نیسانی از راه رسید. بلافاصله مرا با همان خودرو به بیمارستان شهید مدرس کاشمر منتقل کردند. در آنجا اعلام شد حال مصدوم اصلا مساعد نیست. دچار ضربه شدید مغزي شده است. سریع او را به بیمارستان مشهد منتقل کنید. آمبولانس، همراه با تیم پزشکي به سوي مشهد حرکت کرد. یکی از اقوام نیز در کنار من نشست تا مرا همراهی کند. من بيهوش روي تخت آمبولانس دراز کشیده بودم. در نزدیکی مشهد بود که پرستار به شیشه راننده زد. آمبولانس کنار جاده متوقف شد. به راننده خبر داد که بیمار از دنیا رفت. راننده هم آمد و بدن مرا چک کرد. قلب از کار افتاده، تنفس قطع و بدنمن کاملا سرد شده بود. عوامل اورژانس با هم صحبت کردند. به دلیل نزدیکی به مشهد، قرار شد براي بررسي دقيق و صدور گواهي فوت به بیمارستان امدادي شهید کامیاب مشهد بروند. از طرفي بستگان ما از کاشمر با مشهد تماس گرفته و به دوستان و خانواده همسرم خبر حادثه را داده بودند. آنها نیز در همان بیمارستان منتظر ما بودند. دکتر فریبرز ثميني از اساتید و جراحان معروف مغزواعصاب، همراه | با برخي اساتیدم، در بیمارستان منتظر رسیدن بدن من بودند. چند نفر از دوستان دانشگاهي من هم، در محوطه بیمارستان منتظر بودند. دقایقی بعد، آمبولانس همراه با بدن نیمه جان من وارد شد. سطح هوشیاری من بسیار پایین بود. کمتر کسي با این سطح هوشیاري زنده می ماند. دکتر بلافاصله مرا به اتاق عمل برد. چند بار شوک وارد کردند و عمل جراحي شروع شد. حدود سه ساعت مشغول فعالیت بودند. بیش از سیصد سيسي لخته خون از مغز من خارج کردند! به گفته دکتر ثمیني اميدي به زنده ماندن من نبود. ⬅️.... 🔻... 👇 🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷 @shahidanemasjedehazratezeynab 🌷〰〰🇮🇷〰〰〰🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
پنجشنبه این هفته هم طبق روال هر هفته با گرامیداشت یاد و خاطره شهدای اسلام و انقلاب و شهدای محلمون بویژه رضا زاده عسگری خانواده های معزز #جانبازان#خادمان مسجد و توسط خانم دکتر عاشوری (پزشک و حکیم طب سنتی) انجام گرفت. همچنین؛ قبول ۳۸۰ و خواندن عاشورا به نیت شهید توسط خانواده های ویزیت شده این هفته که ثواب آن هدیه به روح شهید می گردد. 1401/2/22 نثار ارواح طیبه#امام شهداء#صلوات 🔻... 👇 🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷 @shahidanemasjedehazratezeynab 🌷〰〰🇮🇷〰〰〰🌷
طبق سنوات گذشته دیدار با خانواده های معظم شهدای محل توسط امنای محترم مسجد ، اعضای ستاد یادواره امام زادگان عشق و بسیجیان پایگاه شهید قلی زاده و عقیله بنی هاشم«س» همراه با نماز گزاران مسجد حضرت زینب «علیها السلام» پنجشنبه ۲۲اردیبهشت ماه سال ۱۴۰۱ بعد از نماز عشاء در منزل فرزند نثار روح این شهید بزرگوار و شهدای محله زینبیه بخوانیم با ذکر 🔻... 👇 🌷🇮🇷🌷 @shahidanemasjedehazratezeynab 🌷🇮🇷🌷
هدایت شده از  امام زادگان عشق
متولد۱۳۳۹/۱۱/۶ شهر آوج از توابع استان قزوین می باشد . دوران کودکی و جوانی شهید همزمان با نهضت و قیام امام خمینی (ره) بود . سال ۱۳۵۸ تشکیل خانواده میدهد که ثمره این ازدواج چهار فرزند می شود . با پیروزی انقلاب اسلامی و آغاز جنگ عراق علیه ایران "ابراهیم" به فرمان امام خمینی (ره) بعنوان نیروی بسیج مردمی عازم جبهه می شود . در آزاد سازی خرمشهر از ناحیه چشم و دست چپ وعوارض شیمیایی به درجه جانبازی نائل میگردد . مرتب بخاطر شرایط جسمی در بیمارستانها بود . اما این جانبازی، مانع از ادامه خدمت رسانیش به مردم محروم نمی شد . لوله کش ماهری بود اما چشم و دستانش دیگر توانایی اولیه را نداشتند . می دانست روستای پدری که در ناحیه ای صعب العبور قرار دارد و تمام خاطرات کودکی و نوجوانیش را در آن سپری کرده فاقد لوله کشی و آب بهداشتی هست . و اهالی برای جرعه ای آب باید از چشمه های دور آب بیاورند . آرزو داشت تا روستا دارای لوله کشی آب شود. برای این کار سخت ، نیاز به تنی سالم بود . اما او طاقت دیدن سختی هم روستائیانش را نداشت یا علی گفت و کمر همت را بست ودر سرمای شدید زمستان همه ی تلاشش را کرد و به برکت وجود" ابراهیم" روستا صاحب آب آشامیدنی بهداشتی شد .
هدایت شده از  امام زادگان عشق
شهید ابراهیم مشهدی با وجود سوابق زیاد حضور در جبهه و جانبازی که داشت حقوق بنیاد را نمی گرفت و معتقد بود که هنوز با یک چشم و یک دست می تواند کار کند و با دست رنج خود زندگی را سپری کند . بارها همسر از او درخواست می کند تا بخاطر فرزندان حقوقی را که حقش هست دریافت کند اما شهید در جواب می گوید . ما طلبکار انقلاب نیستیم و بخاطر اسلام جانمان را هم باید فدا کنیم و نیازی به حقوق بنیاد نیست . شهید ابراهیم مشهدی در تاریخ ۱۳۶۸/۲/۸ مصادف با نوزدهم ماه مبارک رمضان ، بخاطر شرایط جانبازی( عارضه شدید شیمیایی ) و وخامت حال در حالیکه روزه بود بر روی تخت بیمارستان به درجه رفیع شهادت نائل گردید و پیکر مطهرش پس از تشیع بر روی دستان مردم شهید پرور شهر مقدس قم در گلزار شهدای علی بن جعفر "علیه السلام "آرام گرفت . ✅ خصوصیات اخلاقی شهید؛ او نیز همچون تمامی شهداء توجه ویژه به نماز اول وقت داشت . به پدر و مادر احترام ویژه ای داشت و رضایت آنان برایش بسیار مهم بود و هیچوقت دل آنان را نمی شکست . اهل دنیا نبود و بیشتر به آخرت توجه داشت . به حق الناس بسیار اهمیت میداد ، به صله رحم بیش از اندازه بها میداد . اهل کار خیر بودند . ساده وبی آلایش بود. اهل انفاق و ایثار بود حتی برای گرفتن حقوق جانبازی سعی کرد دیگران را بر خود مقدم بداند . ✍ خاطراتی به روایت فرزند ارشد شهید ؛ روزی سری به روستای پدری زدیم تا تجدید خاطره ای کنیم و یادی از شهید . سالها بود که نرفته بودیم جلوی سقاخانه روستا ایستاده بودیم که نوجوانی برای آشامیدن آب آمد . بعد از نوشیدن آب به امام حسین(ع) سلام داد و سپس برای شادی روح ابراهیم مشهدی صلواتی فرستاد. با شنیدن نام پدر تعجب کردم! بعدا متوجه شدم که مردم روستا وقتی شیر آب را باز می کنند تا جرعه ای بنوشند بعد از سلام بر حسین (ع) برای شادی روح شهید ابراهیم مشهدی که لوله کشی آب را با سختی به روستا آورده بود صلوات میفرستند . ✍ خاطره دوم به روایت از همسر شهید ؛ بعد از شهادت ابراهیم برای گذران زندگی چهار بچه قدو نیم قد با سختی زیادی مواجه شده بودم و چون پرونده حقوقی اش را بسته بود . خیلی نگران بودم که شب شهید بخوابم آمد و گفت که نگران نباش و مقداری پول تو دستم گذاشت و گفت این پول رو برای بچه ها خرج کن . صبح که از خواب بیدار شدم از بنیاد شهید آمدند و گفتند که پرونده ابراهیم مشهدی به جریان افتاده و شما حقوق بگیر بنیاد شهید شده اید و حقوقی که از بنیاد بدستم رسید دقیقا همان مبلغی بود که شهید در خواب بهم داده بود . 📜 فرازی از وصیت نامه شهید؛ ای پدر و مادر م ، خواهر و برادران عزیزم ، فرزندان دلبندم و همسر مهربانم هیچ موقع نماز را ترک نکنید و خدا را از یاد نبرید و همیشه با هم مهربان باشید و صله رحم را ترک نکنید . به نیاز مندان کمک کنید . پشتیبان و مطیع اوامر ولایت فقیه باشید . شاد گرامی با ذکر ⚘ نثار ارواح طیبه شهداء . امام شهداء و اموات صلوات⚘ 🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷 @shahidanemasjedehazratezeynab 🌷〰〰〰〰🇮🇷〰〰🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
پویش جدید در فارس من برای برخورد با خانم‌های بدحجاب و کلاه پوش https://farsnews.ir/my/c/134979 باید با بی‌حجابی افسار گسیخته زنان برخورد شود. بدون روسری و حجاب با انواع و اقسام کلاه‌ها رفت و آمد می‌کنند و کاملا موها را به نمایش می‌گذارند. باید حد و حدود معینی برای حفظ حجاب در نظر گرفته شود تا هرکس با ظاهر زننده ای در مکان عمومی ظاهر نشود! لطفا سریع حمایت کنید. لازمه به ۵۰ هزار حمایت برسه.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸 بسم الله الرحمن الرحيم 🌷 🌸 إِنَّ فِى خَلْقِ الْسَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَاخْتِلَافِ اللَّيْلِ وَالنَّهَارِ وَ الْفُلْكِ الّتِى تَجْرِى فِى الْبَحْرِ بِمَا يَنْفَعُ الْنَّاسَ وَمَآ أَنْزَلَ اللَّهُ مِنَ الْسَّمآءِ مِنْ مَّآءٍ فَأَحْيَا بِهِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا وَبَثَّ فِيهَا مِنْ كُلِّ دَآبَّةٍ وَتَصْرِيفِ الْرِّياَحِ وَالْسَّحَابِ الْمُسَخَّرِ بَيْنَ الْسَّمَآءِ وَ الْأَرْضِ لَأَياَتٍ لِّقَوْمٍ يَعْقِلُونَ 🍀 ترجمه:همانا در آفرینش آسمان ها و زمین و در پى یكدیگر آمدن شب و روز و كشتى هایى كه براى سودرسانى به مردم در دریا در حركتند و آبى كه خداوند از آسمان نازل كرده و با آن زمین مرده را زنده نموده و از هر نوع جنبنده ای در آن گسترده و در تغییر مسیر بادها و ابرهایى كه میان آسمان و زمین معلّقند،براى مردمى كه مى اندیشند،نشانه هایى است. 🌷 :آفرینش 🌷 :آسمان ها و زمین 🌷 :آمد و شد 🌷 :شب و روز 🌷 :در اینجا یعنی کشتی 🌷 :جاری شدن،حرکت کردن 🌷 :دریا 🌷 :آب 🌷 :جنبنده 🌷 :تغيير مسير بادها 🌷 :ابرها 🌷 :معلق 🌷 :نشانه ها 🌺 هماهنگى میان عناصر و اجزاى هستى و قوانین حاكم بر آنها، همه نشان دهنده ى حاكمیّت وقدرت واراده ى خداى یکتاست. آفرینش آسمان ها و توسعه ى دائمى آنها كه دست تاكنون فقط به قسمتى از اوّلین آسمان رسیده،و استحكام و طبقات هفتگانه و نظام حاكم و تناسبات و ارتباطات میان هریک و بى ستون بودن و حفاظت آنها و حركات ستارگان در مدارهاى خود و فاصله هریک از آنها، همه نشانه هاى قدرت خداوند یكتاى حكیم است. 🌺كلمه«ریاح»جمع«ریح»به معناى باد است،ولى در هر جا كلمه «ریح»آمده همراه قهر و عذاب است، مانند:«ریح صرصر» ولى هرجا كلمه «ریاح»آمده است،همراه باران و لطف الهى است. در حدیث مى خوانیم: هرگاه بادى مى وزید پیامبر صلى الله علیه وآله مى فرمود:«الّلهم اجعلها ریاحاً و لا تجعلها ریحاً»خداوندا این باد را ریاحِ رحمت قرار ده،نه ریحِ عذاب. 🔹پيام های آیه 164 سوره بقره🔹 ✅ شناخت طبیعت،یكى از راه هاى است كه شناخت او، قدرت، حكمت و یكتایى او را در بر دارد. ✅ هر موجودى در هستى،آیه اى از آیات كتاب خداوند در طبیعت است. ✅ تنها از نگاه در آفرینش آسمان ها و زمین درس خداشناسى مى گیرند. 🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸