💫شیوه امر به معروف خانوم بدحجاب در شب شهادت امام صادق توسط مسئول مجموعه دختران انقلاب ❌چرا برای حجاب امر به معروف کنیم ؟

🔻اینطوری دعا کنیم! نامه آخر شهید حججی در روز عرفه خدایا معرفتم ده تا حسینی شوم و حسینی قربانی ات ... 🔻#اینجا_خیمه_گاه_شهداست... 👇 🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷 @shahidanemasjedehazratezeynab 🌷〰〰🇮🇷〰〰〰🌷

#تلنگـــــــر گفتم فتنه آخر الزمان یعنی چه؟ گفت یعنی سر کلاس ۲۸ نفره در ماه رمضان پرسیدم چند نفر از شما روزه هستید ؟ ۵ نفر دست بلند کردند. وقتی گفتم:بدون اسم بر کاغذ بنویسید که آیا روزه هستید یا نه. ۲۵ نفر روزه بودند. یا در اتوبوس اصفهان و تهران چیزی نمانده بود آفتاب طلوع کند ، به راننده گفتم جایی بایست تا نماز بخوانیم. گفت برای یکنفر نمی ایستم. یکنفر دیگر هم گفت آقا ی راننده من هم هستم.وقتی ایستاد اکثر مسافران پیاده شدند و نماز خواندند. بعد از نماز از آقایی پرسیدم شما که اهل نماز ید چرا حرفی نزدید تا راننده زودتر بایستد. میدانید چه گفت ؟ فکر کردم اکثراً بی نمازند. فتنه یعنی اینکه اینقدر تبلیغ سوء کنند تا باور کنیم نیستیم.

#سخنرانی حجت‌الاسلام و المسلمین #خلج ۱۶ تیر ۱۴۰۱

#کتاب_با_بابا براساس خاطراتی از #سردار_شهید_حاج_محمد_طاهری و فرزندش#مصطفی #قسمت_چهل و چهارم کمتر کسي عصبانيت حاجي را دیده. يعني صبر و شکیبایی فوق العاده ي وي، جايي براي تندخويي باقي نگذاشته بود. اما یکی از روزها، حاجي داشت تلفني با کاشمر صحبت مي کرد. یکباره دیدیم صورتش برافروخته شد و شروع کرد تند تند صحبت کردن! آخه حاجي هر وقت ناراحت ميشد، تند تند صحبت می کرد. خانواده به حاجي خبر می دهند که مشغول موزاییک کردن خانه هستند، حاجي با چهرهاي برافروخته و با همان لهجه ي مشهدي مي گفت: آخه موزاییک مخه چه کار؟ فکر نمین الان جبهه واجب تره؟ حاجي، همان طور با عصبانیت مشغول صحبت بود که بچه ها زدند زیر خنده! حاجي که تازه متوجه خنده ي بچه ها شده بود، در اوج عصبانیت خنده اش گرفت. از آن به بعد، هر وقت بچه ها می خواستند سر به سر حاجي بگذارند، مي گفتند: آخه موزاییک مخه چه کار؟!

ويژگي هاي حاج آقا طاهري را رفقاي ایشان اینگونه بیان مي کنند: عجیب دغدغه ي جنگ و جبهه را داشت. همسر حاجي می گفت در طي سه سال هفت بار منزل مسکوني ما به دلایل امنیني جابه جا شد که بیشتر دفعات را حاجي به خاطر حضور در جبهه کنار ما نبود. با این حال هروقت به مرخصي مي آمد بچه هاي محل را جمع می کرد و براي آنها از حال و هواي جبهه ها و این که بنا به فرموده ي حضرت امام، نباید جبهه ها را خالی کنیم، صحبت می کرد. بعضي افراد، به بهانه هاي واهي از رفتن به جبهه شانه خالی می کردند. او هم صريح و بي پرده حرفش را میزد: یک روز در جمع دوستان، در جواب کسي که گفته بود: حضور من در حال حاضر در کاشمر ضروري است و فعلا تکلیف ازدوش من برداشته شده است، با صراحت گفت: «نه برادرجان! به وجود تو، در جبهه بیشتر نیاز است. تویوتاي سپاه را یک پیرمرد هم ميتونه برونه. به قول امام عزیز؛ جنگ در رأس امور است.» با اینکه در مقابل برخي افراد پرتوقع، خيلي جدي بود اما در مقابل آن بسيجي ساده دل روستايي، مانند یک برادر بود و هر چه در توان داشت انجام ميداد. حاجي مثل یک پدر براي رزمندگان بود. همیشه به بچه ها روحیه می داد و سعي مي کرد غمي بر دلها ننشیند. چرا که غربت و جنگ و مسایل پیرامون آن، به اندازه ي كافي، غمبار بود، لذا حاجي سعي مي کرد بچه ها را شاد و با طراوت نگه دارد. از این رو تااحساس می کرد بچه ها گرفته اند، فورا لطيفهاي مي گفت. اما هیچ وقت براي خنداندن دیگران، کسي را دست نمي انداخت یا غیبت کسي را نمي کرد. مثلا اداي بچه کوچکش، آقا مصطفي را در مي آورد و با همان لهجهي محلي خودش صداي او را تقلید می کرد که همه روده بر مي شدند از خنده. گاهي هم با بروبچه هايي که خيلي باهمجور شده بودند، مزاح مي کرد تا بلکه تبسمي بر لبي بنشاند و به دوستان، انرژي بدهد. خصلتهاي پسندیده و خلوص و صفاي حاجي، از او شخصيتي جذاب و دوست داشتني ساخته بود، تا جايي که بسياري از برو بچه هاي بسيجي که یک بار با حاجي برخورد داشتند، سعي مي کردند طوري برنامه ریزی کنند که با گردان او همراه باشند. ⬅️#ادامه_دارد... 🔻#اینجا_خیمه_گاه_شهداست... 👇 🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷 @shahidanemasjedehazratezeynab 🌷〰〰🇮🇷〰〰〰🌷

#روز_عرفه #استاد_فاطمی_نیا شادی روحشان #فاتحه با ذکر#صلوات 🔻#اینجا_خیمه_گاه_شهداست... 👇 🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷 @shahidanemasjedehazratezeynab 🌷〰〰🇮🇷〰〰〰🌷

🛑🎥 خاطرات کشف حجاب رضاخانی در قم 🔹راوی: معصومه صادقی - متولد ۱۳۰۹ 🔹افرادی که مادربزرگ و پدربزرگ و یا پدر و مادرشان در قید حیات هستند و خاطراتی از واقعه کشف حجاب رضاخانی دارند یا افرادی که با یک واسطه خاطرات ایشان را شنیده اند، میتوانند کد ۲۱ را به شماره پیامک ۳۰۰۰۰۲۵۱ ارسال کنند تا خاطراتشان پخش شود.