#صوتی_صفحه_294🌹

زرین یادم داده بود وقتی دلم میگیره سوره قدر و آیه الکرسی بخونم زیر لب شروع کردم به زمزمه کرده سوره رفتم دم پنچره ایستادم پنچره رو باز کردم نسیم خنکی ورزید و بعد همه چی عادی شد قلبم بی قرار بود رفتم اتاق زرین دیدم سرش به مهر سجده کرده .... رو روی صندلی نماز میخوند و مهر رو میز میزاشتم رفتم پشت سرش رو تخت نشستم قلبم تند تند می‌کوبید منتظر موندم نمازش تموم شه ولی سر از مهر برنمی‌داشت چند دقیقه منتظر موندم زرین تکون نخورد با صدای لرزون گفتم مامان زری .... جوابی نداد رفتم تکونش دادم خواست بیافته گرفتمش (نفیسه اینجای داستان رو با گریه تعریف می‌کرد ) نگاهش کردم صورتش مهتابی بود چشامشو بسته بود با گریه ناباور گفتم مامان زری تنهام گذاشتی..... جوابم فقط سکوت بود زری رو در بغل گرفتم بقدری سبک بود روی تخت دراز کشوندمش با گریه رفتم به عزیزه خانوم خبر دادم اومد خونه چادر نماز زرین کشید روی زرین ...... ..... دوماه از مرگ زرین می‌گذشت باز محمود شب دیر اومدنش شروع شده بود نمیدونستم چکار کنم دعا میخوندم محمود دل گرم خونه بشه مرگ زرین انگار شروع امتحان من بود تا حالا زرین بود کنارم بود هوامو داشت و حالا تنهای تنهای بودم که قرار بود تنهاتر بشم انگار خدا میخاست ببینه دوباره برمیگردم به ذات حیوانیم یا همین نفیسه میمونم ..... #مواظب_دختر_بچه_هاتون_باشید

لباسامو پوشیدم آیه الکرسی خوندم تا قوه قلبم بشه در خونه رو قفل کردم سوار اسنپ شدم جلو آپارتمان پیاده شدم به خونه نگاهی انداختم نفسی عمیقی کشیدم استرس داشتم نمیدونستم اومدنم اینجا تا چه حدی درست باشه رفتم بالا از قدیمی ها کسی نمونده بود کسی منو نمیشناخت به خونه قدیمیمون نگاهی انداختم رو برگردونم نمیخاستم یاد اون روزها بیافتم هر پله که بالا میرفتم تموم خاطراتم جلو چشمم بود در زدم احساس کردم کسی از چشمی بهم نگاه کرد دوباره زنگ در فشردم گیتی درباز کرد همون گیتی زیبا و با سیاست بود سلام دادم .... خیلی سرد بی احساس گفت علیک سلام .... گفتم باید باهاتون حرف بزنم ما حرفی نداریم بزنیم التماس وار گفتم لطفا ..‌. گیتی لبخندی زد گفت دیگه دلم برای تو و امثال تو نمیسوزه برو خدا روزیتو جای دیگه حواله کنه ... خاست در ببینده زود پامو گذاشتم لای در پشت سر هم گفتم پدر ماهلین و پسرت کیه گیتی شوکه شد گفت چی میگی تو گفتم من عیبی ندارم همه پزشکان گفتن میتونم بچه دار شم ولی نمیشم چرا ..... چون عیب از محمود ولی تو دوتا بچه داری از کیه .... گیتی هولم داد عقب گفت خیلی کثافتی خیلییییی اشغالی که حرفای که لایق خودته بار من میکنی گم‌شو بد ذات و پلید .... در سریع بست من بد ذات نبودم منم اشتباهاتی داشتم مثل همه فقط من کسی نداشتم راهنماییم کنه بگه چی درسته یا نادرست شاید ماهلین اگه وضعیت منو داشت شرایطش بدتر از من بود آخ مامانم چی با من کردی ....‌ تو راه پله نشستم چند ساعت خیره به در گیتی شدم آخر سر بلند شدم رفتم شاید با محمود صحبت می‌کردم بهتر بود ولی نمیخاستم دوباره به گیتی و بچه هاش آسیب برسونم من نمیخاستم دوبار بد باشم من نمیخاستم دوباره بهم بگن بد ذات .... بعد مرگ زرین اومده بودم خونه خودمون درباز کردم متوجه شدم محمود و چند نفر تو خونه ان رفتم داخل محمود داشت خونه رو به چند نفر مرد نشون میداد گفتم چی شده محمود گفت بعد میگم رفتم اتاق منتظر موندم ..... #مواظب_دختر_بچه_هاتون_باشید

.🌸آنان که به بیداری خدا ✨اعتقاد دارند شبها 🌸خواب آرامتری دارند ✨یک زنـدگی پراز خوبی 🌸یک شب پراز آرامـش ✨و کلی دعـای خیـر 🌸نصیب لحظـه هاتون شبتون سرشاراز آرامش 🌙✨ ‍

🌸خدای من... 💫ای خالق بی مدد 🌸وای واحد بی عدد 💫ای مهربان بر خلایق ... 🌸با نامت آغاز میکنم 💫که بهترین و زیباترین نامهاست 🌸بسْم اللّٰه الرَّحْمٰن الرَّحیم 💫الــهـــی بــه امــیــد تـــو

 نیایش صبحگاهی🌺🌿🌺 🌺خـــدایا🙏 💫 عاقبت دوستانم را 🌺به خوشبختی ختم کن 💫و زندگیشان را قرین سلامت بدار 🌺ای صاحب فضل و 💫کمال و عزّت و عظمت 🌺امـروز را روز خوب و آرامی 💫 برای خودم، عزیزانم و 🌺دوستان همیشه همراهم قرار بده 💫آمیـــن

🌸برمدارعشق 🌸دکترالهی قمشه‌‌ای چه زیبامیگوید 🌿وقتی نمی‌بخشید 🌸وقتی به کاریکه دوست ندارید 🌿ادامه میدهید 🌸وقتی وقتتان را تلف می‌کنید 🌿وقتی از خودتان مراقبت نمیکنید 🌸وقتی ازهمه چیز شکایت می‌کنید 🌿وقتی.باپشیمانیوافسوس.زندگی.میکنید 🌸وقتی شریک نادرستی برای زندگی‌تان 🌿 انتخاب می کنید 🌸وقتی خودتان رابادیگران مقایسه 🌿می‌کنید 🌸وقتی فکرمیکنید پول برایتان 🌿خوشبختی می‌آورد 🌸وقتی شکرگزاروقدرشناس نیستید 🌿وقتی در روابط اشتباه می‌مانید 🌸وقتی بدبین و منفی‌گرا هستید 🌿وقتی با یک دروغ زندگی می‌کنید 🌸وقتی درمورد همه چیز نگرانید 🌿قدم به قدم به نابودی روح و روان 🌸جسمتان خودتان نزدیک ترمیشوید 🌿درآسمان آرزوهایت چراغی روشن کن 🌸که نورش صفحه دلت را روشن سازد 🌿و گرمایش قلبت را گرمی ببخشد 🌸هر روزتون پر از انوار الهی

🤍السلام علیک یا اباصالح المهدی 💙وقتی که عطر و بویت 🤍مهمان جان ما شد 💙دیگر دل آرزویی 🤍جز وصل تو ندارد 💙اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلِیکَ الْفَرَج

♨️گردن زدن شیطان توسط #امام_زمان (عج) ظهور امام زمان چون نابوديِ ابليس است، تمام سعی و تلاش خود را برای تأخير ظهور به كار خواهد بست و در آخرالزمان با تمام قوا به میدان خواهد آمد

🔹 جایی که حدیث کساء خوانده شود ، پنج تن آل عبا حاضر میشوند‼️ 🎙حجت‌الاسلام دکترعالی

🌸وَ افْتَح اللَّهُمَّ لَنَا مَصَارِيعَ الصَّبَاح 🌸بِمَفَاتِيح الرَّحْمَه وَ الْفَلاَح 🌸خدايا درهای روز را با 🌸كليدهای رحمت و رستگاری 🌸به روی ما بگشا

💢امام رضا علیه السلام دراوقات روزتان برمحمد وآلش علیهماالسلام درود فراوان بفرستید و برای مردان و زنان مومن بسیاردعا کنید همانا صلوات برمحمد و آلش بزرگترین و بالاترین اعمال نیکو است 📕عیون اخبارالرضا علیه السلام

⚓ زندگی لنگر میخواهد چیزی که آدم را سر جایش نگه دارد چیزی که نگذارد فاصله آدم از ساحل آرامش زیاد شود چیزی که نگذارد امواج آدم را بکشاند به ناکجا حالا لنگر آدم ،گاهی یک آدم دیگر است گاهی یک فکر و اعتقاد است گاهی ایمان است گاهی عادت روزانه است گاهی کار است، گاهی یک جمع دوستانه است گاهی یک دورهمی خانوادگی است گاهی یک باشگاه ورزشی است گاهی چهار تا کتاب است گاهی یک مشت خاطره لنگر هر کس هر چه هست فاصله اوست با سرگردانی در دریای روزگار فاصله اوست تا گم شدن فاصله اوست با آوارگی همیشه برای فرار از این طوفان های زندگی از این حرفهای آزار دهنده که هرروز میشنوی، یک لنگر داشته باش

♨️واقعا باید به این جوان انقلابی گفت ! نان پدر و شیر مادر حلالت . دردت بخوره تو سر هر چی ماله کش. خیلی زیبا این جماعت رو رسوا میکنه👇 بررسی جوانب مختلف "برهنگی" یک دانشجو و "توطئه" بسیار خطرناکی که شکست خورد‼️

🎥 روایتی کم نظیر از شهید مستجاب‌الدعوه حافظ قرآن سردار شهید علی ماهانی... 🔘پاشنه چوبی شهید علی ماهانی... 🌹🍃به سنگر اپراتوری مخابرات رفته بودم دیدم علی آقا یک دستش را روی پوتین گذاشته و نخی را به سوزن کرده و با دست دیگرش در حال دوختن پوتین است. 🤍چون یک پایش پاشنه نداشت چوبی تراشیده بود و گذاشته بود جای پاشنه اش و این چوب که کار پاشنه را می کرد گاهی کج می شد و موجب پاره شدن وصله ته پوتین می گردید 🔺لذا دائما ًدر حال وصله کاری بود. 🌹🍃با این وضعیت با اصرار زیاد به او گفتم علی آقا توی انبار پوتین هست شما چرا با این زحمت داری پوتین می دوزی چند سال داری این پوتینُ به پا می کنی حال بگذارش کنار می رویم شهر می دهیم کفاشی درستش کنه. 🤍هر چه گفتم قبول نکرد رفتار او آدم را یاد مولا علی علیه السلام می انداخت که کفش پاره اش را وصله مجدد می زد. 🔘راوی محمد رضا ایرانمش... شهید_علی_ماهانی