eitaa logo
شهیدان جعفری نژاد
13 دنبال‌کننده
33 عکس
1 ویدیو
0 فایل
📮ارتباط ‌با ما: @Mobin110 @zeinab6961
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹شهید علیرضا جعفری نژاد صابر 💕@shahidanjafarinejad
🌹شهید بهداد (بهزاد) جعفری نژاد صابر 💕@shahidanjafarinejad
بسم الله الرحمان الرحیم 3 یا 4 ماه مونده بود که علیرضا به جبهه بره در این مدت خیلی به مادرم التماس میکرد و اصرار و خواهش میکرد که اجازه بده به جبهه بره ولی مادرم بهشون اجازه نمیداد اونم میگفت تا شما رضایت قلبی نداشته باشین من نمیرم 💞. مامانم میگفت اخه سنت به جبهه نمیخوره . چون هنوز به سن قانونی جبهه نرسیده بود . علیرضا میگفت شما اجازه بدید من میرم فقط شما باید رضایت قلبی داشته باشین که من برم . تا راضی نباشید من نمیرم چون یه برادرم بهداد شهید شده بود و برادر بزرگترم بهروز تو جبهه بودن ، مادرم میگفت اجازه نمیدم برید. اونم دائما تو این 3یا 4 ماه اصرار میکرد و بیشتر از همیشه رعایت همه چیز رو میکرد 💝. انقدر تو همه مسائل مراقبت میکرد . همه چی رو از خرید های خانه و کارهای دیگه رعایت میکردن که دل مادرم ر و نرم کنه . دائما هی میگفت ببین امام خمینی نباید بیاد التماس مون کنه نباید بیاد در خونه مون رو بزنه ببین جبهه نیاز داره😢 . تو این مدت هم یادمه هر هفته قطعه 24بهشت زهرا میرفت اونجا چون شهدای 72تن هستن صبح های جمعه اون زمان بعد از دعای ندبه فکر کنم ساعت 5:30 الی 6 صبح دعای ندبه میخوندن و بعد هم صبحانه میدادن . برادرم میرفت هم دعای ندبه شرکت میکرد و هم اونجا خدمت میکرد و کمک میکرد ❣️. تونست بالاخره رضایت مادرم رو بگیره و چون سنش هنوز به سن جبهه نبود با شناسنامه برادرم حمیدرضا که 4سال از خودش بزرگتر بود به جبهه رفت . برادرم بهداد سال 60 شهید شده بود و قطعه 24 به خاک سپرده شده بودند . از سال 60 تا سال 65 خیلی شهید اومده بود تو قطعه 24 دیگه جا نداشت ولی علیرضا همیشه میگفت که منم آخر میام تو همین قطعه 24 ، ما هم که 4سال با هم تفاوت سنی داشتیم و خیلی سر به سر هم میذاشتیم😍 . من از علیرضا 4 سال کوچک تر بودم . ایشون دائم میگفت من شهید شدم باید من رو بیارید اینجا دفن کنید منم همش سر به سرش میذاشتم و میگفتم اولا شهید نمیشی دوما اینجا پرهست کجا میخوان تو رو دفن کنن بیخودی توهم زدی 😅. برای من این موضوع خیلی جالب بود که ایشون وقتی که شهید شدن (گریه خواهرشهید)😭 اول قطعه ی 24 یک فضای کوچکی بود همون جا براش جا پیدا شد و همون که خودش گفت اتفاق افتاد . وقتی یاد اون حرفاش ، اون شوخی ها و اون خنده ها می افتم برای من همیشه بعنوان یک معجزه هست که چطوری برادرم میدونست حتما همین جا دفن میشه😭 . چون با شناسنامه حمیدرضا به جبهه رفته بود روی سینه اش ، هر جا که اسمش رو نوشتن ، لحظه ای که شهید شد به اسم حمیدرضا جعفری نژاد بود تا بعد از اینکه به تهران آوردیم و شناسنامه اش رو بردیم و اسمش رو تغییر دادن و تصحیح کردن و اسم خودش رو گذاشتن😔 . از این حا به مامانم قول داد و گفت میرم اونجا درسم رو میخونم و ادامه میدم و نگران نباش . من دانش آموزم درسم رو میخونم . درسشم میخوند و نامه هم میداد ولی خب قسمت شد دیگه .. (گریه خواهرشهید)😭😭 راوی : فاطمه جعفری نژاد (خواهر شهیدان جعفری نژاد) 💕@shahidanjafarinejad
از ویژگی های شهید علیرضا جعفری نژاد : بسیار خوش برخورد و مردم دار بود . کلا آدم خوش اخلاقی بود . بسیار مردم دار بود ، با جوان ، پیر و با همه خیلی خوب بود . از دور دستش رو روی سینه اش میذاشت و سلام و علیک می کرد و خیلی مودب بود . وقتی شهید شده بود بیشتر مردم حرفشون این بود که علرضا خیلی بچه مودبی بود و خیلی همه ما رو تحویل می گرفت با فاصله زیاد ما رو میدید سلام و علیک میکرد و احوال پرسی میکرد . راوی : فاطمه جعفری نژاد (خواهر شهیدان جعفری نژاد) 💕@shahidanjafarinejad
یکبار دیدار با امام خمینی داشتیم. ملاقات برای دونفر بود. یک نفر میتونست همراه مادرم برای دیدار امام باشه. انقدر اصرار کرد که اجازه بدید من برم ولی من نذاشتم ، خیلی ایشون به مادرم التماس کردن. منم که از اون کوچکتر بودم گریه میکردم میگفتم نه من باید برم😭 . چون من کوچکتر بودم و یک دانه دختر بودم مادرم بیشتر دلش با من بود .نهایتا مادرم تونست اون رو راضی کنه و همیشه من دلم میسوزه 😢 میگم کاش من به دیدار امام نمیرفتم و برادرم میرفت . انقدر که اون دلش میخواست به دیدار امام خمینی بره، چرا من رفتم 😭 . ان شاالله که جایگاهش خوب هست و اون کسانی که دوست داشت ببینه الان ملاقات میکنه..😍 راوی : فاطمه جعفری نژاد (خواهر شهیدان جعفری نژاد) 💕@shahidanjafarinejad
🌹مادر شهیدان جعفری نژاد 💕@shahidanjafarinejad
💝وصیت نامه 💞بسم رب الشهدا و الصدیقین💞 السلام علیک رسول الله السلام علیک یا اباعبدالله السلام یا فاطمه الزهرا (س) السلام علیک جمیعا و رحمة الله و برکاته بعد از شهادت برادرم بهداد و دیگر دوستانم که یکی پس از دیگری از کنارم مظلومانه و عاشقانه بار سفر بستند و رفتند و انگار یک ندایی همیشه من را به طرف آنها هدایت میکند . صدایی که طنین خاص دارد.صدایی که همیشه در گوشم میپیچد مثل صدای امام حسین (ع) که آیا کسی هست که مرا یاری کند و من همیشه فکر میکردم که چقدر خوب بود که در آن زمان من بودم و به این ندای امام لبیک می گفتم و به فرمایش امام حسین (ع) هر جاکه آه مظلومی را بشنوی باید به دفاع از مظلوم و بر علیه ظالم قیام کنید. در این زمان که شهدای ما ،مردم ما و دین ما مظلوم واقع شده اند چگونه می توان صبر و تحمل کرد . پس باید مثل سرورمان امام حسین (ع) قیام کنیم و همیشه برادرم بهداد برای من الگو بوده است و حال آنکه این وصیت را می نویسم برادر دیگرم بهروز جعفری نژاد در جبهه است و خدا کند که ایشان سالم باشد چون زن و بچه دارند و خداوند ان شاالله روح پدرم را از من راضی کند چون پدرم واقعا زحمت کش بود و برای روزی حلال خیلی تلاش میکردند و مادر عزیزم که همواره با ایثارگری و تلاش شبانه روزی خود برای تربیت دینی و اسلامی و حتی بعد از فوت پدرم ، هم نقش داشته اند و از آنها کمال تشکر را دارم و امیدوارم که خداوند بزرگ زحمات آنها را بر گردن من حلال کند و از کلیه فامیل و دوستان و آشنایان طلب حلالیت میکنم و از مردم عزیز تقاضا دارم که دست از دین خدا و ائمه معصومین و مخصوصا امام حسین (ع) بر ندارند . تا ان شاالله رستگار شوند . انقلاب اسلامی ارمغان الهی است که به دست ما رسیده است . برای حفظ این انقلاب اسلامی از هیچ کاری دریغ نکنید . و در پایان : خداوندا چنان کن سرانجام کار که تو خشنود باشی و ما رستگار و من از راه دور روی برادرانم محسن و حمیدرضا و خواهرم فاطمه و برادرزاده هایم محمد و فاطمه را می بوسم و برای آنها آرزوی موفقیت دارم . 🌹علیرضا جعفری نژاد 25/10/65 💕@shahidanjafarinejad
💝وصیت نامه 💞بسم الله الرحمان الرحیم💞 "الله اکبر ، اشهد ان لا اله الا الله ، اشهد ان محمد (ص) رسول الله ، اشهد ان علیا ولی الله و اشهد ان فاطمة و اولاد فاطمه " خدا بزرگ است . بزرگتر از آنچه که ما تصور میکنیم و شهادت می دهم که هیچ خدایی نیست جز خداوند بزرگ و متعال و شهادت میدهم که حضرت رسول اکرم آخرین فرستاده و آخرین پیامبر بر حق خداوند یکتاست و شهادت بر امامان صالح خداوند ، امامان بر حق الهی و بر اولین و مظلوم ترین امامان حضرت علی (ع) . شهادت میدهم به امامی که خودش و هم همسر گرامی اش و فرزندان بر حقش مظلوم بودند و این دنیای فانی نتوانست آنها را بشناسد وهرگز هم نشناخت . درود خداوند بر امام خمینی که پرچمدار و روشنگر راه بی انتهای همه پیامبران و اولیاء خداوند بزرگ که در عصر حاضر می باشد . عصری که همه جای آن را فساد ، ظلم و تباهی فرا گرفته است و این مرد الهی پرچم لااله الا الله و محمد رسول الله و علی ولی الله را در دست گرفته است و به پیش می رود . ما که در زمان حضرت رسول (ص) و امامان معصوم نبودیم که آنها را یاری کنیم ، پس موفق کسی است که در پشت سر این مرد الهی محکم و استوار به پیش برود و تحت فرمان الهی او باشد (ان شاء الله). و توصیه ام به همه عزیزان چه در حال حاضر و چه بعد از شهادتم این است که دست از دامان رسول الله (ص) و ائمه معصومین و امام خمینی بر ندارند ان شاء الله و جا دارد از زحمات پدر و مادرم که پایه و اساس این خانواده را تشکیل دادند و مرا با معارف اسلامی و دین آشنا کردند و شرایط خانواده را طوری قرار دادند که همه اعضای خانواده در این مسیر قرار گرفته اند و با زحماتی که پدرم برای تهیه روزی حلال کشیده و با از خودگذشتگی و ایثاری که مادرم در طول زندگی داشته است کمال تشکر را دارم و امیدوارم که برادران و خواهرم همیشه در مسیر الهی ، همیشه ثابت قدم باشند و موفق . من در این دنیا هیچ مالی ندارم که سفارش داشته باشم فقط کتابهای کتابخانه ام را به مسجد علی ابن ابیطالب هدیه کنید . در پایان از تمامی اقوام ، فامیل ، دوستان و آشنایان طلب حلالیت و از درگاه خداوند بزرگ طلب عفو و مغفرت و از روح بلند انبیاء ، اولیاء و شهدا طلب دعای خیر مسئلت دارم . به راستی فقط خداوند ، شهدا را می شناسد و بس . چون خداوند رب الشهداء و رب الصالحین است . چون خداوند آنها را خلق کرده و پرورش داده و خداوند آنها را در مسیر اسلام و ائمه طاهرین قرار داده است . 🌹 والسلام 15/10/1360 💕@shahidanjafarinejad
دست نوشته 💞و مَن وَجَدَنی عَشَقَنی : و هر کسی مرا بجوید عاشق من میشود . 💞و مَن عَشَقَنی عَشَقتَهُ : و هر کسی عاشق من شود پس من هم عاشقم او می شوم . 💞و مَن عَشَقَتَهُ قَتَلتَهُ : و هر کسی را من عاشق شوم پس او را می کشم . 💞 و مَن قَتَلتَهُ فَعَلی دِیَتَهُ : و هر کسی را من بکشم خونش به گردن من است . 💞و مَن عَلی دِیَتَهُ فَاِنّا دِیَتُهُ : و هر کسی خونش بر گردن من است پس من خون او هستم. 💕@shahidanjafarinejad
🌹شهید علیرضا جعفری نژاد صابر 💕@shahidanjafarinejad
🌹شهید بهداد (بهزاد) جعفری نژاد صابر 💕@shahidanjafarinejad
🌹شهید بهداد (بهزاد) جعفری نژاد صابر 💕@shahidanjafarinejad
زندگی نامه شهید بهداد جعفری نژاد متولد 29/10/1342 در یکی از محله های جنوب شهر تهران در خانواده ای مذهبی که پدرشان کارگر و مادرشان خانه دار بودند به دنیا آمد . از همان کودکی فردی تیزهوش و کنجکاو بود و علاقه بسیار به ورزش و کارهای گروهی داشت . بطوری که در مقطع راهنمایی عضو تیم کشتی بود و در مسابقات گروهی و ورزشی همیشه شرکت میکردند و مقام هایی هم در رشته کشتی بدست آوردند . ایشان 4 برادر و 1خواهر هم داشتند . قبل از انقلاب در سال 56 به همراه تعدادی از دوستان خود که عده ای از آنها در دوران انقلاب اسلامی و جنگ تحمیلی به شهادت رسیدند و عده ای هم جانباز شدن جلسات و فعالیت های مذهبی و اجتماعی را شروع کردند و اقدام به چاپ و تکثیر سخنرانی های حضرت امام خمینی رضوان الله تعالی علیه می کردند. در این راستا وی یکی از موسسین انجمن اسلامی محل و کتابخانه مسجد بودند . ورودشان به مقطع دبیرستان مصادف شد با شروع انقلاب اسلامی و پیروزی مردم بر حکومت ستم شاهی که همچنان فعالیت شان در همان دورن ادامه داشت و در انقلاب دوم که اشغال لانه جاسوسی امریکا بود ایشان جزء اولین نفراتی بودند که در اشغال لانه جاسوسی مشارکت داشتند . فردی باایمان جسور و نترس و شجاع بودن که واقعا در این مورد زبانزد دوستان و اطرافیان بودند . شهید بهداد در آن زمان جزء اولین کسانی بودند که به عضویت سپاه انقلاب اسلامی در آمدند و همیشه با افتخار این لباس مقدس را بر تن میکردند و بعد از گذراندن دوره های آموزش های مختلف با توجه به تفکرات اعتقادی و شرایط خوب فیزیکی بعنوان سرتیم حفاظتی مسئولین رده ی اول مملکتی مثل شهید دکتر چمران ، شهید مظلوم دکتر بهشتی ، و حضرت آیت الله خامنه ای انتخاب شدند که چندین بار هم مورد ترور قرار گرفتند و خداروشکر جان سالم بدر بردند و فقط مجروح شدند . در بیمارستان که بستری شده بودند شهید مظلوم دکتر بهشتی برای ملاقات شان تشریف برده بودند و برادرم بهداد از این بابت خیلی خوشحال بودند . بعد از مدتی به منطقه جنگی جنوب کشور اعزام شدند و در همان زمان برادر بزرگتر شان بعنوان نیروی بسیجی در جبهه جنوب حضور داشتند . شهید بهداد یکی از افراد موثر یگان دریایی سپاه بودن و بعد از مدتی به منطقه جنگی غرب کشور ماموریت پیدا کردند و در آنجا دلاورانه و طبق گفته تیپ مسئولین در هر ماموریت سخت ایشان داوطلبانه به همراه گردان شان شرکت میکردند و به لطف خداوند هم با موفقیت انجام می دادند . وی فردی بسیار متقی و آرام و تودار بودند بطوری که آن زمانی که در کنار شخصیت های بزرگ انقلاب بودند اصلا اعضای خانواده و یا دوستان غیر کاری شان نمی دانستند . از این رو اصلا ما دقیق اطلاع نداشتیم که مسئولیت برادرم در منطقه چه بوده ولی بعد از شهادت شان همرزمان ایشان از فداکاری ها و رشادت ها و مسئولیت هایشان در گردان ، یگان دریایی و دیگر قسمت های سپاه و جبهه سخن میگفتند که من فکر میکنم کلیه عزیزانی که در این راه مقدس قدم برداشته این صفات الهی را دارند . 🖌نقل قول از برادر شهیدان جعفری نژاد 💕@shahidanjafarinejad
🌹شهید بهداد (بهزاد) جعفری نژاد صابر 💕@shahidanjafarinejad
🌹شهید بهداد (بهزاد) جعفری نژاد صابر 💕@shahidanjafarinejad
🌹شهید بهداد (بهزاد) جعفری نژاد صابر 💕@shahidanjafarinejad
🌹شهید بهداد (بهزاد) جعفری نژاد صابر 💕@shahidanjafarinejad
🌹شهید بهداد (بهزاد) جعفری نژاد صابر 💕@shahidanjafarinejad
🌹شهید بهداد (بهزاد) جعفری نژاد صابر 💕@shahidanjafarinejad
شرح شهادت عاقبت در یک درگیری در منطقه سر پل ذهاب در غرب کشور تعدادی از نیروهایشان در محاصره قرار می گیرند و شهید بهداد برای نجات همرزمان و دوستان شان و شکستن محاصره خود و همرزمان دیگر وارد عمل می شوند . برادران میگفتند چنان بر دشمن یورش بردند که در مرحله اول محاصره شکسته شد و با تیرباری که بدست داشتند امان دشمن را بریده بودند . عاقبت در آن مهلکه یکی از دوستان شان بر اثر ترکش خمپاره مجروح میشود و ایشان خود شخصا برای عقب کشیدن او اقدام میکند و در همان حال چند گلوله دشمن به سینه شان اصابت میکند ولی او مردانه باز هم ایستاد و دوستانشان میگفتند که در آن حالت هم با صلاح آر پی جی که در کنارشان بود همان طور نشسته سنگر دشمن را نشانه گرفتن و آن را منهدم کردند بعد از چند لحظه دشمن همین را شناسایی کرده و با چند گلوله خمپاره محل استقرار بهداد را نشانه گرفته و بدن او را مثل ارباب شان حسین علیه السلام قطعه قطعه کردند . وی عاقبت مورخ 18/12/60 در منطقه عملیاتی سرپل ذهاب در جمع دیگر یاران و همرزمان شان به درجه رفیع شهات نائل آمدند . 🌹روحشان شاد و راه شان پر رهرو باد . خداوندا در روز قیامت ما را شرمنده شهدا و خانواده آنان قرار مده . 🖌نقل قول از برادر شهیدان جعفری نژاد 💕@shahidanjafarinejad
🌹شهید بهداد (بهزاد) جعفری نژاد صابر 💕@shahidanjafarinejad
زندگی نامه 🌱 علیرضا متولد 1349/06/03 در یکی از محله های جنوب شهر تهزان در خانواده ای مذهبی و انقلابی به دنیا آمدند . از همان اوایل کودکی بسیار تیزهوش و کنجکاو و باادب بودند بطوری که در میان خانواده و اقوام خیلی مورد توجه و دوست داشتنی بودند . واعتقاداتش نسبت به دین و انقلاب اسلامی نشأت گرفته از فرهنگ خانوادگی و اعضای آن بود . پدر و مادر ایشان افرادی مذهبی و زحمتکش و برادران اهل اعتقادات دینی و انقلابی و جبهه و جنگ و تنها خواهر ایشان که از نظر حجاب و رعایت موازین دینی بسیار کوشا و معتقد بودند . علیرضا در چنین فضای باصفا و گرم خانوادگی رشد کردند و قطعا شالوده فکری و اعتقادی خود را از چنین خانواده ای گرفته و ارتقا داده بودند . و همچنین در امور تحصیل بسیار مصمم و کوشا بودند . در دوران دبیرستان به عضویت بسیج دانش آموزی و بسیج مسجد محله در آمدند تا بیشتر بتوانند به انقلاب و کشور خدمت کند . در امور مطالعات و مبانی اسلامی بسیار دقت و همت بالایی داشتند . در دوران دبیرستان از طرف بسیج دانش آموزی بعد از دیدن دوره آموزشی آماده اعزام به مناطق جنگی شدند که هم زمان دو برادر دیگرشان ،بهروز و حمیدرضا در مناطق جنگی حضور داشتن که به محض آمدن حمیدرضا از جبهه ها برای مرخصی ، ایشان به جبهه اعزام شدند که با توجه به ارتباط عاطفی که با برادر شهیدشان بهداد جعفری نژاد داشتند به هیچ وجه امکان نگه داشتن شان نبود . وی بسیار فردی منظم در تمام امور با دقت بالایی کارها را دنبال می کردند و از روحیه شادی هم برخوردار بودند . در نزدیکی شب های عملیاتی در جبهه های جنگ مرسوم بود که دست و پای رزمندگان را طی مراسمی حنا می بستن گویی که نشأت گرفته از شب عاشورای حسینی می باشد . و همرزمان علیرضا نقل می کردند که به قدری چهره زیبای ایشان نورانی شده بود و هم شوخی می کردند و لبخند می زدند گویی که واقعا شب عروسی این عزیزان می باشد . و انگار به ایشان الهام شده بود و در حال شور وشعف فراوان مناجات می کردند و از همدیگر حلالیت می طلبدند وو در حالات معنوی خاصی به سر می بردند انگار شب آخر است که در این دنیای فانی هستند و چند ساعت دیگر نزد ارباب خود حسین ابن علی علیه السلام و پیش برادر شهیدش بهداد و دیگر دوستانش خواهند رفت. 🖌نقل قول از برادر شهیدان جعفری نژاد 💕@shahidanjafarinejad
شرح شهادت عاقبت در تاریخ 03/11/1365 در جریان عملیات کربلای 5 در منطقه شلمچه در میعادگاه خیر کثیر از شهدای جنگ در اثر ترکش خمپاره از ناحیه سر و قفسه سینه مجروح گشته و به بیمارستان صحرایی منتقل شدند و در آنجا به درجه رفیع شهادت نائل آمد و به نزد برادرشهیدش بهداد و دیگر دوستانش مشرف شدند . روحش شاد و راهش پر رهرو باد . 🖌نقل قول از برادر شهیدان جعفری نژاد 💕@shahidanjafarinejad
💞💞 یک نوع کتانی های نسبتا قیمت مناسب و راحت بود که با آن هم فوتبال بازی میکردند و هم استفاده می‌ کردند، بهش می گفتن، کتونی چینی. هر وقت کتانی اش پاره می شد و مادرم براشون کتانی می خریدند هیچ وقت اون کتانی نو را نمی پوشید و بیرون برود حتما آن را خاک آلود می کرد و بعد به پا می کرد . و وقتی به او می گفتیم چرا اینجوری می کنید ؟ می گفت بعضی از دوستانم هستند اصلا نمی توانند همین رو هم بخرند و دلم نمی خواهد کتانی نو من رو ببینند و غصه بخورند. 🖌نقل خاطره از خواهر شهیدان جعفری نژاد 💕@shahidanjafarinejad
💞💞 یک خاطره ای که مادرم تعریف می کردند این بود که : پدرم چون برادر نداشتن خیلی خوشحال بودن دوتا پسر پشت هم دارند . اون موقع ها مد بود شلوار لی می پوشیدن و بغل شلوار لی رو زیپ میگذاشتن . پدرم دو تا شلوار لی خریدند و به خاله ام که خیاطی بلد بودند، دادند و گفتن اگه ممکنه این شلوارها را کنارش را زیپ بگذارید . مادرم میگفتند وقتی خاله ات این دو شلوار را درست کرد بهداد که اصلا نپوشید و گفت : من هرگز چنین چیزی را نمی پوشم، چون بدنبال مد و جلب توجه دیگران نبودن. 🖌نقل خاطره از خواهر شهیدان جعفری نژاد 💕@shahidanjafarinejad