#دل_نوشته_ای_در_وصف_پدر_بزرگوار_شهید
#ارسالی_از_اعضا
خورشید و ماه پیوسته طبق نظم الهی طلوع و غروب می کنند و روزها از دنبال هم می روند. تا اینکه تقویم ها یاد آوری میکنند که در تاریخی ، حکم قضای الهی، مقدر شده و عزیزی از میان ما پر کشیده و سفر ابدی خود را آغاز کرده. پنجم شهریور یکی از آن تاریخ هاست که درهای آسمان باز شد و عبدی از بندگان صالح خدا عروج کرد.
مردی از تبار حیدر، از تبار علمدار با نشان رشادت و سرافرازی، مردی از تبار صداقت و رشادت، مردی از سرزمین
« رِجالٌ صَدَقوا ما عاهَدُوا اللَّهَ عَلَيهِ ۖ»
چرا که صادقانه بر عهد و پیمان خود مانده بود .
مردی از جنس
« فَمِنهُم مَن قَضىٰ نَحبَهُ »
چرا که بزرگترین سرمایه زندگی خود را گونه ای حسینی تربیت کرد که زودتر از خودش جام شهادت را نوشید ...
و مردی از جنس «ما بَدَّلوا تَبديلًا» چرا که بر سر عهد خود با برادر شهیدش و یاران سفر کرده اش بود و هر لحظه در جهاد اکبر و پیمودن راه حسین (ع) بود .
مردی که از ایمان آوردنگان به آیه« و فدیناه بذبح عظیم »بود چرا که خود ،اسماعیلش را به جبهه های تله جبین فرستاد... آنجا که عارف بزرگ مردش سینه سپر کرده بود، که ما در جبهه تله جبین هستیم، جلوی تکفیری ها ایستادیم خوبم ایستادیم...
مردی که کوه بود مثال« المومن جبل الراسخ...» چرا که وقتی خبر شهادت پسر را شنید ، مشکی نپوشید و خم به ابرو نیاورد.. مشکی نپوشید و بی تابی نکرد... چرا که گریه را فقط برای سیدالشهدا روا می دانست و فرزندش را تقدیم به حضرت زهرا وفرزندان او کرده بود ... سالها پیش از این ، در بین الحرمین ارباب، بشارت این ذبح عظیم و قربانی را به او داده بودند و تشکر کرده بودند در شبی که ، «چه مبارک سحری بود و چه فرخنده شبی... آن شب قدر که این آب حیاتم دادند»... قطعا قصه و روایت و زوایای دیده نشده از زندگی و رابطه این پدر و پسر زیادست .. سِرّ مگوی زیادی داشتند که فقط ۹ماه دوری پسر را تاب آورد.. قهرمان و اسطوره این خاک این پدرها و پسرها هستند که مشتری تجارت «تنجیکم من عذاب علیم» بودند چرا که ایمان آوردند و با جان و مال در راه خدا جهاد کردند.
هله به زوار حسینی که سالها مسافر اربعین حسینی بودند و در آخر به حضرت عشق رسیدند ... با جان و سر و دل رسیدند و حضرت خود به استقبالشان آمد . چه در میدان نبرد چه در بستر بیماری. نسیمی آمد ، دری از نور باز شد و اخلاص این پدر و پسر را خریدند .. خوب هم خریدند .
پنجمین سال است که تن خسته ات در نزدیکی شهدای بهشت آباد دزفول آرمیده... و روحت قرین حضرت حسین ، و پسر شهیدت به ابدیت و آرامش رسیده ، تو هم گمنام زمین و مشهور آسمان بودی. چرا که بی ادعا بودی و مخلص ..
از آسمان دعایمان کن عبد صالح خدا .
به فاتحه و صلواتی یاد کنیم امام و شهدا ، شهید عارف کائدخورده و پدر مرحومشان رزمنده جانباز هشت سال دفاع مقدس کربلایی حاجیعلی کائدخورده
۵ شهریور ۱۴۰۲