eitaa logo
شهیدعارف کایدخورده💕
553 دنبال‌کننده
4هزار عکس
2هزار ویدیو
31 فایل
کانال اصلی ایتا💜 دانشجوی روانشناسی🎓 جوان خوشتیپ دهه هفتادی فعال در عرصه هنر ❤️ فعال و قهرمان در زمینه های ورزشی🥇 با حضورمادربزرگوارشهید💫 خادم کانال : @Partizan313s #شهیدِ_رضوی❤️ تاریخ تولد: ١٣٧١/۵/٢۴ تاریخ شهادت: ١٣٩۶/٨/٢٧ محل شهادت : سوریه _البوکمال
مشاهده در ایتا
دانلود
شهیدعارف کایدخورده💕
💌 🌸 ❤️ ❤️ راستش من به اینکه میگفتن شهیدان زنده اند اعتقاد داشتم چون آیه قرآنه و قرآن دروغ نمیگه ولی دوست داشتم خودم این جمله رو درک کنم . از سال گذشته واسه امسال برنامه ریزی کرده بودیم که بریم کربلا ، منم دلم میخواست یه چیزی ازشهید عارف با خودم به اولین زیارت کربلام ببرم وازمامانشون یه وسیله (پلاک ، لباس یا هر چیز دیگه ای از شهیدعارف بخوام ) که با خودم ببرم ولی چون از گمشدن وسایل میترسیدم بیخیال این موضوع شدم؛ سه ماه از اون جریان میگذره تااینکه یه شب خواب دیدم دارم راهی کربلا میشم و وقتی از بیرون میام داخل خونمون میبینم یک چفیه افتاده رو کوله ای که قراره باهاش برم زیارت به مامانم میگم مامان من که چفیه نداشتم این چفیه کیه؟؟ مامانم میگه این چفیه شهید عارفه بهت داده بری باهاش زیارت😭 خیلی واسم جالب بود آخه من فقط تو ذهن خودم گفته بودم و خیلی وقت بود که بیخیالش شده بودم ولی فهمیدم حتی اگه بر زبان هم نیارم شهید زنده است وخودشون ازدلم خبردارند و اونجا بود که من این موضوع رادرک کردم.... پ.ن1 : این خاطره رو که برای مادربزرگوارشون تعریف کردم گردنبندی که شهید عارف موقع شهادت گردنشون بودرو بهم به امانت دادن ❤️ پ.ن2:جالب اینجاس وقتی گردنبد رسید خونمون من خونه نبودم درست مثل خوابمم ❤️ پ.ن3‌:زیارت کربلای ما از طرف کاروان هی به تاخیر می افتاد ولی وقتی گردنبند رسیدخونمون چند روز بعدش زنگ زدن وتاریخ قطعی رو اعلام کردند که این از برکت گردنبند شهید عارف بود😊 پ.ن4:این گردنبنده شهید عارفه در تصویر که گویا لحظه شهادت گردنشون بوده غیر اون خیلی جاها گردنشون مینداختن و اون انگشتر ،انگشتره شهید مدافع حرم عراقی هست . پ.ن5:تشکر اول از خود شهید بعد مادربزرگوارشون و پسر عمو شهید ❤️ •═• •• 🌺••◈☘◈••🌺 •• •═ @shahiydarefkayedkhordeh °°°°°°‌○🌸○🌸○🌸○°°°°°°
💖 💖 🕊 سه شنبه صبح مراسم بزرگداشت شهید عزیز تو دانشگاهمون بود "شهید عارف کایدخورده" دانشجوی روانشناسی که فقط ۲۵ سال سن داشت تو اون سن کم مدافع حرم بی بی زینب (س) ومدافع ناموس مردم و کشورش شده بود و با قلب مهربونش حالا دیگه برادر شهیدم بودو همیشه و همه جا مواظبم بود.... 💟بعداز ظهر که رفتم مسجد بعد نماز دیدم بین دوتا پرده ای که خانم ها و آقایون رو از هم جدا میکرد یه دختر خانم و اقا پسری یه مقدار از پرده رو کنار زدن و دارن با وضع نامناسبی باهم صحبت میکنن و میخندن😓 کمی که گذشت دیدم دیگه روسری اون دختر خانم هم افتاده و همین طور بدون روسری داره با اون همکلاسیش میگه و میخنده و هرکی هم وارد مسجد میشه با اینکه این صحنه میبینه ولی هیچی نمیگه...😖 دیگه طاقتم سراومد تصمیم گرفتم برم سمتش و بهش تذکر بدم که پرده رو بکشه ولی دیدم دوستای اون دختر دورشن و شاید همه باهم مسخرم میکردن یا حتی به دوستشون میخندیدن از طرفی نمیدونستم عکس العمل اون دختر چی میتونه باشه همین طور ایستاده بودم و خیره شده بودم به اون دختر و نمیدونستم چه کار کنم یه نگاه به کل مسجد انداختم تا شایدکمکی پیدا کنم ولی هیچ دوست و اشنا یا دختر محجبه ای نبود که ازش کمک بخوام همه افرادی که تو مسجد بودن بدحجاب بودن و فقط برا استراحت اومده بودن اونجا.... خیلی دیرم شده بودباید هرچه سریع تر میرفتم یه قسمت اداری دانشگاه و ازشون امضا میگرفتم وگرنه کارم خیلی عقب می افتاد ولی مگر میتونستم ازاونجا برم ! انگارپاهام چسبیده باشن به زمین به خودم گفتم تا تذکر ندی نمیتونی بری پس زود باش... کمی فکر کردم که چی بگم گفتم یه جور بگم بامهربونی باشه ولی محکم و قاطع ولی هرچی فکر کردم تو ذهنم یه جمله مناسب نیومد که نیومد😔 روبروشون ایستاده بودم و زل زده بودم بهشون خیلی وضع بدی بود و همه هم نگاه میکردن یه منکر بزرگ داشت بین همه عادی میشد.... به شهید توسل کردم وگفتم خیلی دیرم شده توروخدا شما کمک کن تا تذکر ندم نمیشه برم... درهمون لحظه چشمم افتاد به یه خانمی که کمی سن و سال دار بود ولی حجاب نداشت اونم منو نگاه کرد و متوجه شده بود که من مدتیه که خیره موندم به اون دختر و پسر از جاش بلند شد و رفت سمت دختر تو گوشش یه چیزی گفت و رفت دختر حالا که چشمش به من هم افتاده بود سریع مقنعش رو سر کرد پرده رو کشید و به همکلاسیش گفت خدافظ برو کنارو خیلی مودب سرجاش نشست 🙃 خیلی لذت بردم با یه تذکر ساده که اون خانم بهش داد جلوی یه منکربزرگ گرفته شد اصلا هم کاری نداشت که من اونقدر براخودم سختش کرده بودم🙌 یاد حرف رهبری افتادم که گفته بودن" پیر جوان کودک که باشین فرقی نداره هرمنکری که دیدین تذکر بدین لازم نیس کاری بکنین فقط یه کلام بگین اینکارمنکره همین" همونجا به شهید که کمکم کرده بود و اون خانم رو برام فرستاد قول دادم ازین به بعد اگر منکری رو دیدم تا اونجا که میشه بی تفاوت نباشم ... 💟 بعد اینکه امضاهام رو از دانشگاه گرفتم رفتم ایستگاه سوار ماشین شدم تا برگردم شهر خودم همین که راه افتادیم راننده ضبط ماشین رو روشن کرد و صداشو هم خیلی زیاد کرد صدای یه خواننده خانم بودکه داشت از ضبط پخش میشد و گوش فلک رو کر میکرد تصمیم گرفتم طبق قولی که به شهید دادم تذکر بدم ولی شیطون شروع کردبه وسوسه کردن...👹 خب تو گوش نده اوناکه میخوان گوش بدن ... وای الان جلو این دوتا مسافر دیگه که آقا هستن میخوای تذکر بدی... خجالت نمیکشی ازشون.... وای راننده اگه یه چیزی بگه و اونا بهت بخندن چی.... و........... به خودم اومدم و گفتم نهی از منکر دستور خداست خدا خودش میبینه منو و هوامو داره من تذکر خودم رو میدم هرچی که میخواد بشه بشه ...😑 به شهید توسل کردم و خیلی قاطع و با احترام گفتم ببخشید میشه ضبط رو خاموش کنین یا صداشو کم کنین من میگرن دارم سرم خیلی درد گرفته وراننده بدون اینکه چیزی بگه درجا ضبط رو خاموش میکنه😍 و صدای شهید میاد تو گوشم که میگن دیدی کاری نداشت....😊 خدارو شکر کردم و خوشحال شدم که فقط با یه جمله تونسته بودم اون دوساعتی که تو مسیر بودم روبا خیال راحت سپری کنم.... ✨همه ی کارهای خوب و جهاد در راه خدا دربرابرامربه معروف و نهی از منکر چون قطره ای است دردریای عمیق امام علی (ع) ✨ •═• •• 🌺••◈☘◈••🌺 •• •═ @shahiydarefkayedkhordeh °°°°°°‌○🌸○🌸○🌸○°°°°°°