eitaa logo
کانال شهید ابراهیم هادی
2.2هزار دنبال‌کننده
28.3هزار عکس
23.8هزار ویدیو
58 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
💔 دعای ننه مسعود در حق حضرت آقا یک روز که برای تصویربرداری رفته بودیم، قبل از خداحافظی، ننه‌مسعود پرسید تو برای فیلم گرفتن از سخنرانی‌های آقای خامنه‌ای هم می‌روی؟ پرسیدم چه‌طور مادر؟ گفت: «از این‌جا برگردی کی می‌روی بیت آقا؟ مانده بودم چه بگویم در جوابش... گفتم معلوم نیست... اگر کاری داری بگو...» سجاده‌اش گوشه‌ اتاق نیمه باز بود... آن را نشانم داد و گفت: «اگر رفتی به آقا بگو ننه‌مسعود گفت مدیون خون پسرم باشم پای این سجاده دو رکعت نماز بخوانم و بعد از نماز اولین دعایم برای تو نباشد و برای سلامتی و سربلندی و موفقیتت دعا نکنم...» هیچ‌وقت فرصتی پیش نیامد تا پیغام ننه‌مسعود را برسانم ولی یک‌بار که با یکی از فرماندهان ارشد سپاه - که اتفاقا مسعود را هم می‌شناخت - حرف می‌زدم، این ماجرا را تعریف کردم و شوخی و جدی گفتم اگر آقا محکم جلوی آمریکا ایستاده و بدون واهمه و هراس تهدیدشان می‌کند، خداوکیلی بیشتر از شماها روی ننه‌مسعودها حساب باز کرده... به دعاهای آنها خیلی بیشتر اعتماد دارد تا... اصلا اگر تا همین‌جا را هم آمده‌ایم، با دعای ننه‌مسعود آمده‌ایم... با دعای ننه‌مسعودها... سالروز شهادت 👇👇 ‌🌹🍃🌹🍃 ‌@shahidaziz_ebrahim_hadi
💔 آیا همه می‌توانند؟ مصطفی برای سومین بار و در عملیات خیبر از ناحیه سینه مجروح شد ولی با همان حال بد در منطقه ماند. او نیروهایش را تنها نگذاشت تا اینکه بدنش ضعیف شد و به ناچار به بیمارستان منتقلش کردند. همچنین برای گذراندن دوران نقاهت از بیمارستان به منزل در نجف‌آباد منتقل شد. یک دستگاه خودرو تویوتا در اختیار او گذاشته بودند که در مواقع ضروری از آن استفاده کند. او نیز ماشین را در پارکینگ خانه قرار داده بود تا در صورت لزوم از آن استفاده کند. یک شب که حالش بد شده بود به یکی از اقوام که ماشین داشت زنگ زده بود و از او خواسته بود تا او را به بیمارستان برسانند. وقتی از او پرسیدند که چرا با آن تویوتا نرفتی پاسخ داد: "من چنین اجازه‌ای به خودم نمی‌دهم. آیا این امکان برای هر مجروحی وجود دارد؟" دسته گلی از صلوات به نیابت از شهید، هدیه می دهیم به مادرمان حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها 🌸الّلهُمَّ‌صَلِّ‌عَلَی‌مُحَمَّدٍوَآلِ‌مُحَمَّدٍوَعَجِّلْ‌فَرَجَهم🌸 به امید نگاهی از جانب پُر مهرشان 👇👇 ‌🌹🍃🌹🍃 ‌@shahidaziz_ebrahim_hadi
💔 حرف آخر... میگفت جوانم خیلی خوش قد و قامت شده بود دلم برایش ضعف میرفت به بهانهای در آغوشش بگیرم و ببوسمش اما حیای بینِمان مانع میشد... گذشت و پسرم به جبهه رفت موقع خداحافظی، خواب بودم و نتوانستم ببوسمش گفتم این بار که آمد حتما می بوسمش آمد اما... بی سر...🥀 به یاد وداع اباعبدالله الحسین با علی اکبر افتادم و رگ های پسرم را بوسیدم و بوسه بر رویش را گذاشتم برای قیامت...💔 راوی: پدر شهید بی سر 👇👇 ‌🌹🍃🌹🍃 ‌@shahidaziz_ebrahim_hadi
💔 شهیدی که دهان خود را پر از گِل کرد... برای شروع عملیات کربلای ۴ به آبادان منتقل شدیم و به عنوان غوّاصان خط ‌شکن به خط دشمن زدیم؛ به هر ترتیبی بود خط دشمن را شکستیم و پاکسازی کردیم وقتی برای آوردن مجروحان و شهدا وارد معبر شدیم، دیدیم که شهید «سعید حمیدی‌اصیل» هر دو پایش قطع شده و پیکر مطهرش در گوشه‌ای از معبر افتاده است اما آنچه که ما را به تعجب وا داشت، این بود که دهان شهید پر از گِل شده بود. بعدها متوجه شدیم که وقتی به پاهای سعید ترکش خورد و قطع شد، برای اینکه صدای ناله‌اش بلند نشود و باعث لو رفتن معبر نشود، دهان خود را پر از گِل کرده بود   دسته گلی از صلوات به نیابت از شهید، هدیه می دهیم به مادرمان حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها 🌸الّلهُمَّ‌صَلِّ‌عَلَی‌مُحَمَّدٍوَآلِ‌مُحَمَّدٍوَعَجِّلْ‌فَرَجَهم🌸 به امید نگاهی از جانب پُر مهرشان 👇👇 ‌🌹🍃🌹🍃 ‌@shahidaziz_ebrahim_hadi
💔 اگر با گلوله توپ شهیـد نشوم ،آبرویم می رود شهید فتوره چی بارها میگفت خدا نکند حجت با گلوله یا ترکش شهید شود.. حجت باید با گلوله توپ شهید شود و الا آبرویم می رود. همرزمانش این جملات را مزاح و شوخی😂 تلقی میکردند. در مرحله دوم عملیات والفجر۴ بود که راهی منطقه عملیاتی ک حجت در آن جا بود شدیم سراغ وی را از حمید باکری گرفتیم و حمید اقا با دست به منطقه پر درخت اشاره کرد که شاید آنجا باشد. چون بیسیمش📞 قطع شده بود به جستجو منطقه دیگر پرداختیم تا این که سر بی بدن 🌹او را پیدا کردیم. بدنش متلاشی شده بود و قابل جمع کردن نبود. دسته گلی از صلوات به نیابت از شهید، هدیه میدهیم به حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها 🌸الّلهُمَّ‌صَلِّ‌عَلَی‌مُحَمَّدٍوَآلِ‌مُحَمَّدٍوَعَجِّلْ‌فَرَجَهم🌸 به امید نگاهی ازجانب پُر مهرشان راوی: همرزم فرمانده محور عملیاتی لشکر ۳۱ عاشورا 👇👇 ‌🌹🍃🌹🍃 ‌@shahidaziz_ebrahim_hadi
💔 توۍ خط مقدم هروقت بیکار میشد برای کنکور می‌خواند..📚 خبر قبولیش در رشته‌ۍ پزشکی دانشگاه تهران وقتی به خانواده‌اش رسید که وحیدرضا شهید شده‌بود.🥀 دسته گلی از صلوات به نیابت از شهید، هدیه میدهیم به حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها 🌸الّلهُمَّ‌صَلِّ‌عَلَی‌مُحَمَّدٍوَآلِ‌مُحَمَّدٍوَعَجِّلْ‌فَرَجَهم🌸 به امید نگاهی از جانب پُر مهرشان سرباز 👇👇 ‌🌹🍃🌹🍃 ‌@shahidaziz_ebrahim_hadi
💔 دیدن داغ برادر سخت است دیدن پیکر بی سر سخت تر محمد حسین باغبان ، یکی از بسیجیان لشکر14 امام حسین(ع) بود. او در اواخر اسفند سال 1362 در عملیات خیبر شربت شهادت نوشید ...🌹 . چند روز قبل از عملیات، محمد حسین به یکی از همرزمانش به نام شفیعی گفت : اگر شهید شدم مرا از ناخنم و گودی کفِ پایم بشناسید. یکی از انگشت های او به خاطر اشتغال به حرفه‌ی جوشکاری کبود بود.‼️ زمانیکه شفیعی را برای شناسایی اجساد شهدا به تعاون لشگر بردند، او جنازه‌ی بی سری را از روی کبودی انگشتش شناسایی کرد 💔 📸وداع خواهر 🌹 با پیکر بی‌سر برادرش لایوم کیومک یااباعبدالله 👇👇 ‌🌹🍃🌹🍃 ‌@shahidaziz_ebrahim_hadi
💔 نگذاريد خون مطهر شهدا پايمال شود آري برادران! جنگ يك آزمايش است كه خدا افراد لايق و شايسته را گلچين كند و آنها را با خودش به ملكوت اعلاء ببرد. اگر جنگ نبود اين افتخار بزرگ، كجا نصيب من و امثال شما مي‌شد؟! پس بكوشيد از امتحان بزرگ رد نشويد و نصيب همه شما هم بشود. وصیتنامه یاران 👇👇 ‌🌹🍃🌹🍃 ‌@shahidaziz_ebrahim_hadi
💔 از همه دوستانم مي خواهم كه بندگي خود را به خدا، در عمل ثابت كنند و وفاداري خود را به امام و انقلاب، تا حد نثار جان خود به اثبات رسانند و كسي سنگ دوستي مرا به سينه نزند جز در لباس جهاد و تقوي ما می‌خواهیم ابتدا خدا دلمان را فتح کند و دل ما جایگاه محبت الهی شود، آن زمان است که ما بر پیروزی‌ها افتخار می‌کنیم در سالروز شهادتش دسته گلی از صلوات به نیابت از شهید، هدیه میدهیم به حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها 🌸الّلهُمَّ‌صَلِّ‌عَلَی‌مُحَمَّدٍوَآلِ‌مُحَمَّدٍوَعَجِّلْ‌فَرَجَهم🌸 به امید نگاهی از جانب پُر مهرشان سالروز شهادت 🥀 👇👇 ‌🌹🍃🌹🍃 ‌@shahidaziz_ebrahim_hadi
💔 ‍ ماجرای شهیدی که به دیدار امام زمان(عج) نائل شد در وصیت‌نامه‌اش نوشته بود: بگذاريد بعد از مرگم بدانند كه همانطور كه بزرگان می گفتند نوكر محال است صاحبش را نبيند من نيز صاحبم را، محبوبم را ديدار كردم اما افسوس كه تا اين لحظه كه اين وصيت را مي نويسم، ديدار مجدد او نصيبم نگشت و تا اين لحظه او را نديده ام تمام جگرم سوخته است. بدانيد كه امام زمانمان حی و حاضر است و او پشتيبان همه شيعيان می باشد. از ياد او غافل نگرديد. ديگر در اين مورد گريه مجالم نمی دهد بيشتر بنويسم و تا اين زمان ديدار او را برای هيچ‌كس نگفتم مبادا كه ريا شود. و اكنون به جبهه می روم تا پيروزی اسلام را نزديك سازم و راه را جهت ظهور آن حضرتش باز سازم..... شهید چمران بسیار به او علاقه داشت و ساخت موشک «مصطفی مصطفی» اولین موشک ابتکاری ۱۰۰ درصد ایرانی بود. اين شهيد بزرگوار در شهریور سال ۱۳۶۰ در منطقه دارخوين به شهادت رسيد و در قطعه 24 بهشت زهرا به خاك سپرده شده است. 👇👇 ‌🌹🍃🌹🍃 ‌@shahidaziz_ebrahim_hadi
💔 تهمت به شهید😳 آن زمان خیلی از مردم به پدرم اتهام "تولید مشروبات الکلی" را می‌زنند که متاسفانه با توجه به شرایط روستا و محیط کوچکی که داشت پدر توسط کمیته دستگیر می‌شود و مجازاتش، شلاق مقابل چشم مردم و جلوی مسجد روستا بود. پدربزرگ که شاهد این اتفاق بود به پدرم می‌گوید حلالت نمی‌کنم که باعث سرافکندگی من و خانواده‌ام شدی! دل پدرم همانجا می‌شکند و با امام رضا (علیه السلام) قول و قراری می‌گذارد. (سال‌ها پیش از تولد من برادری به دنیا می‌آید که متاسفانه فوت می‌کند و تا مدتی والدینم صاحب فرزندی نمی‌شوند.) پدر در همان حالت و با دلی شکسته رو به گنبد مسجد کرده و از امام می‌خواهد اگر به او فرزندی عطا کند، نامش را رضا می‌گذارد و به یمن ورودش و نگاه خاص حضرت همه این مسائل را کنار خواهد گذاشت و اعتیادش را ترک خواهد کرد. بعد از مدتی هم این دعا مستجاب می‌شود و من به دنیا می‌آیم. پس از تولد من، پدر سر قولش می‌ماند و اعتیادش را ترک می‌کند. کمی بعد هم با اصرار فراوان به جبهه می‌رود و شیمیایی می‌شود اما باز هم دست از دفاع از کشور برنمی‌دارد و سرانجام به شهادت میرسد. در سالروز شهادتش دسته گلی از صلوات به نیابت از شهید، هدیه میدهیم به حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها 🌸الّلهُمَّ‌صَلِّ‌عَلَی‌مُحَمَّدٍوَآلِ‌مُحَمَّدٍوَعَجِّلْ‌فَرَجَهم🌸 به امید نگاهی از جانب پُر مهرشان راوی: فرزند سالروز شهادت 🥀 یار تواب 👇👇 ‌🌹🍃🌹🍃 ‌@shahidaziz_ebrahim_hadi
💔 شهیدی که اسمش را خودش انتخاب کرد... اسمش افشین بود. گفت از این اسم خوشم نمی آید، سوسولیه! ترکیب‌هایی از اسم محمد و دوازده امام نوشت و ریخت داخل یک ظرف و قرعه انداخت. بار اول محمد هادی آمد، بار دوم و سوم هم. از آن روز نامش شد محمد هادی... و چه زیبا مناجات می کرد: خدایا من خواهان شهادتم نه به این معنی که از زندگی کردن در دنیا خسته شده ام. خدایا می خواهم گناهانم به وسیله رنج کشیدن در راه تو و دادن چند قطره خون ناقابلم به خاطر تو، پاک گردد. خدایا شاهد باش که از تمامی مظاهر دنیا بریدم تا بیشتر به تو نزدیک شوم و به تو بپیوندم. خدایا شاهد باش به عشق تو در مسیر تو حرکت کردم و اینک فقط پیوستن به تو را انتظار دارم. در سالروز ولادت امام هادی علیه‌السلام دسته گلی از صلوات به نیابت از شهید، هدیه میدهیم به حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها 🌸الّلهُمَّ‌صَلِّ‌عَلَی‌مُحَمَّدٍوَآلِ‌مُحَمَّدٍوَعَجِّلْ‌فَرَجَهم🌸 به امید نگاهی از جانب پُر مهرشان انتشار به مناسبت میلاد 👇👇 ‌🌹🍃🌹🍃 ‌@shahidaziz_ebrahim_hadi
💔 نماز خود را هرگز ترک نکنید! چرا که نماز همچون ریسمان اتصالی است که همه ی هستی و موجودیت آدمی را به ملکوت پیوند می دهد و روزنه ای به سوی بهشت است. سالروز شهادت🥀 یاران 👇👇 ‌🌹🍃🌹🍃 ‌@shahidaziz_ebrahim_hadi
💔 استقبال از شهادت در مأموریتی به اسارت اشرار شرق کشور در آمده بودیم و آماده مرگ. جلال شروع کرد به خواندن شهادتین و فرازهای از دعای کمیل با صدای بلند. هر چه کردند خاموشش کنند نتوانستند. بعد از رهایی از این مهلکه، جلال گفت: «در این آزمایش فهمیدم از مرگ نمی ترسم و از اینکه با گلوله ای مغزم را متلاشی کنند، خوشحال بودم.» جلال همان جوانی بود که آیت الله بهاءالدینی در موردش فرمودند: امام زمان از من یک سرباز خواست، من جلال را معرفی کردم... در سالروز شهادتش دسته گلی از صلوات به نیابت از شهید، هدیه میدهیم به حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها 🌸الّلهُمَّ‌صَلِّ‌عَلَی‌مُحَمَّدٍوَآلِ‌مُحَمَّدٍوَعَجِّلْ‌فَرَجَهم🌸 به امید نگاهی از جانب پُر مهرشان 📚 جلوه جلال، نوروز اکبری زادگان سالروز شهادت یار مخلص 👇👇 ‌🌹🍃🌹🍃 ‌@shahidaziz_ebrahim_hadi
💔 وصیت‌نامه‌اش انگار برای این روزهاست... مخصوصا آنجا که نوشته: حجابــــ ، لبـاس رزم زن مسلمـان استـــ ڪه تمــام نقشــہ هـاي شـوم استعمـارگــران و ابـرخـون‌خـواران شـرق و غـرب را نقـش بـرآب ڪرده و برنده‌تر از سلاح من نوعي، خـون سرخـم مي بـاشـد؛ سعي ڪنیـد حجابــ اسلامي را رعایتـــ ڪرده، قـرآن را یـاد بگیـریـد و بہ دیگـران بیـاموزیــد.🌹💖 دسته گلی از صلوات به نیابت از شهید، هدیه میدهیم به حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها 🌸الّلهُمَّ‌صَلِّ‌عَلَی‌مُحَمَّدٍوَآلِ‌مُحَمَّدٍوَعَجِّلْ‌فَرَجَهم🌸 به امید نگاهی از جانب پُر مهرشان 💞 👇👇 ‌🌹🍃🌹🍃 ‌@shahidaziz_ebrahim_hadi
💔 ‏خواهش یک شهید از زائران کربلا چون بدون زیارت و با آرزوی زیارت کربلا از این دنیا می‌روم، خواهش می‌کنم که بعد از آزادی کربلا عکس مرا به عنوان زائر امام حسین (ع) به کربلا ببرید. 👇👇 ‌🌹🍃🌹🍃 ‌@shahidaziz_ebrahim_hadi
💔 شهیدی که هر هفته مادرش را از دل قبر، صدا میزند هر هفته پنج شنبه ها بر سر مزارش می روم و هنگامی که قبرش را می شویَم، ناگهان از دِل قبر سید مهدی مرا صدا می زند و چند بار می گوید: - مامان! مامان! سه بار این کار را انجام می دهد. سرم را روی قبر می گذارم و با سیدمهدی دردِ دل می کنم. راوی: مادر یاران آخرالزمانی 👇👇 ‌🌹🍃🌹🍃 ‌@shahidaziz_ebrahim_hadi
‍ همسرشون تعریف میکردن که .. زمستان سال 64در تهران زندگی میکردیم. برای گرفتن برنج کوپنی می بایست مسیری را طی کند که جز ماشین های دارای مجوز نمی توانستد از آن محدوده عبور کنند. او از ناحیه پا هم ناراحتی داشت و حمل یک کیسه برنج با آن مسافت تقریبا یک کیلو متری برایش زجر آور بود . از او خواستم با برود که نپذیرفت. گفتم: حال شما خوب نیست و پاهایت درد دارد! گفت اگر خواستی همین طور پیاده میروم وگرنه نمی روم. او کیسه 25کیلویی برنج را روی دوشش نهاد ویک نایلون هم پر از چیزهای دیگر در دستش گرفت و به سختی به خانه آورد، اما حاضر نشد برای چند دقیقه از ماشین سپاه استفاده کند. 👇👇 ‌🌹🍃🌹🍃 ‌@shahidaziz_ebrahim_hadi
تسویه حساب با جبهه واجب تر از دانشگاه است 🔹شهید غلامعلی تاو قبل از انقلاب كم سنّ و سال بود ولی به دنبال برادرش كه ارتشی بود، در تظاهرات ضدّ رژيم شاه شركت داشت. شايد جزء اوّلين كسانی بود، كه عكس امام و اعلاميّه‌ها را به روستا آورد و بعد از انقلاب رهرو امام بود. 🔹بعد از پايان تحصيلاتش از شهرستان بجنورد، عازم منطقه شلمچه شد. وی زمانی كه به مرخّصي آمد، می‌توانست مشغول كار تدريس و يا ادامه تحصيل در دانشگاه شود؛ امّا او می‌گفت: «رفتن به جبهه واجب تر از دانشگاه است و جنگيدن با دشمن و دفاع از وطن و ناموس برتر از تدريس است.» 🔹غلامعلی تاو، در مقابل مشكلات فردی صبور بود، در تابستان به كشاورزی، جمع آوری انگور و چغندركاری اشتغال داشت. او شخّصي آرام، اهل مطالعه و عضو فعّال كتابخانه‌ی روستایش بود.
💔 بـه جبهـه کـه رسید کفشاشـو داد به یکی و دیگـه تو جبهه کسی اونـو با کفش نـدیـد ، می گفت : "اینجا جایی که خون شهدامـون ریخته شده ؛ حرمت داره" ... و معروف شــد به (سید پا برهنه) سالروز شهادت 👇👇 ‌🌹🍃🌹🍃 ‌@shahidaziz_ebrahim_hadi
💔 حاج حسین بصیر از روز هفتم جنگ، لباس سبز پاسداری پوشید و کوله‌بار سفر را بست و تا آخرین لحظه شهادت این لباس را از تن درنیاورد. همیشه می‌گفت: «دوست دارم لباس رزمم، کفنم شود، و در آن روز بزرگ که همه در پیشگاه محبوب سر به زیر می‌ایستند در غافله پرشور شهیدان، سربلند برحریر خویش مباهات کنم چرا که هر کسی با هر لباسی که به شهادت می‌رسد با همان لباس در پیشگاه رب وجود حاضر می‌شود». همان هم شد، در دوم اردیبهشت ماه آسمانی شد سالروز شهادت 👇👇 ‌🌹🍃🌹🍃 ‌@shahidaziz_ebrahim_hadi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💔 هر وقت‌ می خواست‌ برای بچه‌ها یادگاری بنویسه - می‌نوشت : "من کان لله،کان الله له" هر کی با خدا باشہ ؛ خدا با اوست... * رسمِ عاشق نیست؛ با یک دل دو دلبر داشتن! سردار کشور 👇👇 ‌🌹🍃🌹🍃 ‌@shahidaziz_ebrahim_hadi
🥀 شب قبل از عملیات، بچه ها تصمیم گرفتند، بیرون چادرها مراسم دعای توسل راه بیندازند. دشت، حال و هوای خاصی پیدا کرده بود. قرار بر این بود که هر یک از بچه ها، قسمتی از دعا را انتخاب و قرائت کنند و به یکی از معصومین متوسل شوند.🤲 دعا آغاز شد و از میان جمع چهل نفرمان، چهارده نفر به چهارده معصوم توسل جستند. یکی دو روز بعد، عملیات آغاز شد و عجیب آن که، هر چهارده نفری که آن شب توسل خوانده بودند، به مقام شهادت نایل آمدند! راوی: 👇👇 ‌🌹🍃🌹🍃 ‌@shahidaziz_ebrahim_hadi
💔 شهیدی که از خدا خواست عشق به دنیا را در دلش بمیراند. گویی وصیت‌نامه‌اش، مناجات‌نامه است... خداوندا! چگونه به درگاهت بیایم که تو از آشکار و نهان من آگاهى؟! خداوندا! تو خود بر قلب و اعمالم آگاهى دارى.... عمرى را در معصیت و گناه و ناسپاسى به سر بُردم و اگر معصیّت مرا با کرامت خود نبخشى، چگونه در پیشگاهت حاضر شوم؟ خدایا! آن لحظه که همه ی دوستان و آشنایان تنهایم مى گذارند؛ در دل خاک، تک و تنها به جز تو کسى را ندارم. خدایا! توفیق شهادت در راهت را نصیبم و مرگ مرا باعث آمرزش گناهانم بگردان. خدایا! عشق به دنیا را در دل من بمیران. آن کس که تو را شناخت، جان را چه کند؟ فرزند و عیال و خانمان را چه کند؟ دیوانه کنى، هر دو جهانش بخشى دیوانه ی تو، هر دو جهان را چه کند؟ ۱۵/۱/۶۳ تنها فرزند خانواده🥀 👇👇 ‌🌹🍃🌹🍃 ‌@shahidaziz_ebrahim_hadi