eitaa logo
ڪانال رسمـے شهیـد بابک نوری🌿
503 دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
755 ویدیو
14 فایل
‌•••|[﷽]|••• کانال شَهیـدبـٰابڪ‌نـوࢪی🌱 حضوࢪ شما تو این کانال اتفاقۍ نیست توسط"شهید"دعوت شدیدִֶָ کپی با ذکر صلوات جهت ظهور امام زمان حلال✅
مشاهده در ایتا
دانلود
در عرش و زمین چه محشری بر پا بود میلاد تو جان تازه بر دلها بود ای کوثر ثامن الحجج!آمدنت تفسیر دوباره‌ای از أعطینا بود سالروز ولادت حضرت امام جواد علیه السلام❤️مبارک باد. ‌شَہیـدبـٰابڪ‌نـوࢪۍ ִֶָ 🍃@shahidbabaknoory🍃
یه فلسفه هست که میگن وقتی یه شهیدی رو صدا میکنی و به یادش میفتی،اول اون شهید صدات کرده شھید بابڪ‌ نوری‌ 🍃@shahidbabaknoory🍃
بِٮـــم‌‌اللّھ‌ او‌🤍 ⇣ب‌مثل‌بابڪ‌⇣ هدیه به داداش بابک👇🏻 «اللّھُم‌صَل‌عَلۍ‌مُحمد‌وَ‌آل‌مُحمد» شہید‌بابڪ‌نوࢪی⋆C᭄‌ 🍃@shahidbabaknoory🍃
يَا قَوْمِ إِنَّمَا هَٰذِهِ الْحَيَاةُ الدُّنْيَا مَتَاعٌ وَإِنَّ الْآخِرَةَ هِيَ دَارُ الْقَرَارِ ای قـوم،ایـن زندگـانی (فانـی) دنیـا متـاع نــاچـیـــزی بیــش نیـست و ســرای آخــــرت منـزلگـاه ابـدی (و حیـات‌ جــاودانی) است. سوره غافر،آیه ۳۹ شهید‌بابڪ‌نوࢪے 🍃@shahidbabaknoory🍃
دوست شهید نوری: یک روز قبل از سالگرد شهادت بابک بود. هرطور برنامه ریزی میکردم نمیتونستم خودم را به مراسم برسانم. از این که کارهام پیچیده شده بود خیلی ناراحت بودم. به خودم میگفتم شاید بابک دوست ندارد به مهمونیش برسم. شب موقع خواب دوباره یادم افتاد و گفتم: خیلی بی معرفتی ، دلت نمیخواهد من بیام؟باشه ماهم خدایی داریم ولی بابک خیلی دوستت دارم هرچند ازت دلخورم. توی همین فکر ها بودم که خوابم برد. خواب بابک را دیدم: بهت زده شده بودم زبانم بند امده بود. بابک خونه ی ما بود. میخندید میگفت: چرا ناراحتی؟! گفتم:بابک همه فکر میکنن تو مردی. گفت: نترس، اسیر شده بودم ازاد شدم. با هیجان بغلش کرده بودم به خانوادم میگفتم: ببینید بابک نمرده.اسیر بوده. بابک گفت: فردا بیا مهمونیم. گفتم : چه مهمونی؟! گفت: جشن سالگرد ازادیم. گفتم : یعنی چی؟ گفت:جشن ازادیم از اسارت این دنیا. بغضم گرفت شروع به گریه کردم.از شدت اشک صورتم خیس شده بود از خواب بیدار شدم. با چشمام پر از اشک نماز صبح خوندم. برخلاف انتظار تمام مشکلات حل شد و‌نفهمیدم چطوری رسیدم به سالگرد بابک. گفتم بابک خیلی مردی. شہید بابڪ‌ نوࢪۍ‌ 🍃@shahidbabaknoory🍃
داداش‌بابڪ‌🦋میگفت: "اگہ‌میخوای‌از‌کسی‌ناراحت‌نشی‌،انتظارنداشتہ‌باش انتظارکہ‌نداشتہ‌باشی،ناراحت‌‌نمیشی➜ شَھیـدبـٰابڪ‌نـوࢪۍ❥‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌ 🍃@shahidbabaknoory🍃
حاج حسین یکتا: رفقا شهدا ما رو انتخاب میکنند نه ما شهدا رو از بین این همه شهید یکیشون مِهرش به دلت می‌شینه و انگار نگاهش باهات حرف میزنه حواست باشه که حرمت این انتخاب رو نشکنی! شَھیـدبـٰابڪ‌نـوࢪۍ⋆❥‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎ 🍃@shahidbabaknoory🍃
◍⃟❥•••بِسمِ الله اَلرَحمٰنِ اَلرحیم•••࿐ اَللّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الْحُجَّهِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَعَلى آبائِهِ فی هذِهِ السّاعَهِ وَفی کُلِّ ساعَهٍ وَلِیّاً وَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَدَلیلاً وَعَیْناً حَتّى تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فیها طَویلاً أللَّہُمَ؏َـجِّڸْ لِوَلیِڪَ ألْفَـرَج شَهیـدبـٰابڪ‌نـوࢪی○•° 🍃@shahidbabaknoory🍃
حضوࢪ شما تو این کانال اتفاقۍ نیست توسط"شهید"دعوت شدیدִֶָ شَهیـدبـٰابڪ‌نـوࢪی❁❥‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌ 🍃@shahidbabaknoory🍃
کلاس های بسیج‌ با هم بودیم... و طولانی بود کلاس ها، یه روز بحث تحلیل و تفسیر طول کشید،خوردیم‌ به اذان مغرب. گفتن پنج دقیقه صبر کنید کلاس تموم‌شه،ما هم قبول‌ کردیم‌... بعد از دو دقیقه صدای اذان بلند شد، و استاد مشغول صحبت‌ بود... که یک دفعه بابک باصدای بلند گفت:آقای فلانۍ،دارن اذان‌ میگن... بذارید برای بعد نماز! همه برگشتیم یه نگاش‌ کردیم و یه نگاه به استاد،... بعدش بابک گفت:خب چیه اذانه نمیاید!...باشه خودم میرم... بلند شد خیلی راحت و شیک درو باز کرد رفت‌ برای وضو، استادم بنده‌خدا دید اینجوریه گفت باشه‌ بریم نماز بخونیم... شَهیـدبـٰابڪ‌نـوࢪی✾ 🍃@shahidbabaknoory🍃