eitaa logo
سردارشهیدمهدی باکری
190 دنبال‌کننده
621 عکس
143 ویدیو
1 فایل
#کانال_اختصاصی_شهید_مهدی_باکرے #پیام‌شهید: اسلام تنها راه نجات و سعادت ماست🇮🇷 #خدایامراپاکیزه‌بپذیر #کپی‌مطالب‌آزاد‌هست باذکرصلوات برای #شهدا
مشاهده در ایتا
دانلود
آخرین باری که رسول به مرخصی اومده بود شب آخر دوربینش راکه همیشه باخود میبرد آماده کرد تا باخود ببرد اما صبح که از خواب بیدارشد و آماده رفتن دوربینش را برنداشت گفت دیگر لازم ندارم تا سر کوچه رفت اما برگشت و به مادرش گفت حاج خانم من میرم اگر شهید شدم برای رسیدن به لذتهای دنیوی نردبان نکنید این آخرین جمله او بود ... :صلوات @shahidbakeri31
سلام برشهیدان
به یاد شهید «حجت ایرجی» شهادت در رکاب فرمانده اش شهیدآقاحمید باکری❤ : ✔بعد از پیروزی انقلاب اسلامی برای مقابله با گروهک های ضد انقلاب در سال ۱۳۵۸ عازم پیرانشهر شد و با شروع جنگ تحمیلی درعملیات بیت المقدس از ناحیه پا زخمی گردید. ✔بعد از مداوا درعملیات والفجر ۱ شرکت کرد و دراین عملیات به علت آتش پرحجم دشمن ۵۰ درصد شنوایی خود را از دست داد و به عنوان نیروی اطلاعاتی درعملیات های والفجر ۴ وخیبر شرکت کرد و درعملیات خیبر بعد از حماسه سازی های فراوان درکنار فرمانده دلاورش شهیدسردار « » به آرزوی دیرینه اش نایل شد و همچنان که خودش آرزو داشت به علت عدم دسترسی به جنازه اش اعلام گردید. 🌹قسمتی از وصیتنامه شهیدایرجی :عزیزان من شایسته است به شما تبریک گفته شود، چرا که خداوند این خانواده را هم لایق دیده که فردی از میانشان برای شهادت برگزیند و شما را هم صاحب برادری کند که لقب شهید بر وی خطاب می شود... @shahidbakeri31
✅شهیدمهدی باکری ۳۱عاشورا
سردارشهیدمهدی باکری
✅شهیدمهدی باکری #فرمانده_جاویدالاثر_لشکر ۳۱عاشورا
هفته_دفاع_مقدس_و_یاد_شهدا_گرامی_باد . 👈خاطره ای از یکی از برادرهام شهید شده بود. قبرش اهواز بود. برادر دومیم توی اسلام آباد بود.  وقتی با خانواده ام از اهواز برمی گشتیم ، رفتیم سمت اسلام آباد. نزدیکی های غروب رسیدیم به لشکر.. هم می آمد. من رفتم دم ، اجازه بگیرم برویم تو .. توی چادرش بود. بهش که گفتم؛ گفت « قدمتون روی چشم . فقط باید بیاین توی همین چادر ، جای دیگه ای نداریم.»  صبح که داشتیم راه می افتادیم، بهم گفت« برو رو پیدا کن ،ازش تشکر کنم..  توی لشکر این ور و اون ور می رفتم تا آقا مهدی را پیدا کنم. یکی بهم گفت «آقا مهدی حالش خوب نیست؛ خوابیده.»  گفتم « چرا ؟» ... گفت « دیشب توی چادر جا نبود. تا بخوابد، زیر بارون موند، سرما خورد... .... ♡شادی‌روحشون‌صلوات♡ @shahidbakeri31
1_1181208323.mp3
13.24M
جانم حسن..... به تو دل خوش کردم.... حاج مهدی رسولی @shahidbakeri31
یا رسول الله
دلم بامادره امشب میگه حسن😔حسین میگه حسن 😔زینب میگه حسن
توي ماشين داشت اسلحه خالي مي کرد؛ با دو- سه تا بسيجي ديگر. از عرق روي لباس هايش مي شد فهميد چه قدر کار کرده . کارش که تمام شد همين که از کنارمان داشت مي رفت، به رفيقم گفت « چه طوري مشد علي؟» به علي گفتم : کي بود اين؟» گفت: جانشين فرمانده تيپ...گفتم: پس چرا داره بار ماشين رو خالي مي کنه؟ گفت يواش يواش اخلاقش ميآد دستت. ... ۳۱_عاشورا @shahidbakeri31
شهیدی که امضاء شهادتش را از امام رضا(ع) گرفت.. ■ 15 روز قبل از «عملیات بدر» به مشهد مقدس مشرف شد و با تضرع از (ع) خواست که خداوند توفیق را نصیبش کند. وقسمتش هم شد.. @shahidbakeri31
سردارشهیدمهدی باکری
شهیدی که امضاء شهادتش را از امام رضا(ع) گرفت.. ■ 15 روز قبل از «عملیات بدر» به مشهد مقدس مشرف شد و ب
یا امام رضا(ع) برای عاقبت بخیری ماهم دعا کن دعای مثل دعای آقامهدی باکری(ان شاءالله) اللهم ارزقنا نگاه امام رضا🙏 اللهم ارزقنا حرم امام رضا💚 اللهم ارزقنا دعای امام رضا🌹 ۳صلوات هدیه به امام هشتم❤️
🌹 . . ای صبا گر بگذری . بر کوی مهرافشان دوست . یار ما را گو سلامی ، . دل همیشه یاد اوست ... @shahidbakeri31
: ... که در جواب اصرار های خواهرش برای دیدن همسرآینده‌اش می گوید: مهم است نه و وقتی خواهرش به شوخی بهش گفت که اصلا شاید دختره کچل باشه🙈😄 آقا مهدی میخنده و میگه خب اون کچلو رو هم باید یکی بگیره دیگه☺😄 . 💚نشر به مناسب سالروز ازدواج حضرت محمد(ص)وبانو حضرت خدیجه(ص)💚 @shahidbakeri31
🌹10 ربیع‌الاول🌹سالروز ازدواج پربرکت حضرت محمد(ص) وبانوی بزرگ اسلام حضرت خدیجه(ص) مبارکا باشه😍😍 هدیه: ۳مرتبه صلوات
، رسول فرخی را این­گونه توصیف کرده بود که: «رسول از آن مردان ایثارگری بود که در روزهای سخت و زمان هایی که کار گره می خورد به میدان می آیند... دانش آموز 18ساله مسئول دسته‌­ای ویژه از گردان حُر لشکر 31 عاشورا بود. ۳۱عاشورا : صلوات @shahidbakeri31
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
میلاد پیامبر نور و رحمت و صادق آل محمدﷺوآله مبارک☺️
آقا مهدی گفتن: ؟؟ به آقامهدی باکری گفته بودند برگردد عقب!!. چندصدمتری بازمی‌گشت و نجات می‌یافت و دقیقا همین را خواسته بودند از او، حالا آقامهدی که اسمش هم عزیز بود در جنگ و قدرت بود در جنگ، چه کند؟ شمشیر عشق بالای سرش می‌رقصید و جبهه خیره‌خیره نگاهش می‌کرد تا چه کند. این روایت شاهد عینی است: ما هرچه به باکری اصرار کردیم که برگرد، نپذیرفت. به او گفتم «از حبیب [اسم رمز قرارگاه] می‌گویند: شما برگردی عقب» اما او نپذیرفت و به‌کلی خودش را از بی‌سیم دور کرد. از طرف دیگر، برادران [قرارگاه] از پشت بی‌سیم به من می‌گفتند «حتی اگر می‌توانید دست و پای او را ببندید و بیندازیدش داخل قایق و او را بکشید بیاورید عقب.» من رفتم پیش او گریه کردم و قسمش دادم... باکری پاسخ داد: 👈«ما می‌خواهیم بجنگیم، چگونه برگردیم عقب، در میان است». این پاسخ، برادر نظمی را قانع نکرد و وی به خود جرأت داد به خشاب‌هایی که باکری پُر می‌کرد، ضربه زد و آن‌ها را به زمین ریخت، اما آقامهدی به او گفت « ؟ همین‌جا خواهیم جنگید و عقب نخواهیم رفت... 👈👈تاشهادت ۳۱_عاشورا @shahidbakeri31
یک عده جان‌شان را گذاشتند کف دست که پیکر را بازگردانند. پیکر را به همراه زخمی‌ها در یک قایق گذاشتند و گلوله آرپی‌جی آمد؛ با آن هیکلش یاد گرفته بود از آن یک نخود گلوله. بهترین فرصت بود و هم که در هوا می‌رقصید. گلوله آرپی‌جی مستقیم رفت و مدعی شد که😔 « را پس‌نگرفته این ، خودش را کجا می‌برید؟😔 و پس نداد فرمانده را و سربازان فرمانده را..... پیکرها در هوا رقصیدند و چرخیدند😭 و خدا خوشش آمد از این ماجرای «پس‌نگرفتن‌ها» و پذیرفت این هدیه‌ها را و هر چه مانده بود از آن پیکرها ریخت در اروندرود😔 که دشمن برای همیشه بداند مرز ایران کجاست و ایرانی‌ها کیستند و پیروان علی(ع) چگونه مردانی را می‌فرستند به میدان و وقت معامله با یار، هنگام صلات ظهر عاشورا ـ که هر روز است ـ در کربلا ـ که همه‌جاست ـ بهترین‌هایشان را می‌بخشند به خدا... 😭 ۳۱_عاشورا 🙏 @shahidbakeri31
✍روایت تماشا🇮🇷 👇👇👇