eitaa logo
کانال شهید محمدعلی برزگر
7.4هزار دنبال‌کننده
1.7هزار عکس
5هزار ویدیو
1 فایل
ارتباط با ما و سفارش کتاب از قفس تا پرواز (زندگینامه شهید محمدعلی برزگر): @ShahidBarzgar ولادت:۵'۳'۱۳۴۵ شهادت ومفقودیت:۱۰'۶'۱۳۶۵ عملیات:کربلای۲ فرمانده:شهیدمحمودکاوه منطقه شهادت:حاج عمران عراق
مشاهده در ایتا
دانلود
☑️ 🌡 🥀🕊 شهید مصطفی احمدی روشن مادر مصطفى گریه نمی کرد. همه فکر می کردند از شوک باشد. دکترها به همسرش می گفتند: «کاری کند که به خاطر پسر گریه كند.» چند بار به بهانه روضه (ع) و گریزهایی که مداح به مصیبت مادر می زد، همه گفتند کار تمام شد، بغضش ترکید اما مادر مصطفى یک هفته بود که گریه نمی کرد، باز هم نکرد. معمایی شده بود برای خودش!! مادر مصطفى در تشییع هم که برای مردم صحبت کرد همه گریه کردند. زار زدند. از ته دل سوختند، اما خودش گریه نکرد برخلاف مادرهای دیگر شهید و همین بود تا وقتی که رهبری🧡 خواستند خداحافظی کنند. مادر مصطفى به نجوا و با بغضی که صدا را خشدار می کند گفت: آقا🖤 من تا امروز برای اینکه دشمن از اشک من شاد نشود، گریه نکردم. حالا هم.... که رهبری🧡 فرمودند: چرا؟! نخیر؛ گریه کنید! دشمن غلط می کند و مادر خیالش که راحت شد، اذن را که گرفت، بند سد اشک شکست . "شهیدبرزگر"💫 @ShahidBarzegar65
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ما شاید نتونیم مشکلات همه رو حل کنیم اما میتونیم به خودمون کمک کنیم تا آدم‌ بهتری باشیم ! و در کنار این موضوع بهتره که وقت و انرژی خودمون رو تلف معاشرت هایی که فقط بهمون حس بد میدن نکنیم چون نمیشه جلوی رفتارهای نادرست دیگران رو گرفت .. اما میتونیم معاشرین مناسب تری انتخاب کنیم و از این یکبار فرصت زندگی کردن بهتر استفاده کنیم "شهیدبرزگر"💫 @ShahidBarzegar65
💕قدیما یه شاگرد کفاشی بود هر روز میرفت لب رودخونه چرم میشست برای کفش درست کردن. اوستاش هر روز قبل رفتن بهش سیلی میزد میگفت اینو میزنم تا چرم رو آب نبره، یه روز شاگرد داشت می شُست که چرم رو آب برد، با خودش گفت اوستا هر روز به من چَک میزد که آب نبره چرم رو، الان بفهمه قطعا زنده ام نمیذاره، با ترس و لرز رفت و هرجوری بود به اوستاش گفت جریان رو، ولی اوستاش گفت باشه عیب نداره، شاگرد با تعجب پرسید نمیزنیم؟ اوستاش گفت من میزدم که چرم رو آب نبره، الان که آب برده دیگه فایده ای نداره. زندگیم همینه، تمام تلاش‌تون رو بکنید فرصتهاتون رو آب نبره،آزمون و تلنگرهای خدا حکم همون چک رو داره وقتی چرمتون رو آب برد دیگه فایده نداره، حرص ازدست دادن چیزی که گذشته رو نخورید "شهیدبرزگر"💫 @ShahidBarzegar65 ‎‎
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥امروز سالروز ‎اسارت شهید مدافع حرم محسن حججی ... 🔸محسن حججی درچنین روزی اسیر و در روز هجدهم مردادماه سال ۱۳۹۶ سرش توسط تروریست‌ های داعش بریده شد. حاج قاسم سلیمانی در زمان شهادت او گفته بود قسم به حلقوم بريده‌ شهيد حججی زمين را از لوث داعش پاک می‌کنيم. ۴ماه بعد شهید سلیمانی پایان سیطره داعش را اعلام کرد. "شهیدبرزگر"💫 @ShahidBarzegar65
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فرزند علامه جعفری می‌گوید: با توجه به اینکه سال‌ها علامه در نجف تحصیل کرده بود در هیأت عزاداری نجفی‌های مقیم تهران شرکت می‌کرد این هیات مداح بسیار خوبی داشت به نام هوشنگ ترجمان که استاد دانشگاه نیز بود و از لحاظ هنر شعری تبحر داشت و شعرهایی که در هیأت می‌خواند خودش می‌سرود علامه جعفری‌ به ایشان خیلی علاقه داشت و در این هیأت با شور و علاقه خاصی حضور می‌یافت و من و برادر بزرگم دکتر غلامرضا جعفری را هم با خودش همراه می‌برد این هیأت در دهه اول محرم بعد از ساعت ۱۲ نیمه شب شروع می‌شد و ما در این ایام تا نزدیکی‌های اذان صبح به همراه پدر در هیأت بودیم برادرم دکتر غلامرضا جعفری که در آخرین ساعات عمر علامه جعفری‌ نزد ایشان در بیمارستان بود نقل می‌کند: چون علامه دچار سکته مغزی شده بود و قدرت تکلّم نداشت در آخرین لحظه‌های عمرشان با ایما و اشاره از من می‌خواستند که چیزی را برایشان بیاورم ولی من هر چه تلاش می‌کردم نمی‌فهمیدم که ایشان چه خواسته‌ای دارند! یک پارچه سبزی بود که یکی از دوستان علامه چند ماه قبل از کربلا آورده بود و به ضریح مطهر امام حسین‌ علیه‌السلام متبرک شده بود من متوجه شدم که علامه آن پارچه را می‌خواهند به سرعت از بیمارستان خارج شدم تا آن پارچه را بیاورم، رفت و برگشت حدود یک ساعت طول کشید و من وقتی به بیمارستان رسیدم ایشان تمام کرده بودند و دکترها پارچه سفیدی را به سرش کشیده بودند از اینکه نتوانسته بودم این خواسته استاد را به موقع اجابت کنم خیلی متأثر شدم پارچه سفید را کنار زدم و پارچه متبرک شده را روی صورت علامه گذاشتم در کمال تعجب مشاهد کردم که ایشان چشمانشان را باز کرده و لبخندی زدند و برای ابد چشمان مبارک را بستند 《اَلسَّلامُ عَلَيْک یا اَباعَبداللهِ الْحُسَيْنِ》 "شهیدبرزگر"💫 @ShahidBarzegar65
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍎 یک بار حاج حسین بادپا به من گفت 💔 از غیب خبر داره! گفتم یعنی چی؟ 🍎 گفت: آخه من یه خوابی دیده بودم که این خواب رو تا به حال برای کسی تعریف نکردم اما... 🤔 پرسیدم چه خوابی؟ 🍎حاج حسین گفت: چندی قبل خواب شهید کاظمی رو دیدم که پیغام شهید یوسف الهی را برام آورد و گفت: «تو شهید نمی شی » 🍎در خواب به شهید کاظمی گفتم : یه دعا کن من هم بیام پیش شما و خدا منم به شما برسونه 🤲🏻 ولی شهید کاظمی دعا نکرد 🍎 گفتم: من دعا میکنم شما آمین بگو و بعد گفتم : خدایا منو به برسون 🤲🏻 باز هم شهید کاظمی آمین نگفت و فقط به صورتم نگاه کرد و خندید. 🍎حاج قاسم از کجا فهمیده که بهم گفت «اگر آن کسی که باید برایت دعا کند، دعا کند شهید می شوی.»⁉️ 🍎حاج حسین درست کمتر از یک ماه قبل از شهادتش به مزار شهید کاظمی می رود و آنجا با پدر و مادر این شهید دیدار می کند. 🍎حاج حسین آنجا از مادر شهید کاظمی می خواهد برای عاقبت بخیر شدنش دعا کند و مادر شهید کاظمی دعا می کند و اثر می کند 🍎 حاج حسین یک ماه بعد در سوریه به فیض نائل می شود ❤️ 🌷 شهید حسین بادپا 🕊🌻 شهید حاج قاسم سلیمانی "شهیدبرزگر"💫 @ShahidBarzegar65
✨﷽✨ ✍🏻 شیطان می گوید: 🔻کسی که صدای اذان را می شنود و نماز نمی خواند...پدرمن است 🔻کسی که اسراف می کند برادر من است 🔻کسی که زودتر ازامام به رکوع می رود پسر من است 🔻کسی که بداخلاق است مادر من است 🔻خانمی که بدون حجاب می گردد محرم من است 🔻کسی که بدون بسم الله غذا می خورد اولاد من است 🔻کسی که این حرفها را به دیگران برساند دشمن من است. 💯 🌺 🌺الّلهُمَّ صَلِّ عَلے مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم "شهیدبرزگر"💫 @ShahidBarzegar65
☑️ ⭐️ 🥀🕊 شهید سید اصغر فاطمی 🌀 به روایت: همسر شهید چند‌ روز مانده به اعزام زنگ ‌زدم‌ به مادرم‌ و گفتم: سید می خواهد برود. 😢 مادرم ‌گفت: ان شاءالله نمی برند من چون می دانستم ‌دعاهای مادرم پیش خدا مقبول می شود، گفتم‌: مامان این دعا را‌ نکنید شاید قسمتش شهادت باشد. اگر ما با دعاهایمان مانع رفتن و شهید شدنش بشویم‌، آن دنیا چطور جواب گوی سید اصغر باشیم؟ من به خاطر ارادتی که به مادرمان حضرت زهرا (س) داشتم، زبانم نمی چرخید که بگویم نرود. به خودم می گفتم: این همه همیشه دم از محبت به اهل بیت (ع) می زنیم؛ در روضه ها گریه 😭 می کنیم که (ع) تنها بود و کسی کمک حالش نبود، کاش آن موقع ما بودیم؛ ... خب الان وقت عمل بود و باید به آن شعاری که همیشه می دادیم، عمل می کردیم.💔 از جدایی سید بسیار درد می کشیم ولی توسل ما به حضرت زهراست و خود را آرام می کنیم همه از وابستگی و علاقه میان یک زن و شوهر جوان خبر دارند اما با توسل به حضرت آرام می گیریم زندگی مشترک ما بسیار کوتاه بود اما بهترین لحظات عمرم را در این مدت کوتاه طی کردم؛ سید اصغر هم در وصیت نامه اش نوشته بود که بهترین لحاظات زندگی ام را در کنار همسرم بودم ⚘️شهادت: چند ماه بعداز ازدواج "شهیدبرزگر"💫 @ShahidBarzegar65
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💕‍ مردی ثروتمند عزرائیل نزدش آمد تا جانش را بگیرد گریه و زاری کرد و مهلت خواست، اما عزرائیل نپذیرفت گفت: همه دارایی ام را بگیر و فقط یک روز به من مهلت بده. باز هم فایده ای نداشت. مرد گفت: پس فقط به اندازۀ نوشتن یک جمله به من وقت بده. عزرائیل پذیرفت او نوشت: من خواستم یک روز عمرم را 300هزار دینار بخرم، اما نفروختند. شما قدر عمرتان را بدانید، چون نه فروختنی است و نه خریدنی؟! "شهیدبرزگر"💫 @ShahidBarzegar65
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هل من ناصرینصرنی هل من معین یعینی...... امام زمان تنهاست؟؟؟؟؟ "شهیدبرزگر" @ShahidBarzegar65
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
خدایا: توخودمی دانی توخودشاهدهستی که چقدربه شهادت علاقه دارم.من این مرگ شرافتمندانه در راه خدا را بهترازمرگ ذلت بارمی دانم و.... چراکه یاران رفتند وبه مقصدرسیدند مابیچارگان ازقافله عقب مانده ایم و.... خدایا: اکنون بادلی خونین وقلبی سیاه بسویت آمده ام مرابازمگردان. الهی... مارا جزو سربازان خود وسپاه مسلمین قرار ده که به راستی سربازانت پیروزند. آخر وصیتنامه شهیدبرزگر تصاویر بالا از۷سالگی تا ۲۰سالگی شهیدبرزگرمی باشد. ولادت:۵خرداد۱۳۴۵ شهادت:۱۰شهریور۱۳۶۵ "شهیدبرزگر"💫 @ShahidBarzegar65
💌خداوند عهده دار کار حضرت یوسف شد. پس قافله ای را نیازمند آب نمود تا او را از چاه بیرون آورد سپس عزیز مصر را نیازمند فرزند نمود تا او را به فرزندی بپذیرد سپس پادشاه را محتاج تعبیر خواب کرد تا او را از زندان خارج کند سپس همه مصریان را نیازمند غذا نمود تا او عزیز مصر شود. اگر خدا عهده دار کارت شود همه عوامل خوشبختی را بدون اینکه احساس کنی برایت آماده میکند فقط ازعمق جان وباورت بگو کارم را به خدا می سپارم.💚 "شهیدبرزگر"💫 @ShahidBarzegar65
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مرحوم حاج شيخ رمضان على قوچانى از علماى معروف و ائمه جماعت موصوف به زهد و ورع و تقواى مسجد گوهرشاد بودند ايشان بيمار و مشرف به مرگ شدند و اقوام و ارحام و دوستان آمده بودن كه او را تشييع كنند ناگهان مشاهده كردند كه ايشان حركت كرده و بار ديگر چشم به جهان گشود و با صداى ضعيف همه را دور خود فراخوانده و گفت: بيائيد برايتان روضه بخوانم همه تعجب كردند چون ايشان منبرى و روضه خوان نبودند! فرمودند: الآن صحراى محشر را ديدم و هاتف به صداى بلند اعلام كرد كه حاج شيخ رمضان على قوچانى اهل بهشت است به سوى بهشت برود پس من درى ديدم به سوى بهشت باز است و جماعتى بسيار در صف طولانى ايستاده كه به نوبت بروند گفتند اين صف علما می‌باشد من در اواخر صف بودم تا نوبت به من برسد هلاک می‌شوم به عقب نگاه كردم و در ديگرى را ديدم به سوى بهشت باز است ولى اين در خلوت است با خود گفتم: من كه اهل بهشتم از اين در نشد از آن در می‌روم پس به سوى آن در آمدم نزدیک شدم ديدم دربان جلوى من را گرفت و گفت: نمی‌شود! اين در مخصوص اهل منبر و روضه خوان‌های حضرت حسين علیه‌السلام است تو كه روضه خوان نيستى پس متحير بودم ديدم حاج ميرزا عربى خوان معروف به ناظم سوار اسب از بهشت بيرون آمد رفتم جلو سلام كردم گفتم: من را کمک كن و به بهشت ببر گفت: نمی‌توانم چون اين در مخصوص روضه خوان هاست اصرار كردم گفت: یک راه دارد من از اسب پياده می‌شوم و می‌نشينم و تو روضه بخوان و من مستمع می‌شوم و شايد بتوان به اين وسيله تو را ببرم آنگاه پياده شد و نشست و من براى او روضه خواندم پس براى شما هم روضه می‌خوانم سپس بعد از چند كلمه روضه خواندن از دنيا رفت "شهیدبرزگر"💫 @ShahidBarzegar65
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
در عملیات والفجر دو همه مهمات خود را گم کرده بودیم. مهم تر از آن راه را هم، گم کرده بودیم. دست مان از همه اسباب ظاهری قطع بود. رو به بچه ها گفتم: «بچه ها! فقط یک راه وجود دارد. ما یک امام غایب داریم که در سخت ترین شرایط به دادمان می رسد. هر کسی در یک سمتی رو به دل بیابان حرکت کند و فریاد «» سر دهد. مطمئن باشید یا خود آقا تشریف می آورد و یا یکی از یاران شان به دادمان خواهد رسید». همه در دل بیابان با حضرت مأنوس شده بودیم. دیدم چند نفر با لباس پلنگی به سمت ما می آیند. پشت درختان و صخره ها قایم شدیم. وقتی جلوتر آمدند، شناختم شان. برادر نوذری از فرماندهان گردان یا زهرا (س) بودند. خطاب به بچه‌ها گفتم: «دیدید امام زمان (عج) ما را تنها نگذاشت.» 📚یا زهرا سلام الله علیها،صص۷۴و۷۳ "شهیدبرزگر"💫 @ShahidBarzegar65
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا