eitaa logo
شهید اسماعیل دقایقی
631 دنبال‌کننده
8.7هزار عکس
5.4هزار ویدیو
35 فایل
رهــــــــــبر انقلاب: «گاهي اوقات مشكلات فرهنگي موجب شده كه من شب خوابم نبرده، به‌خاطر مسائل فرهنگي؛ يعني اهمّيت مسائل فرهنگي اينجور است.» ارتباط باخاکریز👇 ارسال محتوا، پیشنهاد وانتقاد @khakreezfarhangi
مشاهده در ایتا
دانلود
🔷خاطرات 💠💠💠💠❤️💠💠💠💠 💢جنگ تن به تانك در روزهای آغازین جنگ تحمیلی ، خطر سقوط به مردم گوشزد شد تا هر كس به قدر همّت خویش كاری بكند و چاره ای بجوید. و تفنگ بر دوش به آن دیار شتافتند و خودشان را به شهید فرمانده سپاه وقت معرفی كردند. در برگشت از آن سامان سرخ ، حكایت ها داشت و می گفت: « جنگ تن به تن نیست ؛ جنگ تن به تانك است ، در آن جا سخن از جنگ گوشت و استخوان از سویی و آهن و ... از سویی دیگر است.» ، صحنه به صحنه شهادت بچه ها را در كوچه پس كوچه های آن شهر خونین ، چه با احساس شرح می گفت. آنانی كه با ابتدایی ترین وسایل ، با دشمن در ستیز بودند. از شهادت بچه های منطقه و و دلاوری های كسان دیگر روایت می كرد. از مظلومتیشان كه چه سان فریاد یا حسین سر می دادند. او و آقا مجید بعد از حضور فعال در صحنه درگیری ، به اهواز آمدند. وقتی آنها برگشتند ، احساس كردم كه از دنیای دیگری برگشته اند: تو رفتی و به دنبالت غمی رویید در جانم پس از تو می كشم با خود ، دلی خسته ، سری سنگین برای آن كه برگردی به سمت سبز نخلستان تمام آسمان آن شب دعا می خواند و من آمین 📎راوی: ________♡________ 🆔 https://eitaa.com/shahiddaghayeghi
🔷 خاطرات 💠💠💠💠❤️💠💠💠💠 💢 جنگ تن به تانك در روزهای آغازین جنگ تحمیلی ، خطر سقوط به مردم گوشزد شد تا هر كس به قدر همّت خویش كاری بكند و چاره ای بجوید. و تفنگ بر دوش به آن دیار شتافتند و خودشان را به شهید فرمانده سپاه وقت معرفی كردند. اسماعیل در برگشت از آن سامان سرخ ، حكایت ها داشت و می گفت: « خرمشهر جنگ تن به تن نیست ؛ جنگ تن به تانك است ، در آن جا سخن از جنگ گوشت و استخوان از سویی و آهن و ... از سویی دیگر است.» اسماعیل ، صحنه به صحنه شهادت بچه ها را در كوچه پس كوچه های آن شهر خونین ، چه با احساس شرح می گفت. آنانی كه با ابتدایی ترین وسایل ، با دشمن در ستیز بودند. از شهادت بچه های منطقه آغاجاری و خرمشهر و دلاوری های كسان دیگر روایت می كرد. از مظلومتیشان كه چه سان فریاد یا حسین سر می دادند. او و آقا مجید بعد از حضور فعال در صحنه درگیری ، به اهواز آمدند. وقتی آنها برگشتند ، احساس كردم كه از دنیای دیگری برگشته اند: تو رفتی و به دنبالت غمی رویید در جانم پس از تو می كشم با خود ، دلی خسته ، سری سنگین برای آن كه برگردی به سمت سبز نخلستان تمام آسمان آن شب دعا می خواند و من آمین 📎راوی: ____♡________ 🆔 https://eitaa.com/shahiddaghayeghi
🔷 خاطرات 💠💠💠❤️💠💠💠 💢 جنگ تن به تانك در روزهای آغازین جنگ تحمیلی ، خطر سقوط به مردم گوشزد شد تا هر كس به قدر همّت خویش كاری بكند و چاره ای بجوید. و تفنگ بر دوش به آن دیار شتافتند و خودشان را به شهید فرمانده سپاه وقت معرفی كردند. اسماعیل در برگشت از آن سامان سرخ ، حكایت ها داشت و می گفت: « خرمشهر جنگ تن به تن نیست ؛ جنگ تن به تانك است ، در آن جا سخن از جنگ گوشت و استخوان از سویی و آهن و ... از سویی دیگر است.» اسماعیل ، صحنه به صحنه شهادت بچه ها را در كوچه پس كوچه های آن شهر خونین ، چه با احساس شرح می گفت. آنانی كه با ابتدایی ترین وسایل ، با دشمن در ستیز بودند. از شهادت بچه های منطقه آغاجاری و خرمشهر و دلاوری های كسان دیگر روایت می كرد. از مظلومتیشان كه چه سان فریاد یا حسین سر می دادند. او و آقا مجید بعد از حضور فعال در صحنه درگیری ، به اهواز آمدند. وقتی آنها برگشتند ، احساس كردم كه از دنیای دیگری برگشته اند: تو رفتی و به دنبالت غمی رویید در جانم پس از تو می كشم با خود ، دلی خسته ، سری سنگین برای آن كه برگردی به سمت سبز نخلستان تمام آسمان آن شب دعا می خواند و من آمین 📎راوی: ____♡________ 🆔 https://eitaa.com/shahiddaghayeghi