eitaa logo
شهید اسماعیل دقایقی
754 دنبال‌کننده
9.6هزار عکس
6.2هزار ویدیو
41 فایل
رهــــــــــبر انقلاب: «گاهي اوقات مشكلات فرهنگي موجب شده كه من شب خوابم نبرده، به‌خاطر مسائل فرهنگي؛ يعني اهمّيت مسائل فرهنگي اينجور است.» ارتباط باخاکریز👇 ارسال محتوا، پیشنهاد وانتقاد @khakreezfarhangi
مشاهده در ایتا
دانلود
🔰 باسلام ان شاالله به زودی متن مصاحبه شهید مدافع حرم، رزمنده و جانباز دوران دفاع مقدس سردار در رابطه آشنایی و خاطرات ایشان با سردار از طریق همین رسانه منتشر می شود. 🔷 🔷 @shahiddaghayeghi
⏪قسمت پنجم 🔷 🔷 (مصاحبه با شهید مدافع حرم سردار در رابطه آشنایی با سردار ) ✅ کار شاخصی که در جبهه انجام داده بودند چه بود؟ می‌­توانم از پشتکار ایشان بگویم، در تشکیلات سپاه بدر ایشان در آن منطقه‌­ای که بزرگ شدند مثلا بهبهان و آغاجاری، او اصلاً عربی بلد نبود ولی در همین مجموعه که با مجاهدین عراقی کار می­‌کرد، تقریبا دوستانه از آن­ها خواسته بود که هر صحبتی که با او دارند و هر مطلبی دارند و یا هر گزارشی که می‌­خواهند بدهند به زبان عربی بازگو کنند و خودش را هم موظف کرده بود که همه موارد و گزارشات را توی جلسه شورای­شان که با فرماندهی تشکیل و بررسی می­‌کردند به زبان عربی باشد و خودشان هم به زبان عربی تکلم می‌کردند و در واقع از صفر خودشان را به آنجا رساندند که می‌­توانند در محاوره و تکلم با مخاطبین صحبت کند به طوری که متوجه می‌­شد آن­ها چه می‌­گویند و بعد به همان زبان با آن­ها مشورت می‌کردند این مطلب قابل توجه از ایشان را می‌­توان در ارتباط با برادران عراقی نام ببریم . * ✅آیا در جبهه ایشان مجروح شده بودند؟  او قبلاً در عملیات ها شرکت کرده بود و و در این دو سه عملیات اخیر که شرکت کرده بود و من بیشتر اطلاعاتم در خصوص عملیات عاشورا بود که چند عملیات محدود و ایزایی منطقه هورالعظیم که به وسیله همکاری مجاهدین عراقی انجام شده بود. در آنجا سالم بودند و مشکل خاصی نداشتند و بعد توی عملیات گسترده کربلای 5 که به شهادت می­‌رسند و دیگر اینکه در عملیات آزادسازی سوسنگرد حضور داشت که ما با هم بودیم و برای آن­ها مشکلی پیش نیامده بود و من اطلاعی از مجروحیت ایشان ندارم . * ✅آیا در زمان شهادت با ایشان بودید ؟ نه من در زمان شهادت با نبودم و در زمانی که ایشان مسئولیت کار با برون مرزی را به عهده گرفت با او در منطقه بودم و یک مدتی تاریخ 59/8/23 که درباره آزادسازی مرحله دوم سوسنگرد که با یک عملیات مشترک باتفاق طراحی شده بود برای آزادسازی سوسنگرد و رهایی تعدادی از دوستان که در منطقه سوسنگرد محاصره شده بودند که این­ها یک تعدادی از دوستان و همرزم دانشجویان فکر می­‌کنم هم دانشگاهی او بودند آقای , بودند و دوستان دیگر. @shahiddaghayeghi
⏪قسمت ششم 🔷 🔷 (مصاحبه با شهید مدافع حرم سردار در رابطه آشنایی با سرداد ) 🔷ماجرای تشکیل مجدد سپاه سوسنگرد به فرماندهی * ✅مطلبی از  چگونگی عملیات آزادسازی سوسنگرد را به خاطر دارید؟ در آزادسازی سوسنگرد زمان حساس بود. در آن موقع بنی صدر فرمانده کل قوا بود و بعد در مرتبه اول سوسنگرد به تصرف نیروهای دشمن در آمده بود که توسط نیروهای ایرانی به عقب رانده شدند . در مرتبه دوم به دلیل ضعف در جبهه‌ها, سوسنگرد به دست دشمن افتاده بود و حساسیت ویژه داشت. در مرحله اول ما پیش روی کرده بودیم, دوستان تا مسیر سوسنگرد به طرف بستان نیروهای عراقی را به عقب راندند و روستاهای دهلاویه همان روستایی که قبل از سوسنگرد است, یک تعداد زیادی برادرهای رزمنده که از شهرهای مختلف، مثل دانشجوها از دانشگاه تهران آمده بودند و آنها در منطقه میمانند و برای بار دوم از منطقه کرخه نور که سابق به آن کرخه کور می‌گفتند, داخل محاصره قرار می‌گیرند، خلاصه همگی داخل شهر در محاصره قرار می‌گیرند و مدت 3-2 روزی آنها دفاع می‌کنند. حتی در آن برهه کمتر کسی به فریادشان می‌رسد و آنها تحت فشار قرار می‌گیرند و اطلاعات و اخبار هر روز خبر از محاصره بیشتر آنها توسط عراقی‌ها داده می‌شد.تا خلاصه با تلاش‌های فراوان و حتی مصاحبه با حضرت آقا که مسئولیت در شورای دفاع داشتند و در اهواز و دانشگاه شهید چمران و پیگیری‌هایی که ایشان و سپاه داشتند، دستور داده می‌شود ، سوسنگرد از محاصره بعثی‌ها در بیاید. هر چند در آن زمان بنی صدر مسئولیت داشتند و به اصطلاح فرمانده کل قوا بود. کار شکنی زیادی هم داشت و خلاصه ارتش می‌آید و یک تیپ خودش را که در دزفول بود و اگر اشتباه نکنم ، فرمانده‌شان شهبازی بود که سرهنگ تمام بود ، مأموریت می شوند که بیایند داخل منطقه و سوسنگرد را از محاصره ارتش بعثی آزاد نماید. در آن موقع حدود 160-150 نفر از برادران سپاه از شهرهای تبریز ، خوزستان که من و شهید دقایقی و تعدادی از دوستان ، در طراحی آنها شرکت داشتیم. ساعت 6-5 صبح بود که با برادران ارتش در محور حمیدیه به طرف سوسنگرد، یک جلسه‌ای در آنجا برگزار شد و هماهنگی جهت زدن به خط و نیروهای شهید چمران هم بود، هماهنگی صورت می‌گیرد و آنها می‌روند جلو و با فشاری که آورده می‌شود می‌روند به جلو و به حمدالله  در ساعات اولیه روز, ارتش بعثی به عقب زده می‌شود و ظهر همان روز در ساعت 12-11 محاصره شکسته شده و الحاق صورت می‌گیرد و تعدادی از برادران آزاد می‌شوند و اسرایی که گرفته می‌شوند,در مسجد جامع شهر تحویل داده می‌شود.  الحمدالله توفیق حاصل شد که بعثیان به عقب رانده شدند و شهر آزاد شد. بعد از آن من با از طرف سپاه  مأموریت پیدا کردیم ، سپاه سوسنگرد را به دستور سپاه استان خوزستان تشکیل دهیم  و به عنوان فرمانده سپاه و من و و و حجت الاسلام بشر دوست و آقای حیدری و یکی دو نفر از دانشجویان دفتر تحکیم وحدت آقای حسین بسطامی که شهید شدند و آقای جمال مجموعاً همگی سپاه سوسنگرد  را تشکیل دادیم که بعد از این مأموریت را به سپاه استان خوزستان فرا می‌خوانند و بعد از آن آقای منصور سپاهی فرمانده سپاه میشوند و برادران دیگر در سپاه سوسنگرد می‌مانند. تازه چند روز از جنگ نگذشته بود که سوسنگرد توسط عراقی‌ها در مرحله اول اشغال می‌شود. در آن مرحله من در جنگ بودم اما در سوسنگرد نبودند و در عملیات دوم سوسنگرد، ایشان از طرف سپاه استان مأموریت پیدا کرده بودند رزمنده‌ها را جمع و جور کند. در آن زمان سپاه هنوز تشکیلات دفاع و رزم را نداشت ، اصلاً چیزی به اسم تیپ و لشگر نبود و عموماً به صورت بسیجی یا از شهرهای مختلف می‌آمدند و سپاه کار هماهنگی ایجاد کردن نیروهای رزمنده با ارتش را به عهده داشت و نیروهای نامنظم شهید چمران که در واقع با آنها وارد عملیات بشوند. @shahiddaghayeghi
⏪قسمت هفتم 🔷 🔷 (مصاحبه با شهید مدافع حرم سردار در رابطه آشنایی با سردار ) *✅ از اتفاقاتی که پس از سال 59 الی 63 صورت گرفته چه اطلاعی دارید ؟ و من بعد از عملیات 59 از همدیگر جدا شدیم ، ایشان مسئول یک قسمت توی سپاه که بحث تحقیق و بازرسی می‌شوند که معمولاً کمک حال فرماندهان برای انتخاب مسئولین قسمت‌ها و فرماندهان رده‌ها می‌شوند. * ✅آیا کار شناسایی در جبهه انجام داده بودند؟ من بعید می‌دانم چون ایشان بیشتر کار پشت جبهه را انجام می‌دادند تا اینکه در سال 64-63 می‌آیند به جبهه و کار برون مرزی را در ارتباط مجاهدین عراقی به عهده می‌گیرند البته در بین آن سالها من اطلاعی ندارم شاید هم انجام می‌دادند. * در خصوص عملیات برون مرزی بیشتر توضیح می‌دهید ؟ در حوزه فرماندهی نیروی برون مرزی بودند و تحقیق در آن طرف مرز را به عهده داشتند و مأموریت دریافت اطلاعات و اخبار را از جبهه‌های دشمن را داشتند که وضعیت دشمن از جهت نظامی ، روحی و اقتصادی سیاسی دشمن را به دست آورده و در اختیار رزمندگان اسلام قرار می‌دادند و من در طی این مدت هم با ایشان بودم. البته باید بگویم که ایشان آن طرف مرز به صورت فیزیکی نرفتند و نیروها به آن طرف مرز رسوخ کرده و مثلاً اگر نیرو پاسدار بود، باید توانمندی به مکالمه زبان عراقی و همراه با مجاهدین عراقی که آشنا به موقعیت جغرافیایی آن طرف داشتند ، به صورت غیر رسمی به آنجا می‌رفتند. * ✅چطور شد که تشکیل شد ؟ وقتی انقلاب اسلامی به رهبری حضرت امام(ره) پیروز می‌شود، دشمن بیکار نماند و دید این انقلاب در تعارض با آنهاست، بعد از مدتی صدام کودتا کرد و حاکم شد با افراد ناسیونالیستی که هیچ اعتقادی به اسلام نداشتند و ایران را در تعارض با خودش دید.  مسلمان عراق عمدتاً شیعه بودند و با صدام مخالفت داشتند و طبعاً مردم از همه اقشار و حتی از اساتید با او مخالفت داشتند. خیلی از آنها از آنجا فرار کردند و به ایران پناه آوردند. چون هم مرز آنها بود و جمهوری اسلامی به آنها پناه داد و به آنها رسیدگی می‌کرد. به تدریج رفته رفته به تعداشان افزوده می‌شد، از طرفی شیعه بودند و با صدام مخالفت داشتند و اعلام آمادگی کردند که ما حاضریم با نظام بعثی که مخالف اسلام است و در جبهه‌ها جنگ را به راه انداختند به جبهه بیاییم و در این دفاع شرکت کنیم . تعداد زیادی از همان روزهای اول آمدند و پا به پای بسیجی‌ها مبارزه کردند و شهید شدند و بعد هم که سپاه به جلو آمد دید اینها یک تعداد قابل توجه هستند، یگان ویژه تحت عنوان تیپ با حضور آنها تشکیل داد و تحت عنوان تیپ امام جعفر صادق (ع) و ابتدا گردان ها تحت عنوان شهید بهشتی، شهید دستغیب ، شهید صدوقی را تشکیل دادند بعد تبدیل به تیپ شد و تیپ تبدیل به لشکر می‌شود . بعد از گذشت زمان و فشارهایی که صدام به آنها اعمال می‌کرد ، پناهنده به ایران بیشتر می‌شد لذا یگان تشکیل و فرماندهی بر عهده قرار گرفت. اساس و فلسفه تشکیل وجود نیروهای عراقی که با انگیزه از دست نظام بعثی و کافر عراق فرار کرده بودند و به ایران پناهنده شدند و اعلام آمادگی در ایستادگی در مقام نظام بعث بود. @shahiddaghayeghi
⏪قسمت هشتم 🔷( )🔷 (مصاحبه با شهید مدافع حرم سردار در رابطه آشنایی با سردار ) ✅ گروهی می‌گویند آقای دقایقی امام موسی صدر ایران بودند. شما از این موضوع اطلاعی دارید ؟ من اطلاعی از این مطلب ندارم ولی ایشان نیروی مخلص ومبارز بودند و هر کسی از دیدگاه خودش به موضوع نگاه می‌کند . ولی ایشان فردی مخلص ، مبارز و با انگیزه و از نیروهای خود ساخته قبل از انقلاب بودند. * ✅ تا قبل از زمان شهادت کارهایی که در لشکر بدر انجام دادند را توضیح دهید.  من از سال 64 از شهید دقایقی جدا شدم. من در شاخه برون مرزی بودم و مأموریتی رفتم ولی ایشان در ایران بودند . در منطقه هورالهویزه جبهه دشمن را می‌شکنند و تعداد زیادی اسیر می‌گیرند و تعداد زیادی از دشمن را می‌کشند که فرماندهی آن بر عهده شهید دقایقی بود. ✅ با مجاهدان عراقی ندار بود!  * در آن موقع شما کجا بودید ؟ در آن موقع ما در منطقه کردستان عراق بودیم. * ✅ ایشان وقتی شهید می‌شوند به دوستان اطلاع نمی‌دهند زیرا شاید در عملیات اختلال ایجاد می‌کرد. درست است در میان بچه‌های بدر، ایشان آنقدر با آنها رفیق می‌شوند، هیئت تشکیل دهنده و کادر آنها ارتباط عاطفی زیادی ایجاد شده بود و واقعاً وقتی خبر شهادت ایشان پخش می‌شود اگر اشتباه نکنم حدود 24 ساعت به تأخیر می‌افتد و عملیات ادامه داشت، دوستانش هنوز وارد صحنه نشده بودند و شهید دقایقی برای شناسایی رفته بودند که خط را تحویل دهند. 🌐جبهه فرهنگی شهید دقایقی https://eitaa.com/shahiddaghayeghi
⏪ قسمت نُهم (پایانی) 🔷( ) 🔷 (مصاحبه با شهید مدافع حرم سردار در رابطه آشنایی با سردار ) ✅ نحوه شهادت ایشان(شهید دقایقی) چگونه بود ؟ جهت شناسایی خط می‌رود که به وسیله اصابت گلوله توپ و خمپاره به شهادت می‌رسد و شهادت ایشان بر روی دوستان تا مدت‌ها اثرگذار بود. بسیار نگران و ناراحت بودند به قول خود ما ، با آنها ندار بود چرا که او فردی با اخلاقی بود و با دوستانش بسیار شوخی می‌کرد و واقعاً آنها را دوست داشت و به آنها احترام می‌گذاشت. در کارها با آنها مشورت می‌کرد. در عملیاتی که در منطقه شاخ شمیران در منطقه کردستان انجام شد، واقعاً می‌توان گفت از خودشان رشادت‌های خوبی  نشان دادند. این یگان با توجه به توانمندی که بروز می‌دهند به طوری که در منطقه حاج عمران زبان‌زد بودند. اینها را من از خود برادران عراقی شنیدم، آن منطقه کوهستانی و بسیار سخت بود و آنها به آنجا می‌روند و خوب از خودشان شجاعت و مقاومت به خرج می‌دهند و پیروزی‌های خوبی را از خودشان بر جای گذاشتند. * ✅ آیا مطلبی را در پایان می‌خواهید بگویید؟ نه ولی می‌خواهم تأکید کنم ایشان فردی مخلص ، متواضع و فروتن بودند و بسیار خنده‌رو و بشاش بودند. توجه به مسائل دینی داشتند و ایشان فردی متشرع بودند و خیلی هم از نظر اخلاقی متین بودند و به عبارتی ایشان الگو بودند. 🌐جبهه فرهنگی شهید دقایقی https://eitaa.com/shahiddaghayeghi