chamran_01.mp3
1.68M
🎙صدای شهید چمران را میشنوید...
این چند دقیقه برای کسایی که میخوان راه شهدا رو ادامه بدن گوش دادنش لازمه..
#شهید_مصطفی_چمران🌷
#یاد_نامشان_گرامی🌹
@shahiddaghayeghi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فیلمی از لحظه شهادت
دکتر مصطفی چمران در دهلاویه ...💔🥀
#شهید_مصطفی_چمران
#سالروز_شهادت
@shahiddaghayeghi
💢 از ناسا تا سوسنگرد
#اسماعیل از شوق آمدن #چمران، دل توی دلش نبود مثل پسری که بعد از مسافرتی طولانی به نزد پدر بیاید، دکتر را در آغوش گرفت و بوسید. او برای اسماعیل تجسّم واقعی یک مرد بود؛ مردی که به همهی علایق دنیا پشت پا زده بود. دکتر مثل همیشه به سراغ اصل مطلب رفت.
- عراقیها تا کجا پیش آمدهاند؟
- تا پشت دیوارهای شهر. حتی یکی دو تا از تانکهایشان به داخل شهر هم آمدند که جلویشان را گرفتیم.
- خوب حالا طرح مانورتان چیست؟
- باید از دو جهت به دشمن حمله کرد و…
اسماعیل یک یک به سؤالات دکتر چمران پاسخ میداد و راجع به محاصرهی سوسنگرد میگفت، تا آنکه چمران حرف آخر را برای شروع یک عملیات زد.
- ما و نیروهایمان در اختیار شما هستیم.
و بعد با لبخندی پدرانه گفت: «تا فرمانده چه دستور بدهند.»
- این چه حرفی است آقای دکتر، ما باید از شما دستور بگیریم.
- نه، تعارفی در کار نیست. شما هم منطقه را خوب میشناسید و هم مسئولیت آن را به عهده دارید. ما هم که برای کمک به شما آمدهایم. پس بسم الله.
- آن روز محاصرهی سوسنگرد شکست و اسماعیل دقایقی اولین روزهای فرماندهیاش را به خوبی تجربه کرد. تجربهای که سالها با او ماند و اسماعیل آن را در کولهبار خاطراتش در کنارِ خاطراتِ عزیزانِ دیگری چون علم الهدی، موسوی، و جهان آرا آموخته بود.
منبع: کتاب «مهاجر مهربان» – شهید اسماعیل دقایقی، انتشارات سوره مهر، ص ۵۰ و ۵۱٫
#شهید_مصطفی_چمران #شهید_اسماعیل_دقایقی #سالگرد_شهادت
@shahiddaghayeghi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کلت رو برداشتم بلکه یه تیری بزنم به پاش که نره...
➖ روایت شنیدنی حاج حسین یکتا از روز قبل از شهادت #شهید_مصطفی_چمران
#حاج_حسین_یکتا
@shahiddaghayeghi