مؤسسه شهید عباس دانشگر
دوست داشتم در راهپیمایی اربعین ۱۳۹۵ شرکت کنم. چند ماهی از شهادت عباس میگذشت. من هرچه تلاش کردم موفق
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎞 #خاطرات_اربعین
🔺️ توصیه و اهمیت اربعین از زبان شهید عباس دانشگر
#شهید_عباس_دانشگر
#اربعین_باشهدا
🔸️ انتشار فقط با نام کانال موسسه مجاز می باشد
💠 کانال رسمی شهید عباس دانشگر در ایتا #موسسه_شهید_دانشگر
🌷🏴
💠 @shahiddaneshgar
مؤسسه شهید عباس دانشگر
🎞 #خاطرات_اربعین 🔺️ توصیه و اهمیت اربعین از زبان شهید عباس دانشگر #شهید_عباس_دانشگر #اربعین_ب
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔺️راهپیمایی اربعین سال ۱۳۹۶ بود. همانطور که به سمت کربلا، عمود به عمود قدم برمیداشتم لحظه اي به یاد خاطرات شهید عباس دانشگر افتادم که در سالهای قبل همراه ما بود و این مسیر را با ما میآمد. به ذهنم رسید حق رفاقت را به جا بیاورم و چند قدم به نیت عباس بردارم. همان شب در عالم رؤیا عباس را دیدم وقتی به من رسید صورتم را بوسید. از خوشحالی بیدار شدم.
👤آقاي احمد علي عبداللهي- همکار شهید
🎞 #خاطرات_اربعین
انتشار فقط با نام کانال موسسه مجاز می باشد
💠 کانال رسمی شهید عباس دانشگر در ایتا #موسسه_شهید_دانشگر
🌷🏴
💠 @shahiddaneshgar
💠 خاطره اربعینی از شهید عباس دانشگر
اتفاقی نزدیک خانهمان دیدمش. گرم و صمیمی سلام و احوالپرسی کردیم. دوست داشتم در پیادهروی اربعین شرکت کنم. از عباس درباره پیادهروی سوال کردم. فیلمی را در تلفن همراهش نشانم داد و برای شرکت در راهپیمایی تشویقم کرد. توصیههای معمولیاش هم ملاحظات معنوی جالبی داشت. گفت سه روزه میتوانی مسیر پیادهروی را طی کنی. توصیه کرد که کفش کتانی سبک بخرم. توصیه دیگرش این بود که کیسه خواب بخرم تا اگر داخل موکبها جا نبود یا خانوادهای بیرون موکبها مانده بودند، بیرون بخوابم. از زیباییهای راهپیمایی اربعین گفت. میگفت:
« بزرگترین تجمع شیعه در راهپیمایی اربعین اتفاق میافتد و این حضور میلیونی مردم، دشمنشکن است.»
👤به نقل از شهاب امجد
( دوست شهید )
#بیاد_رفیق_شهیدم
#اربعین
#خاطرات_اربعین
#موسسه_شهیددانشگر
╭─┅•🍃🌺🍃•┅─╮
@shahiddaneshgar
╰─┅•🍃🌸🍃•┅─╯
✅️ راهپیمایی اربعین سال ۱۳۹۶ بود. همانطور که به سمت کربلا، عمود به عمود قدم برمیداشتم لحظه اي به یاد خاطرات شهید عباس دانشگر افتادم که در سالهای قبل همراه ما بود و این مسیر را با ما میآمد. به ذهنم رسید حق رفاقت را به جا بیاورم و چند قدم به نیت عباس بردارم. همان شب در عالم رؤیا عباس را دیدم وقتی به من رسید صورتم را بوسید. از خوشحالی بیدار شدم.
✍️آقاي احمد علي عبداللهي- همکار شهید
#خاطرات_اربعین
#شهید_عباس_دانشگر
#رفیق_شهیدم
#موسسه_شهیددانشگر
╭─┅•🍃🌺🍃•┅─╮
@shahiddaneshgar
╰─┅•🍃🌸🍃•┅─╯
مؤسسه شهید عباس دانشگر
✅️ راهپیمایی اربعین سال ۱۳۹۶ بود. همانطور که به سمت کربلا، عمود به عمود قدم برمیداشتم لحظه اي به
دوست داشتم در راهپیمایی اربعین ۱۳۹۵ شرکت کنم. چند ماهی از شهادت عباس میگذشت. من هرچه تلاش کردم موفق نشدم که مقدمات سفر را فراهم کنم. شرایط کاریام طوری بود که جور شدن سفر تقریبا محال بود. یکشب با دل شکسته و نااميد خوابيدم. در خواب عباس را با چهرهای خندان دیدم. گفتم سفارش ما را به حضرت اباعبداللهالحسین(علیهالسلام) بکن.
صبح که از خواب بیدار شدم احساس کردم که آرامش و امید در وجودم موج میزند. به محل کارم رفتم و دیدم که همکاران مشغول خواندن زیارت عاشورا هستند. سریع وضو گرفتم و در مراسم شرکت کردم. لحظات پایانی زیارت عاشورا بود. سر به سجده گذاشتم و نجوا کردم:«اللهم لک الحمد حمد الشاکرین لك علی مصابهم...»
سرم را که از سجده برداشتم، خبر دادند که نیروی انسانی سپاه با شما کار دارند. سریع تماس گرفتم. سفارش عباس به حضرت سیدالشهداء(علیهالسلام) جواب داده بود. گفتند میتوانم به کربلا بروم... گفتم الان یکی دو روز بیشتر فرصت باقی نمانده، من چطور گذرنامه بگیرم؟
هرطور بود سریع خودم را به محل صدور گذرنامه رساندم. مراحل کار به سرعت پیش رفت. کمک عباس را در تمام مراحل احساس میکردم.
و آن سال زائر اربعین شدم...
✍️آقاي حسین جهانشاهی- همکار شهید
#خاطرات_اربعین
#شهید_عباس_دانشگر
#رفیق_شهیدم
#موسسه_شهیددانشگر
╭─┅•🍃🌺🍃•┅─╮
@shahiddaneshgar
╰─┅•🍃🌸🍃•┅─╯
مؤسسه شهید عباس دانشگر
دوست داشتم در راهپیمایی اربعین ۱۳۹۵ شرکت کنم. چند ماهی از شهادت عباس میگذشت. من هرچه تلاش کردم موفق
یک کفشِ فوتبال سفیدرنگ خریده بود میگفت میخواهم در راهپیمایی اربعین از این کفش استفاده کنم. بعد از راهپیمایی اربعین برایم تعریف که «در بین راه نجف و کربلا در یکی از موکبها کفشم را گم کردم! صبح که فرارسید به ناچار قسمتی از راه را با پای برهنه طی کردم. در بین راه بالاخره یک جفت دمپایی خریدم! خودم را با همان دمپایی به کربلا رساندم.»
آری! عشق به امام حسین(علیهالسلام)، سختیهای راه را بر او آسان میکرد...
🔹️مادر شهید
#خاطرات_اربعین ➡️
#شهید_عباس_دانشگر
#رفیق_شهیدم
#موسسه_شهیددانشگر
╭─┅•🍃🌺🍃•┅─╮
@shahiddaneshgar
╰─┅•🍃🌸🍃•┅─╯
اربعین سال ۱۳۹۴ بود. بعد از راهپیمایی در بینالحرمین عباس را دیدم. بعد از احوالپرسی لحظاتی در کنار هم نشستیم. روبروی ما گنبد و گلدسته حرم بابالحوائج حضرت ابالفضلالعباس(علیهالسلام) بود. عباس گفت:«بیا یه دعایی بکنیم.»
همانطور که صورتش رو به حرم مطهر حضرت ابالفضلالعباس(علیهالسلام) بود گفت:«انشاءالله سال دیگه در محضر اربابم حضرت اباعبداللهالحسین(علیهالسلام) باشم.» بعد رو کرد به من و گفت:«شما هم یه دعایی واسه من بکن.» وقتی دیدم درخواستش جدی است همان دعای خودش را تکرار کردم و گفتم:«السلام علیک یا ابالفضلالعباس(علیهالسلام)» یک لحظه دیدم عباس سرش را پایین انداخته و گویا خودش را برای آمین گفتن آماده کرده است. من گفتم:«خدایا این عبدت، عباسآقا رو سال دیگه پیش حضرت اباعبداللهالحسین(علیهالسلام) مهمون کن. هرگز باور نمیکردم که به زودی دعای او به اجابت برسد. عباس اربعین سال بعد، در محضر حضرت اباعبداللهالحسین(علیهالسلام) شرف حضور پیدا کرد.
✍️مهدی میرزایی-دوست شهید
#خاطرات_اربعین ➡️
#شهید_عباس_دانشگر
#رفیق_شهیدم
#موسسه_شهیددانشگر
╭─┅•🍃🌺🍃•┅─╮
@shahiddaneshgar
╰─┅•🍃🌸🍃•┅─╯
ایام اربعین بود و پیاده به سوی کربلا رهسپار شده بودیم. خستگی جسممان را آزرده بود؛ اما ذوق روحمان ما را وامیداشت که به همراه دستهجات، سینهزنان به بینالحرمین برویم. زیر سایهبانهای این خیابان بهشتی نشستیم. عباس چفیهای روی سرش انداخت و مشغول خواندن زیارتنامه و ادعیه شد. من تعجب کرده بودم و در دل میگفتم:«نه به آن ذوق رسیدن به کربلا و نه به این گوشه نشستن و زیارتنامه خواندن!» هرچه با سیدصادق به او اصرار کردیم که بلند شود تا با هم به حرمین شریفین مشرف شویم، قبول نکرد. ما دو نفری رفتیم برای زیارت و به حرمها وارد شدیم و زیارتنامه خواندیم. موج جمعیت آنقدر عظیم بود که این زیارتها دو ساعتی طول کشید. وقتی برگشتیم، دیدیم که عباس همانجا نشسته و در حال و هوای خودش است. هنوز مشغول راز و نیاز است. به حال عباس غبطه خوردم و با خود میگفتم:«او از همین فاصله، حاجتش را گرفته است.» این آخرین اربعینی بود که با عباس به زیارت رفتیم. حدود هفت ماه بعد از این
سفر، خبر شهادتش را شنیدم. یقین کردم که نمره قبولی
را از بابالحوائج، حضرت اباالفضل(علیهالسلام) گرفته است.
✍️سید محمدرضا حسینی-همکار شهید
#خاطرات_اربعین ➡️
#شهید_عباس_دانشگر
#رفیق_شهیدم
#موسسه_شهیددانشگر
╭─┅•🍃🌺🍃•┅─╮
@shahiddaneshgar
╰─┅•🍃🌸🍃•┅─╯
از سفر معنوی اربعین به سمنان بازگشته بود. از حال و هوای راهپیمایی که پرسیدم، انگار که دلش لرزیده باشد از عظمت این سفر، گفت:« آدم از راهپیمایی اربعین تعجب میکنه وقتی می بینه که مرد و زن و پیر و جوون به خاطر عشقی که از امام حسین(علیهالسلام) تو دلشون هست، با پای پیاده میرن سمت کربلا...سختی راه و طولانی بودن مسیر و سردی هوا براشون معنی نداره. فقط عشقه که تو مسیر راهپیمایی دیده میشه.راهپیمایی اربعین یه نمایشگاهه؛ نمایشگاهی از محبت مردم به اهلبیت(علیهمالسلام)؛ نمایشگاهی از بینش و بصیرت مردم...»
✍️پدر شهید
*********************************
چند روزی میشد که از راهپیمایی اربعین برگشته بود. گفت:«قفسه سینهم درد میکنه» پرسیدم:«طوری شده؟» گفت:«دوست داشتم خودمو برسونم نزدیک ضریح مطهر اولش موج جمعیت رو که دیدم پشیمون شدم. نشستم و زیارت عاشورا خوندم ولی دلم طاقت نیاورد. هر طور بود خودمو قاطی جمعیت کردم. جمعیت مثل موج منو با خودش می برد و اختیار راه رفتن رو از من گرفته بود. به سینه ام فشار زیادی اومد. موج جمعیت تا نزدیکی ضریح مطهر رفت و من از جلوی ضریح به آقا سلام دادم...»
✍️مادر شهید
#خاطرات_اربعین ➡️
#شهید_عباس_دانشگر
#رفیق_شهیدم
#موسسه_شهیددانشگر
╭─┅•🍃🌺🍃•┅─╮
@shahiddaneshgar
╰─┅•🍃🌸🍃•┅─╯