eitaa logo
🕊 گروه رسانه ای شهید عباس دانشگر ۶۵ 🕊
140 دنبال‌کننده
2.4هزار عکس
846 ویدیو
62 فایل
﷽ مشخصات شهید: 🍃تولد:۱۸ / ۰۲ /۱۳۷٢ 🍂شهادت:۲٠ /۰۳ /۱۳۹۵ محل تولد:سمنان 🥀محل شهادت:سوریه ( منطقه خلصه جنوب حلب ) مزار:امامزاده علی اشرف"؏"سمنان لقب:جوان مومن انقلابی نام جهادی:کمیل خادم الشهدا : @Arkomeyl
مشاهده در ایتا
دانلود
۲۷۴ ✅ ادامه ی کتابِ " رفیق شهیدم مرا متحول کرد " ✍ 4⃣بخش چهارم 🔶️محبت شهید به خویشاوندان 💠 مادر شهید بعد از شهادت فرزندم، همسرم با تجربه‌‌ای که از قبل داشت، برای جمع‌آوری خاطرات عباس و تدوین آن‌ها، دست‌به‌قلم شد. می‌خواست چندین کتاب با موضوع‌‌‌‌های مختلف بنویسد. به‌خاطر سنگینی کار، از برادر بسیجی محسن حسن‌‌زاده که تجربۀ خوبی در نگارش داشت، درخواست همکاری کرد. سه-چهار سالی کار نگارش کتاب‌ها طول کشید. آقامحسن چندین بار به خانه‌مان آمد و من مثل فرزندم ایشان را دوست داشتم. یک روز همسرم گفت که آقامحسن نامزد کرده و می‌خواهد با نامزدش امشب به خانۀ ما بیاید. بسیار خوشحال شدم. به خانه ما آمدند و من برای آنان آرزوی موفقیت کردم. همان شب در عالم رؤیا دیدم آقامحسن همراه خانمش به خانۀ ما آمدند و در یک طرف خانه نشسته‌‌اند، طرف دیگر هم من و همسرم نشسته‌‌ایم. در حال صحبت کردن بودیم که ناگهان در اتاق باز شد. دیدم عباس وارد اتاق شد. در خواب این‌طور احساس کردم که عباس از سوریه برگشته است. عباس کنار آقامحسن نشست و با او گرم صحبت شد. صبح که بیدار شدم، به خودم گفتم: شاید تعبیر خواب این باشه که به‌خاطر زحمتی که آقامحسن توی تدوین کتاب‌ها کشیده‌‌، گویا عباس می‌خواسته به‌خاطر تشکیل خانواده بهش تبریک بگه. 📗 ╭─┅•🍃🌺🍃•┅─╮ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@shahiddaneshgar ╰─┅•🍃🌸🍃•┅─╯
✅ ادامه ی کتابِ " رفیق شهیدم مرا متحول کرد " ✍   2⃣بخش دوم 🔸️محبت شهید به برادران 👤طاها ردانی‌پور، نجف‌آباد شهید عباس دانشگر رفیق شهیدم بود. گاهی در فرازونشیب زندگی از او کمک می‌خواستم. یک بار از شهید خواستم برای نماز صبح بیدارم کند؛ چون از صبح زود رفته بودم سرکار و شب دیروقت خوابیدم. شاید ساعت ۲ یا ۳ نیمه‌شب بود. احتمال می‌دادم نماز صبحم قضا شود. از او خواستم حق رفاقت را به جا آورد و صبح من را بیدار کند. محبت شهید شامل حالم شد و سرموقع بیدار شدم. باور قلبی‌ام به شهید بیشتر شد. از او خواستم کمک کند تا نماز‌های واجب را اول‌وقت بخوانم. خوشبختانه، با مراقبت خودم و عنایت شهید حالا نماز‌ها را اول‌وقت می‌خوانم. 📗 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
۲۸۰ ✅ ادامه ی کتابِ " رفیق شهیدم مرا متحول کرد " ✍ 4⃣بخش چهارم 🔶️محبت شهید به خویشاوندان 💠خانم همتی، از بستگان شهید یکی از آشنایان به مریضیِ حادی دچار شده بود. پزشکان متخصص معالجۀ او را بی‌نتیجه می‌دانستند و برای مداوایش جواب رد داده بودند و گفتند فقط می‌توانید برای او دعا کنید. به امامزاده علی‌اشرف(ع) رفتم و از ائمۀ اطهار(علیهم‌السلام) و از خود امامزاده و شهدا عاجزانه خواستم که صحت و سلامتی به مریض برگردد. من از قبل در زندگی‌ام محبت‌های شهید عباس دانشگر را دیده بودم. به سر مزار شهید رفتم و به‌نیتش زیارت عاشورا خواندم و یک نذر کردم. به شهید گفتم: «در حق این مریض محبت کن و واسطه شو تا شفا پیدا کنه.» همان روز به مریض هم گفتم: «می‌دونم از بیماری داری رنج می‌بری. از ائمۀ اطهار(علیهم‌السلام) شفای خودت رو بخواه. شهدا رو واسطه قرار بده تا زودتر خوب بشی.» به او گفتم که به مزار شهید عباس رفتم و از او کمک خواستم. مریضی که بنا به گفتۀ پزشکان، قرار بود چند روزی بیشتر به حیاتش باقی نباشد، امروز بیش از چهار سال است زندگی خوش و خرمی دارد. 📗 ╭─┅•🍃🌺🍃•┅─╮ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@shahiddaneshgar ╰─┅•🍃🌸🍃•┅─╯
۲۸۱ ✅ ادامه ی کتابِ " رفیق شهیدم مرا متحول کرد " ✍ 4⃣بخش چهارم 🔶️محبت شهید به خویشاوندان 💠پدر شهید یک روز صبح اتفاقی از نزدیکی امامزاده علی‌اشرف(ع) رد می‌شدم. گفتم بروم یک سلامی به امامزاده و شهدا بدهم. جلوی درب امامزاده که رسیدم، دیدم خانمی دارد از امامزاده بیرون می‌آید. آمد جلوی من و به من سلام کرد. من را شناخته بود. گفت: «من حاجتی داشتم. مدتی سر مزار شهید عباس می‌اومدم و به شهید می‌گفتم من برادر بزرگ‌تری ندارم. در حق من برادری کن و دستم رو بگیر. الحمدلله دیروز حاجتم برآورده شد. امروز اول صبح به این مکان اومدم و زیارت عاشورا رو سر مزارش خوندم و ازش تشکر کردم. اون لحظۀ آخر که خواستم از مزارش دور شم، بهش گفتم: شهادت مخصوص مردان میدان جنگ نیست. همان‌طوری که خودت توی وصیت‌‌نامه گفتی شهید شهادت رو به چنگ می‌‌آره، شما هم کمکم کن تا بتونم اجر و ثواب شهید رو توی پروندۀ اعمالم داشته باشم.» 📗 ╭─┅•🍃🌺🍃•┅─╮ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@shahiddaneshgar ╰─┅•🍃🌸🍃•┅─╯
۲۸۵ ✅ ادامه ی کتابِ " رفیق شهیدم مرا متحول کرد " ✍ پایان کتاب 🔶️ 💠 مستندات شهید 📄 وصیت‌نامۀ دوم شهید به خانواده‌اش آن‌قدر کارِ نکرده و حرف نگفته دارم که به همه مدیونم؛ اما حالا دستم از دنیا کوتاه شده. مادرم! همیشه دوست داشتم دست و پایت را ببوسم اما نکردم! الان هم بغضی شده در گلویم. برایم زحمت زیادی کشیدی. مرا به زینب‌(سلام‌الله علیها) ببخش. پدرم! به شما آنچه باید می‌کردم نکردم و دین شما بر گردن من سنگین است. مرا عفو کنید. خواهر عزیز و برادرانم! شما را دوست دارم. به‌جای من، به مادر و پدر خدمت کنید. من که کوتاهی کردم در خدمت به آن دو و اکنون سخت پشیمانم. در تشییع من بی‌تابی نکنید. مراسم شهدا مراسم ترحیم نیست؛ مراسم عزت و افتخار است. با محکمی و صلابت صبر کنید. در اینجا از همه طلب حلالیت می‌طلبم و از شما می‌خواهم از همهۀ دوستان و فامیل‌ها حلالیت بگیرید. من مالی ندارم که بخواهم وصیت تقسیم مال کنم؛ تنها پس‌اندازم را هم که هنوز قسطش پرداخت نشده است، به همسر عزیزم می‌دهم. 📗 ╭─┅•🍃🌺🍃•┅─╮ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@shahiddaneshgar ╰─┅•🍃🌸🍃•┅─╯
۲۸۹ ✅ ادامه ی کتابِ " رفیق شهیدم مرا متحول کرد " ✍صفحات پایان کتاب 🔶️ 💠 مستندات شهید 📄 دل‌نوشته‌های شهید 4⃣دل‌نوشتۀ چهارم محاسبۀ نفس (یادم نرود) کسی که دو روزش با هم برابر باشد، زیان کرده است. (امام‌علی(علیه‌السلام)) انسان گاهی در دنیای پیچیده خود را گم می‌‌کند. گاهی خودش را یادش می‌‌رود. گاهی به‌جای همه‌کس و همه‌چیز زندگی می‌‌کند، الّا خودش. بهترین واژه برای توصیف این حالت انسان همان روزمرگی و عادت است که شاید از بزرگ‌‌ترین چیزهایی است که غفلت می‌‌آورد و هوشیاری و بیداری را خاموش می‌‌کند. هر تکراری و هر دوباره‌‌ای و هر یکسانی که از نتایج روزمرگی‌‌زدگی است، غباری است بر آینۀ دل و لکه‌‌ای بر صفحۀ جان. به‌راستی، آیا ما همان ضررکنندگان که روزگارشان یکسان است نیستیم؟ در صورتی که خوب می‌‌دانیم انسان ذاتاً خواهان حرکت و جوشش است، از سکون فرار می‌‌کند و از بی‌‌تحرکی می‌‌گریزد. چون فطرتش او را به‌سمتی سوق و ندا می‌‌دهد تا به حق خودش برسد و تا آن موقع بی‌‌قرار و بی‌‌تاب می‌‌ماند. تا زمانی که خود را بشناسد، خود را در زندگی مدرن و پیچیده پیدا کند و تا آن موقع بیدار شده و هوشیار گشته است. هرکس چاره را در چیزی می‌‌بیند. کسانی به دنبال آن‌اند که ارتباط خود با خالقشان را چنان محکم کنند تا در روزگار هضم نشوند و زمان را مغلوب خویش نمایند. برخی نمازهای مستحبی هر روز را می‌‌خوانند، برخی بیشتر قرآن می‌‌خوانند و برخی به دنبال اذکار خاصی می‌‌گردند که کمتر کسی از آن باخبر است. 📗 ╭─┅•🍃🌺🍃•┅─╮ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@shahiddaneshgar ╰─┅•🍃🌸🍃•┅─╯
۲۹۷ ✅ ادامه ی کتابِ " رفیق شهیدم مرا متحول کرد " ✍صفحاتِ پایان کتاب 🔶️ 💠 مستندات شهید 📄 یادداشت‌های شهید 7⃣ یادداشت هفتم باورهایمان را از خود و دنیای اطراف تغییر دهیم و به‌عبارتی، ابتدا خود را بهتر بشناسیم. سپس، آنچه را که اتفاق می‌افتد به‌عنوان نتیجۀ رفتارمان بپذیریم. پذیرش نتیجۀ طبیعی رفتارهایمان مهم‌ترین دیدگاهی است که باید در وجودمان نهادینه شود. مشکلات رفتاری، گفتاری و پنداری دیگران راحت‌تر درک می‌شوند، اگر ما تفاوت دیدگاه‌هایمان را بپذیریم و از طرفی، وقتی از خود شناخت پیدا کردیم به‌مراتب، بهتر مسئولیت رفتارهایمان را عهده‌دار می‌شویم. ________________________ 📄 شهید عباس دانشگر یادداشت‌های سوم تا یازدهم را در سررسید سال ۱۳۹۴ و در ایران به رشتۀ تحریر درآورده است. 📗 ╭─┅•🍃🌺🍃•┅─╮ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@shahiddaneshgar ╰─┅•🍃🌸🍃•┅─╯
۲۹۸ ✅ ادامه ی کتابِ " رفیق شهیدم مرا متحول کرد " ✍صفحاتِ پایان کتاب 🔶️ 💠 مستندات شهید 📄 یادداشت‌های شهید 8⃣ یادداشت هشتم اگر دنبال زندگی بهتر هستید، از همین حالا شروع کنید! مشکلات را ببینید! راه‌حل‌ها را یاد بگیرید و تلاش کنید موضوعاتی که باعث رنجش شما می‌شوند را شناسایی کنید! ادراک شما نتیجۀ گذشته و آموخته‌های شماست؛ شاید غلط یاد گرفته باشید. 📗 ╭─┅•🍃🌺🍃•┅─╮ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@shahiddaneshgar ╰─┅•🍃🌸🍃•┅─╯
۲۹۹ ✅ ادامه ی کتابِ " رفیق شهیدم مرا متحول کرد " ✍صفحاتِ پایان کتاب 🔶️ 💠 مستندات شهید 📄 یادداشت‌های شهید 9⃣ یادداشت نهم تنها یک نفر مسئول کیفیت زندگی شماست و آن شخص خود شمایید و اگر می‌خواهید موفق شوید، باید مسئولیت تجارب صد درصد زندگی خود را بپذیرید. سال‌هاست یاد گرفته‌ایم دیگران را برای شکست‌هایمان سرزنش کنیم! هر چیزی غیر از خودمان... ________________________ 📄 شهید عباس دانشگر یادداشت‌های سوم تا یازدهم را در سررسید سال ۱۳۹۴ و در ایران به رشتۀ تحریر درآورده است. 📗 ╭─┅•🍃🌺🍃•┅─╮ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@shahiddaneshgar ╰─┅•🍃🌸🍃•┅─╯
13940820_0231389.jpg
4.18M
۳۰۲ ✅ ادامه ی کتابِ " رفیق شهیدم مرا متحول کرد " ✍صفحاتِ پایان کتاب 🔶️ 💠 مستندات شهید 📄 نامه‌ها ✅️ نامه ای به رهبر معظم انقلاب امام خامنه ای بسم‌ الله الرحمن الرحیم سلام بر تو ‌ای جانم،‌ ای جانم، ‌ای عشقم که هر تپش قلبم به تو وابسته است. نگاهت مملو از کلمات حق‌تعالی است. صدای تو لالایی کودکان و آرام‌بخش وجودم است؛ چهره‌ات دلکش و دلرباست و عصایت چوب‌دستی موسی(ع) است. دوستت دارم. راهت را ادامه می‌دهم و به سخنانت عشق می‌ورزم. به آمدن تو که تمام برکات الهی را به سمنان آورده‌ای، خوش‌آمد می‌گویم. ای نائب امام عصر(عجل‌الله)، سلام ما را به امام مهدی برسان. 📝 نامه عباس دانشگر در سن سیزده سالگی به امام خامنه ای همزمان با تشریف‌فرمایی ایشان به استان سمنان– آبان سال 1385 ________________________ ۱۷ آبان۸۵ سالروز تشریف فرمایی مقام معظم رهبری به سمنان https://farsi.khamenei.ir/photo-album?id=1875#i 📗 ╭─┅•🍃🌺🍃•┅─╮ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@shahiddaneshgar ╰─┅•🍃🌸🍃•┅─╯
۳۰۶ ✅ ادامه ی کتابِ " رفیق شهیدم مرا متحول کرد " ✍صفحاتِ پایان کتاب 🔶️ 💠 مستندات شهید 📄 نامه‌ها 🔹️ عباس برای دیدار با مادربزرگ و دایی‌اش در شهریورماه سال ۱۳۹۴ به ورامین می‌رود و وقتی متوجه می‌شود که پسردایی‌اش در مسافرت است، نامه‌ای برای او می‌نویسد: ✅️ نامۀ‌ عباس به پسردایی‌اش سلام، امین‌جان! نامه‌ای که می‌نویسم و تو خواهی خواند، مهم‌تر از هر درسی و هر کتابی برای توست. چون خواستم مهم باشه نوشتم. تو در دوران خاص و مهمی از زندگی‌ت به سر می‌بری که شاید خودت متوجه نباشی؛ از این دوران حساس کم‌کم پا خواهی گذاشت به دوران جوانی که الانم هستی. دوران جوانی قله و اوج اهمیت زندگی یک انسانه که چون خیلی‌ها به اون بی‌توجه‌اند، هدر می‌رود یا به مسیر کج و نادرست می‌روند که بدتر از هدر رفتن است. قلب جوان مخصوصاً در سن تو بسیار آرام است و هم بسیار ملتهب؛ اگر بهش بی‌تفاوت باشی در تو شاید روحیاتی شکل بگیره که بعداً مسیر زندگی تو رو تغییر بده. من این نامۀ کوتاه رو تو چند بند برات می‌نویسم تا بتونی خوب ازش استفاده کنی. - جوان یعنی تو در این دوران ویژگی‌های خاص و ویژه‌ای داری که تو هیچ دوران دیگه‌ای نخواهی داشت. - جوان استقلال‌طلبه و دوست داره روی پای خودش واسته! - جوان تشنۀ دیده شدنه و دوست داره تو جمع دوستاش و یا جمع‌های دیگه خودش رو نشون بده! - جوان پرتحرکه! نشاط داره! انرژی داره! منتقده! الگوپذیره و... این‌ها رو خداوند در وجود انسان گذاشته تا ازش در راه درست استفاده بکنه. اگر جوانی نشاط و تحرک نداشت، خیلی براش خطرناکه؛ چون داره با خودش می‌جنگه! اگر جوانی از این فرصت استفاده نکنه که تنها فرصت زندگی‌شه، بهتره بگم تمام زندگی‌ش رو از دست داده! اول، امین‌جان، خودت رو بشناس و بدون تو چه دورانی هستی! کتابایی که برات گذاشتم کمکت می‌کنه! دوم، از انرژی جوانی‌ت استفاده کن! سوم، ورزش رو یادت نره! منظم حداقل یک روز در میان دو ساعت ورزش کن! چهارم، تا می‌تونی تو بسیج، مدرسه و هر جای دیگه مسئولیت بگیر تا قوی بشی! تو مدیریت و اعتمادبه‌نفس خیلی کمکت می‌کنه! دیگه بقیه‌ش رو خودت باید با مطالعه کردن پیدا کنی! پنجم، خداوند تو این سن به‌شدت انسان رو دوست داره! اگر جوانی تو جوانی عبادت کنه، خداوند به فرشتگانش مباهات می‌کنه و می‌گه می‌بینید بنده‌ام در دوران جوانی خودش داره عبادت من رو می‌کنه؟! پس حتماً از خداوند کمک بخواه و زیاد عبادت کن! دیگه جا کمه، وگرنه یه کتاب برات می‌نوشتم. ✍️ رفیق تو، عباس. ---------------------------------------------------- 📗 ╭─┅•🍃🌺🍃•┅─╮ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@shahiddaneshgar ╰─┅•🍃🌸🍃•┅─╯
۳۰۷ ✅ ادامه ی کتابِ " رفیق شهیدم مرا متحول کرد " ✍صفحاتِ پایان کتاب 🔶️ 💠 مستندات شهید ✅️ صوت ضبط‌شده صوت ضبط‌شده توسط شهید در منطقه عملیاتی، در سوم شعبان، مطابق با ۲۱اردیبهشت1395 (بیست روز پس از اعزام) بسم‌ الله الرحمن الرحیم و به نستعین، انه خیر ناصر و معین صوتی که دارم الان ضبط می‌کنم، تاریخش روز سوم شعبان، ولادت امام‌حسین(علیه‌السلام) هست که به شما اعیاد شعبانیه رو تبریک می‌گم. الان در منطقه حلب سوریه، جنوب حلب سوریه هستم و به حول و قوۀ الهی، اومدیم تا مسلحینی که به‌کمک اجانب دست‌درازی کردند، به‌سمت حرم اهل‌بیت امام‌حسین(علیه‌السلام)، دستشون رو کوتاه بکنیم. حرکت در مسیر مجاهدت چه در جنگ سخت، چه در جنگ نیمه‌سخت و چه در جنگ نرم، بیداری می‌خواد؛ بیداری روح، بیداری جان و بیداری فکر. کار دشواریه شناخت مسیر، پا گذاشتن، ادامه دادن و تمام کردن که فقط به کمک خود خداوند امکان تمام کردن این مسیر را ما داریم. خیلی کار دشواریه مجاهدت... مجاهدت‌های شخص من اسمش مجاهدت نیست! ما که هنوز مجاهدت نکردیم! مجاهدت واقعاً شاخصه‌هایی داره که فقط این شاخصه‌ها رو شهدا دارن! خوش به حالشون که تونستن مجاهد بشن! قدم بذارن! ادامه بدن و چه پایان خوشی داشته باشن. چیزی که من می‌خوام بگم فعلاً شهادت نیست. سپاه حضرت ولی‌عصر(عجل‌الله) یار می‌خواد. حضرت مهدی(عجل‌الله) در غربته و در تنهایی سیر می‌کنه و استکبار چنبره زده! به‌قول حضرت مقام معظم رهبری، فکر و قلبِ منطقه و کشورهای مختلف رو گرفته و ما باید به این نکات دقت داشته باشیم. خیلی کار داریم. ان‌شاءالله مؤثر باشیم در تحقق این مسیر پرپیچ‌وخم و دستیابی به کمال و دستیابی به همۀ اون ارزش‌هایی که به‌خاطر اون آفریده شدیم. ان‌شاءالله. 📗 ╭─┅•🍃🌺🍃•┅─╮ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@shahiddaneshgar ╰─┅•🍃🌸🍃•┅─╯