🇮🇷🇵🇸
این مرد دست فلسطینیها را پُر کرد؛
کاری کرد که یک منطقهی کوچکی، یک وجب جا مثل نوار غزّه در مقابل رژیم صهیونیستی با آن همه ادّعا میایستد، کاری و بلایی سرِ آنها میآورد که آنها سرِ ۴۸ ساعت میگویند آقا بیایید آتشبس بدهید؛ اینها را حاج قاسم سلیمانی کرد.
رهبر حکیم انقلاب ۱۳۹۸/۱۰/۱۸
#طوفان_الاقصی
#حاج_قاسم
@shahiddavoodabedi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
به رسم ادب روزمان را با سلام
بر سرور و سالار شهیدان
آقا اباعبدالله شروع میکنیم... ✋
اَلسلامُ علی الحُــسین
و علی علی بن الحُسین
وَ عــــلی اُولاد الـحـسین
و عَـــلی اصحاب الحسین
✍امام باقر علیه السلام فرمودند:
شیعیان ما را به زیارت امام حسین علیه السلام امر کنید ، چرا که زیارتش روزی را افزون میکند و عمر را طولانی میگرداند و بلاها و بدیها را
دور می کند.
#اللهم_الرزقناکربلا
@shahiddavoodabedi
4_6030397476748396774.mp3
8.36M
💬 قرائت دعای "عهــــد"
هدیه میڪنیــم به امام زمــان ارواحنافداه
@shahiddavoodabedi
17.02M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
در حمله ی ما یک اثر از دیو نمانَد
یک خانهی سالم به تلآویو نمانَد
#طوفان_الأقصى
@shahiddavoodabedi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️چقد زیبا😍
گاهی معرفت یه مسیحی از یه مسلمان بیشتره
الان یکی میاد میگه بهش پول دادن این کار رو بکنه.
@shahiddavoodabedi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
به رسم ادب روزمان را با سلام
بر سرور و سالار شهیدان
آقا اباعبدالله شروع میکنیم... ✋
اَلسلامُ علی الحُــسین
و علی علی بن الحُسین
وَ عــــلی اُولاد الـحـسین
و عَـــلی اصحاب الحسین
✍امام باقر علیه السلام فرمودند:
شیعیان ما را به زیارت امام حسین علیه السلام امر کنید ، چرا که زیارتش روزی را افزون میکند و عمر را طولانی میگرداند و بلاها و بدیها را
دور می کند.
#اللهم_الرزقناکربلا
@shahiddavoodabedi
4_6030397476748396774.mp3
8.36M
💬 قرائت دعای "عهــــد"
هدیه میڪنیــم به امام زمــان ارواحنافداه
@shahiddavoodabedi
یکی سطل زباله فتح میکنه
یکی پیشرفته ترین تانک دنیارو
یکی پشت به دوربین و با چهره پوشیده
یکی رو به دوربین و با چهره باز
یکی با آتش زدن پرچم کشورش
یکی با اهتزاز پرچم کشورش
یکی برا دمتکانی واسه غربیا
یکی بعشق مردم و مستضعفین دنیا
یکی برای مبارزه با اسلام
یکی برای اسلام
یکی برای برهنگی
یکی از روی غیرت
یکی برای قتل و جنایت
یکی برای ایثار و شهادت
یکی از روی جهل و غرض
یکی با آگاهی و ایمان
یکی برای شیطان
یکی برای خدای رحمان
یکی پارسال
یکی امسال
@shahiddavoodabedi
شبی که برای عمليات بدر حرکت کرديم را فراموش نميكنم. ستون نفرات همينطور جلو ميرفت و يکی يکی بچه ها
تير ميخوردند و به زمين ميفتادند.
من صدای زمزمه عارفانه داود را با فاصله ميشنيدم. در كنار ستون راه ميرفت و به آرامي ميگفت: ذکر دل بود، ياعلي مدد
... همينطور كه ميدويديم يکباره اين صدا قطع شد! يقين کردم که داود را زدند.
در زير نور منورها داود را ديدم. کمی جلوتر رسيدم بالای سرش. حالت سجده داشت. سريع کوله آرپی جی را از روی
کمرش باز کردم. درد ميكشيد و همينطور آرام آرام ميگفت:
ذكر دل بود ...
دست زدم و ديدم زخم پهلوی داود خيلی عميق است. گلوله دوشکا از چپ وارد و از راست خارج شده بود.
ساعتي بعد دستور عقب نشيني صادر شد. من سريع خودم
را به داود رساندم. به حسين عيوضی گفتم: کمک کن داود رو بنداز روی کولم.
مسير طولانی بود. هرطور شده داود را با خودم آوردم. البته
چند نفری هم کمک کردند. ساعتی بعد در يك چاله خمپاره كنار
دژ او را زمين گذاشتم. چند دقيقه بعد محمود هم رسيد.
او زخمي بود و با ديدن داود از خود بيخود شد. هر طور بود،
داود و محمود را داخل قايق انداختيم و به عقب منتقل كرديم.
شب بود كه به همراه نيروهای باقی مانده، خودمان را به مقر
گردان ميثم در دهكده رسانديم. وارد چادر خودمان شدم.
خيره خيره به اطراف نگاه كردم. از دسته ما فقط پنج
نفر بازگشته بودند! اينطرف جای داود بود، آنجا جاي حجت
اميرصوفي، آن طرف سيدابوالفضل و آنجا سعيد طوقانی و... همه آنها در
مقابل من پرپر شدند. من ماهها با اين افراد انس گرفته بودم. با
آنها ميخنديدم، در عزاداري گريه ميكردم. ورزش ميكردم
و... خداي من چرا من زنده ام؟!
نمي شود توصيف كرد كه يك انسان، در چنين حالتی چه بر
سرش مي آيد؟ هرطرف را نگاه ميكردم به ياد يكی از دوستان
ميفتادم. اشك، راه ديده را بسته بود. همه مثل من بودند.
هركسی از عمليات برگشته بود،در گوشه ای براي خودش خلوت كرده بود و زار ميزد.
روز بعد ما را به تهران فرستادند. در تهران همين وضعيت را
داشتم. در مجلس ختم داود شركت كردم.
حالم بدتر شد. راهي مشهد شدم. شايد در كنار حرم غريب
الغرباء تسكين پيدا كنم. اما...
سه روز در حرم ماندم و بيرون نيامدم. كمي كه عقده های
دلم را باز كردم، راهی تهران و سپس به دوكوهه رفتم.
ديگر نتوانستم به جمع گردان ميثم برگردم. رفتم به گردان عمار.
اما وقتی از دور، به سينه كش كوه كه مقر گردان بود نگاه ميكردم، حالم بد ميشد.
اما مدتي بعد، يك شب در ايام محرم، با دوستان در مورد
مقامي به نام رأس الحسين که در سوريه هست صحبت كرديم. برخی
ميگفتند: سرهای اهل بيت: در اين مكان قرار دارد. برخی ميگفتند: سرها به كربلا منتقل شد و به پيكرها ملحق گرديد.
شب مجلس عزاداری داشتيم. بعد از روضه خوابيدم. قبل از
خواب به اين موضوعات فكر ميكردم. به محض اينكه خوابيدم،
داود به خوابم آمد و بي مقدمه گفت: داش اصغر بيا بريم. با داود
به جايي رفتيم كه دهها چراغ شبيه سر انسان، با نور سبز از زمين
بيرون زده بود.
داود خيلی باعجله گفت: اينجا مقام سرهای اهل بيت است. درست است كه اين مكان محل نگهداری سرهای
اهل بيت بوده، اما سرهای اين بزرگان به بدنهايشان در كربلا ملحق شد.
داود اين را گفت و سريع حركت كرد. گفتم: كجا داود ...
وايسا ... بيمعرفت خيلی دلم برات تنگ شده.
داود گفت: من بايد سريع برگردم. من كاتب هستم و بايد برم سر كارم!
گفتم: كاتب؟! كاتب چيه؟
اما داود رفت و من از خواب پريدم.
مدتي بعد، اين خواب را برای يكی از دوستان صميمي داود گفتم، او باتعجب نگاهم كرد و گفت:من ميدانم برای چی گفت كاتب هستم.
بعد ادامه داد: يكبار خوابش را ديدم. گفت من كاتب حرم امام حسين هستم. گفتم: داود، كاتب در حرم يعنی چی؟
داود هم گفت: »هركسی كه به زيارت آقا در كربلا مي آيد، نامش را ثبت و ضبط ميكنيم.《داود اين را گفت و رفت.》
برشی از کتاب #قرار_یکشنبه_ها داستان کاتب_ راوی: حاج اصغر ارس
@shahiddavoodabedi
اگر کسی که میرود برای جهاد
بصیرت داشته باشد میشود
"شهید همدانی"
اما اگر بصیرت نداشته باشد
میشود "داعش"
فرق بین داعش و شهید همدانی
در "بصیرت" است،
این بصیرت نتیجهٔ عقل است
عدم بصیرت نتیجهٔ حُمق است ..
💌| آیت اللّٰه حائری شیرازی(ره)
سردار شهید#حاج_حسین_همدانی🕊
@shahiddavoodabedi
پرسید ناهار چه داریم؟!
مادر گفت: باقالی پلو با ماهی
با خنده رو کرد به مادرش و گفت:
ما امروز این ماهیها را میخوریم
و یک روزی این ماهیها مارا..!
چند وقت بعد در عملیات والفجر۸
درون اروندرود گم شد..!
شھید#غلامرضا_آلویی🕊🌹
@shahiddavoodabedi