eitaa logo
•شهــیدمحمدرضا دهقان امیری•
240 دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
363 ویدیو
27 فایل
بسمِ الله الرَحمٰن الرَحیم - محبانِ حسین وصالی"شهیددهقان" - وݪادٺـ💕: ۷۴/۱/۲۶ شہادٺـ🕊:۹۴/۸/۲۱ سال تاسیس : 99/3/20 خادم کانال : @mim_vesali
مشاهده در ایتا
دانلود
🌺🗯بچه معارفی: در دوران تحصیلی راهنمایی آثار تربیتی خانواده به خوبی در او نمایان شد و پس از اتمام دوران راهنمایی با مشاوره و توصیه مدیر مدرسه، که روی اعتقادات بچه ها کار می کرد، او را در مدرسه ای که همین هدف را داشت، ثبت نام کردند؛ دبیرستان امام صادق علیه السلام انتخاب شد. با این که هر دو آزمون ورودی رشته معارف و ریاضی آن دبیرستان را با رتبه های عالی قبول شده بود، اما رشته معارف را انتخاب کرد و به تحصیل ادامه داد… . ✍(مادرشهید) 🌹🍃| @shahiddehghan_amiri
📝| 📚| ڪتاب طلبه دانشجو، 🕊 ⇦ازدواج مـدتۍ پیگـیر بود ڪه نیـت ازدواج دارد،گفـتـم اول ڪار مناسب پیدا کند،بعد در پس همکارانـم یا اطرافیان، دختر هاے خوب را انتخاب می‌کنیم. چند دختر از خانواده های مذهبی و نظامی را به خواهرش معرفی کرده بود،روی آن را نداشت که مستقیم به خودم بگوید.حتی در تماس هایش از سوریه هم پیگیر بود که خواهرش مرا راضی کند تا به خواستگارے برویم. (نقل شده از مادرشهید) •┄═•🍃🌹🍃•═┄• @shahiddehghan_amiri •┄═•🍃🌹🍃•═┄•
🍃بسم رب شهدا والصدیقین 🍃 در تمام زندگی بیست ساله اش،یک بار برات کربلا را گرفت. هر چند پایان عمر این دنیایی اش🌏، مصادف شد با سر گذاشتن بر دامن مادر سادات (س) و شب زیارتی حضرت سیدالشهداء (ع) و مهمانی ارباب در کربلا. ماه مبارک رمضان 🌙 سال نود بود که بین الحرمینی شد برایمان... حرکت ساعت نُه صبح بود. ما احتمال می دادیم که به تعویق افتد، لذا سحری خوردیم... از همان ابتدای سفر در اتوبوس🚌،با اینکه هم سفرها را نمی شناخت،ملحق شد به جوانهای ته اتوبوس. دیگر اول اتوبوس پیدایش نشد. حدود ساعت ⏰یازده صبح بود که از حد ترخص گذشتیم.همان موقع بود که از ته اتوبوس آمد کنار مادر و گفت: «خب دیگه! وقت افطاره!» - محمد! ما سحری خوردیم! لااقل بذار وقت ناهار بشه!❗️ _ «نه دیگه! حد ترخص گذشت. خدا اجازه داده بسه دیگه! شما طولانیش نکن!» و شروع کرد به افطاری خوردن! یکی از ویژگی های بارزش همین بود؛فقط از یک نفر خجالت می کشید، از یک نفر به طور کامل اطاعت می کرد، محدودیت های یک نفر را بی چون و چرا می پذیرفت و واقعا به آن پایبند بود. وقتی در کاری جواز از پروردگارش داشت، محدودیت های سخت گیرانه‌ی سایرین را قبول نمی کرد. وقتی شرع به او اجازه ی کار درستی را می داد،برای عرف و نگاه مردم،خواست بقیه ارزش قائل نبود. _ «از خدا جلو نزنید!!!» 🍃 ✨ 🍃🌸| @shahiddehghan_amiri
📝| 📚| ڪتاب طلبه دانشجو، 🕊 ما نمک‌خورده‌عشقیم،به زینب‌سوگند پاسبانان دمشقیم، به زینب سوگند بذر غیرت، سر خاک شهدا می‌کاریم پاسخ‌شیعه‌همین‌است‌که‌صاحب‌داریم •🖇| @shahiddehghan_amiri
🍃بسـم رب الشهدا و الصدیقین 🍃 تو کجا غیبت میزنه وقتی ناراحتی یهو محو میشی؟🤔 میرم پیش رفیقام یکم آرومم کنند چطور؟؟ این رفقات کین که من نمیشناسم؟! از بچه های دانشگاهند!؟؟ نه رشته شون با ما فرق داره اونا فارغ التحصیل مکتب شهادت اند...🕊 🌷 ✨ { @shahiddehghan_amiri }
«بسم رب الشهدا والصدیقین» نحوه شهادت ها را بدان! تاکید داشت که حتماً نحوه شهادت شهدای مدافع حرم را بدانم. نحوه شهادت بیشترشان را می‌دانست، اطلاعات بسیار خوبی داشت و شهدا را کامل می شناخت.🕊 نقل از :(دوست شهیدبزرگوار) 🌹{ @shahiddehghan_amiri }
📚| ڪتاب طلبه دانشجو، 🕊 نیک‌سیرت با دوستش به هیئتی که می‌شناخت رفتند‌‌، اولین بارش بود که در آن هیئت حضور داشت. از همان ابتدای آشنایی با رفقای هیئتی دوستش‌، جوری رفتار کرده بود که انگار چندین سال است همدیگر را می‌‌شناسند.از همان‌جا بود که دوستی‌های‌جدید شکل گرفت. به عنوان یک بچه هیئتی قدرت جذب بالایی داشت و به خاطر خوش‌اخلاقی و لبخندی که روی لب داشت،سریع رابطه برقرار کرد. نقل از :(دوست شهید) 🍃|•° @shahiddehghan_amiri
🌸| دوره ابتدایی وقتی در مدرسه دنبالش میرفتم، باحجاب چادر بودم.باشادمانی و حیرت کودکانه اش می گفت:مامان وقتی میای دنبالم همه من و تو را یک جور دیگر نگاه می‌کنند! کمی که بزرگتر شد تازه متوجه شد که آن نگاه‌های خاص،شکوه و ابهتی بود که در حفظ حجاب وجود داشت.از آن موقع چادر برایش یک نماد مقدس شد. 🆔|• ‌@shahiddehghan_amiri
1.1M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
کلیــد دار اتـاق سیسـتم صـوتـی دبیرستـان بود تــا چشــم مسئـولین را دور میـدید وارد نمـاز خـانـه میشد و با روشن کردن سیستم صوتی مداحی می‌خواندند و سینه‌زنی می‌کردند ادای مداحان معروف را در می‌آوردند🙂 و حتی از این شیطنت مثبتشان فیلم یادگاری هم گرفتند😄 خشنودی آقا امام زمان و شهید دهقان و رفیق شهیدشون اللهم صلی علی محمدواله محمد وعجل فرجهم |🌿@shahiddehghan_amiri🌿|
26.6M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
سـلـام رفیــق👋؛؛ گاهی وقتا از آدما ناراحت میشدم و دردودل میکردم و گله مندی داشتم؛ می‌گفت ک خدا عاقبت همه ما رو ختم بخیر کنه آتیش دارع دوره ما حلقه میزنه به این شکل میفهموند ک غیبت نکنیم:) ۲۰صلوات هـدیه با شهید دهـقان ✨🌱 |🌿@shahiddehghan_amiri🌿|
چقدر حساس بودی روی مدل موهایت🥰حالا وسط میدون جنگ نمیشد مدل موهایت خامه ای نباشه؟بهنام اسم خوبی رویت گذاشته بود میگف تو فشن مذهبی هستی حالا این فشن مذهبی موهاش بلند شده و کسی نبود تاموهاش رو به همون مدل دلخواه کوتاه کنه حضرت برادر گلم مگه موقع رفتن موهاتون رو نتراشیده بودید؟چطور به این زودی بلندشدند به یکی از آن هایی ک ماشین اصلاح آوردند اعتماد کردی؛بنده خدارو اینقد کلافه کردی اینقدرگفتی اینجارو کوتاه کن اونجاروبزن بلاخره مدل موهایت شد همونی ک‌میخواستی چقد حوصله داشت بنده خدا😀حداقل کاری ک میشد و نکرد این بود ك باهمان ماشین توی سرت بزند 🌱 🌿|@abo_vasal
ســلـام داداش گلـم🌹✋ - چیزی که محمدرضا را بین دوستانش و یا بین شهدای مدافع حرم، شاخص کرد، اخلاصش بود. محمدرضا خیلی خالصانه کار می‌کرد. واقعا اگر می خواست از کسی دستگیری کند یا کسی را کمک کند، چه در دوستان و چه خانواده و فامیل، آنقدر بی‌ریا و خالصانه این کار را نجام می داد که حد نداشت. خیلی‌ها متوجه نمی‌شدند که اصلا این کمکی که انجام شد و مشکلی که حل شد و این کارشان که راه افتاد، به دست محمدرضا بوده. ما خودمان بعد از شهادتش خیلی کارها و کمک‌هایش را فهمیدیم. |🌿@shahiddehghan_amiri🌿|