eitaa logo
•شهــیدمحمدرضا دهقان امیری•
255 دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
363 ویدیو
27 فایل
بسمِ الله الرَحمٰن الرَحیم - محبانِ حسین وصالی"شهیددهقان" - وݪادٺـ💕: ۷۴/۱/۲۶ شہادٺـ🕊:۹۴/۸/۲۱ سال تاسیس : 99/3/20 خادم کانال : @mim_vesali
مشاهده در ایتا
دانلود
🍃🌸🍃 طرف داشت غیبت میکرد بهش گفت: شونه هاتو دیدی؟ گفت: مگه چی شده؟ گفت: یه کوله باری از گناهان اون بنده خدا رو شونه های توئه! ☘️ 『🌙https://eitaa.com/shahiddehghan_amiri/4197 ○』
به خاطر قد بلند و بدن آماده💪 که داشت برای مبارزه 🛡️و بسیار مناسب بود در دوره‌های آموزشی که با هم داشتیم بدنش ورزیده تر شده بود در یک اردوی پینت بال که با دوستان گذشته بودیم خیلی پر قدرت بود طوری که در پنج دور بازی با حضور او چهار دور را بردیم و در یک اقدام تلافی جویانه از کسی که کُرکُری خوانده بود همگی بر سرش ریختیم و تیربارانش کردیم او با اینکه تیر هایش تمام شده بود ول کن نبود و با سلاح خالی اش همین طور شلیک میکرد. ،👮‍♂️ 🌸🌱| @shahiddehghan_amiri
🍃 🍃خاطره ای از مادر شهید اوایل محرم سال94 به سوریه رفت. یک شال عزا داشت که از 12 سالگی همراهش بود اما با خود به سوریه نبرد در آن روزها از من خواست با خودم به هیئت امامزاده علی‌اکبر ببرم و گفت به یاد من برو هیئت به این شال احتیاج دارم. فکر می کردیم محمدرضا تا اربعین بر می گردد. به من گفت "امسال محرم زیر علم حضرت زینب(س) سینه می زنم ولی به اربعینش نمی رسم". در ذهنم این بود تا اربعین بر می گردد که باهم به پیاده روی اربعین برویم می گفت شما از ایران بروید من از این طرف خودم می‌آیم و زمانی که این حرف محمدرضا را به همسرم گفتم همسرم گفت ممکن نیست و منظورش چیز دیگری بوده است. 🍃📚 | @shahiddehghan_amiri
اسمت را هـم کـه مخـفف میکـنم مرد میشوی...♥️ محمد”م” رضا”ر” دهقان”د” 🌿 🕊 ◇•[ @shahiddehghan_amiri ]•◇
مـادرشهیـد✨: محمدرضایک‌جمله‌ساده‌وقشنگ‌داشت، می‌گفت: فردحزب‌اللهی‌‌باید‌زیبا‌وتمیز‌باشه می‌گفت‌وقتی‌بقیه‌من‌و‌می‌بینن‌ من‌وبه‌عنوان‌کسی‌که‌بسیجی‌هستم‌ توی‌مسجد‌رفت‌وآمد دارم تویادواره‌شهدا‌کمک‌میکنم‌وکار‌میکنم من‌باید‌یه‌جوری‌رفتار‌کنم‌ هم‌بارفتارم‌وهم‌باظاهرم بقیه‌روبه‌خودم‌جذب‌کنم:) 🕊┊ ‌________⇣🌹🇮🇷🌹⇣_________
به خاطر قد بلند و بدن آماده💪 که داشت برای مبارزه 🛡️و بسیار مناسب بود در دوره‌های آموزشی که با هم داشتیم بدنش ورزیده تر شده بود در یک اردوی پینت بال که با دوستان گذشته بودیم خیلی پر قدرت بود طوری که در پنج دور بازی با حضور او چهار دور را بردیم و در یک اقدام تلافی جویانه از کسی که کُرکُری خوانده بود همگی بر سرش ریختیم و تیربارانش کردیم او با اینکه تیر هایش تمام شده بود ول کن نبود و با سلاح خالی اش همین طور شلیک میکرد. ،👮‍♂️ 🌸🌱| @shahiddehghan_amiri
چگونه از جان نگذرد آنکه می‌دانـد جـــان ؛❣ بهای دیدار است🕊 @shahiddehghan_amiri
... به خاطر دارم از همون اوایلی که جنگ سوریه جدی شد و داعش شکل گرفته بود،حدود سال 91؛ محمدرضا با تمام شیطونی هاش و کاراکتر خاصی که داشت، توی سایت مدرسه عکس ها و فیلم های مربوط به سوریه رو نگاه می کرد! با یک حالت متعجبی میگفتیم که چی مثلا داری این عکس های بعضا خیلی دلخراش رو نگاه می کنی؟! می خندید و جوابی نمی داد... ساده بودیم و غافل، شاید همان موقع زمزمه های پر کشیدن را با خودش نجوا می کرد... میدانست زمان معامله و فدایی زینب سلام الله علیها شدن نزدیک است... 🔺به روایت دوست 📿| @shahiddehghan_amiri
چگونه از جان نگذرد آنکه می‌دانـد جـــان ؛❣ بهای دیدار است🕊 🌹✨| @shahiddehghan_amiri
🍃 🍃خاطره ای از مادر شهید اوایل محرم سال94 به سوریه رفت. یک شال عزا داشت که از 12 سالگی همراهش بود اما با خود به سوریه نبرد در آن روزها از من خواست با خودم به هیئت امامزاده علی‌اکبر ببرم و گفت به یاد من برو هیئت به این شال احتیاج دارم. فکر می کردیم محمدرضا تا اربعین بر می گردد. به من گفت "امسال محرم زیر علم حضرت زینب(س) سینه می زنم ولی به اربعینش نمی رسم". در ذهنم این بود تا اربعین بر می گردد که باهم به پیاده روی اربعین برویم می گفت شما از ایران بروید من از این طرف خودم می‌آیم و زمانی که این حرف محمدرضا را به همسرم گفتم همسرم گفت ممکن نیست و منظورش چیز دیگری بوده است. 🍃📚 | @shahiddehghan_amiri
14.52M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📲| هرجࢪاحٺ‌کھ‌دلم‌داشٺ‌بہ‌مࢪهم‌بِه‌شد داغِ‌دورۍ‌سٺ‌کہ‌جزوصل‌ټودرمانش‌نیست... 🕊 •🎥| @shahiddehghan_amiri