eitaa logo
از بهشتی برای امروز
914 دنبال‌کننده
113 عکس
60 ویدیو
22 فایل
این کانال فرصتی است برای بازخوانی اندیشه و گفتار اسوه صراحت و صداقت و صلابت انقلابی شهید مظلوم آیت الله دکتر بهشتی
مشاهده در ایتا
دانلود
مخالفان اسلام و انقلاب اسلامی در اين زمينه ها مكرر نظر خود را اعلام كرده ايم و بدان عمل كرده ايم . در نظام اجتماعى ما بايستى به همه گروهها فرصت داده شود و امكان آن داده شود كه بتوانند نظرهاى خود را به صورت فردى و جمعى بيان كنند. اين نه تنها ديدگاه شخص من است بلكه نظر حزب جمهورى اسلامى هم هست. معتقد است كه بايد در ، افراد و گروه ها توانايى اظهارنظر خودشان را درباره مسايل مختلف داشته باشند. حتى اگر نظراتشان ماست. ... نظر كلى حزب جمهورى اسلامى در اين زمينه روشن است: در ، همه افراد گروهها ، هرچند باشند، امكان دارند و خود را بيان كنند. منبع: ، مبانی نظری قانون اساسی ، صفحه ۸۷ @shahiddotorbeheshti
در جامعه اسلامی! شور انقلابی تا کِی؟ تابستان ۱۳۵۸؛ مشهد مقدس رو آوردن به مصرف، رو آوردن به ، دچار روزمرگى شدن، بزرگترين خطر است براى انقلاب. برادران و خواهران! ما تا سالها انقلابمان با تمام خصلتهاى آن، زمان لازم دارد. ما مى خواهند از اين طريق كه به ما الهام كنند كه برويد آرام گيريد، كنيد، سعادت و لذت و و شادى يكجا نصيبتان شد، ديگر چه مى خواهيد ؛ مى خواهند را در جوانهاى ما و زن و مرد ما، در پير و جوان ما افسرده كنند. مى خواهند ما را بخوابانند. بيدار باشيم، هوشيار باشيم. كدام انقلاب است در دنيا كه در صبح پيروزيش كار خودش را تمام شده يافته باشد. ، شور انقلابى بايد همچنان ادامه يابد. تا كِى؟ من گفتم تا سالهاى سال؛ بگذاريد بگويم تا ، بگذاريد بگويم ، جامعه اى است كه تداوم انقلاب در آن پايانِ زمانى ندارد. منبع: مبانی نظری (1390) ص72 @shahiddoctorbeheshti
مواهب اجتماعی را «با» اسلام نمی خواهیم تفاوت اسلام با اسلام مردم می خواهند؛ اما در پرتو حاکمیت اسلام بهمن ماه 1358 در مسجد لرزاده تهران انقلاب، است. در يك انقلاب اسلامى، در ، تكيه مردم بيش از هر چيز روى حفظ انقلاب است. مردم آب مى خواهند، نان مى خواهند، پوشاك مى خواهند، مسكن مى خواهند، نظافت و پاكيزگى مى خواهند، و كار و درآمد مى خواهند، سالم مى خواهند، ورزش مى خواهند، مدرسه و دانشگاه مى خواهند، همه اينها را مى خواهند، اما در پرتو اسلام. اگر به مردمى كه انقلاب اسلامى كرده اند بگوييد قرار است به بركت انقلاب براى شما خوراك خوب، پوشاك خوب، مسكن خوب، شهرسازى خوب، روشنايى و برق منظم و مرتب، بهداشت و بيمارستان، اشتغال و كار، مدرسه و دانشگاه، خيلى زود و در زمان كوتاه تقديم كنيم، اما اين كار همراه با و در پرتو اسلام صورت نمى گيرد، جوابشان چيست؟ ما امروز مى گوييم، ديروز هم گفتيم، فردا هم اگر زنده باشيم خواهيم گفت كه ما همه اين مواهب را مى خواهيم و جداً هم به دنبالش هستيم، اما ، بلكه با اسلام. [تكبير حضار] و حتی نه «با» اسلام، كه و در پرتو اسلام و بر مبناى . چون با اسلامی که ما می گوییم از قبیل آن نيست. اسلام آريامهرى اسلامى بود كه مسجدها تر و تميز و آباد مى شدند، كاشى هم مى شدند، فرش و قالى هم مى شدند، اجتماعات هم بود، هم بود، تاسوعا هم بود، ماه رمضان هم بود، نام اسلام هم بود ، راديو هم قرآن مى خواند، شبهاى ماه رمضان هم دعاى سحر مى خواند ، ابوحمزه مى خواند، مناجات مى خواند، اما نظام، نبود. براى ما مسأله اين است كه وقتی می گوییم «با اسلام»، این با اسلام ما با «با اسلامی» که دیگران می گویند فرق دارد. با اسلام ما یعنی اینکه همه این مواهب است و اينكه قانون اسلام بايد حاكم شود. منبع: ولایت رهبری روحانیت، (1390)، صص277-278 @shahiddoctorbeheshti
در نظام اسلامی باید پشت سر یک یک مقامات مسئول بتوانی بخوانی! بزرگترین خسارت وارد بر جامعه اسلامی ... عدالت و امامتِ داغون شده! ... امامت در تحقق بخشیدن به قسط و در توانا کردن ناس و مردم بر اقامه قسط نقش بنیادی دارد. نظام قسط اسلامی نظام امامت عدل است. اما عادل، خوب! فقط ؟ شخص امام در رأس است در نوک قله امامت است. امامت بر حسب احکام و تعایم ما، تعالیمی که ما در اسلام عدلیه داریم، در اسلام عدل داریم منحصر در شخص امام نیست. او در رأس است. او جلوه تمام‌عیار است. اما پس از شخص امام هم مطلب همینطور است. در تمام مراحل رهبری و امامت و زعامت در احکام فقهی ما، یک شرط به عنوان ذکر می‌شود: . نه‌تنها باید عادل باشد که امام جماعت هم باید عادل باشد. از جماعت بگیرید تا امام امت، همه جا شرط عدالت است. که تحمل کرده برمی‌گردد به . ... شاید اگر از شما بپرسند آقا کی‌ها باید عادل باشند؟ می‌گویید خوب، امام معصوم .... ... ... اگر خیلی آن گوشه‌های حافظه و ذهنتان را بکاوند و بکاوید می‌گویید بله خوب، هم باید عادل باشد. دیگر چه؟ نه جانم! این و است، باید عادل باشد، باید عادل باشد، باید عادل باشد، باید عادل باشد، باید عادل باشد، درجه دار، سرگروهبان، گروهبان و استوار و اینها باید عادل باشند، افسران هرچه می‌آید بالاتر ، عدالت هم باید مهمتر و قاطعتر و جدی‌تر و درجه‌اش عالی‌تر باشد و و اداره و و معاونش و و و و همه اینها باید عادل باشند. چه جور عدالتی؟ یعنی آدم‌های درستی باشند؟ ای آقا! چه می‌گویی انقدر سخت می گیری؟ ما پشت سرش که نمی‌خواهیم نماز بخوانیم، یک آدم باشد کارها را راه بیندازد. درست هم باشد. بس است دیگر. نیست اینجور آدم. این تعلیم مذهب من و تو نیست. باید بتوانی پشت سرش نماز بخوانی، پشت سر همه شان یکی یکی شان. چه کنم دیگر؟ ما حد اعلای عدالت را بردیم برای امام جماعت ، خوب کاری هم کردیم ... حالا که قرار است سمبل شرط عدالت را شما مردم در امام جماعت بدانید، بهترین تعبیر این است که بگویم در . این است مسئله عدالت دلیلش هم واضح است و روشن ... شما راحت می‌توانید بفهمید که در یک جامعه‌ای که قرار است مردم را به سوی عدل جامع ببریم آنهایی که می برند جامعه را ، کی ها می برند جامعه را؟ آنها که جامعه را می گردانند اداره می کنند ... باید جامعه را برمحور عدل بگردانند. آدمی که خودش عادل نباشد، چقدر توانایی دارد جامعه را بر محور عدل بگرداند؟ می‌توانید بفرمایید؟ چقدر میشود از او انتظار داشت؟ چقدر می شود به او اعتقاد و اطمینان داشت که این جامع را بر محور عدل خواهد گرداند؟ ... منبع: ، گفتارها 2 (1390)، صص13-16 و @shahiddoctorbeheshti
تابستان ۱۳۵۸؛ مشهد مقدس رو آوردن به مصرف، رو آوردن به ، دچار روزمرگى شدن، بزرگترين خطر است براى انقلاب. برادران و خواهران! ما تا سالها انقلابمان با تمام خصلتهاى آن، زمان لازم دارد. ما مى خواهند از اين طريق كه به ما الهام كنند كه برويد آرام گيريد، كنيد، سعادت و لذت و و شادى يكجا نصيبتان شد، ديگر چه مى خواهيد ؛ مى خواهند را در جوانهاى ما و زن و مرد ما، در پير و جوان ما افسرده كنند. مى خواهند ما را بخوابانند. بيدار باشيم، هوشيار باشيم. كدام انقلاب است در دنيا كه در صبح پيروزيش كار خودش را تمام شده يافته باشد. ، شور انقلابى بايد همچنان ادامه يابد. تا كِى؟ من گفتم تا سالهاى سال؛ بگذاريد بگويم تا ، بگذاريد بگويم ، جامعه اى است كه تداوم انقلاب در آن پايانِ زمانى ندارد. منبع: مبانی نظری (1390) ص72 @shahiddoctorbeheshti
یا ؟! هركس، در هر مقامى، در ، اسير القاب و آداب و باشد، دور از اسلام است.اگر ما با صراحت لااقل از خودمان انتقاد مى كرديم... می گوییم آقا لااقل براى خودمان القاب درست نكنيم تا شروع بشود. مقامات یک جور، مقامات غیرروحانی یک جور. اقلا من ديگر اسير القاب نباشم. واى به اينكه يك در مجلسى كه يك حضور دارد بالاى منبر برود و اولا دعا نكند، يا اگر هم دعا كرد نگوید! اگر کلمه عظمی افتاد ديگر هيچ! اين چيست؟ كجاى اين به اسلام مى خورد؟ خوب وقتی من عالم دینی اسیر آیت الله و آیت الله العظمی باشم دیگر می توانم رهبر در قشرها و گروههای دیگر بشوم؟ منبع: ؛ باید ها و نباید ها (امر به معروف و نهی از منکر از دیدگاه قرآن)؛ ۱۳۸۰ ؛ صص۳۲-۳۳ @shahiddoctorbeheshti
در نظام اسلامی باید پشت سر یک یک مقامات مسئول بتوانی بخوانی! بزرگترین خسارت وارد بر جامعه اسلامی ... عدالت و امامتِ داغون شده! ... امامت در تحقق بخشیدن به قسط و در توانا کردن ناس و مردم بر اقامه قسط نقش بنیادی دارد. نظام قسط اسلامی نظام امامت عدل است. اما عادل، خوب! فقط ؟ شخص امام در رأس است در نوک قله امامت است. امامت بر حسب احکام و تعایم ما، تعالیمی که ما در اسلام عدلیه داریم، در اسلام عدل داریم منحصر در شخص امام نیست. او در رأس است. او جلوه تمام‌عیار است. اما پس از شخص امام هم مطلب همینطور است. در تمام مراحل رهبری و امامت و زعامت در احکام فقهی ما، یک شرط به عنوان ذکر می‌شود: . نه‌تنها باید عادل باشد که امام جماعت هم باید عادل باشد. از جماعت بگیرید تا امام امت، همه جا شرط عدالت است. که تحمل کرده برمی‌گردد به . ... شاید اگر از شما بپرسند آقا کی‌ها باید عادل باشند؟ می‌گویید خوب، امام معصوم .... ... ... اگر خیلی آن گوشه‌های حافظه و ذهنتان را بکاوند و بکاوید می‌گویید بله خوب، هم باید عادل باشد. دیگر چه؟ نه جانم! این و است، باید عادل باشد، باید عادل باشد، باید عادل باشد، باید عادل باشد، باید عادل باشد، درجه دار، سرگروهبان، گروهبان و استوار و اینها باید عادل باشند، افسران هرچه می‌آید بالاتر ، عدالت هم باید مهمتر و قاطعتر و جدی‌تر و درجه‌اش عالی‌تر باشد و و اداره و و معاونش و و و و همه اینها باید عادل باشند. چه جور عدالتی؟ یعنی آدم‌های درستی باشند؟ ای آقا! چه می‌گویی انقدر سخت می گیری؟ ما پشت سرش که نمی‌خواهیم نماز بخوانیم، یک آدم باشد کارها را راه بیندازد. درست هم باشد. بس است دیگر. نیست اینجور آدم. این تعلیم مذهب من و تو نیست. باید بتوانی پشت سرش نماز بخوانی، پشت سر همه شان یکی یکی شان. چه کنم دیگر؟ ما حد اعلای عدالت را بردیم برای امام جماعت ، خوب کاری هم کردیم ... حالا که قرار است سمبل شرط عدالت را شما مردم در امام جماعت بدانید، بهترین تعبیر این است که بگویم در . این است مسئله عدالت دلیلش هم واضح است و روشن ... شما راحت می‌توانید بفهمید که در یک جامعه‌ای که قرار است مردم را به سوی عدل جامع ببریم آنهایی که می برند جامعه را ، کی ها می برند جامعه را؟ آنها که جامعه را می گردانند اداره می کنند ... باید جامعه را برمحور عدل بگردانند. آدمی که خودش عادل نباشد، چقدر توانایی دارد جامعه را بر محور عدل بگرداند؟ می‌توانید بفرمایید؟ چقدر میشود از او انتظار داشت؟ چقدر می شود به او اعتقاد و اطمینان داشت که این جامع را بر محور عدل خواهد گرداند؟ ... منبع: ، گفتارها 2 (1390)، صص13-16 و @shahiddoctorbeheshti
بزرگترین خطر برای انقلاب اسلامی رو آوردن به مصرف، رو آوردن به زندگى روزمره، دچار بيمارى خطرناك روزمرگى شدن، بزرگترين خطر است براى انقلاب. برادران و خواهران! ما تا سالها انقلابمان با تمام خصلت هاى آن، زمان لازم دارد. دشمنان ما مى خواهند از اين طريق كه به ما الهام كنند كه برويد آرام گيريد، استراحت كنيد، سعادت و لذت و خوشى و شادى يكجا نصيبتان شد، ديگر چه مى خواهيد ؛ مى خواهند را در جوان هاى ما و زن و مرد ما، در پير و جوان ما افسرده كنند. مى خواهند شور انقلابى ما را بخوابانند. بيدار باشيم، هوشيار باشيم. كدام انقلاب است در دنيا كه در صبح پيروزيش كار خودش را تمام شده يافته باشد. خودآگاهى انقلابى، شور انقلابى بايد همچنان ادامه يابد. تا كِى؟ من گفتم تا سالهاى سال؛ بگذاريد بگويم تا بى نهايت، بگذاريد بگويم ، جامعه اى است كه تداوم انقلاب در آن پايانِ زمانى ندارد. منبع: مبانی نظری قانون اساسی (1390) ص72 @shahiddoctorbeheshti
یا ؟! هركس، در هر مقامى، در ، اسير القاب و آداب و باشد، دور از اسلام است.اگر ما با صراحت لااقل از خودمان انتقاد مى كرديم... می گوییم آقا لااقل براى خودمان القاب درست نكنيم تا شروع بشود. مقامات یک جور، مقامات غیرروحانی یک جور. اقلا من ديگر اسير القاب نباشم. واى به اينكه يك در مجلسى كه يك حضور دارد بالاى منبر برود و اولا دعا نكند، يا اگر هم دعا كرد نگوید! اگر کلمه عظمی افتاد ديگر هيچ! اين چيست؟ كجاى اين به اسلام مى خورد؟ خوب وقتی من عالم دینی اسیر آیت الله و آیت الله العظمی باشم دیگر می توانم رهبر در قشرها و گروههای دیگر بشوم؟ منبع: ؛ باید ها و نباید ها (امر به معروف و نهی از منکر از دیدگاه قرآن)؛ ۱۳۸۰ ؛ صص۳۲-۳۳ @shahiddoctorbeheshti
هدایت شده از از بهشتی برای امروز
چرا علی؟ چرا غدیر؟ اگر با شما مشورت می‌شد، چه کسی را غیر از علی معرفی می کردید؟ نگرانی پیامبر در مورد گرانبهایش! قصه و مطرح نيست سخنرانی در سال 1351 ؛ در سال‌هايى كه ما اين جشن بزرگ را در مسجد جشن مى‌گرفتيم، در آن چند سال كه آنجا بودم همه ساله خود به خود من سخن مى گفتم. خوب به خاطر دارم كه در هيچ سال ناچار نشدم مطلبى را تكرار كنم يا براى اجتناب از تكرار مطلب، موضوع سخنرانى را مسأله‌اى غير از غدير و ، عليه السلام، قرار دهم. همواره با خودم فكر مى كردم كه و بخواهم براى همان مردم درباره غدير سخن بگويم قافيه سخن تنگ نيست، چون مسأله اى كه موضوع عيد غدير است يك مسأله جزئى پيش پا افتاده نيست بلكه مسأله اى بسيار مهم است. مطلب اين است كه پيامبرى به فرمان خدا مأموريت يافته در جهان پرغوغاى چهارده قرن پيش اى بر مبناى اسلام بسازد. جامعه اى كه به تمام معنا يك است. جامعه اى است كه وضع موجود را كاملاً دگرگون كرده است. ... پيغمبر بزرگوار اسلام به فرمان خدا و با اتكا بر وحى خدا، بر پايه و يكتاپرستى، بر پايه احترام به و بر پايه كنار زدن همه ارزشهاى ضد انسانى ديروز، جامعه اى نو ساخته است. حالا چنين بنيانگذارى الهام گرفته است كه ماه‌ها، هفته‌ها و روزهاى پايان عمرش نزديك مى شود. است. نگران اينكه اين جامعه نوبنياد را با اين خصلتهاى نو بايد به دست چه كسى سپرد و چه كسى مى تواند پس از او اين جامعه را كند؛ اداره اى كه همراه با آن، در مسير به وجود نيايد. اين است. مسأله، ... پيغمبر احساس مى كند، مى‌يابد، مى‌داند و به عنوان ، دانا، تيزبين و ژرف‌نگر مى بيند كه با ، عده معدودى مسلمان زبده خالص ساخته است. بقيه هم به اسلام و آمده‌اند، نماز مسلمانى را مى‌خوانند، ماه رمضان هم روزه مى‌گيرند، حتى زكات هم مى‌دهند، حتى به ميدان جنگ و جهاد هم مى‌روند و براى اسلام شمشير هم مى‌زنند، اما آيا ساختمان درون و جسم و جان و روح و خلق و عادت آنها است؟ نه! تعجب نكنيد. ... چطور پيغمبر اسلام نگران است كه اين بزرگترين ميراث را پس از او چه كسى نگهدارى خواهد كرد؟ پيغمبر به اطراف خودش نگاه مى‌كند و هر بار نگاه مى‌كند مقدم بر همه ، مىباشد؛ انسانى كه اصولاً از است، چون ده ساله بوده كه مسلمان شده و چند سال از همان ده سال را نيز زير دست پيغمبر بزرگ شده است. او كسى است كه چند سال قبل از بعثت را هم با خصلتهاى پيغمبر بزرگوار اسلام رشد كرده است: . اين انسان زبده آگاه هوشمند بافضيلت، كودك بود كه به خانه محمد رفت. دوران كودكى را در گذراند. ده ساله شد كه شروع شد. اولين مردى بود كه اسلام را پذيرفت .چه اسلام پذيرفتنى؟ خالص، مخلص، باصفا، باصميميت، ، .نه طمع در رياست دارد، نه طمع در ثروت دارد، نه طمع در سالارى لشكر دارد. هيچ طمعى ندارد. ! شما اصلا از صرف نظر كنيد، از تصميم پيغمبر صرف نظر كنيد؛ فكر كنيد كه به جاى پيغمبر، يك رهبر ديگر، جامعه اى را با آن ساخته بود، مى آمد با شما و با آنها كه با تاريخ سرنوشت اسلام آشنايى دارند و با اين حقايق اجتماعى هم كه عرض كردم آشنا هستند مى‌كرد و مى‌گفت چه كسى مى‌تواند پس از من اين ميراث را به خوبى نگه دارد و نهضت اسلام را در مسيرش نگه دارد تا منحرف نشود؟ چه كسى را مى‌توانيم معرفى كنيم غير از على؟ باشيد. قصه و مطرح نيست. ... آیا پيغمبر نگران بود كه اگر دست ، را بگيرد و بگويد « » مردم على را كنند؟ نگرانى پيغمبر اين نبود. او چنين ترسى از مردم نداشت .پيغمبر نگرانى ديگرى داشت. از اين طرف نگران بود كه اگر على بر سر كار نيايد ميراث گرانبهايش، يعنى ، به چه سرنوشتى دچار خواهد شد، و از آن سو نگران بود كه اگر على را به فرمان خدا به منصوب كند دارد. مسأله اين است كه پيغمبر از عكس‌العملهاى سياسى اين امر كه ممكن بود يك در مسير نهضت اسلام به وجود بياورد بيمناك بود ... منبع: ، ولایت رهبری روحانیت (1390) صص74-83 @Shahiddoctorbeheshti
بزرگترین خطر برای انقلاب اسلامی رو آوردن به مصرف، رو آوردن به زندگى روزمره، دچار بيمارى خطرناك روزمرگى شدن، بزرگترين خطر است براى انقلاب. برادران و خواهران! ما تا سالها انقلابمان با تمام خصلت هاى آن، زمان لازم دارد. دشمنان ما مى خواهند از اين طريق كه به ما الهام كنند كه برويد آرام گيريد، استراحت كنيد، سعادت و لذت و خوشى و شادى يكجا نصيبتان شد، ديگر چه مى خواهيد ؛ مى خواهند را در جوان هاى ما و زن و مرد ما، در پير و جوان ما افسرده كنند. مى خواهند شور انقلابى ما را بخوابانند. بيدار باشيم، هوشيار باشيم. كدام انقلاب است در دنيا كه در صبح پيروزيش كار خودش را تمام شده يافته باشد. خودآگاهى انقلابى، شور انقلابى بايد همچنان ادامه يابد. تا كِى؟ من گفتم تا سالهاى سال؛ بگذاريد بگويم تا بى نهايت، بگذاريد بگويم ، جامعه اى است كه تداوم انقلاب در آن پايانِ زمانى ندارد. منبع: مبانی نظری قانون اساسی (1390) ص72 @shahiddoctorbeheshti
برخورداری از مواهب اجتماعی؛ بی اسلام، با اسلام، یا بر مبنای اسلام؟ تفاوت اسلام با اسلام بهمن ماه 1358 در مسجد لرزاده تهران انقلاب، است. در يك انقلاب اسلامى، در ، تكيه مردم بيش از هر چيز روى حفظ انقلاب است. مردم آب مى خواهند، نان مى خواهند، پوشاك مى خواهند، مسكن مى خواهند، نظافت و پاكيزگى مى خواهند، شغل و كار و درآمد مى خواهند، تفريحات سالم مى خواهند، ورزش مى خواهند، مدرسه و دانشگاه مى خواهند، همه اينها را مى خواهند، اما در پرتو اسلام. اگر به مردمى كه انقلاب اسلامى كرده اند بگوييد قرار است به بركت انقلاب براى شما خوراك خوب، پوشاك خوب، مسكن خوب، شهرسازى خوب، روشنايى و برق منظم و مرتب، بهداشت و بيمارستان، اشتغال و كار، مدرسه و دانشگاه، خيلى زود و در زمان كوتاه تقديم كنيم، اما اين كار همراه با و در پرتو اسلام صورت نمى گيرد، جوابشان چيست؟ ما امروز مى گوييم، ديروز هم گفتيم، فردا هم اگر زنده باشيم خواهيم گفت كه ما همه اين مواهب را مى خواهيم و جداً هم به دنبالش هستيم، اما نه منهاى اسلام، بلكه با اسلام. [تكبير حضار] و حتی نه «با» اسلام، كه و در پرتو اسلام و بر مبناى . چون با اسلامی که ما می گوییم از قبیل آن نيست. اسلام آريامهرى اسلامى بود كه مسجدها تر و تميز و آباد مى شدند، كاشى هم مى شدند، فرش و قالى هم مى شدند، اجتماعات هم بود، هم بود، تاسوعا هم بود، هم بود، نام اسلام هم بود ، راديو هم قرآن مى خواند، شبهاى ماه رمضان هم دعاى سحر مى خواند ، ابوحمزه مى خواند، مناجات مى خواند، اما نظام، نبود. براى ما مسأله اين است كه وقتی می گوییم «با اسلام»، این با اسلام ما با «با اسلامی» که دیگران می گویند فرق دارد. با اسلام ما یعنی اینکه همه این مواهب است و اينكه قانون اسلام بايد حاكم شود. منبع: ولایت رهبری روحانیت، (1390)، صص277-278 @shahiddoctorbeheshti
هدایت شده از از بهشتی برای امروز
چرا علی؟ چرا غدیر؟ اگر با شما مشورت می‌شد، چه کسی را غیر از علی معرفی می کردید؟ نگرانی پیامبر در مورد گرانبهایش! قصه و مطرح نيست سخنرانی در سال 1351 ؛ در سال‌هايى كه ما اين جشن بزرگ را در مسجد جشن مى‌گرفتيم، در آن چند سال كه آنجا بودم همه ساله خود به خود من سخن مى گفتم. خوب به خاطر دارم كه در هيچ سال ناچار نشدم مطلبى را تكرار كنم يا براى اجتناب از تكرار مطلب، موضوع سخنرانى را مسأله‌اى غير از غدير و ، عليه السلام، قرار دهم. همواره با خودم فكر مى كردم كه و بخواهم براى همان مردم درباره غدير سخن بگويم قافيه سخن تنگ نيست، چون مسأله اى كه موضوع عيد غدير است يك مسأله جزئى پيش پا افتاده نيست بلكه مسأله اى بسيار مهم است. مطلب اين است كه پيامبرى به فرمان خدا مأموريت يافته در جهان پرغوغاى چهارده قرن پيش اى بر مبناى اسلام بسازد. جامعه اى كه به تمام معنا يك است. جامعه اى است كه وضع موجود را كاملاً دگرگون كرده است. ... پيغمبر بزرگوار اسلام به فرمان خدا و با اتكا بر وحى خدا، بر پايه و يكتاپرستى، بر پايه احترام به و بر پايه كنار زدن همه ارزشهاى ضد انسانى ديروز، جامعه اى نو ساخته است. حالا چنين بنيانگذارى الهام گرفته است كه ماه‌ها، هفته‌ها و روزهاى پايان عمرش نزديك مى شود. است. نگران اينكه اين جامعه نوبنياد را با اين خصلتهاى نو بايد به دست چه كسى سپرد و چه كسى مى تواند پس از او اين جامعه را كند؛ اداره اى كه همراه با آن، در مسير به وجود نيايد. اين است. مسأله، ... پيغمبر احساس مى كند، مى‌يابد، مى‌داند و به عنوان ، دانا، تيزبين و ژرف‌نگر مى بيند كه با ، عده معدودى مسلمان زبده خالص ساخته است. بقيه هم به اسلام و آمده‌اند، نماز مسلمانى را مى‌خوانند، ماه رمضان هم روزه مى‌گيرند، حتى زكات هم مى‌دهند، حتى به ميدان جنگ و جهاد هم مى‌روند و براى اسلام شمشير هم مى‌زنند، اما آيا ساختمان درون و جسم و جان و روح و خلق و عادت آنها است؟ نه! تعجب نكنيد. ... چطور پيغمبر اسلام نگران است كه اين بزرگترين ميراث را پس از او چه كسى نگهدارى خواهد كرد؟ پيغمبر به اطراف خودش نگاه مى‌كند و هر بار نگاه مى‌كند مقدم بر همه ، مىباشد؛ انسانى كه اصولاً از است، چون ده ساله بوده كه مسلمان شده و چند سال از همان ده سال را نيز زير دست پيغمبر بزرگ شده است. او كسى است كه چند سال قبل از بعثت را هم با خصلتهاى پيغمبر بزرگوار اسلام رشد كرده است: . اين انسان زبده آگاه هوشمند بافضيلت، كودك بود كه به خانه محمد رفت. دوران كودكى را در گذراند. ده ساله شد كه شروع شد. اولين مردى بود كه اسلام را پذيرفت .چه اسلام پذيرفتنى؟ خالص، مخلص، باصفا، باصميميت، ، .نه طمع در رياست دارد، نه طمع در ثروت دارد، نه طمع در سالارى لشكر دارد. هيچ طمعى ندارد. ! شما اصلا از صرف نظر كنيد، از تصميم پيغمبر صرف نظر كنيد؛ فكر كنيد كه به جاى پيغمبر، يك رهبر ديگر، جامعه اى را با آن ساخته بود، مى آمد با شما و با آنها كه با تاريخ سرنوشت اسلام آشنايى دارند و با اين حقايق اجتماعى هم كه عرض كردم آشنا هستند مى‌كرد و مى‌گفت چه كسى مى‌تواند پس از من اين ميراث را به خوبى نگه دارد و نهضت اسلام را در مسيرش نگه دارد تا منحرف نشود؟ چه كسى را مى‌توانيم معرفى كنيم غير از على؟ باشيد. قصه و مطرح نيست. ... آیا پيغمبر نگران بود كه اگر دست ، را بگيرد و بگويد « » مردم على را كنند؟ نگرانى پيغمبر اين نبود. او چنين ترسى از مردم نداشت .پيغمبر نگرانى ديگرى داشت. از اين طرف نگران بود كه اگر على بر سر كار نيايد ميراث گرانبهايش، يعنى ، به چه سرنوشتى دچار خواهد شد، و از آن سو نگران بود كه اگر على را به فرمان خدا به منصوب كند دارد. مسأله اين است كه پيغمبر از عكس‌العملهاى سياسى اين امر كه ممكن بود يك در مسير نهضت اسلام به وجود بياورد بيمناك بود ... منبع: ، ولایت رهبری روحانیت (1390) صص74-83 @Shahiddoctorbeheshti
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♨️به من چه و به تو چه در جامعه اسلامی وجود ندارد ♨️ شهید مظلوم آیت الله دکتر بهشتی(ره) : ها هم به مربوط می شود هم به و ها مربوط می شود و هم به ،حالا دیگر اگر دولتی جرأت می کند بر خلاف قدمی بردارد فقط به یک شرط... شرطش حضورِ...[خواهش می کنم این جمله را بفرستید به آن اعماق ضمیر اجتماعی و اسلامی تان]...حضور آگاهانه یک یک در اداره جامعه! "به من چه و به تو چه" در وجود ندارد... برای "به من چه و به تو چه" ای وجود ندارد... و برای البته "به تو چه و به من چه" وجود دارد. دخالت نه... نظارت آری... @shahiddoctorbeheshti
هدایت شده از از بهشتی برای امروز
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♨️به من چه و به تو چه در جامعه اسلامی وجود ندارد ♨️ شهید مظلوم آیت الله دکتر بهشتی(ره) : ها هم به مربوط می شود هم به و ها مربوط می شود و هم به ،حالا دیگر اگر دولتی جرأت می کند بر خلاف قدمی بردارد فقط به یک شرط... شرطش حضورِ...[خواهش می کنم این جمله را بفرستید به آن اعماق ضمیر اجتماعی و اسلامی تان]...حضور آگاهانه یک یک در اداره جامعه! "به من چه و به تو چه" در وجود ندارد... برای "به من چه و به تو چه" ای وجود ندارد... و برای البته "به تو چه و به من چه" وجود دارد. دخالت نه... نظارت آری... @shahiddoctorbeheshti
چرا علی؟ چرا غدیر؟ اگر با شما مشورت می‌شد، چه کسی را غیر از علی معرفی می کردید؟ نگرانی پیامبر در مورد گرانبهایش! قصه و مطرح نيست سخنرانی در سال 1351 ؛ در سال‌هايى كه ما اين جشن بزرگ را در مسجد جشن مى‌گرفتيم، در آن چند سال كه آنجا بودم همه ساله خود به خود من سخن مى گفتم. خوب به خاطر دارم كه در هيچ سال ناچار نشدم مطلبى را تكرار كنم يا براى اجتناب از تكرار مطلب، موضوع سخنرانى را مسأله‌اى غير از غدير و ، عليه السلام، قرار دهم. همواره با خودم فكر مى كردم كه و بخواهم براى همان مردم درباره غدير سخن بگويم قافيه سخن تنگ نيست، چون مسأله اى كه موضوع عيد غدير است يك مسأله جزئى پيش پا افتاده نيست بلكه مسأله اى بسيار مهم است. مطلب اين است كه پيامبرى به فرمان خدا مأموريت يافته در جهان پرغوغاى چهارده قرن پيش اى بر مبناى اسلام بسازد. جامعه اى كه به تمام معنا يك است. جامعه اى است كه وضع موجود را كاملاً دگرگون كرده است. ... پيغمبر بزرگوار اسلام به فرمان خدا و با اتكا بر وحى خدا، بر پايه و يكتاپرستى، بر پايه احترام به و بر پايه كنار زدن همه ارزشهاى ضد انسانى ديروز، جامعه اى نو ساخته است. حالا چنين بنيانگذارى الهام گرفته است كه ماه‌ها، هفته‌ها و روزهاى پايان عمرش نزديك مى شود. است. نگران اينكه اين جامعه نوبنياد را با اين خصلتهاى نو بايد به دست چه كسى سپرد و چه كسى مى تواند پس از او اين جامعه را كند؛ اداره اى كه همراه با آن، در مسير به وجود نيايد. اين است. مسأله، ... پيغمبر احساس مى كند، مى‌يابد، مى‌داند و به عنوان ، دانا، تيزبين و ژرف‌نگر مى بيند كه با ، عده معدودى مسلمان زبده خالص ساخته است. بقيه هم به اسلام و آمده‌اند، نماز مسلمانى را مى‌خوانند، ماه رمضان هم روزه مى‌گيرند، حتى زكات هم مى‌دهند، حتى به ميدان جنگ و جهاد هم مى‌روند و براى اسلام شمشير هم مى‌زنند، اما آيا ساختمان درون و جسم و جان و روح و خلق و عادت آنها است؟ نه! تعجب نكنيد. ... چطور پيغمبر اسلام نگران است كه اين بزرگترين ميراث را پس از او چه كسى نگهدارى خواهد كرد؟ پيغمبر به اطراف خودش نگاه مى‌كند و هر بار نگاه مى‌كند مقدم بر همه ، مىباشد؛ انسانى كه اصولاً از است، چون ده ساله بوده كه مسلمان شده و چند سال از همان ده سال را نيز زير دست پيغمبر بزرگ شده است. او كسى است كه چند سال قبل از بعثت را هم با خصلتهاى پيغمبر بزرگوار اسلام رشد كرده است: . اين انسان زبده آگاه هوشمند بافضيلت، كودك بود كه به خانه محمد رفت. دوران كودكى را در گذراند. ده ساله شد كه شروع شد. اولين مردى بود كه اسلام را پذيرفت .چه اسلام پذيرفتنى؟ خالص، مخلص، باصفا، باصميميت، ، .نه طمع در رياست دارد، نه طمع در ثروت دارد، نه طمع در سالارى لشكر دارد. هيچ طمعى ندارد. ! شما اصلا از صرف نظر كنيد، از تصميم پيغمبر صرف نظر كنيد؛ فكر كنيد كه به جاى پيغمبر، يك رهبر ديگر، جامعه اى را با آن ساخته بود، مى آمد با شما و با آنها كه با تاريخ سرنوشت اسلام آشنايى دارند و با اين حقايق اجتماعى هم كه عرض كردم آشنا هستند مى‌كرد و مى‌گفت چه كسى مى‌تواند پس از من اين ميراث را به خوبى نگه دارد و نهضت اسلام را در مسيرش نگه دارد تا منحرف نشود؟ چه كسى را مى‌توانيم معرفى كنيم غير از على؟ باشيد. قصه و مطرح نيست. ... آیا پيغمبر نگران بود كه اگر دست ، را بگيرد و بگويد « » مردم على را كنند؟ نگرانى پيغمبر اين نبود. او چنين ترسى از مردم نداشت .پيغمبر نگرانى ديگرى داشت. از اين طرف نگران بود كه اگر على بر سر كار نيايد ميراث گرانبهايش، يعنى ، به چه سرنوشتى دچار خواهد شد، و از آن سو نگران بود كه اگر على را به فرمان خدا به منصوب كند دارد. مسأله اين است كه پيغمبر از عكس‌العملهاى سياسى اين امر كه ممكن بود يك در مسير نهضت اسلام به وجود بياورد بيمناك بود ... منبع: ، ولایت رهبری روحانیت (1390) صص74-83 @Shahiddoctorbeheshti
در نظام اسلامی باید پشت سر یک یک مقامات مسئول بتوانی بخوانی! بزرگترین خسارت وارد بر جامعه اسلامی ... عدالت و امامتِ داغون شده! ... امامت در تحقق بخشیدن به قسط و در توانا کردن ناس و مردم بر اقامه قسط نقش بنیادی دارد. نظام قسط اسلامی نظام امامت عدل است. اما عادل، خوب! فقط ؟ شخص امام در رأس است در نوک قله امامت است. امامت بر حسب احکام و تعایم ما، تعالیمی که ما در اسلام عدلیه داریم، در اسلام عدل داریم منحصر در شخص امام نیست. او در رأس است. او جلوه تمام‌عیار است. اما پس از شخص امام هم مطلب همینطور است. در تمام مراحل رهبری و امامت و زعامت در احکام فقهی ما، یک شرط به عنوان ذکر می‌شود: . نه‌تنها باید عادل باشد که امام جماعت هم باید عادل باشد. از جماعت بگیرید تا امام امت، همه جا شرط عدالت است. که تحمل کرده برمی‌گردد به . ... شاید اگر از شما بپرسند آقا کی‌ها باید عادل باشند؟ می‌گویید خوب، امام معصوم .... ... ... اگر خیلی آن گوشه‌های حافظه و ذهنتان را بکاوند و بکاوید می‌گویید بله خوب، هم باید عادل باشد. دیگر چه؟ نه جانم! این و است، باید عادل باشد، باید عادل باشد، باید عادل باشد، باید عادل باشد، باید عادل باشد، درجه دار، سرگروهبان، گروهبان و استوار و اینها باید عادل باشند، افسران هرچه می‌آید بالاتر ، عدالت هم باید مهمتر و قاطعتر و جدی‌تر و درجه‌اش عالی‌تر باشد و و اداره و و معاونش و و و و همه اینها باید عادل باشند. چه جور عدالتی؟ یعنی آدم‌های درستی باشند؟ ای آقا! چه می‌گویی انقدر سخت می گیری؟ ما پشت سرش که نمی‌خواهیم نماز بخوانیم، یک آدم باشد کارها را راه بیندازد. درست هم باشد. بس است دیگر. نیست اینجور آدم. این تعلیم مذهب من و تو نیست. باید بتوانی پشت سرش نماز بخوانی، پشت سر همه شان یکی یکی شان. چه کنم دیگر؟ ما حد اعلای عدالت را بردیم برای امام جماعت ، خوب کاری هم کردیم ... حالا که قرار است سمبل شرط عدالت را شما مردم در امام جماعت بدانید، بهترین تعبیر این است که بگویم در . این است مسئله عدالت دلیلش هم واضح است و روشن ... شما راحت می‌توانید بفهمید که در یک جامعه‌ای که قرار است مردم را به سوی عدل جامع ببریم آنهایی که می برند جامعه را ، کی ها می برند جامعه را؟ آنها که جامعه را می گردانند اداره می کنند ... باید جامعه را برمحور عدل بگردانند. آدمی که خودش عادل نباشد، چقدر توانایی دارد جامعه را بر محور عدل بگرداند؟ می‌توانید بفرمایید؟ چقدر میشود از او انتظار داشت؟ چقدر می شود به او اعتقاد و اطمینان داشت که این جامع را بر محور عدل خواهد گرداند؟ ... منبع: ، گفتارها 2 (1390)، صص13-16 و @shahiddoctorbeheshti
یا ؟! هركس، در هر مقامى، در ، اسير القاب و آداب و باشد، دور از اسلام است.اگر ما با صراحت لااقل از خودمان انتقاد مى كرديم... می گوییم آقا لااقل براى خودمان القاب درست نكنيم تا شروع بشود. مقامات یک جور، مقامات غیرروحانی یک جور. اقلا من ديگر اسير القاب نباشم. واى به اينكه يك در مجلسى كه يك حضور دارد بالاى منبر برود و اولا دعا نكند، يا اگر هم دعا كرد نگوید! اگر کلمه عظمی افتاد ديگر هيچ! اين چيست؟ كجاى اين به اسلام مى خورد؟ خوب وقتی من عالم دینی اسیر آیت الله و آیت الله العظمی باشم دیگر می توانم رهبر مبارزه با تشریفات در قشرها و گروههای دیگر بشوم؟ منبع: ؛ باید ها و نباید ها (امر به معروف و نهی از منکر از دیدگاه قرآن)؛ ۱۳۸۰ ؛ صص۳۲-۳۳ @shahiddoctorbeheshti
یا ؟! هركس، در هر مقامى، در ، اسير القاب و آداب و باشد، دور از اسلام است.اگر ما با صراحت لااقل از خودمان انتقاد مى كرديم... می گوییم آقا لااقل براى خودمان القاب درست نكنيم تا شروع بشود. مقامات یک جور، مقامات غیرروحانی یک جور. اقلا من ديگر اسير القاب نباشم. واى به اينكه يك در مجلسى كه يك حضور دارد بالاى منبر برود و اولا دعا نكند، يا اگر هم دعا كرد نگوید! اگر کلمه عظمی افتاد ديگر هيچ! اين چيست؟ كجاى اين به اسلام مى خورد؟ خوب وقتی من عالم دینی اسیر آیت الله و آیت الله العظمی باشم دیگر می توانم رهبر مبارزه با تشریفات در قشرها و گروههای دیگر بشوم؟ منبع: ؛ باید ها و نباید ها (امر به معروف و نهی از منکر از دیدگاه قرآن)؛ ۱۳۸۰ ؛ صص۳۲-۳۳ @shahiddoctorbeheshti
چرا علی؟ چرا غدیر؟ اگر با شما مشورت می‌شد، چه کسی را غیر از علی معرفی می کردید؟ نگرانی پیامبر در مورد گرانبهایش! قصه و مطرح نيست سخنرانی در سال 1351 ؛ در سال‌هايى كه ما اين جشن بزرگ را در مسجد جشن مى‌گرفتيم، در آن چند سال كه آنجا بودم همه ساله خود به خود من سخن مى گفتم. خوب به خاطر دارم كه در هيچ سال ناچار نشدم مطلبى را تكرار كنم يا براى اجتناب از تكرار مطلب، موضوع سخنرانى را مسأله‌اى غير از غدير و ، عليه السلام، قرار دهم. همواره با خودم فكر مى كردم كه و بخواهم براى همان مردم درباره غدير سخن بگويم قافيه سخن تنگ نيست، چون مسأله اى كه موضوع عيد غدير است يك مسأله جزئى پيش پا افتاده نيست بلكه مسأله اى بسيار مهم است. مطلب اين است كه پيامبرى به فرمان خدا مأموريت يافته در جهان پرغوغاى چهارده قرن پيش اى بر مبناى اسلام بسازد. جامعه اى كه به تمام معنا يك است. جامعه اى است كه وضع موجود را كاملاً دگرگون كرده است. ... پيغمبر بزرگوار اسلام به فرمان خدا و با اتكا بر وحى خدا، بر پايه و يكتاپرستى، بر پايه احترام به و بر پايه كنار زدن همه ارزشهاى ضد انسانى ديروز، جامعه اى نو ساخته است. حالا چنين بنيانگذارى الهام گرفته است كه ماه‌ها، هفته‌ها و روزهاى پايان عمرش نزديك مى شود. است. نگران اينكه اين جامعه نوبنياد را با اين خصلتهاى نو بايد به دست چه كسى سپرد و چه كسى مى تواند پس از او اين جامعه را كند؛ اداره اى كه همراه با آن، در مسير به وجود نيايد. اين است. مسأله، ... پيغمبر احساس مى كند، مى‌يابد، مى‌داند و به عنوان ، دانا، تيزبين و ژرف‌نگر مى بيند كه با ، عده معدودى مسلمان زبده خالص ساخته است. بقيه هم به اسلام و آمده‌اند، نماز مسلمانى را مى‌خوانند، ماه رمضان هم روزه مى‌گيرند، حتى زكات هم مى‌دهند، حتى به ميدان جنگ و جهاد هم مى‌روند و براى اسلام شمشير هم مى‌زنند، اما آيا ساختمان درون و جسم و جان و روح و خلق و عادت آنها است؟ نه! تعجب نكنيد. ... چطور پيغمبر اسلام نگران است كه اين بزرگترين ميراث را پس از او چه كسى نگهدارى خواهد كرد؟ پيغمبر به اطراف خودش نگاه مى‌كند و هر بار نگاه مى‌كند مقدم بر همه ، مىباشد؛ انسانى كه اصولاً از است، چون ده ساله بوده كه مسلمان شده و چند سال از همان ده سال را نيز زير دست پيغمبر بزرگ شده است. او كسى است كه چند سال قبل از بعثت را هم با خصلتهاى پيغمبر بزرگوار اسلام رشد كرده است: . اين انسان زبده آگاه هوشمند بافضيلت، كودك بود كه به خانه محمد رفت. دوران كودكى را در گذراند. ده ساله شد كه شروع شد. اولين مردى بود كه اسلام را پذيرفت .چه اسلام پذيرفتنى؟ خالص، مخلص، باصفا، باصميميت، ، .نه طمع در رياست دارد، نه طمع در ثروت دارد، نه طمع در سالارى لشكر دارد. هيچ طمعى ندارد. ! شما اصلا از صرف نظر كنيد، از تصميم پيغمبر صرف نظر كنيد؛ فكر كنيد كه به جاى پيغمبر، يك رهبر ديگر، جامعه اى را با آن ساخته بود، مى آمد با شما و با آنها كه با تاريخ سرنوشت اسلام آشنايى دارند و با اين حقايق اجتماعى هم كه عرض كردم آشنا هستند مى‌كرد و مى‌گفت چه كسى مى‌تواند پس از من اين ميراث را به خوبى نگه دارد و نهضت اسلام را در مسيرش نگه دارد تا منحرف نشود؟ چه كسى را مى‌توانيم معرفى كنيم غير از على؟ باشيد. قصه و مطرح نيست. ... آیا پيغمبر نگران بود كه اگر دست ، را بگيرد و بگويد « » مردم على را كنند؟ نگرانى پيغمبر اين نبود. او چنين ترسى از مردم نداشت .پيغمبر نگرانى ديگرى داشت. از اين طرف نگران بود كه اگر على بر سر كار نيايد ميراث گرانبهايش، يعنى ، به چه سرنوشتى دچار خواهد شد، و از آن سو نگران بود كه اگر على را به فرمان خدا به منصوب كند دارد. مسأله اين است كه پيغمبر از عكس‌العملهاى سياسى اين امر كه ممكن بود يك در مسير نهضت اسلام به وجود بياورد بيمناك بود ... منبع: ، ولایت رهبری روحانیت (1390) صص74-83 @Shahiddoctorbeheshti
بزرگترین خطر برای انقلاب اسلامی رو آوردن به مصرف، رو آوردن به زندگى روزمره، دچار بيمارى خطرناك روزمرگى شدن، بزرگترين خطر است براى انقلاب. برادران و خواهران! ما تا سالها انقلابمان با تمام خصلت هاى آن، زمان لازم دارد. دشمنان ما مى خواهند از اين طريق كه به ما الهام كنند كه برويد آرام گيريد، استراحت كنيد، سعادت و لذت و خوشى و شادى يكجا نصيبتان شد، ديگر چه مى خواهيد ؛ مى خواهند را در جوان هاى ما و زن و مرد ما، در پير و جوان ما افسرده كنند. مى خواهند شور انقلابى ما را بخوابانند. بيدار باشيم، هوشيار باشيم. كدام انقلاب است در دنيا كه در صبح پيروزيش كار خودش را تمام‌شده يافته باشد؟ خودآگاهى انقلابى، شور انقلابى بايد همچنان ادامه يابد. تا كِى؟ من گفتم تا سالهاى سال؛ بگذاريد بگويم تا بى نهايت، بگذاريد بگويم ، جامعه اى است كه تداوم انقلاب در آن پايانِ زمانى ندارد. منبع: مبانی نظری قانون اساسی (1390) ص72 @shahiddoctorbeheshti
حجاب اجباری - آزادی پوشش.mp3
2.7M
و آزادی پوشش : اگر خانمی نتوانست میل به برهنگی و را در خود مهار کند، جامعه با او چه کند؟ ✔️جامعه باشد یعنی هیچ قید و بندی نباشد؟ کسی را با کسی کاری نباشد؟ ✔️کدام را باید حکومت اسلامی به مردم بدهد؟ ✔️در راهپیمایی‌های سال ۵۷ مردم کدام آزادی را فریاد می‌زدند؟ ✔️آزادی درجه اول در اسلام، آزادی از چیست؟ ✔️قرآن می‌گوید علم برخی عالمان مانع حق پرستی شان شده ✔️محیط اجتماعی در انتخاب ها و سرنوشت انسان‌ها موثر است ✔️از در و دیوار محیط نباید انگیزه ببارد ✔️اگر خانمی گفت دلم می‌خواهد با آرایش تمام‌عیار بیرون بیایم ... ✔️ما می کنیم و مقداری از آزادی آن خواهر را از او می گیریم چون طرفداری آزادی او و آزادی همه بشریت هستیم ✔️ای خانم! اگر نتوانستی تمایل به نمایشگری را در خود مهار کنی، جامعه ما چنین وضعیتی را تحمل نخواهد کرد سخنرانی شهید بهشتی در 23 بهمن 1359 ؛ گرامیداشت شهدای هویزه @shahiddoctorbeheshti
چرا علی؟ چرا غدیر؟ اگر با شما مشورت می‌شد، چه کسی را غیر از علی معرفی می کردید؟ نگرانی پیامبر در مورد گرانبهایش! منصف باشید! قصه و مطرح نيست در سال‌هايى كه ما اين جشن بزرگ را در مسجد جشن مى‌گرفتيم، در آن چند سال كه آنجا بودم همه ساله خود به خود من سخن مى‌گفتم خوب به خاطر دارم كه در هيچ سال ناچار نشدم مطلبى را تكرار كنم يا براى اجتناب از تكرار مطلب، موضوع سخنرانى را مسأله‌اى غير از و عليه‌السلام، قرار دهم. همواره با خودم فكر مى كردم كه اگر سالها بگذرد و بخواهم براى همان مردم درباره غدير سخن بگويم قافيه سخن تنگ نيست، چون مسأله‌اى كه موضوع عيد غدير است يك مسأله جزئى پيش‌پاافتاده نيست بلكه مسأله اى بسيار مهم است. مطلب اين است كه پيامبرى به فرمان خدا مأموريت يافته در جهان پرغوغاى چهارده قرن پيش اى بر مبناى اسلام بسازد. جامعه اى كه به تمام معنا يك است. جامعه اى است كه وضع موجود را كاملاً دگرگون كرده است. ... پيغمبر بزرگوار اسلام به فرمان خدا و با اتكا بر وحى خدا، بر پايه توحيد و يكتاپرستى، بر پايه احترام به ارزشهاى عالى انسانى و بر پايه كنار زدن همه ارزشهاى ضد انسانى ديروز، جامعه‌اى نو ساخته است. حالا چنين بنيانگذارى الهام گرفته است كه ماه‌ها، هفته‌ها و روزهاى پايان عمرش نزديك مى‌شود. نگران است. نگران اينكه اين جامعه نوبنياد را با اين خصلتهاى نو بايد به دست چه كسى سپرد و چه كسى مى‌تواند پس از او اين جامعه را اداره كند؛ اداره اى كه همراه با آن، حتى يك درجه زاويه انحرافى در مسير نهضت به وجود نيايد. اين نگرانى بزرگ است. مسأله شوخى_نيست ... پيغمبر احساس مى كند، مى‌يابد، مى‌داند و به عنوان رهبرى الهى، دانا، تيزبين و ژرف‌نگر مى بيند كه با انقلاب اسلام، عده معدودى مسلمان زبده خالص ساخته است. بقيه هم به اسلام و آمده‌اند، نماز مسلمانى را مى‌خوانند، ماه رمضان هم روزه مى‌گيرند، حتى زكات هم مى‌دهند، حتى به ميدان جنگ و جهاد هم مى‌روند و براى اسلام شمشير هم مى‌زنند، اما آيا ساختمان درون و جسم و جان و روح و خلق و عادت آنها است؟ نه! تعجب نكنيد. ... چطور پيغمبر اسلام نگران است كه اين بزرگترين ميراث را پس از او چه كسى نگهدارى خواهد كرد؟ پيغمبر به اطراف خودش نگاه مى‌كند و هر بار نگاه مى‌كند مقدم بر همه فقط يك انسان واجدشرايط مى‌باشد؛ انسانى كه اصولاً از نسل انقلاب اسلام است، چون ده ساله بوده كه مسلمان شده و چند سال از همان ده سال را نيز زير دست پيغمبر بزرگ شده است. او كسى است كه چند سال قبل از بعثت را هم با خصلتهاى پيغمبر بزرگوار اسلام رشد كرده است: . اين انسان زبده آگاه هوشمند بافضيلت، كودك بود كه به خانه محمد رفت. دوران كودكى را در خانه پاك پيغمبر گذراند. ده ساله شد كه نهضت اسلام شروع شد. اولين مردى بود كه اسلام را پذيرفت. چه اسلام پذيرفتنى؟ خالص، مخلص، باصفا، باصميميت، بى‌دغل، بى‌طمع .نه طمع در رياست دارد، نه طمع در ثروت دارد، نه طمع در سالارى لشكر دارد. هيچ طمعى ندارد. خالص در راه خدا! شما اصلا از فرمان خدا صرف‌نظر كنيد، از تصميم پيغمبر صرف نظر كنيد؛ فكر كنيد كه به جاى پيغمبر، يك رهبر ديگر، جامعه اى را با آن خون دل ساخته بود، مى آمد با شما و با آنها كه با تاريخ سرنوشت اسلام آشنايى دارند و با اين حقايق اجتماعى هم كه عرض كردم آشنا هستند مشورت مى‌كرد و مى‌گفت چه كسى مى‌تواند پس از من اين ميراث را به خوبى نگه دارد و نهضت اسلام را در مسيرش نگه دارد تا منحرف نشود؟ چه كسى را مى‌توانيم معرفى كنيم غير از على؟ منصف باشيد. قصه و مطرح نيست. ... آیا پيغمبر نگران بود كه اگر دست ، را بگيرد و بگويد « » مردم على را ترور كنند؟ نگرانى پيغمبر اين نبود. او چنين ترسى از مردم نداشت .پيغمبر نگرانى ديگرى داشت. از اين طرف نگران بود كه اگر على بر سر كار نيايد ميراث گرانبهايش، يعنى جامعه نوساخته و نوخاسته اسلامى، به چه سرنوشتى دچار خواهد شد، و از آن سو نگران بود كه اگر على را به فرمان خدا به زمامدارى منصوب كند عكس‌العمل سياسى دارد. مسأله اين است كه پيغمبر از عكس‌العملهاى سياسى اين امر كه ممكن بود يك بحران سياسى در مسير نهضت اسلام به وجود بياورد بيمناك بود ... منبع: ، ولایت رهبری روحانیت (1390) صص74-83 سخنرانی در سال 1351 آبادان @Shahiddoctorbeheshti
بزرگترین خطر برای انقلاب اسلامی رو آوردن به مصرف، رو آوردن به زندگى روزمره، دچار بيمارى خطرناك روزمرگى شدن، بزرگترين خطر است براى انقلاب. برادران و خواهران! ما تا سالها انقلابمان با تمام خصلت هاى آن، زمان لازم دارد. دشمنان ما مى خواهند از اين طريق كه به ما الهام كنند كه برويد آرام گيريد، استراحت كنيد، سعادت و لذت و خوشى و شادى يكجا نصيبتان شد، ديگر چه مى خواهيد ؛ مى خواهند را در جوان هاى ما و زن و مرد ما، در پير و جوان ما افسرده كنند. مى خواهند شور انقلابى ما را بخوابانند. بيدار باشيم، هوشيار باشيم. كدام انقلاب است در دنيا كه در صبح پيروزيش كار خودش را تمام‌شده يافته باشد؟ خودآگاهى انقلابى، شور انقلابى بايد همچنان ادامه يابد. تا كِى؟ من گفتم تا سالهاى سال؛ بگذاريد بگويم تا بى نهايت، بگذاريد بگويم ، جامعه اى است كه تداوم انقلاب در آن پايانِ زمانى ندارد. منبع: مبانی نظری قانون اساسی (1390) ص72 @shahiddoctorbeheshti
هدایت شده از از بهشتی برای امروز
چرا علی؟ چرا غدیر؟ اگر با شما مشورت می‌شد، چه کسی را غیر از علی معرفی می کردید؟ نگرانی پیامبر در مورد گرانبهایش! منصف باشید! قصه و مطرح نيست در سال‌هايى كه ما اين جشن بزرگ را در مسجد جشن مى‌گرفتيم، در آن چند سال كه آنجا بودم همه ساله خود به خود من سخن مى‌گفتم خوب به خاطر دارم كه در هيچ سال ناچار نشدم مطلبى را تكرار كنم يا براى اجتناب از تكرار مطلب، موضوع سخنرانى را مسأله‌اى غير از و عليه‌السلام، قرار دهم. همواره با خودم فكر مى كردم كه اگر سالها بگذرد و بخواهم براى همان مردم درباره غدير سخن بگويم قافيه سخن تنگ نيست، چون مسأله‌اى كه موضوع عيد غدير است يك مسأله جزئى پيش‌پاافتاده نيست بلكه مسأله اى بسيار مهم است. مطلب اين است كه پيامبرى به فرمان خدا مأموريت يافته در جهان پرغوغاى چهارده قرن پيش اى بر مبناى اسلام بسازد. جامعه اى كه به تمام معنا يك است. جامعه اى است كه وضع موجود را كاملاً دگرگون كرده است. ... پيغمبر بزرگوار اسلام به فرمان خدا و با اتكا بر وحى خدا، بر پايه توحيد و يكتاپرستى، بر پايه احترام به ارزشهاى عالى انسانى و بر پايه كنار زدن همه ارزشهاى ضد انسانى ديروز، جامعه‌اى نو ساخته است. حالا چنين بنيانگذارى الهام گرفته است كه ماه‌ها، هفته‌ها و روزهاى پايان عمرش نزديك مى‌شود. نگران است. نگران اينكه اين جامعه نوبنياد را با اين خصلتهاى نو بايد به دست چه كسى سپرد و چه كسى مى‌تواند پس از او اين جامعه را اداره كند؛ اداره اى كه همراه با آن، حتى يك درجه زاويه انحرافى در مسير نهضت به وجود نيايد. اين نگرانى بزرگ است. مسأله شوخى_نيست ... پيغمبر احساس مى كند، مى‌يابد، مى‌داند و به عنوان رهبرى الهى، دانا، تيزبين و ژرف‌نگر مى بيند كه با انقلاب اسلام، عده معدودى مسلمان زبده خالص ساخته است. بقيه هم به اسلام و آمده‌اند، نماز مسلمانى را مى‌خوانند، ماه رمضان هم روزه مى‌گيرند، حتى زكات هم مى‌دهند، حتى به ميدان جنگ و جهاد هم مى‌روند و براى اسلام شمشير هم مى‌زنند، اما آيا ساختمان درون و جسم و جان و روح و خلق و عادت آنها است؟ نه! تعجب نكنيد. ... چطور پيغمبر اسلام نگران است كه اين بزرگترين ميراث را پس از او چه كسى نگهدارى خواهد كرد؟ پيغمبر به اطراف خودش نگاه مى‌كند و هر بار نگاه مى‌كند مقدم بر همه فقط يك انسان واجدشرايط مى‌باشد؛ انسانى كه اصولاً از نسل انقلاب اسلام است، چون ده ساله بوده كه مسلمان شده و چند سال از همان ده سال را نيز زير دست پيغمبر بزرگ شده است. او كسى است كه چند سال قبل از بعثت را هم با خصلتهاى پيغمبر بزرگوار اسلام رشد كرده است: . اين انسان زبده آگاه هوشمند بافضيلت، كودك بود كه به خانه محمد رفت. دوران كودكى را در خانه پاك پيغمبر گذراند. ده ساله شد كه نهضت اسلام شروع شد. اولين مردى بود كه اسلام را پذيرفت. چه اسلام پذيرفتنى؟ خالص، مخلص، باصفا، باصميميت، بى‌دغل، بى‌طمع .نه طمع در رياست دارد، نه طمع در ثروت دارد، نه طمع در سالارى لشكر دارد. هيچ طمعى ندارد. خالص در راه خدا! شما اصلا از فرمان خدا صرف‌نظر كنيد، از تصميم پيغمبر صرف نظر كنيد؛ فكر كنيد كه به جاى پيغمبر، يك رهبر ديگر، جامعه اى را با آن خون دل ساخته بود، مى آمد با شما و با آنها كه با تاريخ سرنوشت اسلام آشنايى دارند و با اين حقايق اجتماعى هم كه عرض كردم آشنا هستند مشورت مى‌كرد و مى‌گفت چه كسى مى‌تواند پس از من اين ميراث را به خوبى نگه دارد و نهضت اسلام را در مسيرش نگه دارد تا منحرف نشود؟ چه كسى را مى‌توانيم معرفى كنيم غير از على؟ منصف باشيد. قصه و مطرح نيست. ... آیا پيغمبر نگران بود كه اگر دست ، را بگيرد و بگويد « » مردم على را ترور كنند؟ نگرانى پيغمبر اين نبود. او چنين ترسى از مردم نداشت .پيغمبر نگرانى ديگرى داشت. از اين طرف نگران بود كه اگر على بر سر كار نيايد ميراث گرانبهايش، يعنى جامعه نوساخته و نوخاسته اسلامى، به چه سرنوشتى دچار خواهد شد، و از آن سو نگران بود كه اگر على را به فرمان خدا به زمامدارى منصوب كند عكس‌العمل سياسى دارد. مسأله اين است كه پيغمبر از عكس‌العملهاى سياسى اين امر كه ممكن بود يك بحران سياسى در مسير نهضت اسلام به وجود بياورد بيمناك بود ... منبع: ، ولایت رهبری روحانیت (1390) صص74-83 سخنرانی در سال 1351 آبادان @Shahiddoctorbeheshti