•• 🫀🪐
.
.
•| کتاب راض بابا |•
#قسمت_شصت / صفحه ۶۷
چند صباحی است که این تخت بیمارستان میزبانم شده است و هم نوای ناله های کتمانم و رازهای مگویم وقتی بین این چهار دیوار دلتنگ می شوم، برای آرام کردنم من را به دو سال پیش و حرم میبرد. در زیرزمین حرم رو به ضریح کنار مادر مینشینم آن هنگام است که کلمات هم آهنگ دلم می شود
و مثل دانه های باران ذهنم را میشوید و بر زبانم مینشیند. لطیف نباشی هم جواری دوست ممکن نیست. عطر حرم هم کارش همین .است آینه در آینه انگار همه جا انعکاس اوست. این جا قدری درنگ می باید. فقط دیدن و حل شدن وقتی یارش ،شدی کنار ضریح و زیرزمین را توفیری
نیست.
هنگامه صدای ملاقات رسیده بود و در آن لحظه، دیگر هیچ کس جواب رد
به سینه اش نمی خورد
الله اکبر الله اکبر اشهد ان لا اله الا الله ...
ادامه دارد...
کپی اکیدا ممنوع!!!!🚫
#کتاب_راض_بابا
#شهیده_راضیه_کشاورز
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
🍃اللهم صل علی محمد و آل محمد🍃
• کانالِ شهیده راضیه کشاورز :)
🌱| @shahideRaziehkeshavarz