•• 🫀🪐
.
.
•| کتاب راض بابا |•
#قسمت_چهل_و_هشت / صفحه ۵۵
وارد مدرسه که شدم از دیدن حال بچه ها تعجب کردم و ترسیدم. هیچ کس به کلاس نرفته بود در حیاط جمع شده و گروه گروه نشسته بودند. صدای گریه از گوشه و کنار شنیده میشد با سرعت به طرفشان رفتم.
- بچه ها چی شده؟! چرا گریه میکنین؟!
تا من را دیدند، داغشان تازه و صدای گریه شان بلندتر شد. یکی از بچه ها بین هق هقش گفت: «خانم دیشب توی حسینیه سیدالشهدا انفجار شده. یکی از بچه های خودمون هم اونجا بوده و زخمی شده.
چهره دانش آموزان انگشت شماری که به حسینیه میرفتند را از ذهنم رد
- از بچه های کدوم کلاس بوده؟
کلاس دوم
ادامه دارد...
کپی اکیدا ممنوع!!!!🚫
#کتاب_راض_بابا
#شهیده_راضیه_کشاورز
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
🍃اللهم صل علی محمد و آل محمد🍃
• کانالِ شهیده راضیه کشاورز :)
🌱| @shahideRaziehkeshavarz