eitaa logo
「شهیده راضیه کشاورز」
841 دنبال‌کننده
8.8هزار عکس
4.4هزار ویدیو
58 فایل
「شهیده راضیه کشاورز」∶ ●دوست دارم راهی رو برم که خدا راضی باشه...🌱 راض بابا↯ @shahidehRaziehkeshavarz✨ کانال مثلِ راضیه...↯: 『 @meslerazieh313 』 کانال پیام های شما↯ @nashenass_khoone کانال رسمی-زیرنظر مادر شهیده✓ ◢کانال وقف امام زمان(عج)◤
مشاهده در ایتا
دانلود
•• 🫀🪐 . . •| کتاب راض بابا |• / صفحه ۱۸ - راضيه ؟! مگه پیداش نکردین؟ ناخودآگاه صورتم گر گرفت و با صدای گرفته :گفتم: «نه! هر جا گشتم نبود. ولى شما الان زود برین دنبال آقا تیمور خیلی نگرانتون بود.» بدون تأملی، سمت حسینیه دوید. من هم پریشان احوال، از چند نفر گوشی موبایلشان را گرفتم اول شماره راضیه را وارد کردم و صدایی جز بوق ممتد نشنیدم. با کلافگی گوشی را قطع کردم چند بار شماره را گرفتم اما جوابی نیامد. شماره مرضیه و خانه را هم هر چه وارد میکردم، بوق اشغال تحویلم میداد. صاحب موبایل نگاهی به صورت به هم ریخته و پریشانم کرد و گفت: به خاطر شلوغی خط ها اشغاله.» موبایلش را پس دادم و به همان جایی که آقای باصری را دیده بودم، برگشتم. با چشمان نمناکم به هر سمتی که صدای ناله و ذکر یا حسین می شنیدم برمیگشتم. - راضیه !؟ ناگهان تپش قلبم بیشتر شد و به سمت صدا برگشتم. تیمور با چشمان سرخ شده و صورت رنگ پریده اش مقابلم ایستاده بود. بغض خفه کننده ام دوباره راهی برای رها شدن پیدا کرد. - نمی دونم... ندیدمش... تو رو خدا تیمور یه کاری کن تیمور دستش را روی سرش گذاشت و مدام نگاه به اطراف می چرخاند و می چرخید. یک دفعه به طرفم برگشت. من میرم توی آمبولانسا رو بگردم. آقای باصری هم به طرفی دیگر رفت. دوباره بین جمعیت تنها شدم و باز ذهن آشفته ام فرصت غلیان پیدا کرد اولین بار که به حسینیه آمدم، دو سال پیش بود و راضیه سیزده سال داشت آن ،شب شهر لباس مشکی به تن کرده ادامه دارد... کپی اکیدا ممنوع!!!!🚫 🍃اللهم صل علی محمد و آل محمد🍃 • کانالِ شهیده راضیه کشاورز :) 🌱| @shahideRaziehkeshavarz