eitaa logo
رهپویان رستگاری (کلاهچی)
436 دنبال‌کننده
1.9هزار عکس
1.6هزار ویدیو
8 فایل
🪧این کانال جهت اطلاع رسانی جلسات مهم محدوده بلوار دانش،اخبار مهم کاشان، اطلاعیه‌های محلی، اطلاع رسانی برنامه‌های کلاسهای تابستانه و دوره‌های جذاب برای هر رده سنی و... می باشد. 📌رسانه رسمی محله بلوار دانش 📌ارتباط با ادمین @MKachoee @sadathsini
مشاهده در ایتا
دانلود
🦋 چ‌ای در دام عنکبوت نویسنده خانم ط_ حسینی 🎬 از اونروز به بعد، طارق هروقت فرصت می‌کرد احکام دین و ... را یادم می‌داد و الان که نزدیک یک هفته از اسلام آوردنم گذشته، من برای خودم یک پا عالم دین شدم☺️ محل عبادت من، کنار سجاده‌ی خاکی طارق در زیرزمین خانه است، آخه باید دوراز چشم خانواده‌ام نماز بخوانم، حالا می‌فهمم که چرا طارق وقتی خانه بود بیشتر وقت‌ش را در زیرزمین می‌گذراند، اما از حق نگذریم، تمام عمرم یک طرف و این یک هفته هم هزار طرف، لذت عبادت و شیعه بودن چنان شیرین بر بدنم افتاده که زبانم قاصر است از بیانش ... چند روزی‌ست که خانواده خاله هم به کربلا عزیمت کرده‌اند اما علی مانده و خیلی اوقات به خانه ماهم سری می‌زند و من لحظه شماری می‌کنم برای این سرزدن‌های گاه و بی‌گاهش ... در افکار خودم غرق بودم که در خانه را به شددددت زدند. مادرم باعجله در را باز کرد و پدر با حالی هراسان داخل شد ... خدای من سرو وضعش چرا اینجوریاست؟؟ پدر: طارق، طارق نیامده؟؟ مادر: نه نیامده، صبحی علی اومد دنبالش، نگفت کجا می‌رود اما هنوز برنگشته ... پدر: خاک بر سرمان شد، شهر به تصرف داعش در اومده، نبودین که ببینین در بازار چه بلوایی به پا شد ... می‌زدند و می‌بردند و می‌کشتند ... بازهم ایزدمنان را سپاس که دیروز مغازه را معامله کردم وگرنه الان تمام مالم یک دکان برباد رفته بود ... ام‌طارق، هرچه که پول و طلا و ... داری جم وجور کن اگه شد آخرشب، حرکت می‌کنیم، فقط یه کار کوچک دارم که سرشب باید برم و انجام بدهم، طارق هم باید بیاد، اصلا هیچ کس نباید اینجا بمونه، هرکس که بمونه حکم مرگ خودش را امضا کرده ... سرشب است وهیچ خبری از طارق و علی نشده، پدرم با هزار ترس و اضطراب رفته بیرون، دل توی دلم نیست، در دلم به امام حسین(ع) متوسل شدم ... ... ‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌🆔👉🏻 @shahidehkolahchi برای ادامه داستان👆 کانال مارو دنبال کنید.🙏