eitaa logo
منصور دلها ♥️
137 دنبال‌کننده
492 عکس
142 ویدیو
2 فایل
#شهید_حاج_منصور_خادم_صادق
مشاهده در ایتا
دانلود
نگاهت می‌كنم خاموش و خاموشی زبان دارد زبانِ عاشقان چشم است و چشم از دل نشان دارد... ‌ ❤️
اما شهادت چيست؟ شهادت يعني شاهد، آري شاهد بر تمام اعمال ما شهدا هستند واما ما... شهادت شهد شيريني است كه عاشق در حريم وصل خود از دست معشوق خود مي گيرد تا در حريم خلوت خود نثار جان كند .آري شهادت خلوت مخلوق با خالق است خلوت عجب لذتي دارد . بنده با خالق خود درد دل مي كند آري مخلوق مناجات ميكند با خالق.وانسان هم براي همين آفريده شده تمام لذتهاي دنيوي به يك لحظه مناجات نمي ارزد... 🔸️۲۶ اردی بهشت ۱۴۰۲ ، ساعت ۱۶/۳۰ تالار حافظ @shahidmasroor @raviyanfarss @kshohadayefars
این ارابه های بهشتی چه شتابان رفتند و ما جامانده‌ایم
منصور کیه؟ | سید رضا متولی آن روز وقتی رسیدم به قبر شهید "حاج عبدالله رودکی " دیدم یک جمع دخترانه دور مزار حاج منصور حلقه زدند، نمی شود رفت جلو. همان جا کنار حاج عبدالله نشستم. این خانم ها برایم غریبه بودند، ده دقیقه، نیم ساعت یک ساعت گذشت این ها بلند نشدند. خسته شدم. بلند شدم و به سمت آنها رفتم و گفتم: خانم ها یک ذره راه بدید ما هم یک فاتحه بخوانیم. تا نشستم، یکی از آنها پرسید: حاج آقا شما این شهید را می شناسید؟ - بله، مگه شما ایشان را نمی شناسید که یک ساعته سر قبرش نشستید؟ - نه! ما اصلاً شیرازی نیستیم، دانشجو هستیم و تو این شهر غریب. خواهش می کنم بگید این خادم صادق کیه! - اول شما بگید چرا یک ساعته اینجا نشستید و بلند با حاجی راز و نیاز می کنید، تا من هم به شما بگم حاج منصور کیه! ادامه دارد...
منصور کیه؟ |سید رضا متولی اشک تو چشم های آنها حلقه زده بود. یکی گفت حاج آقا من اهل بروجردم، دیگری گفت من اهل همدانم و... هر کدام از شهری بودند. یکی از آنها ادامه داد: همه ما در یک خوابگاه ساکنیم، که ساختمانی چند طبقه و اجاره ای است. مالک خوابگاه چندین بار به دانشگاه اخطار داده بود که من این ساختمان را می خواهم، دانشگاه هم اهمیت نداده بود. روز چهار شنبه ای بود که صاحب خانه با حکم تخلیه و مأمور آمد خوابگاه و شروع کرد به سر و صدا کردن که زودتر باید اینجا را تخلیه کنید. ادامه دارد...
مکتوب عاشق از ره دل می رسد به دوست این نامه را به بال کبوتر چه حاجت است؟! ❤️
▪️قالَ الاِمامُ الصّادِقُ عليه السلام: لاتَنْظُرُوا في عُيُوبِ النّاسِ كَالْأرْبابِ وَانْظُرُوا في عُيُوبِكُمْ كَهَيْئَةِ الْعَبـْدِ. 🔻حضرت امـام صـادق عليه السلام فرمـود: ارباب گونه به عيوب ديگران ننگريد، بـلكه چـون بنـده اى متـواضع، عيب هاى خود را بررسی كنيد.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔹️تیر به کف دستش خورده و انگشتان دست راستش حرکت نداشت. 🔸️سال ۶۷ بود. عراق مثل ابتدای جنگ، به طور گسترده در حال گذر از مرزهای ایران و تصرف خاک ایران بود، جبهه ها خالی از نیرو شده بود. حضرت امام فرمان دادند که مردم جبهه را پر کنند. 🔸️حسین سر از پا نمی شناخت بلافاصله آماده شد تا به جبهه برود لباس پوشید، پوتین را به پا کرد، اما چون انگشتانش حس نداشت، نمی توانست بند پوتین را ببندد. صدای مادرش زد تا بند پوتین را برایش ببندد. تا مادر بیاید چند دقیقه طول کشید..🔹️ناگهان حسین با ناراحتی پایش را چند بار به زمین کوبید و گفت: عجله کنید، حرف امام زمین مانده.. حرف امام عقب افتاد.. 🔸️آیت الله نجابت علاقه ای خاص به حاج حسین داشت. زمانی که به حج مشرف شد حاج حسین را هم با خود برد. ایشان نقل می کرد: درسفر حج میخواستیم نمازجماعت بخوانیم,برای اینکه چه کسی جلو بایستد استخاره کردم, برای همه بد آمد!! آخربرای حاج حسین استخاره گرفتم, خوب آمد به ایشان اقتدا کردیم.که شکر خدا به همه حال خوبی دست داد.. ایشان این خاطره را نقل میکرد و می گفت:حاج حسین از اولیا است! 🔸️بعد ازشهادت حسین, آقا به منزل آمدند و فرمودند: مدتی پیش درعالم خواب دیدم در باغی هستم که دو نهر یکی از شیر و دیگری از عسل جاری است. همه شهیدان دور شهید دستغیب نشسته بودند.در همین هنگام حاج حسین وارد شد وهمه شهدا به احترام ایشان ایستادند. از خواب پریدم, ساعت و تاریخ خواب را یادداشت کردم که بعد دیدم منطبق با ساعت وتاریخ شهادت حاج حسین است.. 🔸️🔹️🔸️🔹️ ۲۶ اردی بهشت،ساعت ۱۶/۳۰ تالارحافظ هدیه به طلبه شهیدحاج محمدحسین حامدی صلوات
طلبه شهید علی رضا شیخ پور شیرازی 🔸️رضا, نیروی اطلاعات عملیات لشکر المهدی(عج) بود.وقت هایی که خبری از عملیات نبود, می امد شیراز و در حوزه درس هایش را می خواند. چند ماه قبل از عملیات صدایش می زدند می رفت برای کارهای شناسایی, برای همین در مورد زمان عملیات ها اطلاع دقیقی داشت. 🔹️درس ما به (معالم ) رسیده بود. من هم دنبال کارهای اعزام به جبهه بودم. رضا وقتی فهمید, گفت: کجا؟ گفتم: جبهه! گفت: فعلا خبری نیست, نرو, هر وقت عملیات بود خودم خبرت می کنم! گفتم: دلم گرفته, هوای جبهه کرده, نمی تونم توی شهر بمونم! گفت: اگر تو درس (معالم ) بخوانی و شهید شوی درجه ات بیشتر است یا بدون معالم شهید شوی؟ گفتم :خوب بدانم! گفت: پس درست را تمام کن بعد برو! خودش معالم را که تمام کرد, رفت و شهید شد! 🔸️معمول این بود کسانی که ازدواج می کنند, با احتیاط تر می شوند و در جبهه هم جا های امن تر می روند. اما رضا تا ازدواج کرد, از اطلاعات خارج شد و رفت گردان رزمی و خط شکن. در گردان رزمی هم شهید شد! راوی حجه الاسلام نوراللهی 🔸️🔹️🔸️🔹️ ۲۶ اردی بهشت از ساعت ۱۶/۳۰ @raviyanfarss این آخرین دعوت است! ضمن اینکه دعوت شهدا هستید، لطفا سایرین راهم مطلع فرمایید.
منصور کیه؟ |سید رضا متولی هرچه مسئول خوابگاه گفت این دخترها در این شهر غریبند، کسی را ندارند، حداقل تا شنبه صبر کنید زیر بار نمی رفت. همه پائین جمع شده بودیم، مسئول خوابگاه گفت: برید به خانواده هاتون خبر بدهید تا مدت باقی مانده تا ترم بعد فکری برای شما بکنند، الان وسط ترم است خوابگاه خالی نداریم، این آقا هم کوتاه نمی یاد! ما هم می زدیم تو سر خودمون، چون خانواده های ما همه کم درآمد هستند، اگر می فهمیدند خوابگاه نداریم مانع ادامه تحصیل ما می شدند. گذشت تا پنج شنبه. کلاس های صبح را که اصلاً نفهمیدیم چی شد و چه جور گذشت. ظهر که برای نماز رفتیم مسجد دانشگاه، دست به دامان پیش نماز شدیم که ریش گرو بگذارد تا خوابگاه را از ما نگیرند. دست رد به سینه ما زد و گفت کاری از دست من بر نمی آید. یک دفعه سر بلند کرد و گفت: شما سراغ شهدا رفتید؟ ادامه دارد...
ستاره‌های شهر به روایت نهم رسید؛ همايش ستاره‌های شهر "روایت نهم؛ شاهدان فقیه" در شیراز برگزار می‌شود رئیس انجمن راویان فجر فارس با بیان اینکه ستاره‌های شهر به روایت نهم خود رسیده است، گفت: همایش ستاره‌های شهر "روایت نهم؛ شاهدان فقیه" در کلان‌شهر شیراز؛ سومین حرم اهل‌بیت(ع) برگزار می‌شود‌. سیدرضا متولی اظهار کرد: همایش ستاره‌های شهر که به روایت ایثارگری و رشادت‌های شهدا می‌گذارد، در نهمین روایت خود، ادای دِینی به مقام شهدای مظلوم روحانیت و طلاب خواهد داشت. او مجموعه برنامه "ستاره‌های شهر" را در قالبی از یادواره‌های نوین شهدا دانست که با استفاده از ابزار هنر همانند تئاتر، اجرای صحنه و روایتگری، از سال گذشته در استان فارس آغاز و تاکنون هشت برنامه در کلان‌شهر شیراز و دیگر شهرستان‌های استان فارس انجام شده است. زوایای دیده نشده و سوژه‌های ناب دفاع مقدس از موضوعاتی بود که رئیس انجمن راویان فجر فارس به آن پرداخت. متولی ادامه داد: گروه تحقیق و پژوهش ستاره‌های شهر با کمک انجمن راویان فجر فارس و با مدیریت ستاد کنگره امیران، سرداران و ۱۵ هزار شهید استان فارس بسیار فعال است. او با اشاره به تولید محتوا برای این سلسله برنامه‌ها بیان کرد: تولید محتوا، تهیه کلیپ و مستند روایی و پادکست‌های مختلف با موضوعات خاطره شهدا و اجرای رادیو تئاتر وجود دارد. این یادگار دفاع مقدس با تصریح بر گستره انتشار این فعالیت‌ها و تولید محتواها در برنامه‌های مختلف و فضاهای مجازی، عنوان کرد: مستند "شاهدان فقیه" روزانه در سه نوبت از شبکه فارس در حال پخش است. رئیس انجمن راویان فجر فارس گفت: این انجمن با توجه به اجلاسیه بزرگ شهدای استان فارس در سال۱۴۰۳، با قوت بیشتری برنامه‌های خود را ادامه می‌دهد. "،" نخستین برنامه سال جاری است که متولی در این‌باره گفت: این همایش بنا به درخواست مشاور امور روحانیون استانداری فارس و با همکاری نهادهای حوزوی استان، شورای اسلامی شهر و شهرداری شیراز و سایر مجموعه‌های مردمی و هدایت ، سه‌شنبه ۲۶ اردیبهشت‌ماه در سالروز شهادت صادق آل محمد (ع) در تالار حافظ برگزار خواهد شد. این یادگار دفاع مقدس ابراز امیدواری کرد: این اقدام فرهنگی گوشه‌ای از ادای دِین به مقام شهدای معزز روحانی و طلاب باشد. او با بیان اینکه ۳۵۰ شهید روحانی در استان فارس و ۱۱۰ شهید روحانی در کلان‌شهر شیراز وجود دارد، گفت: شهید آیت‌الله دستغیب، شهید آیت‌الله ربانی شیرازی و اولین روحانی شهید فارس شیخ منصور بامداد و ....شهدای روحانی دفاع مقدس در شیراز هستند که در این همایش از خانواد‌های معظم آن‌ها تقدیر می‌شود. @raviyanfarss
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خوشا دردی که درمانش تو باشی خوشا راهی که پایانش تو باشی . خوشا چشمی که رخسار تو بیند خوشا ملکی که سلطانش تو باشی ❤️
شهدا!!! در کنار شما بودن مانند برق و باد می‌گذرد ولحظه های دور از شما بسیار کند و پر از دلتنگی .... ❤️
منصور کیه؟ | سید رضا متولی گفتیم: ما که اهل شیراز نیستیم. خندید و گفت: مگه باید اهل شیراز باشید. برید گلزار شهدا هم آرام می شوید هم انشاءالله مشکل شما به لطف خدا، با عنایت شهدا حل می شود! آدرس گلزار شهدا را نوشت داد دست ما. بعد از ناهار تکه تکه راه را پرسیدیم تا رسیدیم گلزار شهدا. همین جور در قبور شهدا می چرخیدیم که چشم ما افتاد به این قبر. هیبت مردانه و صورت زیبای این شهید، انگار از ما می پرسید کجا دارید می رید، مشکل شما چیه؟ ناخودآگاه همه با هم آمدیم و روی این صندلی کنار نشستیم و شروع کردیم به درد دل کردن با عکس شهید خادم صادق. یک ساعتی که نشستیم سبک شدیم و برگشتیم خوابگاه. صبح جمعه بود، اول صبح مسئول خوابگاه همه دانشجو ها را خواست پائین. با خودمان می گفتیم کار از کار گذشت، می خواهند همین امروز ما را از خوابگاه بیرون کنند. ما هم از نا امیدی شب قبل ساک ها را بسته و آماده کرده بودیم. پائین که جمع شدیم دیدیم مسئول خوابگاه دارد می خندد. گفت: بشینید می خواهم مطلب جالبی برای شما تعریف کنم. «ادامه دارد...»
منصور کیه؟ | سید رضا متولی ...دیشب ساعت 11 شب می خواستند پاشنه خانه ما را در بی آوردند از بس محکم به در می کوبیدند. با همسرم رفتیم دم در، دیدم مالک خوابگاه است. گفتم: حاج آقا چرا آمدی اینجا، نکنِ این وقت شب می خواهی دختر های مردم را آواره خیابان کنی؟ گفت: خانم من دیگه نمی خواهم خوابگاه را تخلیه کنم. یه کاغذ از جیبش در آورد و گفت: مگه این حکم تخلیه نیست. جلو چشم های من پاره پاره اش کرد و گفت: اصلاً ترم بعد هم اینجا بمونن، من پشیمون شدم. از بعد از ظهر تا حالا، تا چشمم روی هم می افتد، یک آقای پُر هیبتی می آید جلو رویم و می گوید من منصورم، نکند دختر های مردم را در این شهر غریب آوارده کنی؟ اگر این کار را کردی به این چند نفری که پشت سرم هستند می گویم! به آن پنج نفر که نگاه می کردم، از وحشت از خواب می پریدم. ادامه دارد...
دختران و زنانی که با چادر و حجابشان، خود را از نگاه نامحرمان میپوشانند، مانند شهدایی هستند که گمنامی را انتخاب کردند. مانند شهدای گمنامی که جنازه شان پیدا نشد...بدنشان را کسی ندید... اما در آسمانها و زمین معروف و شناخته شده هستند و‌ خدا خریدارشان میشود ____|🇮🇷|________
منصور کیه؟ | سید رضا متولی بعد هم ادامه داد: خانم تو را به خدا به آقا منصور بگویید من دیگر خوابگاه رو تخلیه نمی کنم! مسئول خوابگاه که جریان را تعریف می کرد ما چند نفر زدیم زیر گریه! علت را که پرسید؛ جریان را که تعریف کردیم. همه بچه ها زدن زیر گریه. از آن به بعد هر شب جمعه می آئیم سر مزار حاج منصور! بعد به من گفتند حالا شما بگید: حاج منصور کیه؟ با بغض و اشک گفتم: من دیگه چی بگم! شما خودتون منصور را بهتر از من شناختید! «پایان»
♡اَللّهُمَّ♡                   ♡کُنْ لِوَلِیِّکَ♡              ♡الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ♡         ♡صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَعَلی آبائِهِ♡     ♡فی هذِهِ السّاعَه وَفی کُلِّ ساعة♡   ♡وَلِیّاً وَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَدَلیلاً♡         ♡وَعَیْناً حَتّی تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ♡              ♡طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فیها♡                       ♡طَویلا♡ 🦋🦋  اللهم عجل لولیک الفرج 🌱🌱
جاذبه معنوی حاج منصور هر رزمنده ای که وارد یگان ایشان می‌شد به لحاظ اثرات معنوی و اخلاقی شهید بزرگوار و صمیمیت و رابطه ی نزدیک ایشان با نیروهای تحت امر خود، خصوصا جوانان، جذب می‌شد و با عشق و علاقه و بهجت درونی مأموریتی را که از سوی شهید خادم صادق محول می شد، انجام می داد.البته ایشان هم در مسئولیت خود،هیچگاه روحیه بالا دستی و زیر دستی را نداشتند و سخترین و طاقت فرساترین مأموریتها را نیز با بیانی مملو از صمیمیت، عشق و صفا محول می کردند.ایشان با نیروهای خودش، زندگی می‌کرد و با آنها حشر و نشر داشت. سردار عارف
'♥️𖥸 ჻ اگر برای خدا جنگ میڪنید احتیاج‌ ندارد که به من و دیگری گزارش دهید.. گزارش‌ را نگه دارید برای قیامت اگر کار برای خداست گفتنش برای چه..؟!
بی تو به سر نمی شود | قاسم مهدوی مدتی فرمانده گردان امام مهدی (عج) غایب بود و به جای ایشان آقا منصور فرماندهی این گردان را قبول کردند. در این مدت کوتاه، چیزهایی از این مرد دیدم که در کمتر کسی، حتی در شهدایی که از اول جنگ در جبهه دیده و می شناختم، دیده بودم. روحیه بشّاش، خندان و حتی چهره زیبای منصور منحصر به فرد بود. گاهی وقت ها احساس میکردم اصلا منصور در دنیای ما نیست. اگر در جمع کاری نداشت، کم کم خودش را کنار می کشید و دور از همه دو دستش را پشت کمر گره می زد و زیر لب چیزی زمزمه می کرد. دقیق می شدم، می دیدم زیر لب اشعار حافظ، مولوی و شمس را بی غلط و رسا می خواند. صدای خوبی داشت، گاه که برای سرکشی از نیروها با موتور می رفتیم. میزدم روی پایش و می گفتم حاجی بخوان. منصور شروع میکرد، این اشعار عرفانی را با صدای بلند خواندن. انگار که نه انگار نیمه شب است و هر آن ممکن است از پشت این نخل ها کسی به ما حمله ور شود، غالبا می خواند: بی همگان به سر شود بی تو به سر نمی شود...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا