شهدا!!!
در کنار شما بودن مانند برق و باد میگذرد ولحظه های دور از شما بسیار کند و پر از دلتنگی ....
#منصوردلها❤️
منصور کیه؟ | سید رضا متولی
گفتیم: ما که اهل شیراز نیستیم.
خندید و گفت: مگه باید اهل شیراز باشید. برید گلزار شهدا هم آرام می شوید هم انشاءالله مشکل شما به لطف خدا، با عنایت شهدا حل می شود!
آدرس گلزار شهدا را نوشت داد دست ما. بعد از ناهار تکه تکه راه را پرسیدیم تا رسیدیم گلزار شهدا. همین جور در قبور شهدا می چرخیدیم که چشم ما افتاد به این قبر. هیبت مردانه و صورت زیبای این شهید، انگار از ما می پرسید کجا دارید می رید، مشکل شما چیه؟
ناخودآگاه همه با هم آمدیم و روی این صندلی کنار نشستیم و شروع کردیم به درد دل کردن با عکس شهید خادم صادق. یک ساعتی که نشستیم سبک شدیم و برگشتیم خوابگاه.
صبح جمعه بود، اول صبح مسئول خوابگاه همه دانشجو ها را خواست پائین. با خودمان می گفتیم کار از کار گذشت، می خواهند همین امروز ما را از خوابگاه بیرون کنند. ما هم از نا امیدی شب قبل ساک ها را بسته و آماده کرده بودیم.
پائین که جمع شدیم دیدیم مسئول خوابگاه دارد می خندد. گفت: بشینید می خواهم مطلب جالبی برای شما تعریف کنم. «ادامه دارد...»
#آرزوی_فرمانده
#شهید_حاج_منصور_خادم_صادق
منصور کیه؟ | سید رضا متولی
...دیشب ساعت 11 شب می خواستند پاشنه خانه ما را در بی آوردند از بس محکم به در می کوبیدند. با همسرم رفتیم دم در، دیدم مالک خوابگاه است. گفتم: حاج آقا چرا آمدی اینجا، نکنِ این وقت شب می خواهی دختر های مردم را آواره خیابان کنی؟
گفت: خانم من دیگه نمی خواهم خوابگاه را تخلیه کنم.
یه کاغذ از جیبش در آورد و گفت: مگه این حکم تخلیه نیست.
جلو چشم های من پاره پاره اش کرد و گفت: اصلاً ترم بعد هم اینجا بمونن، من پشیمون شدم. از بعد از ظهر تا حالا، تا چشمم روی هم می افتد، یک آقای پُر هیبتی می آید جلو رویم و می گوید من منصورم، نکند دختر های مردم را در این شهر غریب آوارده کنی؟ اگر این کار را کردی به این چند نفری که پشت سرم هستند می گویم!
به آن پنج نفر که نگاه می کردم، از وحشت از خواب می پریدم.
ادامه دارد...
#آرزوی_فرمانده
#شهید_حاج_منصور_خادم_صادق
منصور کیه؟ | سید رضا متولی
بعد هم ادامه داد: خانم تو را به خدا به آقا منصور بگویید من دیگر خوابگاه رو تخلیه نمی کنم!
مسئول خوابگاه که جریان را تعریف می کرد ما چند نفر زدیم زیر گریه!
علت را که پرسید؛ جریان را که تعریف کردیم. همه بچه ها زدن زیر گریه. از آن به بعد هر شب جمعه می آئیم سر مزار حاج منصور!
بعد به من گفتند حالا شما بگید: حاج منصور کیه؟
با بغض و اشک گفتم: من دیگه چی بگم! شما خودتون منصور را بهتر از من شناختید!
«پایان»
#آرزوی_فرمانده
#شهید_حاج_منصور_خادم_صادق
♡اَللّهُمَّ♡
♡کُنْ لِوَلِیِّکَ♡
♡الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ♡
♡صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَعَلی آبائِهِ♡
♡فی هذِهِ السّاعَه وَفی کُلِّ ساعة♡
♡وَلِیّاً وَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَدَلیلاً♡
♡وَعَیْناً حَتّی تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ♡
♡طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فیها♡
♡طَویلا♡
🦋🦋 اللهم عجل لولیک الفرج 🌱🌱
جاذبه معنوی حاج منصور
هر رزمنده ای که وارد یگان ایشان میشد به لحاظ اثرات معنوی و اخلاقی شهید بزرگوار و صمیمیت و رابطه ی نزدیک ایشان با نیروهای تحت امر خود، خصوصا جوانان، جذب میشد و با عشق و علاقه و بهجت درونی مأموریتی را که از سوی شهید خادم صادق محول می شد، انجام می داد.البته ایشان هم در مسئولیت خود،هیچگاه روحیه بالا دستی و زیر دستی را نداشتند و سخترین و طاقت فرساترین مأموریتها را نیز با بیانی مملو از صمیمیت، عشق و صفا محول می کردند.ایشان با نیروهای خودش، زندگی میکرد و با آنها حشر و نشر داشت.
سردار عارف
#شهید_منصور_خادم_صادق
'♥️𖥸 ჻
#بـشیـممثـلشهـدا
اگر برای خدا جنگ میڪنید
احتیاج ندارد که به من و دیگری
گزارش دهید..
گزارش را نگه دارید برای قیامت
اگر کار برای خداست
گفتنش برای چه..؟!
#شهید_حسینخرازی
بی تو به سر نمی شود | قاسم مهدوی
مدتی فرمانده گردان امام مهدی (عج) غایب بود و به جای ایشان آقا منصور فرماندهی این گردان را قبول کردند. در این مدت کوتاه، چیزهایی از این مرد دیدم که در کمتر کسی، حتی در شهدایی که از اول جنگ در جبهه دیده و می شناختم، دیده بودم. روحیه بشّاش، خندان و حتی چهره زیبای منصور منحصر به فرد بود.
گاهی وقت ها احساس میکردم اصلا منصور در دنیای ما نیست. اگر در جمع کاری نداشت، کم کم خودش را کنار می کشید و دور از همه دو دستش را پشت کمر گره می زد و زیر لب چیزی زمزمه می کرد. دقیق می شدم، می دیدم زیر لب اشعار حافظ، مولوی و شمس را بی غلط و رسا می خواند.
صدای خوبی داشت، گاه که برای سرکشی از نیروها با موتور می رفتیم. میزدم روی پایش و می گفتم حاجی بخوان. منصور شروع میکرد، این اشعار عرفانی را با صدای بلند خواندن. انگار که نه انگار نیمه شب است و هر آن ممکن است از پشت این نخل ها کسی به ما حمله ور شود، غالبا می خواند:
بی همگان به سر شود
بی تو به سر نمی شود...
#آرزوی_فرمانده
#شهید_حاج_منصور_خادم_صادق