[✍🏻| #چشمان_منتظر ]
میفرمایند که:
+در نسبت با مهدی مَثَل آن غلامی باش که نیمه شب آقایش رفته... سپرده که کار کوچکی دارد و هر آن بازمیگردد..✨❤️
#مضطر
هستیم یا نه؟
" تو نیستی که ببینی چگونه میگردد
نسیم روحِ تو در باغِ بیجوانهی من "🌱
#منصوردلها❤️
#رفیق_شهیدم
سن تکلیف|خواهر بزرگوار شهید
منصور سه سال از من بزرگتر بود. تا ۹ سالگی هیچ اصراری بر حجاب من نداشت، نه اینکه لباس های کوتاه و تنگ بپوشم اما چادر یا روسری نداشتم.
زمانی که به سن تکلیف رسیدم دیدم منصور که حالا ۱۲ساله بود و خودش به سن تکلیف نرسیده است یک کادو به من داد. با خوشحالی کادو را باز کردم دیدم یک روسری است و یک جا نماز.
هنوز که هنوز است شیرینی این هدیه را در خاطر دارم و آن هدیه همراه همیشگی من است.
#آرزوی_فرمانده
#شهید_حاج_منصور_خادم_صادق
بهشت، همیشه نباید
درختانی داشته بـاشد که
رودهایی از پـــایینش جریان دارند..!
گاهی بیابانیست که #خون_شهـدا
در آن جاریست...
✨
#کلام_شهید
امام ! تو در قلب من حکومت می کنی و حکومت تو حکومت خداست، که خدا درهر حال ناظر برما است. و من از دریچه قلب خویش تو را دیده ام و لمس کرده ام و مرا همین بس، هر چند دیدار دنیایی هم ارزش دارد.
ای امام! بدانید ما با قلب مملو از عشق خدا و سری مملو از شور حسینی در پی امر تو قدم به این وادی گذاشته ایم و تو رهبر ما هستی و بر این رهبر افتخار می کنیم.
ای مردم افتخار نمائید در این برهه از زمان قرا گرفته اید و در زیر سایه پرچم پر افتخار اسلام و در حکومت الهی آقا مهدی (عج) به جلوداری و علمداری روح خدا قرار گرفته و زندگی کنید.
#منصوردلها❤️
شهید انسان ساز
بعضی از دوستان حاج منصور می گویند شباهت عجیبی بین رفتارهای حاج منصور و شهید چمران است.
امامخمینی «رحمة الله علیه» در پیام تسلیت شهید چمران، شهادت این مرد بی نظیر را این گونه توصیف می کنند «شهادت انسان سازِ»
در مقامی نیستم که بخواهم این مرد بزرگ را توصیف کنم، اما آنچه دیدم و شنیدم این بود که حاج منصور در زمان حیاتش یک «انسان شهید ساز» بود و بعد از شهادت هم یک «شهید انسان ساز!»
به نظرم آمد حاج منصور اگر می خواست همان سال ۶۲، در عملیات خیبر به مقام شهادت رسیده بود، اما خود خواست که این ده سال را بماند و جوانان را تربیت کند.
حاج منصور هنگام شهادت ۳۱ سال بیشتر نداشت اما چهره اش، رفتارش، خلق و خویش او را ده ها سال بزرگتر نشان می داد. بگذارید این مقدمه کوتاه را این گونه تمام کنم:
مقام معظم رهبری جمله زیبایی دارند به این مضمون که «انتظار من از جوانان در یک جمله خلاصه می شود: تحصیل، تهذیب و ورزش!»
برادر حاج منصور می گفت من هر وقت این جمله را می خوانم یا به یادم می آید، بلافاصله مصداق عینی آن را حاج منصور می بینم:
تحصیل؛ کارشناس ارشد مدیریت دفاعی از دانشکده فرماندهی و ستاد.
تهذیب؛ مصداق کامل یک انسان خود ساخته. تمام خلایق را بهتر از خود می دانست. جوان ها وقتی با حاجی دست می دادند، مواظب بودند که حاجی دست آنها را نبوسد!
ورزش؛ قبل از جنگ کاپیتان تیم جوانان برق شیراز بود، در طول جنگ هم بدن ورزیده و قوی داشت، با اینکه یک پا بیشتر نداشت، بیش از افراد سالم فعالیت می کرد.
#آرزوی_فرمانده
#شهید_حاج_منصور_خادم_صادق
مسئول شب|برادر کبیری نژاد
حاجی تازه به شهادت رسیده بود. برای زیارت مزار ایشان رفتم که صحنه عجیبی دیدم. سربازی، سر قبر ایشان نشسته و همچون فرزند پدر از دست داده اشک می ریخت. کنارش نشستم و رابطه اش با حاج منصور را جویا شدم.
با بغض تعریف کرد. «یک شب حاج منصور در پادگان امام حسین «علیه السلام» مسئول شب بود. نیمه شب دیدم، حاجی وارد آسایشگاه سربازها شد. جوراب هایی را که سربازها کنار تخت گذاشته بودند، همه را جمع کرد با خودش برد. ساعتی گذشت دیدم جوراب ها را شسته و دوباره آورد پائین تخت ها پهن کرد. از همان زمان من تحت رفتار ایشان قرار گرفتم و عاشقش شدم.»
#آرزوی_فرمانده
#شهید_حاج_منصور_خادم_صادق
گیلاس|حاج ابراهیم خادم صادق،پدر بزرگوار شهید
خانه ما از خانه های قدیمی بود که چند اتاق اطراف یک حیاط بزرگ چیده شده و در هر اتاق یک خانواده زندگی می کرد. آن شب که به خانه می آمدم، در راه منزل گیلاس نوبر دیدم، برای بچه ها خریدم. منصور وقتی از مدرسه آمد و گیلاس ها را دید گفت: «بابا همسایه ها هم این گیلاس را دیده اند،؟»
_بله؟
_«از این به دیگران هم داده اید؟»
_«نه بابا! شما بخور، آن ها هم خودشان می خورند.»
سریع چند تا نعلبکی آورد. در هر کدام مقداری گیلاس گذاشت و در تمام اتاق های حیاط تقسیم کرد. بعد هم آمد نشست با خیال راحت گفت: «حالا من هم می تونم بخورم!»
نعلبکی آخر را خودش برداشت.
آن روزها منصور هشت ساله بود.
#آرزوی_فرمانده
#شهید_حاج_منصور_خادم_صادق