eitaa logo
🥀 شهید سربلند
114 دنبال‌کننده
540 عکس
1.9هزار ویدیو
33 فایل
⚘️محسن حججی جوری شهید💔شد تا حجتی باشه برای همه ماها که دو دستی چسبیدیم به دنیا .
مشاهده در ایتا
دانلود
🌺🍃🌸🍃🌺 معنای و انواع آن ۱ ⚘️واژه ارتباط به معنای پیوند ، اتصال و همبستگی است که بیشتر برای ایجاد پیوند دو طرف و دوجانبه به کار می‌رود . اما کلمه ملاقات معنایی جدا از ارتباط دارد که مفهوم نوعی گفت و گو و شناخت را نیز در بر دارد . اصطلاح ارتباط و ملاقات با امام عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف در نزد عموم به معنای درک حضور ، گفت و گو و شرفیابی است که حالت‌های مختلفی می‌تواند داشته باشد . بررسی ارتباط و ملاقات در دو دوره غیبت صغرا و کبری متفاوت است . بررسی دوره نخست خارج از موضوع بحث ما می‌باشد و ارتباط و ملاقات در عصر غیبت کبری چند نوع دارد : الف) ارتباط روحی ب) ملاقات در خواب ج) ملاقات در حالت بیداری توضیحات: الف) ارتباط روحی 🌼 این نوع ارتباط که بیشتر جنبه عرفانی دارد دارای قلمرو گسترده‌ای است که هم مطلق توجه معنوی و انس و توسل به حضرت را شامل می‌شود و هم به طور خاص مکاشفات روحی از راه پیوند و ایجاد سنخیت میان شخص و امام را در بر می‌گیرد . البته این ارتباط ضوابطی دارد و میزان موفقیت در آن به میزان طهارت روحی و صفای باطنی شخص بستگی دارد . ب) ملاقات در خواب 🌼 در این نوع ملاقات که ظرف تحقق آن عالم رویا می‌باشد ، شخص حضرت را متناسب با عالم رویا ملاقات می‌کند و با حضرت نشست و برخاست یا گفت و گو دارد . این نوع ملاقات نیز ممکن است برای بسیاری از افراد رخ بدهد به ویژه در شرایط روحی مناسب و حالات توجه و توسل به آن حضرت . البته صرف رویا از نظر حجیت شرعی تکلیف آور نیست . ج) ملاقات در حالت بیداری 🌼 دیدن حضرت با چشم ظاهری و در بیداری منظور از این نوع ملاقات است به صورتی که ملاقات کننده با ایشان تماس بگیرد ، چه امام را بشناسد و چه امام را نشناسد . @shahidesarboland_313
🌹🍃 دیدار در بیداری ۲ از نظر شناختن و نشناختن امام , صورت‌های مختلفی وجود دارد که آنها را برمی‌شماریم : 🔹۱. دیدار با حضرت با عنوان غیر حقیقی به گونه‌ای که دیدار کننده به هنگام ملاقات و بعد از آن هیچ گونه توجه و التفاتی به حضرت ندارد و ایشان در این دیدار فردی ناشناس و عادی تلقی می‌شود . ممکن است این نوع دیدار برای بعضی چند بار رخ دهد به ویژه در مکان‌هایی که حضرت آنجا رفت و آمد و با افراد فراوانی برخورد دارند . شخص در این گونه دیدار ، امام را ملاقات می‌کند ولی چون شناختی در کار نیست ثمره چندانی ندارد . 🔸 ۲ . دیدار با حضرت با عنوان حقیقی ایشان ، طوری که شخص در همان زمان دیدار ، حضرت را بشناسد و یا حضرت خود را معرفی کند . این نوع ملاقات یعنی دیدار همراه با شناخت ، بسیار نادر و اندک است ، زیرا کثرت چنین ملاقات‌هایی با حکمت و فلسفه غیبت منافات دارد . اگر در موارد استثنایی اجازه چنین تشرفی داده شود بنا به مصالح خاصی است هرچند ما آن را ندانیم . در میان نقل‌های تشرفات نیز این نوع ملاقات بسیار اندک است . 🔻۳. دیدار با حضرت در هنگام غفلت از حضور امام که شخص امام را ملاقات می‌کند ولی پی به هویت امام نمی‌برد و حضرت را شخصی عادی می‌پندارد یا اینکه حضرت با تصرفات غیبی نمی‌گذارد ملاقات کننده او را بشناسد. آنگاه بعد از پایان ملاقات نیز شخص به دلیل مشاهده کرامات و معجزات در این دیدار یا نشانه‌های دیگر متوجه حضور حضرت می‌شود و اطمینان می‌یابد که او امام بوده است برخلاف صورت اول که شخص بعد از دیدار نیز متوجه قضیه نمی‌شود. بیشتر نقل تشرفاتی که در کتاب‌ها ثبت شده و از زبان برخی عالمان و اهل تقوا نقل می‌شود از این گونه ملاقات‌ها به شمار می‌رود . 🌷ملاقات و مشاهده حضرت در حالت بیداری ، از میان سه گونه دیدار ، محل بحث و نزاع است . گونه اول ملاقات در حالت بیداری به لحاظ اینکه سخنی از ملاقات در آن مطرح نیست گویی دیداری صورت نمی‌گیرد جدا از بحث ماست . @shahidesarboland_313
۳ چند پرسش مهم درباره این بحث مطرح می‌شود آیا دیدار با امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف و مشاهده جمال مبارک آن حضرت در زمان غیبت کبری امکان دارد ؟ آیا این راه برای همگان گشوده است یا به افراد خاص و شرایط خاص تعلق دارد ؟ غیبت حضرت به معنای رویت ناپذیر بودن جسم حضرت است یا به معنای ناشناس بودن امام ؟ در صورت حصول چنین توفیقی نقل آن برای دیگران جایز است یا نه ؟ وظیفه دیگران در برابر نقل ملاقات چیست ؟ آیا باید آن را تکذیب کنند ؟ برخی از این پرسش‌ها درباره اصل موضوع و برخی دیگر درباره حکم مسئله است که در روند بحث پاسخ آن روشن خواهد شد . این موضوع را می‌توان به طور کلی در قالب دو فرضیه مثبت و منفی مطرح کرد . هر کدام از این دو فرضیه نیز از دو جنبه طرح شدنی است ، امکان عقلی قضیه و امکان عرفی و عملی آن امکان عقلی از جهت نظری قابل طرح و گفتگو می‌باشد که با توجه به روشن بودن مسئله لازم نیست بدان بپردازیم ، زیرا امکان عقلی ملاقات امری اجماعی است . نه در میان عالمان شیعه کسی را می‌توان یافت که آن را نفی کرده باشند و نه دلیلی بر انکار آن وجود دارد . رویت حضرت نه موجب تناقض است تا استحاله عقلی را به همراه آورد و نه هیچ گونه محذور عقلی دیگری را در پی دارد . بلکه دلایل عقلی نیز مؤید آن است در زمان غیبت نیز مقتضی رؤیت و ملاقات همچنان وجود دارد . دلایلی مانند فلسفه امامت ، ضرورت وجود حجت در هر عصر ، نیاز و اضطرار مردم به امام ، مقتضی آن است که مردم بتوانند با امام رابطه برقرار سازند و از برکات حضور وی بهره‌مند گردند . اگر مردم از حضور ملموس امام زمان در عصر غیبت محروم هستند به دلیل عدم مقتضی نیست بلکه به دلیل وجود مانع است که روایت‌های مربوط به فلسفه غیبت به برخی از این موانع اشاره نموده‌اند ، مانند خوف قتل ، بیعت نکردن با حاکمان باطل ، آماده نبودن مردم و جامعه برای پذیرش و تحقق برنامه‌های گسترده حضرت . با توجه به اینکه صرف وجود مقتضی در ترتیب آثار آن کافی نیست بلکه عدم مانع نیز شرط تمامیت مقتضی به شمار می‌رود از این رو تعلیق در مواردی است که موانع همچنان وجود دارد . @shahidesarboland_313
🌹🍃🌸🍃..... ۴ 🌷از طرفی این موانع که موجب محرومیت و دوری مردم از امام شده به نوع مردم مربوط است که ظهور و حضور آشکار امام منوط به زدودن این موانع خواهد بود . 🌷 البته این نوع حرمان نوعی ، با رؤیت و ارتباط لحظه‌ای فردی و استثنایی منافاتی ندارد و آن را نفی نمی‌کند . اگر هم کسانی یافت شوند که اصل مسئله را انکار کنند این ادعا نیاز به اثبات دارد که البته هیچ دلیلی بر اثبات آن وجود ندارد . همچنین وجود روایات و تشرفات هیچ گونه ابهامی را در اثبات مسئله باقی نمی‌گذارد . بنابراین آنچه در این باره جای تأمل دارد امکان عرفی یعنی وقوع ملاقات است که آیا در عصر غیبت کبری چنین اتفاقی رخ داده یا نه . هرچند این مسئله را عالمان شیعه پذیرفته‌اند در میان نویسندگان کسانی هستند که هم در اصل وقوع ملاقات و هم در ویژگی‌های آن استنباط‌ها و دیدگاه‌های متفاوتی دارند . 🌷 آنچه در این مقوله مهم به شمار می‌رود تبیین و بررسی دلایل اثباتی این بحث است که نتیجه آن سرنوشت بحث ما را رقم خواهد زد . بدیهی است که خاستگاه اصلی این بحث نیز در بیان دیدگاه‌های نخبگان فکری و آرای خواص و عالمان شیعه نمود می‌یابد و نگرش‌های خام عامیانه در نتیجه گیری بحث سهمی ندارد . این تذکر از این نظر لازم است که برخی به این مرزبندی توجه نکرده‌اند و نگرش‌های تقلیدی برخاسته از احساسات مذهبی را در این مورد مداخله داده‌اند در حالی که این مسئله نیازمند بحث استدلالی و نگاه تخصصی است . 🌷علت اصلی اختلاف در مورد امکان و عدم امکان ملاقات ، اختلاف نظر در مورد چگونگی خفای حضرت از چشم مردم در زمان غیبت است . آیا دیده نشدن و پنهان بودن حضرت از انظار عمومی از نوع خفای شخصی به شمار می‌رود یا از نوع خفای عنوان ؟ 🌷این پرسش نیز از چند دستگی روایاتی ناشی می‌شود که در مورد چگونگی خفای حضرت در زمان غیبت نقل شده است . منظور از خفای شخص دیده نشدن جسم حضرت و مراد از خفای عنوان ناشناس بودن خود حضرت است . 🌷خفای عنوان ، طبیعی و معمولی می‌نماید چنانکه دیگر به خروج از حالت عادی و استفاده از قدرت قهری فراطبیعی نیازی نیست . ولی خفای شخص ملازم خروج از حالت عادی و روند طبیعی است که به دو روش توجیه می‌شود . ..... @shahidesarboland_313
🌹🍃🌸🍃..... ۵ یا اینکه حضرت در زمان غیبت در وضعیتی متفاوت با شرایط موجود به سر می‌برند ، چنانکه فرقه شیخیه می‌گویند و آن را عالم هورقلیا ( حضور به صورت روح مجرد ) می‌نامند و یا اینکه به دلیل تصرفات غیبی و تکوینی است که از ناحیه حضرت به اذن الهی صورت می‌گیرد . این نیز یا از راه تصرف در دستگاه بینایی فرد یا افراد حاضر صورت می‌گیرد و یا از راه تصرف در فضا و مکانی اتفاق می‌افتد که حضرت در آنجا حضور دارد . بررسی خفای شخصی و خفای عنوان از این جهت لازم است که بحث ملاقات در فرض دوم یعنی خفای عنوان جای طرح دارد ولی در فرض اول که بنا به هر دلیلی رؤیت و دسترس به حضرت ممکن نیست این مسئله موضوعیت نخواهد یافت . اجمالا بنا بر آنچه از ظاهر اخبار و روایات برمی‌آید امام زمان در عصر غیبت همانند زمان حضور به طور طبیعی و با جسم عنصری زندگی می‌کند نه اینکه حضرت در زمان غیبت موجودی نامرئی با بدن مثالی باشد و روحانی زندگی کند . چنانچه فرقه شیخیه دچار این پندار باطل شده‌اند . بنابراین در این باره باید به روایات مربوط به چگونگی زندگی حضرت در عصر غیبت مراجعه کرد . تعبیرهای به کار رفته در این روایات که وضعیت زندگی حضرت حجت را در زمان غیبت بازگو کرده بر هر دو نوع خفای شخص و خفای عنوان دلالت دارد . در برخی از روایت‌ها تعبیرهایی مانند 《لا ترون شخصه 》، 《فیراهم و لایرونه》《و یری الناس و لا یرونه》به چشم می‌خورد که به معنای دیده نشدن حضرت در مراسم حج و دیگر جاهاست . در روایت‌های دیگر این تعبیر آمده《یرونه ولا یعرفونه》که تصریح دارد مردم حضرت را می‌بینند ولی ایشان را نمی‌شناسند . @shahidesarboland_313
?🍃🌸🍃..... ۶ 🌸این دو نوع تعبیر در نگاه اول و به ظاهر با هم فرق دارند؛ ولی با دقت و تأمل در مضمون و کلمات به کار رفته در آن معلوم می‌شود که میان این دو دسته از روایات تعارض و تنافی وجود ندارد. تعبیر لا یری در روایات دسته اول در صورتی می‌تواند بر نفی رویت دلالت کند که کلمه یری دارای کاربردی واحد و معنایی منحصر به فرد باشد تا از نفی و اثبات آن چنین نتیجه‌ای به دست آید؛ در حالی که کلمه یری در هر دسته از این روایات کاربردی دوگانه دارد؛ هم به معنای ظاهری یعنی دیدن و ندیدن با چشم سر و هم به معنای کنایی و عرفی یعنی نشناختن، تشخیص ندادن و عدم توجه و التفات است. این دو نوع کاربرد در ماده یری در آیات و روایات نیز موارد مشابه فراوانی دارد. 🌸 حضرت علی علیه السلام در توصیف وضعیت حضرت مهدی در عصر غیبت می‌فرمایند «فوربّ عليّ انّ حجّتها عليها قائمة ماشية في طرقها داخلة في دورها و قصورها جوّالة في شرق هذه الارض و غربها، تسمع الکلام و تسلم علي الجماعة تري و لاتُري الي الوقت و الوعد و نداء المنادي من السماء؛  به خدا قسم! آن هنگام حجت خدا بر مردم در کوچه و خيابان، در داخل خانه هايشان تردد مي کند و در شرق و غرب زمين، در رفت و آمد است، سخن آنان را مي شنود و بر آنان سلام مي کند. آنان را مي بيند، ولي ايشان او را نمي بينند، تا روزي که براي ظهور او تعيين شده و منادي نداي آسماني را سردهد». 🌸جمله * تسلِّم علی الجماعه * قرینه است بر اینکه مراد از * لاتری * ندیدن نیست بلکه نشناختن است. در آیه *انهم یرونه بعیدا و نراه غریبا * نیز کلمه * یَرونَهُ و نَراه* به معنای ظاهری رویت و دیدن با چشم سر نیست؛ بلکه به معنای باور، به کار رفته است. چنانکه در نگاه تسامحی عرف نیز گاهی در مورد پیش بینی قضاوت و اظهار نظر در مورد موضوعی تعبیرهایی مانند می‌بینم و یا نمی‌بینم به کار برده می‌شود. چون کلمه یَری در لسان آیات و روایات و نیز در متفاهم عرف، گاهی به معنای کنایی و التفات نکردن به چیزی به منزله ندیدن آن تلقی می‌گردد و از آن به * لایرون * و *لا نراه* تعبیر می‌شود. 🌸 از این رو تعبیر * لایری * در روایت‌های دسته اول نیز در معنای نفی رویت معنی ندارد بلکه هر دو احتمال در مفاد آن مطرح است. @shahidesarboland_313
🌹🍃🌸🍃....... ۷ 🌹 بنابراین نه تنها در میان این دو دسته روایات هیچ تعارضی دیده نمی‌شود، بلکه لا یری و لا یرونه در این روایات به معنای عدم شناخت است. قرینه این حمل نیز روایاتی هستند که به رفت و آمد حضرت در میان مردم به طور ناشناس و حضور در خانه‌ها، بازار، مجالس و محافل و دیگر جاها تصریح دارند و نیز روایاتی که وضعیت حضرت و شیعیان را در زمان غیبت به یوسف علیه السلام و برادرانش تشبیه می‌کنند، چنانکه خواهد آمد، شاهد و مفسر این نوع روایات می‌تواند باشد. 🌹 همچنین صراحت کلام محمد بن عثمان عمری دومین نائب خاص حضرت و سوگند او مبنی بر اینکه حضرت هر سال در موسم حج شرکت می‌کند و با مردم دیدار دارد، این مطلب را ثابت می‌کند. امام در این مراسم حاجیان را هم می‌بیند و هم می‌شناسد. مردم هم امام را می‌بینند ولی او را نمی‌شناسند. «یری الناس و یعرفهم و یرونه و لا یعرفونه.» این جمله نائب خاص حضرت که دقیقاً تعبیر امام صادق علیه السلام را به کار برده ، هیچ گونه ابهامی را در دلالت روایت مبنی بر خفای عنوان و ناشناس بودن حضرت نمی‌گذارد . 🌹خفای شخص و دیده نشدن جسم حضرت مستلزم زندگی غیر طبیعی و خروج از حالت عادی است در حالی که بر اساس روایات بحث غیبت حضرت زندگی معمولی و طبیعی دارد و از راه خفای عنوان و ناشناس بودن در میان مردم رفت و آمد می‌کند . بنابراین خفای شخص با استفاده از قدرت اعجاز ممکن است ولی چنین چیزی فقط در مواردی خواهد بود که حکمت خاصی در کار باشد در غیر این صورت دلیلی برای استفاده از نیروی اعجاز وجود ندارد زیرا سنت الهی بر این است که در عالم طبیعت جریان امور به صورت عادی باشد و چون اعجاز بر خلاف روند طبیعی و قانون جاری در عالم است، تنها به طور استثنایی و بنا به مصالح خاصی استفاده می‌شود. @shahidesarboland_313
🌹🍃🌸🍃......... ۸ 🌺 بر این اساس می‌توان گفت که حضرت در زمان غیبت به طور عادی و طبیعی با خفای عنوان زندگی می‌کند، مگر در موارد خاصی که استفاده از قدرت اعجاز به صورت خفای شخصی لازم باشد نه به طور همیشگی و مستمر. 🌺 تعبیر « لا ترونه» و امثال آن بیانگر ناشناس بودن حضرت است نه نامرئی بودن ایشان. اما آیا اینکه در چنین شرایطی که حضرت به طور ناشناس زندگی می‌کند، آیا کسی چنین توفیقی دارد که با حضرت دیدار کند یا نه، موضوعی است که در بخش‌های بعد به بررسی آن خواهیم پرداخت. 🌺 هم اکنون دو دیدگاه امکان ملاقات و عدم آن را در پی می‌آوریم و ادله آن دو را بررسی می‌کنیم. 🌼 دیدگاه نخست، امکان ملاقات 🌺 منظور از امکان، معنای فلسفی آن، یعنی امکان عقلی نیست. بلکه منظور از آن، معنای عرفی یعنی امکان عملی و حصول رویت و ملاقات است. دیدگاه نخست امکان ملاقات را به صورت موجبه جزئیه اثبات می‌کند، در مقابل سلب کلی. 🌺 از جمله کسانی که دیدگاه امکان ملاقات را به روشنی پذیرفته‌اند، به اسامی بزرگانی از شیعه می‌توان اشاره کرد که همگی صاحب تالیف و برخی صاحب مکتب و صاحب تشرف نیز هستند. مانند شیخ طوسی، سید مرتضی علم الهدی، سید بن طاووس، علامه حلی، علامه بحرالعلوم و مقدس اردبیلی. 🌺 از میان عالمان گذشته و امروز نیز بزرگانی را چون علامه مجلسی، فیض کاشانی، محدث نوری، شیخ محمود عراقی، شیخ علی اکبر نهاوندی، محمدتقی موسوی اصفهانی، آیت الله صافی گلپایگانی و سید محمد صدر می‌توان نام برد، که در قسمت‌های بعد به دیدگاه‌های برخی از آنان می‌پردازیم. 🌺 پیروان این نظریه گرچه ممکن است در جزئیات و کم و کیف قضیه اختلاف نظر داشته باشند، در ۲ مورد اتفاق نظر دارند: _یکی اینکه در عصر غیبت اصل را بر خفا و عدم رویت می‌گذارند و _دوم اینکه استثنا از این قاعده را تایید می‌کنند. دلایل دیدگاه نخست بر امکان وقوع ملاقات را به دو دسته می‌توان تقسیم کرد که ان شاءالله در ادامه به آن می‌پردازیم. @shahidesarboland_313
🌹🍃🌸🍃...... ۹ روایات منظور از دلایل روایی آن دسته از روایاتی است که به طور مطابقی یا تضمنی و التزامی، دست کم بر اثبات قسم اول ملاقات از نوع سوم یعنی دیدار بدون شناخت دلالت می‌کنند. اما ملاقات قسم دوم و سوم یعنی دیدار همراه با شناخت که محل نزاع اصلی است در حوزه تعریف روایات نمی‌گنجد و به اثبات از راه تجربه عینی و یقینی نیاز دارد. بنابراین بدون در نظر گرفتن شیوه ملاقات می‌توان به روایات استشهاد نمود و دست کم از آنها برای اثبات دیدگاه اول بهره گرفت. این روایات از نظر نحوه دلالت به چند دسته تقسیم می‌شوند: دسته اول روایاتی که کلمه یرونه در آنها به کار رفته و بر رویت حضرت به گونه روشن و آشکار دلالت دارند؛ نظیر روایات ذیل: ۱. ابوبصیر از امام صادق علیه السلام نقل می‌کند که حضرت در مقام بیان سنت‌های جاری الهی بر پیامبران نسبت به حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف بعد از ذکر سنت موسی علیه السلام و سنت عیسی علیه السلام می‌فرماید: سنت یوسفی در مورد حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف پنهان بودن او از نظر مردم و ناشناس بودن او در میان آنان است که او را می‌بینند ولی نمی‌شناسند. ۲. مضمون روایتی از زبان محمد بن عثمان عمری رحمت الله علیه سفیر خاص حضرت حجت علیه السلام که وی قسم یاد می‌کند و می‌گوید: به خدا قسم که حضرت صاحب الامر هر ساله در مراسم حج شرکت می‌کنند به گونه‌ای که او حاجیان را می‌بیند و می‌شناسد و آنها نیز حضرت را می‌بینند ولی نمی‌شناسند. یعنی حتی هنگام مواجهه و گفت و گو با حضرت نیز متوجه نیستند که در محضر امام قرار دارند. با توجه به تاکید و سوگند نایب دوم حضرت بر این مسئله و نیز وثاقت گفتار وی ، فرمایش ایشان در اثبات مسئله رویت حضرت، ارزشی کمتر از روایت ندارد. به ویژه اینکه مضمون آن با کلام امام صادق علیه السلام در روایت قبل تایید می‌شود. ایشان در قسمت اخیر کلامش، دقیقاً همان تعبیر امام صادق علیه السلام را به کار برده است که از این نظر، کلام ایشان به منزله نقل روایت به شمار می‌آید. دسته دوم روایاتی که بیانگر زندگی طبیعی و حضور ناشناس حضرت در میان شهر و جامعه است. یگ ۱. در حدیثی که صدیر صیرفی از امام صادق علیه السلام نقل می‌کند که حضرت ناشناس بودن امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف در میان مردم را به ناشناس بودن یوسف علیه السلام برای برادران او تشبیه می‌کند و می‌فرماید: صاحب امر شما در میان مردم رفت و آمد می‌کند، در بازارشان حرکت می‌نماید و در خانه‌ها و محافل‌شان حضور می‌یابد و بر فرش‌هایشان فرود می‌آید در حالی که مردم او را نمی‌شناسند، مگر اینکه به اذن الهی حضرت خودش را برای کسی معرفی کند، همانند یوسف علیه السلام. ۲. حذیفه در حدیثی طولانی از امیرالمؤمنین علی علیه السلام نقل می‌کند که فرمود: حجت خدا درمسیر و جاده‌ها حرکت می‌کند، وارد خانه‌ها و مجتمع‌ها می‌شود و در سراسر زمین از شرق تا غرب در سیر و حرکت است و از مناطق مختلف بازدید می‌کند. سخنان مردم را گوش می‌دهد و بر اهل مجلس سلام می‌کند. مردم را می‌شناسد در حالی که خود شناخته نمی‌شود. در جمله اخیر این روایت کلمه «لاتری» آمده ولی با توجه به بندهای پیشین آن منظور نشناختن است نه ندیدن. ورود حضرت در اماکن و مجالس و سلام کردن ایشان بر جماعت، قرینه بر ناشناس بودن حضرت به شمار می‌رود که عرفاً از آن به ندیدن نیز تعبیر می‌شود و عدم توجه به منزله عدم رویت تلقی می‌گردد. @shahidesarboland_313
🌹🍃🌸🍃...... ۱٠ دسته سوم روایاتی که بر استثنای عده‌ای خاص دلالت دارد که از محل زندگی حضرت آگاهند. برخی از این روایات بعضی بر استثنای خواص شیعه و بعضی بر استثنای خدمتگزاران و متولیان امور حضرت دلالت دارد. ۱. مفضل از امام صادق علیه السلام نقل می‌کند که فرمودند: برای صاحب این امر دو غیبت است که یکی از آن دو به قدری طولانی است که بعضی می‌گویند او مرده و بعضی دیگر می‌پندارند که کشته شده است، بعضی هم خیال می‌کنند که او رفته و اثری از او باقی نیست. در آن زمان در زمره یارانه وی افراد باوفا بسیار اندک می‌مانند. کسی از دوستان و غیر دوستان از محل او آگاهی ندارد مگر آن شخصی که عهده‌دار کار حضرت است، فقط چنین فردی محل او را می‌داند. ۲. اسحاق بن عمار صیرفی از امام صادق علیه السلام نقل می‌کند که فرمودند: برای قائم دو غیبت است که یکی از آن دو کوتاه و دیگری طولانی است. ویژگی غیبت اول این است که کسی جز خواص شیعه از محل زندگی اش آگاه نیست و ویژگی غیبت دوم این است که کسی از دوستان حضرت نیز از محل او با خبر نیست، مگر افراد ویژه‌ای از خواص و دوستان برگزیده او. ممکن است «خاصّه موالیه»، افراد بسیار ویژه‌ای از پیروان حضرت یا عده‌ای از ملازمان ایشان یا افراد خدمتگزار مخصوص حضرت باشند، چنانکه در روایات پیشین دیدیم در هر صورت این روایت و نیز روایت قبل عده خاصی را استثنا کرده که از وضع و محل زندگی حضرت با اطلاعند. سند حدیث نیز صحیح است و راوی آن بزرگانی چون کلینی، محمد بن یحیی، محمد بن یوسف(ابوجعفر زیات) حسن بن محبوب، اسحاق بن عمار صیرفی هستند که همگی از اکابر اصحاب شیعه و ثقات به شمار می‌آیند. @shahidesarboland_313
🌹🍃🌸🍃......... ۱۱ دسته چهارم روایتی است دال بر مصاحبت و همراهی عده‌ای در رکاب حضرت علیه السلام. ابوبصیر از امام صادق علیه السلام نقل می‌کند که حضرت فرمود، خواسته و سنت الهی بر این است که صاحب این امر، ناگزیر از کناره‌گیری و دوری از مردم است. مدینه طیبه محلی مناسب به شمار می‌رود. او با داشتن ۳۰ نفر همراه هرگز تنها نخواهد بود. بنابر روایات، ملاقات با امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف در زمان غیبت به طور محدود تایید می‌شود، زیرا بنا بر روایات دسته اول، مردم حضرت را مثل فردی معمولی می‌بینند اما به ایشان توجه و التفات ندارند. مسئله توجه نکردن و نشناختن نیز در موضوع بحث نمی‌گنجد، چون شناخت و عدم شناخت حضرت به هنگام ملاقات، مربوط به انواع ملاقات است. آنچه محل اختلاف بوده و دیدگاه اول به اثبات آن می‌پردازد، امکان گفت و گو و رویت حضرت است که این دسته از روایات چنین چیزی را اثبات می‌کند. روایات دسته دوم نیز که بر، مانند حضور امام در میان مردم سلام کردن و شرکت ایشان در مجالس دلالت دارد، به روشنی از مشاهده حضرت خبر می‌دهد. چون در این روایات صحبت از مشاهده و ملاقات نکردن نیست بلکه سخن از نشناختن است که این امر نیز از فلسفه غیبت سرچشمه می‌گیرد. روایات دسته سوم بر نفی اطلاع از محل استقرار حضرت دلالت می‌کند و در این مورد عده‌ای از خواص موالیان حضرت را استثنا می‌کند. البته ملاقات و مشاهده حضرت را در دیگر اماکن نفی نمی‌نماید. روایت دسته چهارم نیز از همراهی عده‌ای از خواص شیعیان با حضرت خبر می‌دهد. این روایت همراهی ۳۰ نفر را با حضرت بیان می‌کند که البته هرگز مشاهده و ملاقات اتفاقی و لحظه‌ای را از دیگران نفی نمی‌کند، ضمن اینکه احتمال دارد منظور از عدد ثلاثین نه خصوص عدد ۳۰ که کثرت و تعداد تخمینی باشد. به هر حال این حدیث بر تنها نبودن حضرت در زمان غیبت و همراهی جمعی از خواص با ایشان دلالت می‌کند. بنابراین از مجموعه روایات استفاده می‌شود که آنچه در باب ارتباط با حضرت در این روایات تاکید شده، ناشناس ماندن حضرت در بیشتر ملاقات‌ها و برخوردهاست. حضرت در جاهایی ناشناس می‌ماند که اذن شناخت ندهد و مصلحت خاصی در کار نباشد. وگرنه شناخت نیز به دست می‌آید، دیگر آن که در زمان غیبت کبری نیز عده‌ای از خواص شیعه یا دست کم جمعی از همراهان حضرت با وی حشر و نشر دارند. @shahidesarboland_313