eitaa logo
رفیق شهیدم فاضل شیرالی
390 دنبال‌کننده
459 عکس
161 ویدیو
9 فایل
شهید دفاع مقدس : فاضل شیرالی ولادت : آبادان ۱۳۴۲/۱۰/۱۷ شهادت : شلمچه ۱۳۶۵/۱۰/۲۱ مزار مطهر : بندر ماهشهر ارتباط با خادم الشهید : @gharbav
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم رب الشهدا و الصدیقین سلام خدمت همه عزیزان و بزرگواران الحمدلله توفیق نصیب این بنده حقیر شد و رفتیم ماهشهر و رسیدیم خدمت خانواده شهید و به نیابت از همه شما عزیزان ، آقا عادل (برادر شهید) و شهید رو زیارت کردیم؛ مادر با لهجه شیرین ماهشهری انقدر قشنگ درد و دل می کرد که ساعت ها دوست داشتی پای حرفاش بشینی و بیخیال همه دنیا بشی و فقط با تمام وجود به این صحبت ها گوش بدی 😍🌹 آقا عادل هم که سنگ تموم گذاشت و از همون لحظه حرکت از آبادان پیگیر ما بود و حتی می خواست تا ترمینال هم بیاد دنبال مون و وقتی هم که رسیدیم ، با برخورد خوب و رفتار محبت آمیزش ، ما رو شرمنده خودش کرد واقعا واقعا جای همتون خالیییییییی ..🥰 الآن هم شما رو دعوت می کنم به دیدن این فیلم قشنگ از مادر شهید .. 💔 💌 کانال شهید فاضل شیرالی ✓ https://eitaa.com/shahidfazelshirali
💌 کانال شهید فاضل شیرالی ✓ https://eitaa.com/shahidfazelshirali
دو عدد عشق در یک قاب ❤️ پ.ن : وقتی مادر شهید داره خاطرات پسرش رو با لهجه شیرین ماهشهری تعریف می کنه😍 💌 کانال شهید فاضل شیرالی ✓ https://eitaa.com/shahidfazelshirali
(سمت راست) و برادرش حمزه شیرالی 💌 کانال شهید فاضل شیرالی ✓ https://eitaa.com/shahidfazelshirali
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
خاطره از شهید فاضل شیرالی از زبان هم‌رزمان کم کم هوا داشت روشن میشد. با اینکه تمام شب را نخوابیده بود، بسیار سرحال و شاداب به نظر میرسید. به جلسه ای در قرارگاه کربلا که برای بررسی وضعیت عملیات کربلای ۵ و تصرف پاسگاه بوبیان تشکیل شده بود رفتیم. جانشین قرارگاه آقای حسن دانایی فر و سایر فرماندهان یگان های دیگر در جلسه حضور داشتند. در قرارگاه، بحث های زیادی درباره ادامه عملیات و تصرف پاسگاه بوبيان صورت گرفت، ادامه عملیات هم به تصرف پاسگاه بوبیان بستگی داشت؛ چون عراق در این منطقه سخت مقاومت میکرد و با تصرف بوبیان، ایران قادر بود به نقطهٔ مهمی در عملیات کربلای ۵ دست پیدا کند. با توجه به اینکه نیروهای پیاده نتوانسته بودند در روز قبل پاسگاه را به تصرف خود درآورند، برادر دانایی فر جانشین قرارگاه خواست که گردان زرهی ۷۲ محرم وارد عمل شود و پاسگاه بوبیان را تصرف کند. من به برادر دانایی فر گفتم: ورود تانک ها به منطقه غیر ممکن است؛ چون دو طرف جاده پوشیده از باتلاق است و اگر تانک ها وارد جاده منتهی به پاسگاه بوبیان شوند، بلافاصله هدف موشک های عراقی قرار میگیرند و بچه ها تار و مار می شوند. به رغم بحث هایی که صورت گرفت جلسه به راه حل مشخصی نرسید؛ چون با نیروی پیاده نمی شد پاسگاه را تصرف کرد و لازم بود که تانک ها هم وارد عمل شوند؛ ولی شرایط به گونه ای بود که استفاده از تانک ممکن نبود. برادر حسن دانایی فر به من گفت: شما باید همان دیشب به طرف پاسگاه حرکت می کردید و آنجا را تصرف می کردید؛ اما مثل اینکه میترسید ! من حاضرم با شما سوار تانک بشوم و به طرف بوبیان برویم ! سردار سرخیلی در پاسخ به دانایی فر گفت: ما از هیچ چیز نمی ترسیم ولی در جاده ای که دو طرف آن را باتلاق احاطه کرده، تانک نمی تواند حرکت کند. اگر من تانک ها را به طرف بوبیان به حرکت درآورم، ممکن است تلفات زیادی بدهیم ولی چاره ای جز عملیات نداشتیم و بنا به شرایط منطقه، باید این عملیات انجام میشد. راوی : سردار حمید سرخیلی 💌 کانال شهید فاضل شیرالی ✓ https://eitaa.com/shahidfazelshirali
خاطره از شهید فاضل شیرالی از زبان هم‌رزمان ما در منطقه شلمچه پشت خط دفاعی ایران بودیم و منتظر آمدن برادر حمید سرخیلی و بودیم. فاضل و برادر سرخیلی سوار بر موتور هوندا از قرارگاه باز میگشتند، وقتی آن دو با موتور از مقابل ما رد شدند، فاضل در حالی که دستش را بالا برده بود با خوشحالی رو به ما کرد و گفت: قبول شدم ! ما تعجب کردیم ! از حمید بن رشید پرسیدم: فاضل تو چی قبول شده ؟ امتحان گرفته اند؟ برنامه ای بوده؟ حمید گفت: خوب وقتی فرصت شد از او می پرسم. این آخرین دیدار ما با فاضل بود؛ چرا که او در ظهر همان روز به شهادت رسید. وقتی خبر شهادت فاضل را شنیدیم، تازه متوجه شدیم که منظور فاضل از قبول شدن چه بوده؛ منظورش این بود که امروز شهید می شود و در این خصوص شک نداشت؛ به همین دلیل با خوشحالی خبر شهادتش را پیشاپیش به ما داده بود. راوی : مکی دریس 💌 کانال شهید فاضل شیرالی ✓ https://eitaa.com/shahidfazelshirali
به نقل از برادر شهید : روز قبل از شهادتش بهم گفت من مثل آقا اباالفضل العباس و اربابم امام حسین علیهم‌السلام شهید میشم ! فردای اون روز بود که وقتی تو جنگ سرش رو از تانک آورده بود بیرون ، خمپاره ای منفجر شد و ترکشش اومد و سر رو قطع کرد و بدنش هم از تانک پرت شد بیرون و به درجه رفیع شهادت نائل شد. پ.ن : رفیق .. رفتی پیش ارباب دست ما رو هم بگیر و هوامونو داشته باش الان بیشتر از هر وقتی بهت نیاز دارم ... 😭😔💔🥀 💌 کانال شهید فاضل شیرالی ✓ https://eitaa.com/shahidfazelshirali
عاشق امام حسین بود و پای تمام امضا هاش هم می نوشت (انا حقیر خادم الحسین)؛ آرزوش بود و همیشه می گفت دوست دارم مثل اربابم شهید بشم و واقعا هم همین طور شد و مثل اربابش بدون سر پر کشید و رفت ..🥀😔 پ.ن : حاج فاضل ، تو که انقدر پیش آقا عزیزی ، یادت نره فردا که روز عاشوراست ، به اسم ، هممون رو پیش آقا شفاعت کنی هاااا حاج فاضل ببخشید این طور میگم ولی تقصیر خودته و همیشه گره گشایی کردی و بد عادت مون کردی که همیشه بیایم و دست به دامنت بشیم 😔 هوامونو داشته باش رفیق .. ✋😭💔 💌 کانال شهید فاضل شیرالی ✓ https://eitaa.com/shahidfazelshirali
دوست دارم اگر جنازه ام به دست شما رسید، پیکر بی جان مرا غریبانه تحویل گیرید و غریبانه تشییع کنید و غریبانه در بهشت معصومه قطعه ۳۱ به خاک بسپارید و روی سنگ قبرم چیزی ننویسید و اگر خواستید چیزی بنویسید فقط بنویسید “تنها پرکاهی تقدیم به پیشگاه حق تعالی “ حتما چنین کاری بکنید. کانال رسمی|👈🏻شهید احمد مکیان
خاطره از شهید فاضل شیرالی از زبان هم‌رزمان وقتی من و نتوانستیم دانایی فر، جانشین قرارگاه را قانع کنیم که به دلیل موقعیت نامناسب پاسگاه بوبیان، نمی توانیم برای تصرف آنجا از تانک استفاده کنیم، من و فاضل از جلسه قرارگاه خارج شدیم و به طرف تانکها حرکت کردیم. وقتی با فاضل پیش تانکها رسیدیم، بچه ها را جمع کردم و به آنها گفتم: با توجه به موقعیت پاسگاه بوبیان، وارد کردن تانک به این منطقه، مثل رفتن به قتلگاه است، ولی چاره ای نداریم؛ چون نتیجه این عملیات در این بخش به عهده ما گذاشته شده است. خدمه های تانک ها همه سوار تانک شدند و خود را برای حرکت آماده کردند؛ چون فاضل فرمانده گروهان مقداد بود، جلوتر از همه حرکت کرد. من هم سوار تانک فاضل شدم؛ ناگهان فاضل رو به من کرد و گفت: شما جانشین گردان زرهی هستید و نباید بیایید ! فاضل اجازه نداد که همراه او سوار تانک شوم. به ناچار از تانک فاضل پیاده شدم و سوار تانک دیگری شدم و پشت سر فاضل حرکت کردیم. اسحاق شیرولی پور توپچی تانک، شهید ناصر دریس راننده و شهید اسماعیل باورصاد گلوله گذار، از همراهان فاضل در تانک بودند. تانک فاضل جلوتر از همه، تانک برادر حمید سرخیلی تانک دوم و پشت سر او تانک حاج سعید صریحی قرار داشت. تانک ها به طرف پاسگاه بوبیان به راه افتادند. راوی : سردار حمید سرخیلی 💌 کانال شهید فاضل شیرالی ✓ https://eitaa.com/shahidfazelshirali
خاطره از شهید فاضل شیرالی از زبان هم‌رزمان وقتی به طرف پاسگاه بوبیان به راه افتادیم، درگیری شدیدی بین ما و نیروهای عراقی در گرفت. عراقی ها مانند باران بر روی سر ما آتش می ریختند و به شدت مقاومت می کردند. من در تانک هم توپچی بودم و هم مرتب تیراندازی میکردم و سعی میکردم تیرم خطا نرود و با شلیک هر گلوله بتوانم یک دشمن را به درک واصل کنم؛ در همین حین دیدم از تانکش پیاده شده و به طرف تانک ما می آید و بـا فریادهای بلند الله اکبر ، الله اکبر و یا حسین یا حسین، ما را تشویق می کرد و موجب دل گرمی ما می شد. راوی : سید محسن موسوی 💌 کانال شهید فاضل شیرالی ✓ https://eitaa.com/shahidfazelshirali
📣توجه توجه📣 سلام خدمت همه اعضای کانال شهید شیرالی دوستان عزیز و بزرگواری که در کانال هستن؛ اگر خاطره ای از شهید دارید ، نحوه آشنایی تون با شهید یا هر پل ارتباطی که با شهید داشتید و شهید دست گیری کرده تو زندگی تون یا هر اتفاق قشنگ و خوشگل دیگه ای که با ورود شهید به زندگی شخصی تون یا افراد نزدیک تون براتون یا براشون رقم خورده رو دوست دارید به اشتراک بزارید تا بقیه هم از وجود پر خیر و برکت این شهید با خبر بشن ، آیدی خودم رو این زیر میزارم تا در ارتباط باشیم و بتونیم به کمک هم یاد شهید رو زنده نگه داریم 😍🌹 @gharbav
خاطره از شهید فاضل شیرالی از زبان هم‌رزمان قبل از اینکه به طرف پاسگاه حرکت کنیم فاضل از تانکش خارج شد و برای کاری به عقب آمد؛ ما که میخواستیم به جلو برویم، سوار تانک ما شد و به طرف پاسگاه حرکت کردیم. درگیری شدیدی بین ما و دشمن بعثی در گرفت. دشمن دیوانه وار بر سر ما آتش می ریخت. فاضل روی تانک نشته بود و به طرف جلو حرکت میکردیم. او هیچ ترسی از دشمن نداشت، برادر اسحاق شیرولی پور هم در خاطراتش می گوید: من توپچی تانک فاضل بودم؛ وقتی آماده حرکت شدیم، فاضل به من گفت: قرآن بخوان ! مــن هـم آيه «وَأَعِدَوا لَهُم مَا اسْتَطَعْتُم مِن قُوَّهُ وَمِن رباطِ الخَيلِ تُرهبون به عدو اللهِ وَعَدُوكُم وَآخَرین من دونیم... را خواندم. برادر حسین سرخیلی هـم می گوید: وقتی با تانک در حال پیشروی به طرف پاسگاه بوبیان بودیم، تانک فاضل وارد جاده ای شد کـه بـه طرف پاسگاه می رفت. نیروهای پیاده هم در پناه تانـک هـا بـه حرکت درآمدند. در سرتاسر جاده پاسگاه از هر طرف تیر و گلوله سرازیر بود. ما قدم به قدم پیش میرفتیم تا اینکه .. این داستان ادامه دارد ... 💌 کانال شهید فاضل شیرالی ✓ https://eitaa.com/shahidfazelshirali
امشب دو تا خبر خیلی خیلیییی ویژه داریم .. ✌️😇
📣📢توجه توجههههههه 📢📣 سلام خدمت همه همراهان عزیز و گل قرار شد دو تا خبر داشته باشیم امشب که الآن وقتش رسیده که خدمت تون عرض کنم 😃 * خبر اول که مهمه و همت شما رو برا فراگیر کردنش می طلبه اینه که : با مشورت با دوستان و به پیشنهاد تعدادی از شما عزیزان ، پیج اینستاگرام با آیدی 👈@shahidfazelshirali👉 هم راه اندازی شد 😍 زحمت بکشید پیج رو فالو کنید و به دوستان تون هم معرفی کنید و استوری و شات و .. هم که دیگه خودتون اُستادید و لازم نیست چیزی بگم 😉 مقام معظم رهبری می فرمایند : زنده نگه داشتن یاد شهدا ، کمتر از شهادت نیست ..! پس زودتر بسم اللهِ‌ش رو بگید تا همه با شهید فاضل شیرالی آشنا بشن و مردم قهرمان ها و رفقای واقعی مون رو بشناسن که شهدا هستن و مثل قهرمان های خیالی و تو خالی خارجی ها امثال سوپرمن و مرد عنکبوتی و .. که وجود خارجی هم حتی ندارن ، نیستن و متوجه بشن که واقعا همیشه (شهدا) تو خوبی ها و سختی ها و .. کنارمون هستن ! و * خبر دوم هم که باز مهمه اینه که : یه جریانی راه انداختیم با شناخت رفیق واقعی با این تیتر که (رفیق واقعی اونیه که ...) و قرار بر اینه که با تعریف های کوتاه شما از یک رفیق واقعی ، این جریان رو پیش ببریم و تو صفحات اجتماعی مون گسترش بدیم تا کم کم رفیقامون رو طوری انتخاب کنیم که ارتباط ما رو با شهدا و اهل بیت گره بزنن و ما رو تو این مسیر هدایت کنن نه یوقت خدایی نکرده رفیق هایی رو انتخاب کنیم که ما رو بندازن تو جاده خاکی و از مسیر حق مون که تقرب به خداست جدا بشیم .. پس هر کس این جمله رو کامل کنه و برا بنده حقیر بفرسته که خصوصیت یه رفیق واقعی از دید ایشون چیه 🙌 ان شاء الله که برکت وجود شهید فاضل شیرالی رو تو زندگی هامون حس کنیم ، یه صلوات بفرستید و این دو تا کار رو انجام بدیم🌹 (اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم) . . دست به کار بشید و دیگه 😉😅 آیدی خادم الشهید : @gharbav
اولین پست در اینستاگرام بارگذاری شد 📲 💌 پیج اینستاگرام ✓@shahidfazelshirali 💌 کانال شهید فاضل شیرالی ✓ https://eitaa.com/shahidfazelshirali
اشعار بسیار زیبا در وصف که توسط یکی از عزیزان گرانقدر کانال سروده شده و فرستاده شده 😍🌹 پ.ن : واقعا این شعر روزمونو ساخت 🥰 منتظر ارسالی های شما عزیزان هستیم 🙌 💌 کانال شهید فاضل شیرالی ✓ https://eitaa.com/shahidfazelshirali
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شهید مهدی زین الدین : هر کس در شب جمعه شهدا را یاد کند، شهدا هم او را نزد حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام یاد می کنند ... پ.ن : شهید شب جمعه تشریف میبری زیارت اباعبدالله ، ما رو هم پیش ارباب یاد کن .. 💔 🥀 💌 کانال شهید فاضل شیرالی ✓ https://eitaa.com/shahidfazelshirali
تا اینکه در اثر مقاومت و شجاعت گروهان زرهی، مقداد پاسگاه بوبیان به تصرف دلاور مردان اسلام درآمد. تانک فاضل جلوتر بود و وقتی پاسگاه تصرف شد، بقیه تانک ها که پشت سر او بودند، رسیدند و نیروهای پیاده هم وارد پاسگاه شدند؛ بدین ترتیب پاسگاه به تصرف رزمندگان درآمد و فاضل از طرف پاسگاه، به طرف کانال پرورش ماهی حرکت کرد. تا کانال ماهی سه پل وجود داشت که باید از روی آنها عبور می کردیم. فاضل از همه جلوتر بود و شجاعانه و با سرعت به حرکت درآمده بود؛ طوری که می کرد و در دل دشمن رعب و وحشت عجیبی آنها از هر طرف پا به فرار می.گذاشتند نیروهای پیاده که شاهد این صحنه شجاعت و دلاوری بودند به وجد آمده و جانانه می جنگیدند. تانک فاضل با سرعت هر چه بیشتر به پیش میرفت به پل سوم کانال پرورش ماهی نزدیک میشدیم که یک لحظه متوجه شدم فاضل داره از ما فاصله می گیرد و هر لحظه این فاصله زیادتر میشد. فاضل را دیدم که دریچه تانک را باز کرد و در حالی که اسلحه در دست داشت و الله اکبر میگفت تا نیم تنه از دریچه تانک بیرون آمده بود. راوی : سید کریم صالحی 💌 کانال شهید فاضل شیرالی ✓ https://eitaa.com/shahidfazelshirali