💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸
﷽سبک بالان عاشق﷽
❇️#سیره_شهدا
🔴شهید مدافعحرم رضا ملائی
♻️ولایتمداری
🎈همسر شهید نقل میکنند: حاج رضا انقلاب اسلامی را یکی از معجزات بزرگ قرن میدانست و حفظ انقلاب را از اوجب واجبات میدانست. فردی ولایتمدار و گوش به حرف سخنان رهبری بود و همیشه میگفت ما باید مواضعمان را به وسیله سخنان رهبری مشخص کنیم.
🎈اگر نیازمندی را میدید، هر کاری که میتوانست و از دستش برمیآمد، انجام میداد. حاج رضا در طول این سالها، زهد و سادهزیستی را سرمشق زندگی خودش و فرزندانش قرار داده بود. هرکسی برای حل کار و یا مشکلی خانوادگی پیش ایشان میآمد، سریع اقدام میکرد.
🎂#بهمناسبت_سالروز_ولادت
🌟هدیه به روح مطهر شهید صلوات
🎊اَللهُمَّصَلِّعَلَىمُحمَّـدٍوآلمُحَمَّد🎊
╔═.🥀🍃.📿════╗
🆔️@sabokbalan_e_ashegh
╚════🥀.🍃.📿═╝
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸
﷽سبک بالان عاشق﷽
❇️#سیره_شهدا
🌕شهید مدافعحرم منصور عباسی
♻️محبّت به مادر
🌻مادر و پدرم عاشق هم بودند. پدرم در کارهای خانه خیلی به مادرم کمک میکرد. در خانه غذا درست میکرد و ظرف میشست. عموی من هم در دوران هشتسال دفاعمقدس شهید شده است؛
☘مادربزرگم که پیش از این هم مادر شهید بود، طبقهی بالای خانهی پدرم زندگی میکرد. صبح به صبح، پدرم میرفت بالا، برایش نان داغ میبرد. گاهی خَم میشد روی پای مادرش و پای مادربزرگم را میبوسید.
🌻پدرم دست همه را میگرفت. هر کسی به او بدی میکرد، میگفت:«اشکالی ندارد، شما خوب باشید». هرکسی زنگ میزد و میگفت:«آقای عباسی! گره به کارمان افتاده»، پدرم دستش را میگرفت و هر کمکی از دستش برمیآمد، انجام میداد.
☘پدر در فکرِ رفتن به سوریه نبود اما یک خواب باعث شد برود. خواب دیده بود که یک راه سبزیاست و همه دارند میروند که انتهایش به حرم حضرت زینب میرسد. آنجا دوستانش را که شهید شده بودند، دیده بود که به او گفته بودند "حاجمنصور جا نمانی"!
🎙راوے: فرزند شهید
🎁#بهمناسبت_سالروز_ولادت
🌟هدیه به روح مطهر شهید صلوات
🌿اللهُمَّصَلِّعَلَىمُحمَّـدٍوآلمُحَمَّد🌿
•┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈•
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸
﷽سبک بالان عاشق﷽
﷽
#سیره_شهدا🦋
✨پیشقدم در کارهای خیر
💛محرمعلی در انجام کار خیر همیشه پیشقدم بود. به جرئت میتوان گفت روزی نبود که ایشان مشکل چندنفر را حل نکند یا با تلفن و یا با ملاقات حضوری. حتی پیش میآمد که پیرمردها و پیرزنها و افراد مختلف به ملاقاتش در دفتر کارش میآمدند و ایشان با تمام وجودش سعی میکرد مشکل افراد را حل کند.
💚با اینکه از لحاظ سازمانی چنین وظیفهای نداشت ولی برای حلّ مشکل مردم تمام تلاشش را میکرد. از کارگریکردن برای خانهسازی افراد نیازمند گرفته تا تحت تکفّلگرفتن بچههای بیسرپرست و پرداخت هزینهی تحصیل یا کمک برای شروع کار و هر کار خیری که فکرش را بکنید.
❤️یتیمنواز بودنِ محرمعلی بسیار نمایان بود. مخصوصاً نسبت به فرزندان شهدا بسیار اهمیت میداد تا ذرهای از فقدان پدر برای فرزندان شهدا کاسته بشود. بعد از شهادت محرمعلی مشخص شد که سرپرستی چند یتیم را نیز برعهده داشته است.
🎙راوی: همسر شهید
#شهید_سردار_محرمعلی_مرادخانی
#سالروز_ولادت...🌿🌸🌺🌸🌿
╔═.🥀🍃.📿════╗
🆔️@sabokbalan_e_ashegh
╚════🥀.🍃.📿═╝
•┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈•
هدایت شده از دفاع مقدس
شهید الموسوی همرزم شهید باکری:
به سمیناری در مشهد دعوت شده بودیم.رفت وبرگشتمان با هواپيما بود.آنجا هم ما را به يك هتل۴ستاره بردندكه امکانات خوبی هم داشت.برای من كه مدت زيادی درمنطقه بودم،سفرلذتبخشی بود.چندروزی آنجا بوديم و برگشتيم
آقا مهدی،اولين حقوق سپاهش را گرفته بود.بما گفت: امروز همه مهمان من،میخواهم همه را جگر مهمان كنم
خيلی سرحال بود.همينطور كه مشغول خوردن بوديم،گفت:خُب،آقای الموسوی،تعريف كن ببينم،از سمينارچه خبر؟
من با آب و تاب گفتم:آقا مهدی،سمينار نگو، بگو دومينار! عجب سميناري بود.با هواپيما بردنمون ورفتيم هتل۴ستاره و . . .
تا اينها راگفتم،قيافهاش درهم رفت.حرفهايم كه تمام شد،همينطوركه سيخهادستش بود،گفت:آقای الموسوی اين سيخها رو میبينی؟روزقيامت اينهاروتوی بدنت فرو میكنن.شمامیتوانستی با اتوبوس بری،با اتوبوس هم برگردی
گفتم:من كه هواپيما نگرفتم،برامون گرفته بودن
سعی كردم خودم را تبرئه كنم،اما او باناراحتی گفت:شما یک انسان بالغ هستی،وقتی یک جایی رامیتونیم با اتوبوس بریم چرا ازپول ملت خرج کنیم؟وقتی میشه توهتل معمولی خوابید چرا بريم هتل۴ستاره؟
🌿 #سیره_شهدا ، الگوی عملی برای مردم و مسئولین
┄┅☫🇮🇷 کانال دفاع مقدس 🇮🇷☫┅┄
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸
﷽سبک بالان عاشق﷽
☀️#روزشمار_شهدایی_مدافعان_حرم
امروز ۲ مرداد ۱۴۰۳ مصادف با سالروز:
🦋ولادت شهید علی سعد
❇️#سیره_شهدا
🔵شهید مدافعحرم علی سعد
☔️همسر شهید نقل میکنند: علی بسیار روی حقالناس حساس بود. یک روز که پنچری ماشینش را گرفت، ۵۰تومان به صاحب مغازه بدهکار شد. زمانی که از سرکار آمد، گفت «من به یک نفر بدهکار هستم» به علی گفتم حالا چقدر بدهکاری هستی؟ گفت «۵۰ تومان» گفتم بزار آخرماه؛ گفت «شما میدونید من تا آخرِ ماه زنده هستم؟ اگر عمر من به دنیا نبود شما میتوانید این دین را ادا کنید؟»
☔️ما آن موقع کرج مستأجر بودیم؛ از کرج برای ادای قرض علیآقا به تهران (صادقیه) رفتیم. علی به جای اینکه ۵۰تومان بدهد، ۲۰۰تومان به صاحب مغازه داد. صاحب مغازه به علی گفت نیاز نبود با زن و بچه، این همه مسافت را بهخاطر ۵۰ تا تکتومانی طی کنید، کاشکی در صندوق صداقات میانداختید.
☔️حضور معنوی علی را بیشتر از همیشه احساس میکنم؛ واقعا احساس میکنم که کنار ماست و به ما کمک میکند و همواره دلتنگم برای لبخندی که هیچگاه حتی به هنگام رنج و سختی، از لبانش محو نشد.
🎁#بهمناسبت_سالروز_ولادت
🌟هدیه به روح مطهر شهید صلوات
🎊اَللهُمَّصَلِّعَلَىمُحمَّـدٍوآلمُحَمَّد🎊
╔═.🥀🍃.📿════╗
https://eitaa.com/shahidgholamhosseinakbari
◾️ #سیره_شهدا
🖤شهید مدافعحرم محمود رادمهر
▪️در مأموریتها همه رزمندگان چفیه میانداختند گردنشان الا محمود؛ یک شال سیاه داشت که همیشه گردنش بود، نه فقط محرم و صفر!
▪️یکبار از او خواستم تا علت شال سیاه انداختنش را برایم بگوید. گفت: مادرجان، ما عزادار امامحسین علیهالسلام هستیم! گفتم: الان که محرم وصفر نیست!
▪️گفت: مادرم، عزادار امامحسین علیهالسلام بودن محرم و صفر نمیخواهد! ما همیشه عزادار حسینیم...
🎙به روایت: مادر بزرگوار شهید
شهید#محمود_رادمهر🕊🌹
✨﷽ا✨
❤️ #سیره_شهدا
✍ بخشیدن همسر
🌟 از دستش خیلی ناراحت بودم. منتظر نشسته بودم تا برگردد. کلی حرف آماده کرده بودم، اما وقتی دیدمش زبانم بند آمد. مجید آمد و کنارم نشست و گفت: «میدونم ناراحتی. مسجد بودم. زیارت عاشورا خوندم و در سجدهی آخرش، از خدا خواستم بخاطر اینکه با خانمم بد حرف زدم منو ببخشه!»
🌹شهید مجید کاشفی
📙فرهنگ نامه شهدای سمنان،ج۸،ص۱۰۶
🔹 #سیره_شهدا
✨همیشه نمازهای شبش را با گریه میخواند، در مأموریت و پادگان هم که مسئول شب بود نماز شبش را میخواند، هیچ موقع ندیدم نماز شبش ترک شود، همیشه با وضو بود، به من هم میگفت داری دستت را میشوری وضو بگیر و همیشه با وضو باش، آب وضویش را خشک نمیکرد، در کمک کردن به دیگران هم نمونه بود، حتی اگر دستش خیلی خالی بود و به او رو میزدند نه نمیگفت.
💬به روایت همسر شهید
🌷شهید مسلم نصر
#شهدای_فارس
#سیره_شهدا
شب عملیات فتح المبین با گریه می گفت ،
یوسف فاطمه (س) !
من شرم دارم از روز قیامت ، که من سر به بدن داشته باشم و تو نه ، از تو خجالت می کشم که سر داشته باشم !
وصیت کرده بود در همان قبری دفنش کنند که خودش کنده بود
قبر را که باز کردند دیدند قبر کوچکتر از حد معمول است !
بدنش که برگشت راز این کوچک بودن قبر را فهمیدند ،
سر در بدن نداشت ،
ترکشهای خمپاره سر او را با خود برده بود....
#سردار_شهیدشیرعلی_سلطانی
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸
﷽سبک بالان عاشق﷽
﷽
#اندکیتفڪر⏰
دختر و پسر #مذهبی؛نسل سوم انقلاب،داعیه داره #فدایی رهبر!
از #شهدا میگویند ؛ تمام فکر و ذکرشان شده گشتن به دنبال #پل شهادت!
اما با سیره ی شهدا #فرسنگ ها فاصله دارند...
#دختری که تمام #خاطرات ، وصایا و زیروبم زندگی شهدا را از حفظ است ؛
اما وقتی خواستگاری اجازه ورود میخواهد، آنقدر از ملک و پول و ماشین و سرمایه می پرسد!
که #وصایا را از یاد میبرد ، #سیره_شهدا و #اشک های دویده به دنبال مادران منتظر را هم...
از یاد میبرد ک آن زمان ها ، زن هایی بودند که در زیرزمینی با کمترین امکانات حاصل عشقشان را؛
با #صبر و #هجران،بوی نم بزرگ میکردند تا همسرانشان آسوده خاطر بجنگند!
بدون #منت...
و #پسری که #عکس_شهدا زینت بخش در و دیوار اتاقش بود،
و هر #جمعه راهی #گلزار شهرش؛
به یکباره فراموش میکند که وعده ای داشته بین خودش و دوستان #شهیدش آنقدر به #ظاهر و زیبایی و مال و ثروت می اندیشد که از #باطن ماجرا غافل میشود!!
آنقدر سخت گیری میکند که فراموشش میشود که #اسوه اش ازدواج میکرده قربه الی الله...
نه قربه الی قد و بالای محبوب زمینی!
آن روزها اصلا اهمیتی نداشت،
زیبارو نباشی!
یا #پول نداشته باشی!
حتی دست و پایت جا مانده باشد در آن دورها...
مهم این بود که بخواهی با همسرت باشی،شانه به شانه، قدم ب قدم تا خود بهشت...
#با_هم_تا_بهشت
این روزها اما بوی گند #ادعا به قدری مشام ها را بی حس کرده که دیگر
اسم #ساده_زیستی شده زیاده روی و اسم تجمل ، #عرف....!!
اما خود دانی؛
میخواهی بدرقه ی راهت دعای عکس #زنده روی دیوار اتاقت باشد یا حرف مردم کوچه و بازار...
#زندگی_به_سبک_شهدا
#سیره_ائمه_معصومین
#بهخودمونبیاییم...)) 🚶♀
شهید حسین خرازی خیلی دوست داشتنی بود. در اوج آن هیبت حیدری همیشه لبخند به لب داشت.
ساده زیست و بیآلایش بود. فکرش را بکنید، فرمانده لشگر با دوچرخه موتوری به سپاه میآمد و آنجا با اتوبوس همراه بسیجیها به خوزستان میرفت.
#نعم_الرفیق_ما❤️
#سیره_شهدا
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄