eitaa logo
[شهیدجاویدالاثر غلامحسین اکبری]
1.4هزار دنبال‌کننده
19.3هزار عکس
16هزار ویدیو
87 فایل
🫀🌾#به یادشهید-جاویدالاثرغلامحسین اکبری🌾🫀 #خاطرات_شهدا 📚 #دلنوشته_ها 💌 #فیلم 🎬 #عکس 📸 ارتباط با ما 👈 @yadmanshohada_admin 💢کپی و نشر مطالب کانال جایز و بلامانع است💢 💚 با ذکر صلوات 💚
مشاهده در ایتا
دانلود
یک بار کنار سفره غذا🥘 با بچه ها نشسته بودیم که سید با خنده گفت: "من از اون آدمایی هستم که هر کی رو بیشتر دوست داشته باشم، میفرستمش جلوی گلوله💥 تا بشه. مثلا همین ! چون دوستش دارم میفرستمش جلوی گلوله😅 این را که گفت، یکی از بچه ها گفت: "ابوعلی خواب دیدم با هم از برگشتیم، توی فرودگاهیم🛩 و تو کت و شلوار پوشیدی که بری . منم برم قم!" سید یه دفعه زد زیر خنده و گفت: "من خواب دیدم دارم با میرم کربلا، احتمالا من رو توی کربلا جا گذاشته!"😄 بچه ها همه گفتند به به و تعبیر به شهادت کردند🕊 بعد سید با افسوس گفت: "خیالتون راحت! من اونقدر آنتی زدم که حالا حالا ها هستم! :) " بعد با خنده اضافه کرد: "ولی ابوعلی تو حتما پیکرت⚰ میره مشهد!" دستی به ریش هاش کشید و گفت: "اصلا نگران مراسما نباش!😉 برای محمود کریمے رو میاریم، سخنران آقای پناهیان خوبه⁉️بنر ها رو هم میدم داداشم محمد حسین بزنه. تو شو ما حسابی برات سنگ تموم میزاریم😁" من هم با خنده گفتم: "شهادت همه رو دیدم بعدا میرم" غذا که تمام شد با شوخی گفتم : "آقایون اگه سیر نشدید به ما چه غذا همین بود😅همه خندیدند و سفره را جمع کردیم راوی: شهید ابوعلی(مرتضی عطایی) شهید_مصطفی_صدرزاده شهید_مرتضی_عطایی https://eitaa.com/shahidgholamhosseinakbari
🕊بِسمِ ربّ شُّهدا🕊 امروز فضیلت زنده نگه‌ داشتن نام ، یاد و خاطـره شهیــدان کمتر از ؛ نیست. ✍امام خامنه ای مدّظله العٰالی 📷 زیارت نامه شهـــدا🌹 اَلْسّلام عَلیک یا اَنصارالحُسین(ع)..🥀 نثارروح مطهر ۵ اَلل‍ًهم صَلّ علیٰ مُحمّدٍوآل مُحمّدوَعجّل فَرَجَهُم بحقّ حضرت زینب(س)🥀 🤲 ─‌┅═‎✧❁°یافاطمةالزهــــرا°❁✧═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌
4.59M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎼صدای شهیدان زیباترین صوت ها ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
44.3M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
. چگونگی شهادت (سیدابراهیم) در روز تاسوعا💔 با حال خوب ببینید آه خدایِ من خدایِ شنوا و بینا خدایِ طبس خدایِ خدایِ سوسنگرد خدایِ اهواز خدایِ آبادان خدایِ خرمشهر خدای پاوه خدایِ سرپل ذهاب خدایِ مهران خدایِ بانه خدایِ سقز خدایِ پنجوین خدایِ فکه خدایِ طلاییه خدایِ ام‌الرصاص خدایِ بوارین خدایِ بصره خدایِ موصل خدایِ بیجی خدایِ بوکمال خدایِ خدایِ حمص خدایِ خدایِ رقه خدایِ درعا خدایِ پالمیرا خدایِ خان طومان خدایِ دیر العدس خدایِ و خدایِ خدایِ خدایِ آخ خدایِ و ما ادراکَ مالحلب !؟ خدایِ خدایِ خدایِ آه ! خدایِ ! خدایِ شهیدِ بد قول ! خدایِ آگاه‌تر از خودم به ناگفته‌هایِ درونم چون می‌بینی ، می‌شنوی ، می‌فهمی و می‌دانی گلایه‌ای ندارم و فقط تو را شکر ، ولاغیر جان گوارایِ وجودت برادر
🥀 شهدا ...  معشوقشان ...   معلمشان (ع)است... ...    درسشان است ...  سلاحشان است ...  تکیه گاهشان ست... ...    مقصدشان است 🕊 شهدا را یاد کنید با ذکر صلوات🌷
● ۲۶ سالش بود ولی یک پادگان را روی دست می‌چرخاند. به او می‌گفت: «لشکر تک نفره». مأموریتی نبود که حاج حسن به علی واگذار کند و «نمی‌توانم یا نمی‌شود» بشنود. اگر کسی گرفتاری در زندگی شخصی‌اش داشت، به پشتوانه خیریه‌ مشکلش را حل می‌کرد. بقیه می‌گفتند : «علی اگر پادگان نرود، کار پادگان لنگ است.» ● می‌گویند اسم در سرنوشت آدم‌ها تاثیر می‌گذارد. هم در آیات و روایات آمده است هم در روانشناسی جدید. ولی نمی‌دانم وقتی پدرش اسمش را علی می‌گذاشت فکر می‌کرد که سرنوشت پسرش مثل می‌شود یا نه؟ ● دو سه روزی از انفجار پادگان مدرس گذشت. هنوز خبری از پیکر علی نبود. بیشتر بدن‌ها تکه تکه شده و سوخته بودند. برای شناختن پیکر به آزمایش DNA متوسل شدند. پدر برای آزمایش رفته بود. همین که آستینش را بالا زد، یک نفر از معراج سررسید و گفت: «یک پا پیدا شده، ببینید این پای شماست.» پدر پای علی را شناخت. تنها قسمتی که از کل بدن پسرش مانده بود. آخر پای علی با بقیه فرق داشت. دو تا از انگشتهایش روی هم قرار گرفته بود. جمعه قبل که علی نماز (عج) می‌خواند، پدر چشمش به پای او افتاد. بعد از نماز گفت: «علی جان! اگر پایت داخل کفش اذیت می‌شود، با یک عمل جراحی ساده، درست می‌شود.» علی خندید گفت: «پدر جان این یک نشانه است. شما می‌توانید با این انگشت‌ها پیکر من را بعد از شناسایی کنید.» یک لحظه دل پدر لرزید و گفت: «درب شهادت بسته است.» جواب علی پدر را به فکر فرو برد: «مگر می‌شود درب شهادت بسته باشد؟! ما راه را گم کرده‌ایم.» 🕊🕊
﷽ | معمولی باشیم... آدم ها به دنیا نمی‌آیند که بمیرند! آدم ها حتی به دنیا نمی‌آیند که فقط زندگی کنند و صبح را به شب برسانند! می آیند که تغییر ایجاد کنند ، رشد کنند و رشد بدهند، ساخته بشوند و بسازند... اصلا انسان بودن به همین است... شبیه درخت بودن، سنگ بودن، چوب بودن و... که هر کدام اینچنین بودنشان نامشان را میسازد. شهدا به سادگی فقط انسان بودن. دقیق که بشویم آنها خاص و عجیب نیستند، ما هستیم که عجیب و غریب زندگی میکنیم!
. | معمولی باشیم... آدم ها به دنیا نمی‌آیند که بمیرند! آدم ها حتی به دنیا نمی‌آیند که فقط زندگی کنند و صبح را به شب برسانند! می آیند که تغییر ایجاد کنند ، رشد کنند و رشد بدهند، ساخته بشوند و بسازند... اصلا انسان بودن به همین است... شبیه درخت بودن، سنگ بودن، چوب بودن و... که هر کدام اینچنین بودنشان نامشان را میسازد. شهدا به سادگی فقط انسان بودن. دقیق که بشویم آنها خاص و عجیب نیستند، ما هستیم که عجیب و غریب زندگی میکنیم! چرا همه با تمام اختلاف عقیده و... شهدا را دوست دارند؟ چون شهدا، همان مَنی هستند که قرار است همه ما باشیم...انسان معمولی. شاید بخش زیادی از اجر شهدا، زندگی کردن بین ما عجیب و غریب هاست! وقتی که حرف هایمان را می‌شنیدند و رفتارهایمان می‌دیدند... مگر میشود خدا را شناخت اما برای او از مال و خانواده و جان و ابرو خرج نکرد؟! مگر این نیست که حتی در محاسبات مادی تلاش به اندازه وسعت هدف، بیشتر میشود؟! چه چیزی بزرگتر است از آرمان های الهی؟! بهت، تعجب، خشم و نهایتا غم و دلسوزی شاید همان حالت هایی باشد که شهدا وقتی زندگی کوچکمان را می‌دیدند، برایشان ایجاد میشد. اما با همه اینها نگاه آنها به ما یک نگاه از بالا به پایین نبود... شهدا به حساب خودشان فقط معمولی بودند حتی شاید نه آنقدر معمولی که به نظر خودشان باید باشند، برای همین ذکر دائمی مناجات هایشان شکایت از خود بود! اما ما اگر هم لحظه ای یا اندکی در مسیر وظیفه باشیم و تک روزی جهاد کنیم غرور و عجب و ... بیچاره مان میکند و نمی‌فهمیم که«آهای ما فقط کمی، فقط کمی معمولی بوده‌ایم! مگر درخت برای درخت بودن مغرور میشود؟!» خلاصه این شب و روزها که مهمان سفره سید الشهدا هستیم از آقا و شهدایشان بخواهیم که فقط معمولی باشیم!
از دفـــاع مــقــدس تا فــلــســطــیــن 🚩 شهادت اسماعیلی دیگر از جان به هر حال قرار است ڪه بشود... پس چه خوب است ڪه قربانـی بشود... 👈درست مثل های ایران و فلسطین که قربانی خدا شدن...💔 شهید اسماعیل دقایقی فرمانده جبهه مقاومت شهید اسماعیل هنیه رئیس دفتر سیاسی حماس 🥀پایان مسیر مقاومت، است... ┅═༅𖣔🩸𖣔༅═┅
حاج ابوذر روحی4_5872759309263180021.mp3
زمان: حجم: 14.24M
🇵🇸 غیرت ایرانی ما دیدن دارد نسل سلیمانی ما دیدن دارد در دل حیفا و تل آویو بزودی شور رجز خوانی ما دیدن دارد‌...
🔰مختصری از زندگینامه 🌹 روزی برای دفاع از حرم حضرت زینب(س) عازم سوریه میشود، بعد از دلاوری‌های بسیار سرانجام چند روز بعد از پانهادن در ۲۴سالگی، مدال را دریافت می‌کند. تروریست‌های داعشی که تاب دلاوری‌های این جوان را نداشتند، او را به اسارت گرفته و اربا اربا می‌کنند و در نهایت بعد از چندین ماه در مبادله‌ای بخش کوچکی از بدن را تحویل می‌دهند. 🌺🍃 در ۲۱ دی ماه سال ۹۴ به دست تروریست‌های تکفیری در خانطومان به قافله می‌پیوندد.  🕊🥀پیکر او حدود پنج ماه بعد در هفتم تیرماه ۱۳۹۵ از طریق آزمایش DNA شناسایی شد و به دست خانواده رسید.