eitaa logo
[شهیدجاویدالاثر غلامحسین اکبری]
1.3هزار دنبال‌کننده
14.2هزار عکس
11.2هزار ویدیو
60 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
ای برای ... می دانی سید ، دلم خیلی برایت تنگ شد.😭😭 حتی شاید بیشتر از حاج قاسم . اون روز ها ته ته ته دل مان خبر داشت که بالاخره یک روز صبح از خواب بیدار می شویم و خبر سردار مان را از تلویزیون خواهیم شنید. اما تو فرق داشتی. اینقدر به بودنت عادت کرده بودیم که حتی فکرش را هم نمی کردیم که یک روز صبح قرار است ما از خواب بیدار شویم و ما برای همیشه بیدار نشود😭😭. برای همین است که رفتن حاج قاسم را باور کردم ولی رفتن تو را نه😭😭. او زندگی اش حماسه بود و حماسی رفت. تو اما مظلوم بودی. مظلومانه هم رفتی😭😭 یک جای دور، خیلی دور ، در هوایی مه گرفته با خودت خلوت کردی تا مزد اخلاصت را بگیری. به دور از هیاهوی مقام و شلوغ کاری میز و صندلی ریاست. فکر ما را نکردی با معرفت؟ نگفتی بعد سال ها داریم از دیدن رئیس جمهورمان کیف می کنیم؟ تو شوق ما را وقتی کنار آقایمان می نشستی ندیدی؟ شعف صدای آقا را وقتی از شما تعریف می کرد نشنیدی؟😭😭 معرفت ات را شکر سید. ما را درگیر خودت کردی و خودت را رها از ما؟ واقعیت اش را بخواهی هنوز رفتنت را باور نمیکنم. هنوز منتظرم فردا در خبر ها بشنوم " ریاست محترم جمهور حجه الاسلام رئیسی در دیداری صمیمانه پای صحبت کارگران معدن فلان نقطه دور افتاده نشست" . . اما باید بپذیرم. سید و بی تکلف ما، از پیش ما رفته است. برای همیشه.😭😭 دلم برایت تنگ می شود سید😭😭😭😭😭😭😭. خیلی زیاد. برای لبخند مهربانت.😭😭😭😭😭 برای اضطرابی که در لحظه تنفیذ در چهره ات موج می زد که همان اضطراب دل ما را قرص کرد که کار به دست مرد خدا افتاده. دلم برای تقوایت در مناظره تنگ می شود.😭😭😭 آن جا که به تو گفتند سندرم پست بیقرار داری و تو جواب ندادی. چرا به آنها نگفتی سید؟ چرا نگفتی که پست بعدی ات معراجِ شهدای تبریز است؟ کاش جواب می دادی تا دلمان برای جواب ندادنت این همه تنگ نمی شد. وقتی نگرانی ات برای خوردن کارگران را تمسخر کردند، تو دنیای کوچک شان را به روی شان نیاوردی. مثل همیشه لبخند زدی و از کنارشان گذشتی . تو با خدا عهدی داشتی و خدا امروز عزیزت کرد. عزیز ایران.😭😭😭 بیش از این خسته ات نکنم سید جان. می دانم خسته ای. چند سال است درست نخوابیده ای. حالا دیگر استراحت کن. بی آن که نگران فردا باشی. برای ما هم دعا کن. دوری ات سخت است. ما سید خوش اخلاقِ صبور خودمان را می خواهیم اما چه کنیم که خدای ما هم خوش سلیقه است و تو را برای خودش خواسته. . سلام ما را به امام امت برسان. 🤲 اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج 🤲 💚 💙
📩 اگر شهید شدم؛ دستانم را از تابوت بیرون بگذارید تا مردم ببینند همراه خود چیزی نمی برم، چشمانم را باز بگذارید که بدانند کورکورانه شهید نشده ام. سلیمان عسگری ۱۹ ساله_ ۱۳۶۳_ ) ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ https://eitaa.com/shahidgholamhosseinakbari
هدایت شده از دفاع مقدس
پُشت کردند به دنیا ... و این آغازی شد برای رسیدن به حیاتی جاودان ... ... و متنعم به نعمت های پروردگار 🌴 براستی که آنان عاقبت بخیر شدند 💕 خوشا به حال آنان که با رفتند 🕊🕊
هدایت شده از دفاع مقدس
36.48M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
فرزندان ؛ پایانی جز در انتظار آنها نیست ... 👆🎥 // یاد و 🎞 مزین به تصاویر شهیدان گرانقدر ... و مظلوم و لشکر ویژه ۲۵ 🌷
| شهید سیدمرتضی آوینی | قرنهاست زمین انتظار مردانی اینچنین را میکِشد تا بیایند و کربلای ایران را عاشقانه بسازند و زمینه ساز ظهور باشند آن مردان آمدند و رفتند فقط من و تو ماندیم و از جریان چیزی نفهمیدیم! https://eitaa.com/shahidgholamhosseinakbari
💢 من نمیدانم آنها چگونه از این جگرگوشه هایشان دل کندند ....!!!! اصلا تا پدر نشوی نمیفهمی ...!!! . ▫️شهید سید حسین میررمضانی ▫️متولد ۱۳۴۳ فریدونکنار ۱۳۶۵ 🌷 . ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ https://eitaa.com/shahidgholamhosseinakbari
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
. حضرت مسلم برادرزاده امام علی (ع)، صاحب رأی و علم و شجاعت بوده و در مکه اقامت داشت. امام حسین ع او را به کوفه فرستاد. چندین هزار نفر با او بیعت نمودند، اما عبیدالله بن زیاد با وعده و تهدید آنان را متفرق کرد.مسلم تنها ماند و دستگیر شد ومسلم را به قصر ابن زیاد بردند. او هنگام ورود به قصر، سلام نکرد زیرا ابن زیاد را به رسمیت نمی‌‌شناخت. برخوردها و گفتگوهاى تندى میان این اسیر آزاده و حاکم سنگدل کوفه گذشت. هر چه ابن زیاد می‌‌گفت، مسلم جوابى کوبنده به او می‌‌داد. به ناچار ابن زیاد دستور داد او را بکشند. مسلم بن عقیل را به بالاى دارالاماره بردند، و در حالى که ذکر و تکبیر می‌‌گفت و بر خاندان پیامبر درود می‌‌فرستاد، سر از بدنش جدا کردند و پیکرش را به زیر افکندند. خداوند لعنتشون کنه 😭😭 شهادت او در روز عرفه، نهم ذی الحجه سال شصت هجرى بود. انالله واناالیه راجعون # . .
هدایت شده از ♡ ℒℴνℯ ♡
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
. حضرت مسلم برادرزاده امام علی (ع)، صاحب رأی و علم و شجاعت بوده و در مکه اقامت داشت. امام حسین ع او را به کوفه فرستاد. چندین هزار نفر با او بیعت نمودند، اما عبیدالله بن زیاد با وعده و تهدید آنان را متفرق کرد.مسلم تنها ماند و دستگیر شد ومسلم را به قصر ابن زیاد بردند. او هنگام ورود به قصر، سلام نکرد زیرا ابن زیاد را به رسمیت نمی‌‌شناخت. برخوردها و گفتگوهاى تندى میان این اسیر آزاده و حاکم سنگدل کوفه گذشت. هر چه ابن زیاد می‌‌گفت، مسلم جوابى کوبنده به او می‌‌داد. به ناچار ابن زیاد دستور داد او را بکشند. مسلم بن عقیل را به بالاى دارالاماره بردند، و در حالى که ذکر و تکبیر می‌‌گفت و بر خاندان پیامبر درود می‌‌فرستاد، سر از بدنش جدا کردند و پیکرش را به زیر افکندند. خداوند لعنتشون کنه 😭😭 شهادت او در روز عرفه، نهم ذی الحجه سال شصت هجرى بود. انالله واناالیه راجعون # . .
● در وصيتنامه‌اش به همه تأكيد كرده است كه پشتيبان ولايت باشيد و از خط ولايت فاصله نگيريد. ● ايشان آرام و قرار نداشت و آن‌قدر از شهادتش مطمئن بود كه مي‌گفت در نماز شبت هر چي از خدا بخواهي، مي‌دهد. به خدا اطمینان داشت از ته دل شهادت می خواست با این که نه جنگی بود و نه به ظاهر شرایطی. برای باورش برنامه‌ریزی می‌کرد. ● می‌گفت را فقط برای خودش نمی‌خواهد، می‌خواهد شفیع ما باشد. ابراز محبت برایش مهم بود. هرشب بچه‌ها را می‌بوسید و می‌گفت: دوست‌تان دارم. پسرها هم باید می‌گفتند دوستت داریم تا دست از سرشان بردارد. نقل از محترمه شهید ‎‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ ╭┅─────────┅╮ https://eitaa.com/shahidgholamhosseinakbari ╰┅─────────┅╯
🏴🚩 ❤️ 💚چهارمین‌ پیشوای‌شیعیان ❤️زین‌العابدین 💚 سلام‌الله‌علیه ❤️رابه‌ پیشگاه 💚 عجل‌الله‌‌تعالی‌فرجه ❤️وهمه‌‌شیعیانشان 💚تسلیت‌عرض‌می‌نماییم 🏴🚩 ┄┅┅┅┅❁🖤❁┅
🕊بِسمِ ربّ شُّهدا🕊 امروز فضیلت زنده نگه‌ داشتن نام ، یاد و خاطـره شهیــدان کمتر از ؛ نیست. ✍امام خامنه ای مدّظله العٰالی 📷 زیارت نامه شهـــدا🌹 اَلْسّلام عَلیک یا اَنصارالحُسین(ع)..🥀 نثارروح مطهر ۵ اَلل‍ًهم صَلّ علیٰ مُحمّدٍوآل مُحمّدوَعجّل فَرَجَهُم بحقّ حضرت زینب(س)🥀 🤲 ─‌┅═‎✧❁°یافاطمةالزهــــرا°❁✧═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌
این عکس یکی از زیبا ترین عکسهای دوران دفاع مقدس است. معروف به عکس دو برادری. شش بزرگوار حاضر در عکس فوق هریک از عزیزان ایستاده با نفری که جلویش نشسته برادر هستند و جالب اینکه ۵ نفر از عزیزان حاضر در عکس به افتخار نائل شده اند. از سمت راست ایستاده 🌹 و نشسته برادرش 🌹. وسط ایستاده رزمنده و و نشسته برادرش 🌹. سمت چپ ایستاده 🌹 و نشسته، برادرش 🌹. _در این عکس استثنایی  برادران بزرگتر ایستاده اند و برادران کوچکترجلوی پای انها نشسته اند که خود نشانه اخلاق نیکوی این عزیزان و احترام به برادر بزرگتر است آری شهدا در همه چیز برای نسلهای بعدی الگو و نمونه بودند . یادشان تا ابد پایدار و راهشان پر رهرو باد. مدیون خانواده شهداییم ... https://eitaa.com/shahidgholamhosseinakbari
یک بار کنار سفره غذا🥘 با بچه ها نشسته بودیم که سید با خنده گفت: "من از اون آدمایی هستم که هر کی رو بیشتر دوست داشته باشم، میفرستمش جلوی گلوله💥 تا بشه. مثلا همین ! چون دوستش دارم میفرستمش جلوی گلوله😅 این را که گفت، یکی از بچه ها گفت: "ابوعلی خواب دیدم با هم از برگشتیم، توی فرودگاهیم🛩 و تو کت و شلوار پوشیدی که بری . منم برم قم!" سید یه دفعه زد زیر خنده و گفت: "من خواب دیدم دارم با میرم کربلا، احتمالا من رو توی کربلا جا گذاشته!"😄 بچه ها همه گفتند به به و تعبیر به شهادت کردند🕊 بعد سید با افسوس گفت: "خیالتون راحت! من اونقدر آنتی زدم که حالا حالا ها هستم! :) " بعد با خنده اضافه کرد: "ولی ابوعلی تو حتما پیکرت⚰ میره مشهد!" دستی به ریش هاش کشید و گفت: "اصلا نگران مراسما نباش!😉 برای محمود کریمے رو میاریم، سخنران آقای پناهیان خوبه⁉️بنر ها رو هم میدم داداشم محمد حسین بزنه. تو شو ما حسابی برات سنگ تموم میزاریم😁" من هم با خنده گفتم: "شهادت همه رو دیدم بعدا میرم" غذا که تمام شد با شوخی گفتم : "آقایون اگه سیر نشدید به ما چه غذا همین بود😅همه خندیدند و سفره را جمع کردیم راوی: شهید ابوعلی(مرتضی عطایی) شهید_مصطفی_صدرزاده شهید_مرتضی_عطایی https://eitaa.com/shahidgholamhosseinakbari
🕊بِسمِ ربّ شُّهدا🕊 امروز فضیلت زنده نگه‌ داشتن نام ، یاد و خاطـره شهیــدان کمتر از ؛ نیست. ✍امام خامنه ای مدّظله العٰالی 📷 زیارت نامه شهـــدا🌹 اَلْسّلام عَلیک یا اَنصارالحُسین(ع)..🥀 نثارروح مطهر ۵ اَلل‍ًهم صَلّ علیٰ مُحمّدٍوآل مُحمّدوَعجّل فَرَجَهُم بحقّ حضرت زینب(س)🥀 🤲 ─‌┅═‎✧❁°یافاطمةالزهــــرا°❁✧═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌
44.3M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
. چگونگی شهادت (سیدابراهیم) در روز تاسوعا💔 با حال خوب ببینید آه خدایِ من خدایِ شنوا و بینا خدایِ طبس خدایِ خدایِ سوسنگرد خدایِ اهواز خدایِ آبادان خدایِ خرمشهر خدای پاوه خدایِ سرپل ذهاب خدایِ مهران خدایِ بانه خدایِ سقز خدایِ پنجوین خدایِ فکه خدایِ طلاییه خدایِ ام‌الرصاص خدایِ بوارین خدایِ بصره خدایِ موصل خدایِ بیجی خدایِ بوکمال خدایِ خدایِ حمص خدایِ خدایِ رقه خدایِ درعا خدایِ پالمیرا خدایِ خان طومان خدایِ دیر العدس خدایِ و خدایِ خدایِ خدایِ آخ خدایِ و ما ادراکَ مالحلب !؟ خدایِ خدایِ خدایِ آه ! خدایِ ! خدایِ شهیدِ بد قول ! خدایِ آگاه‌تر از خودم به ناگفته‌هایِ درونم چون می‌بینی ، می‌شنوی ، می‌فهمی و می‌دانی گلایه‌ای ندارم و فقط تو را شکر ، ولاغیر جان گوارایِ وجودت برادر
🥀 شهدا ...  معشوقشان ...   معلمشان (ع)است... ...    درسشان است ...  سلاحشان است ...  تکیه گاهشان ست... ...    مقصدشان است 🕊 شهدا را یاد کنید با ذکر صلوات🌷
● ۲۶ سالش بود ولی یک پادگان را روی دست می‌چرخاند. به او می‌گفت: «لشکر تک نفره». مأموریتی نبود که حاج حسن به علی واگذار کند و «نمی‌توانم یا نمی‌شود» بشنود. اگر کسی گرفتاری در زندگی شخصی‌اش داشت، به پشتوانه خیریه‌ مشکلش را حل می‌کرد. بقیه می‌گفتند : «علی اگر پادگان نرود، کار پادگان لنگ است.» ● می‌گویند اسم در سرنوشت آدم‌ها تاثیر می‌گذارد. هم در آیات و روایات آمده است هم در روانشناسی جدید. ولی نمی‌دانم وقتی پدرش اسمش را علی می‌گذاشت فکر می‌کرد که سرنوشت پسرش مثل می‌شود یا نه؟ ● دو سه روزی از انفجار پادگان مدرس گذشت. هنوز خبری از پیکر علی نبود. بیشتر بدن‌ها تکه تکه شده و سوخته بودند. برای شناختن پیکر به آزمایش DNA متوسل شدند. پدر برای آزمایش رفته بود. همین که آستینش را بالا زد، یک نفر از معراج سررسید و گفت: «یک پا پیدا شده، ببینید این پای شماست.» پدر پای علی را شناخت. تنها قسمتی که از کل بدن پسرش مانده بود. آخر پای علی با بقیه فرق داشت. دو تا از انگشتهایش روی هم قرار گرفته بود. جمعه قبل که علی نماز (عج) می‌خواند، پدر چشمش به پای او افتاد. بعد از نماز گفت: «علی جان! اگر پایت داخل کفش اذیت می‌شود، با یک عمل جراحی ساده، درست می‌شود.» علی خندید گفت: «پدر جان این یک نشانه است. شما می‌توانید با این انگشت‌ها پیکر من را بعد از شناسایی کنید.» یک لحظه دل پدر لرزید و گفت: «درب شهادت بسته است.» جواب علی پدر را به فکر فرو برد: «مگر می‌شود درب شهادت بسته باشد؟! ما راه را گم کرده‌ایم.» 🕊🕊
﷽ | معمولی باشیم... آدم ها به دنیا نمی‌آیند که بمیرند! آدم ها حتی به دنیا نمی‌آیند که فقط زندگی کنند و صبح را به شب برسانند! می آیند که تغییر ایجاد کنند ، رشد کنند و رشد بدهند، ساخته بشوند و بسازند... اصلا انسان بودن به همین است... شبیه درخت بودن، سنگ بودن، چوب بودن و... که هر کدام اینچنین بودنشان نامشان را میسازد. شهدا به سادگی فقط انسان بودن. دقیق که بشویم آنها خاص و عجیب نیستند، ما هستیم که عجیب و غریب زندگی میکنیم!
. | معمولی باشیم... آدم ها به دنیا نمی‌آیند که بمیرند! آدم ها حتی به دنیا نمی‌آیند که فقط زندگی کنند و صبح را به شب برسانند! می آیند که تغییر ایجاد کنند ، رشد کنند و رشد بدهند، ساخته بشوند و بسازند... اصلا انسان بودن به همین است... شبیه درخت بودن، سنگ بودن، چوب بودن و... که هر کدام اینچنین بودنشان نامشان را میسازد. شهدا به سادگی فقط انسان بودن. دقیق که بشویم آنها خاص و عجیب نیستند، ما هستیم که عجیب و غریب زندگی میکنیم! چرا همه با تمام اختلاف عقیده و... شهدا را دوست دارند؟ چون شهدا، همان مَنی هستند که قرار است همه ما باشیم...انسان معمولی. شاید بخش زیادی از اجر شهدا، زندگی کردن بین ما عجیب و غریب هاست! وقتی که حرف هایمان را می‌شنیدند و رفتارهایمان می‌دیدند... مگر میشود خدا را شناخت اما برای او از مال و خانواده و جان و ابرو خرج نکرد؟! مگر این نیست که حتی در محاسبات مادی تلاش به اندازه وسعت هدف، بیشتر میشود؟! چه چیزی بزرگتر است از آرمان های الهی؟! بهت، تعجب، خشم و نهایتا غم و دلسوزی شاید همان حالت هایی باشد که شهدا وقتی زندگی کوچکمان را می‌دیدند، برایشان ایجاد میشد. اما با همه اینها نگاه آنها به ما یک نگاه از بالا به پایین نبود... شهدا به حساب خودشان فقط معمولی بودند حتی شاید نه آنقدر معمولی که به نظر خودشان باید باشند، برای همین ذکر دائمی مناجات هایشان شکایت از خود بود! اما ما اگر هم لحظه ای یا اندکی در مسیر وظیفه باشیم و تک روزی جهاد کنیم غرور و عجب و ... بیچاره مان میکند و نمی‌فهمیم که«آهای ما فقط کمی، فقط کمی معمولی بوده‌ایم! مگر درخت برای درخت بودن مغرور میشود؟!» خلاصه این شب و روزها که مهمان سفره سید الشهدا هستیم از آقا و شهدایشان بخواهیم که فقط معمولی باشیم!
از دفـــاع مــقــدس تا فــلــســطــیــن 🚩 شهادت اسماعیلی دیگر از جان به هر حال قرار است ڪه بشود... پس چه خوب است ڪه قربانـی بشود... 👈درست مثل های ایران و فلسطین که قربانی خدا شدن...💔 شهید اسماعیل دقایقی فرمانده جبهه مقاومت شهید اسماعیل هنیه رئیس دفتر سیاسی حماس 🥀پایان مسیر مقاومت، است... ┅═༅𖣔🩸𖣔༅═┅
4_5872759309263180021.mp3
14.24M
🇵🇸 غیرت ایرانی ما دیدن دارد نسل سلیمانی ما دیدن دارد در دل حیفا و تل آویو بزودی شور رجز خوانی ما دیدن دارد‌...
🔰مختصری از زندگینامه 🌹 روزی برای دفاع از حرم حضرت زینب(س) عازم سوریه میشود، بعد از دلاوری‌های بسیار سرانجام چند روز بعد از پانهادن در ۲۴سالگی، مدال را دریافت می‌کند. تروریست‌های داعشی که تاب دلاوری‌های این جوان را نداشتند، او را به اسارت گرفته و اربا اربا می‌کنند و در نهایت بعد از چندین ماه در مبادله‌ای بخش کوچکی از بدن را تحویل می‌دهند. 🌺🍃 در ۲۱ دی ماه سال ۹۴ به دست تروریست‌های تکفیری در خانطومان به قافله می‌پیوندد.  🕊🥀پیکر او حدود پنج ماه بعد در هفتم تیرماه ۱۳۹۵ از طریق آزمایش DNA شناسایی شد و به دست خانواده رسید.