✍آمد به خط فاطميون سر بزند شب که شد گفتيم لابد ميرود يک جايی دور از هياهوی رزمنده ها استراحت کند ، کفش هايش را گذاشت زير سرش گوشه اتاق دراز کشيد ، خودمان خجالت کشيديم اتاق را خلوت کرديم که چند ساعت استراحت کند
#سردار_سلیمانی
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
🇮🇷ڪلیڪ ڪنی شهـید میشی😅👇🇮🇷
http://eitaa.com/joinchat/4274126848C1c9c736147
ناگهان باز دلم یاد تو افتاد شکست
#سردار_سلیمانی
#شبتون_آروم_با_یاد_شهدا
ما را به دوستان خود معرفی کنید 👌
🕊👈لینڪ کـانـال❤شهیــدگمنـام❤
http://eitaa.com/joinchat/4274126848C1c9c736147
3.51M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#شهید_همت
حکومت کننده بر جان ها
🌷به مناسبت ١٧ اسفند سالروز شهادت حاج محمد ابراهیم همّت
🌹همت از زبان #سردار_سلیمانی🌹
-----------------------------------------------------
🇮🇷ڪلیڪ ڪنی شهـید میشی😅👇🇮🇷
http://eitaa.com/joinchat/4274126848C1c9c736147
ناگهان باز دلم یاد تو افتاد
شکست
#سردار_سلیمانی
🌷ڪانال شهـیدگمنـام🕊👇
@shahidgomnam
بهار بوی گل سرخ با خود آورده است
که یادمان نرود زنده است یاد شهید
#سردار_سلیمانی ...
🌷ڪانال شهـیدگمنـام🕊👇
@shahidgomnam
1.17M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥به یاد حاج قاسم عزیز
✍عمر ما میگذره، تموم میشه، به سرعت هم تموم میشه; رئیس جمهور عالم هم باشیم میمیریم؛اما انتخاب راه درست خیلی مهمه...
#سردار_سلیمانی
#سردار_دلها🥀
✍️ #رمان_تنها_میان_داعش
#قسمت_بیست_و_دوم
💠 به محض فرود هلیکوپترها، عباس از پلههای ایوان پایین رفت و تمام طول حیاط را دوید تا زودتر #آب را به یوسف برساند.
به چند دقیقه نرسید که عباس و عمو درحالیکه تنها یک بطری آب و بستهای آذوقه سهمشان شده بود، برگشتند و همین چند دقیقه برای ما یک عمر گذشت.
💠 هنوز عباس پای ایوان نرسیده، زنعمو بطری را از دستش قاپید و با حلیه به داخل اتاق دویدند.
من و دخترعموها مات این سهم اندک مانده بودیم و زینب ناباورانه پرسید :«همین؟» عمو بسته را لب ایوان گذاشت و با جانی که به حنجرهاش برگشته بود، جواب داد :«باید به همه برسه!»
💠 انگار هول حال یوسف جان عباس را گرفته بود که پیکرش را روی پله ایوان رها کرد و زهرا با ناامیدی دنبال حرف زینب را گرفت :«خب اینکه به اندازه #افطار امشب هم نمیشه!»
عمو لبخندی زد و با صبوری پاسخ داد :«انشاءالله بازم میان.» و عباس یال و کوپال لشگر #داعش را به چشم دیده بود که جواب خوشبینی عمو را با نگرانی داد :«این حرومزادهها انقدر تجهیزات از پادگانهای #موصل و #تکریت جمع کردن که امروزم خدا رحم کرد هلیکوپترها سالم نشستن!»
💠 عمو کنار عباس روی پله نشست و با تعجب پرسید :«با این وضع، #ایرانیها چطور جرأت کردن با هلیکوپتر بیان اینجا؟» و عباس هنوز باورش نمیشد که با هیجان جواب داد :«اونی که بهش میگفتن #حاج_قاسم و همه دورش بودن، یکی از فرماندههای #سپاه ایرانه. من که نمیشناختمش ولی بچهها میگفتن #سردار_سلیمانیِ!»
لبخند معناداری صورت عمو را پُر کرد و رو به ما دخترها مژده داد :«#رهبر ایران فرماندههاشو برای کمک به ما فرستاده #آمرلی!» تا آن لحظه نام #قاسم_سلیمانی را نشنیده بودم و باورم نمیشد ایرانیها به خاطر ما خطر کرده و با پرواز بر فراز جهنم داعش خود را به ما رساندهاند که از عباس پرسیدم :«برامون اسلحه اوردن؟»
💠 حال عباس هنوز از #خمپارهای که دیشب ممکن بود جان ما را بگیرد، خراب بود که با نگاه نگرانش به محل اصابت خمپاره در حیاط خیره شد و پاسخ داد :«نمیدونم چی اوردن، ولی وقتی با پای خودشون میان تو #محاصره داعش حتماً یه نقشهای دارن!»
حیدر هم امروز وعده آغاز #عملیاتی را داده بود، شاید فرماندهان ایرانی برای همین راهی آمرلی شده بودند و خواستم از عباس بپرسم که خبر آوردند حاج قاسم میخواهد با #مدافعان آمرلی صحبت کند.
💠 عباس با تمام خستگی رفت و ما نمیدانستیم کلام این فرمانده ایرانی #معجزه میکند که ساعتی بعد با دو نفر از رزمندگان و چند لوله و یک جعبه ابزار برگشت، اجازه تویوتای عمو را گرفت و روی بار تویوتا لولهها را سر هم کردند.
غریبهها که رفتند، بیرون آمدم، عباس در برابر نگاه پرسشگرم دستی به لولهها زد و با لحنی که حالا قدرت گرفته بود، رجز خواند :«این خمپاره اندازه! داعشیها از هرجا خواستن شهر رو بزنن، ماشین رو میبریم همون سمت و با #خمپاره میکوبیمشون!»
💠 سپس از بار تویوتا پایین پرید، چند قدمی به سمتم آمد و مقابل ایوان که رسید با #رشادتی عجیب وعده داد :«از هیچی نترس خواهرجون! مرگ داعش نزدیک شده، فقط #دعا کن!»
احساس کردم حاج قاسم در همین یک ساعت در سینه برادرم قلبی پولادین کاشته که دیگر از ساز و برگ داعش نمیترسید و برایشان خط و نشان هم میکشید، ولی دل من هنوز از #وحشت داعش و کابوس عدنان میلرزید و میترسیدم از روزی که سر عباسم را بریده ببینم.
💠 بیش از یک ماه از محاصره گذشت، هر شب با دهها خمپاره و راکتی که روی سر شهر خراب میشد از خواب میپریدیم و هر روز غرّش گلولههای تانک را میشنیدیم که به قصد حمله به شهر، خاکریز #رزمندگان را میکوبید، اما دلمان به حضور حاج قاسم گرم بود که به نشانه #مقاومت بر بام همه خانهها پرچمهای سبز و سرخ #یاحسین نصب کرده بودیم.
حتی بر فراز گنبد سفید مقام #امام_حسن (علیهالسلام) پرچم سرخ #یا_قمر_بنی_هاشم افراشته شده بود و من دوباره به نیت حیدر به زیارت مقام آمده بودم.
💠 حاج قاسم به مدافعان رمز مقاومت را گفته بود اما من هنوز راز تحمل #دلتنگی حیدر را نمیدانستم که دلم از دوریاش زیر و رو شده بود.
تنها پناهم کنج همین مقام بود، جایی که عصر روز عقدمان برای اولین بار دستم را گرفت و من از حرارت لمس #احساسش گرما گرفتم و حالا از داغ دوریاش هر لحظه میسوختم.
💠 چشمان #محجوب و خندههای خجالتیاش خوب به یادم مانده و چشمم به هوای حضورش بیصدا میبارید که نیت کردم اگر حیدر سالم برگردد و خدا فرزندی به ما ببخشد، نامش را #حسن بگذاریم.
ساعتی به #افطار مانده، از دامن امن امام دل کَندم و بیرون آمدم که حس کردم قدرتی مرا بر زمین کوبید...
ادامه دارد....
💔
گفتی: "به تو گر بگذرم از شوق بمیری..."
قربان سرت!
بگذر و بگذار بمیرم
#ما_ملت_امام_حسینیم
#شهید_حاج_قاسم_سلیمانی
#سردار_سلیمانی
#قاسم_هنوز_زنده_ست
#شهید_سپهبد_قاسم_سلیمانی
-----------------------------------------------------------
🇮🇷ڪلیڪ ڪنی شهـید میشی👇😅🇮🇷
http://eitaa.com/joinchat/4274126848C1c9c736147
14.19M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹 #ببینید | نماهنگ «دیدم؛ دست سردار زمین افتاد…»
🎙 حسین خلجی
#ما_ملت_امام_حسینیم
#اربعین
#سردار_سلیمانی
#وفاء_للحسین_علیه_السلام
#سدرةالمنتهی
4.15M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💔خوش اومدی مسافر من💔
دلم گرفته،بازم چشام بارونیه،وای،وای،وای
خبرآوردن بازم تو شهرمهمونیه،وای،وای،وای
شهید گمنام سلام، خوش اومدی،
مسافر من، خسته نباشی پهلون
شهید گمنام سلام، پرستوی مهاجر من،
صفا دادی به شهرمون
وقتی رسیدی همه جا، بوی خوشخدا پیچید،
تو مگه کجا بودی؟
وقتی رسیدی کوچهها، نسیم کربلا رسید،
تو مگه کجا بودی؟
وقتی رسیدی همه جا،عطر گل نرگس اومد،
مگه با آقا بودی؟
وقتی رسیدی همه اشکا مثل زهرا(س)
میچکید، تو مگه کجا بودی؟
#امنیت
#فرزند_آوری
#جهاد_تبیین
#انتقام_سخت
#دشمن_شناسی
#سردار_سلیمانی
#زن_عفت_افتخار
#امنیت_اتفاقی_نیست
#شکست_پروژه_تجزیهطلبی_ایران
🕊🌴💐❣🇮🇷❣💐🌴🕊
یاران شهید دیدار تازه کردند♥️😭
#سردار_حاجی_زاده
#سردار_باقری
#سردار_سلیمانی
-----------------------------------------------------
🇮🇷ڪلیڪ ڪنی شهـید میشی👇🇮🇷
🥀 @shahidgomnam 🥀