eitaa logo
محفل شهدا
49 دنبال‌کننده
995 عکس
204 ویدیو
13 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷 💠خاطره ای به نقل از حجت الاسلام و المسلمین مجتبی صداقت 🔹 اول بود.اومد هیئت با هم گریه کردیم😭 و سینه زدیم.بعد مراسم گفت: برنامه هیئت انصار ولایت برای دوم چیه؟ گفتم: مگه نمی دونی! هرسال صبح شهادت🏴 فلان جا و شام شهادت خونه هستیم. 🔸گفت: میدونم. برنامه خونه حاج حسن هم خیلی با حاله ⚡️اما برنامه صبح رو نمیتونید تغییر بدید⁉️گفتم: باز چی تو سرته🗯؟میخای چه کنی اینقدر می پرسی؟گفت: تو این منطقه ✓صفاییه و ✓کوی دانشگاه روز (س) انگار هیچ خبری نیست😔.حیفه مردم حال و هوای فاطمیه رو نفهمند و نچشند⭕️. 🔹صد تا دلیل دیگه هم آورد که همشون هم منطقی بود👌.بهش گفتم حرفات درسته اما بعید میدونم بشه رو تغییر داد.گفت اشکالی نداره اما ما ان شاء الله استارت✅ کار رو میزنیم بقیه کارها هم خود درستش میکنه؛اینجوری دانشگاه یزد هم از غربت در میان😊 🔸تو یک شور و حالی بود که نمیشه وصفش کرد.دسته اون سال به هر زحمتی بود شکل گرفت.چند روز نخوابیده بود. چشاش کاسه خون بود هم از بی خوابی هم از شدت گریه😭 🔹الان اون عزا افتخار منطقه صفاییه و کوی دانشگاهه؛آدم که داشته باشه کارهاش میشه خیرات و برکات برای دیگران☺️. 🌹🍃🌹🍃 @shahidhadi598
محفل شهدا
#دیوانه میشدم وقتی میخواند. دل پاکی داشت و اشک روان. در #روضه حرف های دلی میزد. قسمت هایی از #مقتل
🌷🌷 ✍ به روایتی از دوستان شهید : 🔷 رسیدیم کربلا رفتیم حرم حضرت عباس ، سینه زنی و توسل و دعا ... راه افتادیم سمت حرم امام حسین اونجا هم به همین شکل، بلکه بیشتر ...👌 بماند که توی بین الحرمین چقدر خوندیم و سینه زدیم نرسیده به هتل، باز اومد که حاجی بیا بریم حرم سیری نداشت واقعا عطشان بود!! صبح 🌤 ظهر ☀️ شب 🌙 سحر، ول نمی کرد... مدام میومد که بریم حرم برامون روضه بخون. 😭🎧 گاهی، قبول نمیکردم بیشتر از این نمی کشیدم با بچه ها می رفت و خودش روضه می خوند.👌 شب حرم بود ☝️سحر می رفتیم، می دیدیم باز توی حرم نشسته😳 جلوش کم آورده بودم اگه معرفت نباشه، آدم نمیتونه این طور عرض ارادت کنه خیلی مهمه در جوونی این شکلی عاشق باشی 😍✌️ 🔹گوشه گوشه زندگیش رو وصل میکرد به اهل بیت و امام حسین ( علیه السلام ). در خصوص گریهء صبح وشام برای امام حسین (علیه سلام) صحبت می کرد. 🔷 وقتی آب میخورد یاد امام حسین می افتاد. واقعا از سلامش احساس می کردم از روی عادت نمی گه از ته دل سلام می گه 😞✋ @shahidhadi598
🌷 🔸شهید مدافع حرم محمد حسین محمدخانی 🔹زمان شهادت: 1394/08/16 🔸مکان شهادت: سوریه ؛ حلب 🔹به روایت همرزمش 🔰محمد حسین بود،واقعا غیر از این چیزی نمی تونم در موردش بگم.چون کارهایی که انجام می داد رو جز با عشق نمیشه توجیه کرد🚫همیشه وقتی همه ی ما کم می آوردیم اون بود✊ 🔰خیلی از شبها🌙 که بعضی از یگان ها آمادگی کردن نداشتند محمد حسین و یگان تحت امرش می شدند و نمی گذاشتند کار روی زمین بمونه❌.خیلی وقتها چندین شب پشت سر هم عملیات ها بود✌️. 🔰علاقه عجیبی به و کودک نوزادش👶 داشت،واقعا وقتی با بچه اش بازی می کرد من حسودیم می شد از اینکه انقدر بچه اش رو داره.قبل از حدود دو ماهی می شد که خانواده اش رو ندیده بود😔 🔰به زور و با از خط کشیدمش عقب و گفتم برو خانوادت رو ببین،اول چیزی نمی گفت🚫،ولی بعد از اصرار زیاد من گفت: حاجی من دیگه از خانواده ام دل کندم💕، دوباره وابستشون💞 بشم. 🔰واقعا هم از دنیـ🌍ـا و همه تعلقاتش دل کنده بود، دفعه ای بود که دیدمش،بعد از اون رفت و 😔. 🌹🍃🌹🍃 @shahidhadi598