eitaa logo
❀ شهیدحجت الله رحیمی❀
2.2هزار دنبال‌کننده
31.3هزار عکس
12.4هزار ویدیو
106 فایل
❣🍃بسم رب خادم الشهداء🍃❣ 🥀شھید...به‌قَلبت‌نگـاھ‌میکُند اگࢪجایےبࢪايَش‌گذاشتھ‌باشےمےآيد‌مےمانَد لانھ میکُند تاشھيدت‌ڪُند ﴿شهیدحجت الله رحیمے♡﴾️🕊
مشاهده در ایتا
دانلود
#سیره_شـهـدا🌷 💠اخلاص ⚜دلش نمی ‌خواست ڪارهایش جلوی دید باشد🚫 مدتی را ڪه در #جبهه بود، اجازه نداد حتی یڪ عڪس📸 یا فیلم از او تهیه شود❌ ⚜آخرین بار ڪه به #مرخصی آمده بود، قبل از رفتن همه ‌ی عڪس ‌هایش را از بین برد💥 تا پس از #شهادت چیزی از او باقی نماند😔 ⚜همین طور هم شد و برای شهادتش🌷 حتی یڪ عڪس هم در خانه نداشتیم. همیشه #پنهان ‌کار بود، حتی زخمی💔 ‌شدنش را هم از دیگران پنهان می ‌کرد. #شهید_مجید_زین_الدین 🌹🍃🌹🍃 @shahidhojatrahimi
🔸از #مشهد که برگشت حال و روزش تغییر کرد نشاط عجیبی💗 داشت، از بیشتر دوستان و آشنایان خداحافظی کرد👋 و از همه #حلالیت طلبید. 🔹قرار بود فردا با دوستانش عازم #جبهه شود، همان روز رفتیم به #گلستان_شهدا، سر قبر شهید سیدرحمان هاشمی🌷 دیگر گریه نمی‌کرد. 🔸دو تن دیگر از دوستانش👥 در کنار رحمان آرمیده بودند، به مزار آن‌ها خیره شد؛ گویی چیزهایی می‌دید که ما از آن‌ها بی خبر بودیم. رفت سراغ #مسئول گلستان شهدا🌷 از او خواست در کنار سید رحمان کسی را #دفن_نکند. 🔹ایشان هم گفت: من نمی‌توانم قبر را نگه دارم❌ شاید فردا یک #شهید آوردند و گفتند می‌خواهیم اینجا دفن کنیم. محمد نگاهی به صورت پیرمرد انداخت و گفت: شما فقط یک ماه📆 اینجا را برای من نگهدار. همان‌طور هم شد و محمد در کنار سید رحمان #دفن_شد راوی: برادر شهید(علی) #شهید_محمدرضا_تورجی_زاده @shahidhojatrahimi
جذب به روش ابراهیم خواهر شهید ابراهیم هادی می‌گفت : 🔺 یک روز موتور شوهر خواهرم را از جلوی منزل مان دزدیدند، عده ای دنبال دویدند و او را زدند زمین. ابراهیم رسید و دزد زخمی شده را بلند کرد، 🔻 نگاهی به چهره وحشت زده اش انداخت و به بقیه گفت: اشتباه شده! بروید. ابراهیم دزد را برد درمانگاه و خودش پیگیر درمان زخمش شد. آن بنده خدا از رفتار ابراهیم خجالت زده شد. ❓ابراهیم از زندگی اش سوال کرد، کمکش کرد و برایش کار درست کرد. ❤️طرف خوان شد، به رفت و بعد از ابراهیم در جبهه شد... اَللّٰهُمَ عَجْل لوَلِیِّکَ اَلفَرَج 🍃 🌺 @shahidhojatrahimi
این #پا👆قطع شد تا #وطن از پا نیفتد این پا قطع شد تا خوزستان مستعمره #بعثی_ها نشود این پا قطع شد تا من وتو پاهایمان درراه آرمانهای شهدا استوارباشه، این پاقطع شد تاپای بیگانه به سرزمین امام زمان بازنشود یاد همه #شهدا و#ایثارگران #جبهه های جنگ زنده و#جاویدباد #لحظه ای با شهدا @shahidhojatrahimi
بعد از شمـا به رفت رنگ باخت محبت ها و بردبارےها تمام شد رنگ دنیا رنگ باخت وقتے از رنگ فاصلہ گرفتیم دیگر رنگے ندارد 🌙 @shahidhojatrahimi
🌺خواهر شهید ابراهیم هادی : 🛵یک روز موتور شوهرخواهرم را از جلوی منزل مان دزدیدند، عده ای دنبال دویدند و موتور را زدند زمین. ابراهیم رسید و زخمی شده را بلند کرد. نگاهی به چهره زده اش انداخت و به بقیه گفت: اشتباه شده! بروید. ابراهیم دزد را برد و خودش درمان زخمش شد. 😔آن بنده خدا از رفتار ابراهیم زده شد. ابراهیم از زندگی اش سوال کرد؟ 🛠 کرد و برایش درست کرد! طرف خوان شد، به رفت و 🦋بعد از ابراهیم در جبهه شد... گرفتن آسان است! گیری کنیم. @shahidhojatrahimi
🔹حسین از عرفای بود و زیبا ترین را می خواند. 🔸رفیق خدا بود و مشكلات را با الهام هایی كه به او می شد حل می كرد، به مرحله یقین رسیده بود و پرده های حجاب را كنار زده بود. 🌷 @Shahidhojatrahimi
★ساقی سبو بر لب هر مست نداد ❣نوبتِ ما که رسید ★میکده را نداد😔 ★حالِ خوش بود ، آه دریغ ❣بعدِ ★حال خوشی دست نداد 😔 🌙 @shahidhojatrahimi
تہ صف بودم، به من آب نرسید. بغل دستیم لیوان آبش را داد دستم. گفت من زیاد تشنہ‌‌ام نیست. نصفش را تو بخور. فرداش شوخے شوخے به بچه‌ها گفتم از فلانی یاد بگیرید، دیروز نصف آب لیوانش را به من داد. یکے گفت: لیوان‌ها همه‌اش نصفہ بود...♥️:) ❤️ @shahidhojatrahimi
★ساقی سبو بر لب هر مست نداد ❣نوبتِ ما که رسید ★میکده را نداد😔 ★حالِ خوش بود ، آه دریغ ❣بعدِ ★حال خوشی دست نداد 😔 🌙 @shahidhojatrahimi
📚 🌷 ↶° به روایت: همسرشهید 2⃣2⃣ 📝این اواخر دیگرخیلی کم می دیدمش. بودنش در خانه تعجب داشت. یک زمانی آرزو داشتم تلفن داشته باشیم تا بتوانم سراغش را بگیرم یا با فامیل ها تماس بگیرم، ولی حالا صدای زنگ تلفن📳 برایم ترسناک شده بود. می ترسیدم توی آن بحبوحه ی ترورهای سال شصت، اتفاقی برایش بیفتد. مسئولیتش کم نبود؛ فرمانده سپاه 📖زهرا هر لحظه منتظر خبرهای بد بود. ولی چیزی به یوسف یا بچه ها بروز نمی داد. نگران می شد😥 ولی میدانست زندگی است که خودش انتخاب کرده. یوسف را دوست داشت و به خاطر او این غربت و دوری و را تحمل می کرد.راضی بود به تقدیر،ولی نگرانی و هول و ولایش دست از سرش برنمی داشت. 📖یکی از دوست هایش هم وضعش مثل او بود.شوهرش مثل یوسف مدام یا جبهه بود یا تهران جلسه ی فرماندهی داشت. به هم که می رسیدند، می خندیدند😄و می گفتند: انگار تا شوهرامون نشده باشند، این نگرانی و اضطراب هم هست! سربه سر هم می گذاشتیم. 📝یوسف که شهید شد🌷 دوستم من را که دید، خواست دل داریم بدهد. خندید و گفت: خودمونیم، تو یکی خوب از هولش دراومدی، دیگه انتظار نمی کشی. گاهی چند روز ازش خبر نداشتم. فرصت تلفن زدن هم نداشتم. اگر کسی سراغش را می گرفت، نمی دانستم تهران است یا رفته . اصلا نمی دانستم شب می آید خانه یا نه. 📝اگر به خودم بود موقع شام یک چیزی سر هم میکردم و با بچه ها میخوردیم ولی دوست داشتم اگر بیاد غذای گرمی🍲 درست کنم که میدونستم چند روز است غذای درست و حسابی نخورده نمیدونستم چیکار کنم هروقت ازش میپرسیدم: بلاخره امشب میایی یا نه؟! 📝اگر تهران بود و جلسه داشت میگفت: معلوم نیست کار ما هیچ حساب و کتاب نداره❌ اگر هم جبهه بود میگفت: اگر من بیام تهران پس این ها چه کنن که ماه به ماه زن و بچشونو نمیبینن⁉️ سال تحویل سال شصت هم از جبهه نیومد گفت‌: اگر بقیه ها از جبهه اومدن من هم میام. ... @shahidhojatrahimi
خاطره طنز ورود به جبهه....mp3
2.24M
🎧 صوت : 💠 حاج حسین یکتا 🔴 خاطره طنز ورود به جبهه... بسیار جالب حتما گوش دهید😊 🔶 @Shahidhojatrahimi
زمانیکه پشت بودم، به رفتم تا برای شستن لباس‌ها، پودر رختشویی بگیرم . اتفاقا علی را آنجا دیدم. سرگرم صحبت بودیم که یکی از سربازها، علی را با لفظ "فرمانده" مورد خطاب قرارداد. علی رو به آن سرباز گفت: "من بسیجیِ ساده هستم. مرا اینطور صدا نکنید." @shahidhojatrahimi
💥 🌱رفیق حواست بہ مین های مجازی هست⁉️📱 این جنگ بشی ... 🍂دیگہ تمومہ ...👋🏻 جنگ سخت میرسہ بہ خــ❤️‌ــدا .. ولی ...☝️🏻 🌱قربانی نرم  ... از ... حواست باشہ ... باشہ ...✔️ @Shahidhojatrahimi
نماز جماعت مدافعان حرم به امامت 🌹 ‍ شهید سید مرتضی آوینی: را باید به جانب گزارد و اكنون قبله نیز در كف حرامیان است ... 😔 پس تا آن روز كه قبله از سیطره‌ی اهل باطل خارج شود ، باید نماز را در خواند و این نماز است.✅ @shahidhojatrahimi
⚘﷽⚘ ⚜بازگشت در محرم🏴 💢آخرین تماس گفت نگران نباش مادر که ششم محرم برمی‌گردم و همان محرم هم بازگشت و افتخار می‌کنم که پسرم در این راه و به خاطر حضرت زینب (س) شده است. ⚜راوی؛ مادر 📌یاور یخی مدافعان حرم 💢 شهید طالبی در مقاومت چندین کیلومتر طی می‌کرد و آب💧‌خنک برای مدافع حرم تهیه می‌کرد. مدافعان حرم به طالبی می‌گفتند یاور یخی که نمی‌گذاشت رزمندگان باشند و کم‌تر دیدیم خودش روزها آب بخورد. 💢 شهید طالبی در خودش می‌گفت من ایرانی‌ام و انتخاب‌شده حضرت زینب(س) هستم. راوی: همرزم 🌷 @Shahidhojatrahimi
🍃 رفیق ✨ حواست به مین هاے مجازے هست؟😢 این جنگ بشے... دیگ تمومـــه...✋📱 جنگ سخت میرسه به خـــ❤️ــدا ولی....☝️ 🌱قربانے نرم ... از خدا دور میشه ...😔 ...🙂 .. @shahidhojatrahimi
🤝 . بهت‌بگم اونجا(توی )چجوری بود؟!مۍدیدۍ می‌رفتن‌توی‌بیابون‌باهمدیگه‌قبر کنده بودن!می‌دیدی‌می‌رفتن‌یه‌جایی سجاده‌پهن‌می‌ڪردن،باهمدیگه می‌خوندن؛می‌دیدی‌دوتایی‌باهمدیگه می‌خونن؛ می دیدی دوتایی‌باهمدیگه‌دارن‌قول‌وقرارمی‌ذارن. می‌دیدی‌که‌عه؛باهم‌صیغه‌عقداخوت و برادری خوندن... . . . 🌱دایره‌رفاقت‌های خودرا گسترش دهیم؛ یعنۍخودمان‌رادریک‌نفرمحدودنکنیم. . @shahidhojatrahimi
گفتم: کاش میشد منم همراهت به بیام . لبخندے زد و پاسخی داد که قانعم کرد. گفت: هیچ میدونی سیاهی تو ، از خون من کوبنده تر است؟ همین را رعایت کنی، مبارزه ات را انجام داده اے . @shahidhojatrahimi
پسرم؛ تو به اندازه کافی رفتی . دیگه نرو؛ بزار اونایی برن که تا حالا نرفتن.❌ ⚘چیزی نگفت و یه گوشه نشست. صبح که خواستم بخونم اومد جانمازم رو جمع کرد، بهم گفت: “پدر جان! شما به اندازه کافی خوندی بذارین کمی هم بی نماز ها، نماز بخونن"😔 خیلی زیبا منو کرد و دیگه حرفی برای گفتن نداشتم.👌 ♥️🕊 @shahidhojatrahimi
اینهاروکہ‌مینویسم‌بده‌نیـروهاتهیہ‌کنند :) بعدبیان‌براےاعـزام‌بہ فرهنـگی! ۱⇦ توڪـل ۲⇦ توسـل ۳⇦ غـیـرت ۴⇦ تهذیـب نفـس ۵⇦ فرمایشـات آقـا و از همـہ مهمتـر ... شهیدمحمدبلباسی🕊 @shahidhojatrahimi
و یاد سپار این فرمایش کوتاه ولی بلند امیرالمومنین را که عدد درجات بهشت به عدد آیات قران است و روز قیامت به قاری قرآن گفته شود که بخوان و بالا برو: اقرا و ارق.🌴 رمضان 🌈 🌿 دوران @shahidhojatrahimi
"" خواستگاری اومد گفت: من تا دارم اول با ازدواج کردم بعدبا بعدبا آخرش با همسرشهید مهدی‌زین‌الدین @shahidhojatrahimi
🌹بعدشما بہ اختلاس رفت! ایمانمان رنگ باخت! محبت هاو بردبارے هاتمام شد! صفاوسادگے در رنگ دنیا رنگ باخت! وقتی از رنگ فاصلہ گرفتیم! حنایمان رنگے ندارد @shahidhojatrahimi
🌹بعدشما بہ اختلاس رفت! ایمانمان رنگ باخت! محبت هاو بردبارے هاتمام شد! صفاوسادگے در رنگ دنیا رنگ باخت! وقتی از رنگ فاصلہ گرفتیم! حنایمان رنگے ندارد @shahidhojatrahimi