eitaa logo
❀ شهیدحجت الله رحیمی❀
2.2هزار دنبال‌کننده
31.7هزار عکس
12.7هزار ویدیو
106 فایل
❣🍃بسم رب خادم الشهداء🍃❣ 🥀شھید...به‌قَلبت‌نگـاھ‌میکُند اگࢪجایےبࢪايَش‌گذاشتھ‌باشےمےآيد‌مےمانَد لانھ میکُند تاشھيدت‌ڪُند ﴿شهیدحجت الله رحیمے♡﴾️🕊
مشاهده در ایتا
دانلود
چه کودکانی کنار پدر، بزرگ میشوند... بی آنکه بدانند بزرگ شدنشان در نبود پدر، با سهمیه و پول میشود.😢 🌷 🍃🌹🍃🌹🍃
❀ شهیدحجت الله رحیمی❀
🌷 🌷 🔹بعد از ، ازآنجاکه مقید به رعایت حریم و حفظ محرم و نامحرم📛 بودیم شناخت من از ام بسیار کم بود و به کلیات زندگی او بسنده می شد ازاین رو به خواستگاری جواب منفی دادم❌ 🔸 اما که بعدها برای من تعریف کرد که من را در دل داشت😍، کنار نکشید و بالاخره هم جواب را از من گرفت☺️. 🔹بعد از مراسم محرمیت، باهم همگام شدیم و وقتی نگاه کردم دیدم در باراجین هستم. کمی بعد دست من را گرفت و باهم به اطراف امام زاده رفتیم. 🔸از انتخاب این مکان آن هم تنها ساعتی⏱ بعد از تعجب کردم⚡️ اما حمید حرفی زد که برای در ذهنم جا گرفت. 🔹حمید وسط ایستاد و گفت: « ، می دانم متعجب هستی، امروز خوش ترین لحظات زندگی ما است😍،⚡️ اما تو را به این مکان آورده ام تا یادمان نرود که همه ما اینجاست!» 🔸بعد خندید و گفت😄: «البته من را که به خواهند برد🌷».و پیش بینی او در 5 آذر 1394 به واقعیت رسید👌. 🕊❤️ @shahidhojatrahimi
خاطرات_شهدا 🌷 💠 🔹۵ دوست بودن، رفیق، مثل پنج انگشت، که (شهید حامد جوانی) شهید شد. 🔸چهار نفری هر شب یا میومدن خونمون گریه می کردن و التماس میگفتن که دعاکنم برن سوریه یا اینکه سر مزار حامد بودن.. 🔹تا مدتی هم صادق و صالح مهمون ثابت حامد سر بودن. بعد مدتی بالاخره کارهای همشون حل شد و قرار شد برن ولی موند برای دور بعد.. 🔸شنبه شب یه از طرف یکی از این چهار رفیق اومد: سه نفرمون مرد و یک نفرمون (شهید) موند... 🔹همون لحظه حاج آقا محکم زد روی پاش گفت این یک نفر صادقه که رفت...براش خیلی کردم....برای حامد پسرم اشک نریختم، نه برای حامد حتی بقیه شهدا... 🔸ولی صادق( اشک در چشمان مادر جمع شده است) صادق، واقعا صادق بود.... خوبه، خوشحالم به آرزوش رسید ولی خیلی زود رفت... ✍راوی: مادر شهید مدافع حرم، حامد جوانی 🌷 @Shahidhojatrahimi
❀ شهیدحجت الله رحیمی❀
علاقه‌اش به و آن قدر بود که همیشه در گلزار شهدا سراغش را می‌گرفتیم🌹. حتی با یکی از شهدای مدافع حرم در همین گلزارشهدا و سر مزار او دوست شده بود. می‌گفت یک بار رفته سر مزار شهید رسول خلیلی. نوشته‌های روی سنگ مزار را خوانده و دیده بود از او کوچک‌تر است. بعد رو به شهید رسول خلیلی کرده و گفته بود شما چهارماه از من کوچک‌ترید. من اینجا زنده باشم و شما نه!... از همان جا با این شهید دوست شده بود و همیشه سر مزارش می‌رفت. علاقه‌اش آن‌قدر زیاد بود که کنار مزار شهید خلیلی یک جای خالی بود. نوید آنجا را به عنوان خودش انتخاب کرده و کروکی‌اش را کشیده و وصیت کرده بود اگر من شدم من را اینجا دفن کنید.... راوی: پدر شهید مدافـع حـرم نویدصفری🌹 🕊🕊🕊 @Shahidhojatrahimi
چہ زیبا یاران، پشت سرت صف ڪشیده اند گویی همچنان در رڪاب فرمانده آماده اند اما ایݧ بار شاید همـہ ســرباز باشید! سرباز رڪاب مہدے فاطمہ(س).. #مزار #شهید_محمد_ابراهیم_همت #فرمانده_دلها @shahidhojatrahimi