حاج حسین خیلی با معرفت بود به فکر مشکلات همه بود،برای نماز به مسجد رفتیم، بوی خیلی بدی میومد وهمه شروع به اعتراض کردند .😣
نماز تمام شد شهیدحسین گفت یه تاکسی بگیر بیار درب مسجد وقتی که آوردم یه پیرمرد بود که هیچ کس را نداشت محل زندگی تو مغازه در جای بدی بود ،او را به مغازش بردیم بوی تعفن آنجا را گرفته بود .😷
حاجحسین به من مقداری پول داد گفت :یک شلوار و لباسی برای این بنده خدا بخر بیار 😊.
من رفتم وقتی برگشتم خودش مغازه را تمـــیز کرده بود، لباسها را گرفت و او را به حمام بردتش ، او را همانند دسته گل به مغازه اش برگرداند ...❤️
شهید مدافع حرم محمد حسین علیخانی🌹
#سالروز_شهادت🕊
@sardaraneashgh
#خاطره
✍توی فرودگاه دور و بر حاجی شلوغ بود . با همه رو بوسی و احوالپرسی میکرد. نگران شدم!قبل اینکه برسیم پای هواپیما،همراه شدیم. توی اتوبوس هر دو از یک میله گرفتیم . دستش را فشار دادم و گفتم :«حاجی! مواظب باش، یه وقت خدایی نکرده یکی چاقویی داره، اتفاقی میافته برات...» گفت:«این مردم خیلی عزیز هستن» بعد با لحن شوخی گفت: «تو که از شهادت نمیترسیدی!»
قیافه حق به جانب گرفتم و گفتم : «حاجی من نگفتم از شهادت میترسم !» صد تا مثل من فدای شما بشه. شما الان امید بچه یتیم ها هستید .شما الان امید بچههای مظلوم عراق و ..هستید.» خندید و گفت: «نه، گاهی اوقات شهادت تاثیرش از موندن بیشتره.»
📚منبع: کتاب سلیمانی عزیز
@sardaraneashgh
🌺 حاج اسماعیل دولابی میگفت:
هر وقت غصهدار شدید،برای خودتان و برای همه مؤمنین و مؤمنات از زندهها و مردهها و آنهایی که بعداً خواهند آمد،استغفار کنید.
غصهدار که میشوید،گویا بدنتان چین میخورد و استغفار که میکنید،این چینها باز میشود.
@sardaraneashgh
✅آمدم چادر فرماندهی گروهان، تورجی نشسته بود.طبق معمول به احترام #سادات بلند شد.
🔺گفتم: شرمنده محمد آقا! من با یکی از دوستام قرار دارم. باید برم #مرخصی و تا عصر برمیگردم.
بی مقدمه گفت: نه! نمیشه!
🔺گفتم: رفیقم منتظر منه.
دوباره با جدیت گفت: همین که شنیدی. با تمام احترامی که برای #سادات داشت اما در فرماندهی خیلی جدی بود.
🔺عصبانی شدم. وقتی داشتم از چادر بیرون می آمدم، با ناراحتی گفتم:
👈"شکایت شما رو به مادرم میکنم"
هنوز چند قدمی از چادر دور نشده بودم، با پای برهنه دوید دنبال من. دستم را گرفت و گفت: "این چی بود گفتی؟"
🔺به صورتش نگاه کردم. خیس اشک بود.
بعد ادامه داد: این برگه مرخصی! ، سفید امضا کردم. هر چقدر دوست داری بنویس اما حرفت رو پس بگیر.
🔺گفتم: به خدا شوخی کردم، اصلا منظوری نداشتم. با دیدن حال و گریه ی او، خودم هم بغضم گرفت.
🔰راوی : سید احمد نواب
🌷 #شهید_محمد_رضا_تورجی_زاده
🕊شهادت : ۶۶/۵/۲ - ارتفاعات بانه
📚کتاب #یا_زهراسلام الله علیها
#الّلهُمَّصَلِّعَلَیمُحَمَّدٍوَآلِمُحَمَّدٍ وَعَجِّلْفَرَجَهُمْ
@sardaraneashgh
29.7M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🇮🇷بدونه تعارف
امان ازدل زینب سلام الله علیها
ایکاش قطره ای از این دنیای معرفت داشتیم
@sardaraneashgh
فرماندهان گردان #یازهرا..
#شهید محمد رضا تورجی زاده دفاع مقدس
#شهید مسلم خیزاب مدافع حرم
هر دو #عاشق حضرت زهرا(س)
هر دو پهلوهایشان ترکش خورد و مانند #حضرت_زهرا سلام الله علیها به آسمان پر کشیدند.
#الّلهُمَّصَلِّعَلَیمُحَمَّدٍوَآلِمُحَمَّدٍ وَعَجِّلْفَرَجَهُمْ
@sardaraneashgh
#زندگینامه_شهدا
در تاریخ یکم فروردین ۱۳۶۵ در تهران چشم به جهان گشود.
وی دانشجوی رشته برق الکترونیک در دانشگاه آزاد اسلامی واحد یادگار امام (ره) بود.
همسرش میگوید ،
امین واقعاً به طرف مقابل خیلی بها می داد.
قبل از اینکه کاملاً بشناسمش ، فکر می کردم آدم نظامی پاسدار ، با این همه غرور ، افتخارات و تخصص در رشته های ورزشی چیزی از زن ها نمیداند !
اصلاً زمانی نداشته که بین این همه زمختی به زن و زندگی فکر کند.
اما می گفت ، زندگی شخصی و زناشویی و رابطه ام با همسرم برایم خیلی مهم است ! ، مطالعات زیادی هم در این زمینه داشته ام و مقالاتی هم نوشته ام.
واقعاً بهت زده شده بودم ، با خودم می گفتم ، آدمی به این سن و سال چگونه این همه اطلاعات دارد.
انگار می دانست چگونه باید دل یک زن را به دست بیاورد...
سرانجام در روز پنجشنبه ۳۰ مهر ۱۳۹۴ مصادف با ، ایام تاسوعا و عاشورای حسینی ، به دست نیروهای تکفیری به درجه رفیع شهادت نائل آمد...
مدافع حرم
#شهیدامین_کریمی
📕 نوید شاهد
« اللّٰهُمَّ عَجِّلْ لِوَليِّٖكَ الْفَرَج »
@sardaraneashgh
"حسین جانم"
یک نفر اینجا دلش تنگ است...
یک گذر بر قلب او یکبار دیگر می کنی ؟!
یک نفر دارد، هوایِ پر کشیدن در حرم
یک سفر، شهبازِ من،بااین کبوترمیکنی؟
ماهِ من، چشمانِ زیبایت، مرا دیوانه کرد
با منِ دیوانه،ای زیبایِ من،سرمی کنی؟!
گُل بده درباغِ دل، تاجان دهم در پایِ تو
گُل بده کاشانه ی دل را معطر می کنی؟!
ساعتی باشم حرم،من خسته ام اززندگی
خستگی رااز تنم،بایک نظردر می کنی؟!
#شبتون_حسینی
اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَيْنِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَيْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَيْنِ
@sardaraneashgh
#خاطرات_شهدا
یه تانک عراقی آتش گرفته بود ، راننده ازش امد بیرون و در حالی که اسلحه دستش بود ، هاج و واج به اطراف نگاه می کرد ، بعد قمقمه آبش را در آورد و شروع به آب خوردن کرد ، یکی از بچهها او را نشانه گرفته بود که علی اکبر اسلحه اش را کنار زد و گفت ،
مگر نمی بینی که دارد آب می خورد ، ما شیعه امام حسین (ع) هستیم باید مثل امام رفتار کنیم ، نه مثل یزیدیان......
#شهیدعلی_اکبر_محمدحسینی
📕 خط عاشقی ، ج1
« اللّٰهُمَّ عَجِّلْ لِوَليِّٖكَ الْفَرَج »
@sardaraneashgh