eitaa logo
شهید جمهور
151 دنبال‌کننده
10.5هزار عکس
5.8هزار ویدیو
52 فایل
🌹 شهید مهدی زین الدین: در زمان غیبت به کسی «منتظر» گفته می‌شود که منتظر شهادت باشد، منتظر ظهور امام زمان(عج) باشد اللّـهـمَّ‌عَـجِّـلْ‌لِـوَلِیِّـڪَ‌الفَـرَج
مشاهده در ایتا
دانلود
⟮️‌ چندبار به گفتم برای خودمون ڪفن بخریم وببریم برای‌طواف ، ولی ایشون هی‌طفره میرفت. بعدچند بارڪه‌اصرار ڪردم ناراحت‌شد و گفت: دوتا ڪفن میخوای ببری پیش ؟! ⟯ [ خوش اومدی فرمانده @sardaraneashgh
🌹خواهرش← در عملیاتی *یکی از دست‌هایش را از دست داد🥀 یک دستش قطع شد و عصب دست دیگرش آسیب دید🥀و فقط دو انگشت آن قادر به حرکت بود*🥀 بعد از گذشت چند ماه در تهران *یک دست مصنوعی به جای دست قطع شده‌اش گذاشتند*🌷هرچند توان گذشته را نداشت اما دلش آرام و قرار نمی‌گرفت🥀به همین دلیل دوباره راهی میدان جنگ شد *و بی‌سیم‌چی فرمانده لشکر 14 امام حسین(ع) شد*🏴 همرزم← *عملیات محرم بود🏴 دست دیگرش هم قطع شد🥀احمد گفت📞 « سلام من را به امام برسانید📞 و بگویید رزمندگان در اجرای اوامر شما کوتاهی نکردند؛ مهمات،غذا، همه چیز داریممنظورم را که‌ می‌فهمید؟»📞 پس از چند لحظه صدای او قطع شد🥀و به شهادت رسید🕊️ پدرش← حاج‌حسین خرازی گفت: «پیکرش در خط آتش بود و نتوانستیم او را بیاوریم.»🥀پیکر او در شمار پیکر شهدای مفقود الجسد جای گرفت🌷 *استخوان‌هایش بعد از ۳۰ سال چشم انتظاری🥀از طریق دست مصنوعی‌اش که سالم مانده بود و مدارک شناسایی، شناسایی شددر نهایت او با فرق شکافته و بدون دست همچون علمدار کربلا کشف شد💚 و شهادت حضرت زهرا(س)🏴 به آغوش خانواده بازگشت🕊️ شهید احمد صداقتی شادی روحش صلوات @sardaraneashgh
11.06M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴 نقطه ضعف شهید مدافع حرم حسین محرابی! 🔖 🍃 همه دورتادور نشسته بودند تا اینکه بعد از صحبت‌های رسمی و تسلیت، آقای علیزاده صحبت کردند. - خانم محرابی، قبل از اینکه اینجا بیایم به من گفتن محیط اونجا به اندازه کافی غم زده هست، شما دیگه روضه نخون. ولی من با شناختی که از خانواده شما دارم، اصرار کردم که روضه بخونم چون می‌دونستم نظر شما و حسین آقا یکی بوده. گفتم این خانواده فرق می‌کنن، من باید براشون روضه بخونم. حالا شما خودتون بگین چی روضه‌ای بخونم؟ 🍃 تشکر کردم و دعا. بعد هم گفتم: خودتون که می‌دونین آقای علیزاده، همونو بخونین. آقای علیزاده هم شروع کرد. روضه حضرت رقیه را خواند و خدا می‌داند که این روضه چه‌قدر به من و بچه‌ها کمک کرد. یکی از جاهایی که حضور حسین را احساس کردم این‌جا بود.💔 📚 خاطرات شفاهی مرضیه بلدیه همسر شهید مدافع حرم حسین محرابی🌹 @sardaraneashgh
🌱یوسف با حالت بغض گفت: میدونی اون شهیدی که موقع شهادت تنش پاره‌پاره میشه یعنی خدا خیلی عاشقشه💕 🌱یوسف شاه رگش پاره شد... دست چپش، پهلوی چپش... وقتِ شهادت یازهرایی گفت و رفت...😔 🌷 @sardaraneashgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سال۶۶ مسئول دسته گردان تخریب بود . نصف شب بچه ها را بیدار می کرد و می برد راه پیمایی. یک شب مثل همیشه برای آمادگی و آموزش رفتیم راه پیمایی. منطقه غرب بود. تا کمر تو برف بودیم. خودش جلوی ستون از صخره ها می رفت بالا. یکهو پایش سر خورد و افتاد. بخیه های شکمش باز شد. دوباره خونریزی کرد. رساندیمش در مانگاه. اصلا حالش خوب نبود ولی به روی خودش نمی آورد. پانسمانش کردند. دکتر گفت باید استراحت کند. گوش نداد. دوباره برگشت پای کار. @sardaraneashgh
شهید مدافع حرم محسن حیدری صبح ۲۸ مرداد ۹۲ محسن برای دیده بانی جلو رفته بود. نیرو‌های خودی متوجه تحرکات دشمن شدند. محسن پشت بیسیم گفت "دارند دورمان می‌زنند شروع کنید دور منطقه ای که ما هستیم را بزنید". حالا توپخانه خودی دور تا دور تپه را می‌زد. مسئول آتشبار نگران نیروهای خودی بود و از محسن می‌خواست حواسش را بیشتر جمع کند. محسن در جواب پشت بی سیم گفت: "دوربینم را زدند، جایم بد است". قرار شد جایش را عوض کند تا بتوانند اجرای آتش کنند. کنار خاکریز بود که با اصابت ترکش خمپاره از ناحیه پا مجروح شد. در آن شرایط که خیلی ها دنبال جان پناه می‌گردند محسن باز به دنبال انجام وظیفه اش بود، به هوای پانسمان پایش لنگان لنگان به سنگر بهداری رفت ولی وقتی وضعیت دیگر مجروحان را دید به مسئول بهداری گفت "من خوبم به دیگران برس" و برگشت حالا تانک‌های زرهی خودی هم به منطقه رسیده بودند و می‌خواستند تک دشمن را جواب دهند. محسن که دوربینش را زده بودند کنار یکی از تانک ها جلو می‌رفت تا دیدبانی کند. مسئول آتش بار بی سیم زد، محسن جواب داد "دارند ما را می‌زنند... من کنار تانک هستم". داشت گرای محل خودش را می‌داد که در این حین تیربار روی تانکی که محسن کنار آن قرار داشت مورد اصابت قرار گرفت. محسن در بی سیم گفت:" دارند ما را می‌زنند ... زدنمون ... یا حسین روحش شاد باذکر صلوات🌷 @sardaraneashgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
روز عملیات روزه بود.. روزه‌ اش با عطش و خون افطار شد ... 🌹 گفتیم حاج رحیم چرا با این بچه ها اینقدرصمیمی هستی وبهشون محبت میکنی؟ گفت: انقلابی بودن وانقلابی ماندن وظیفه است. تربیت "نسلِ انقلابی" مهم است. شهید مدافع حرم خان طومان جاویدالاثرحاج رحیم کابلی🥀🌿 وَعَجِّلْ‌فَرَجَهُمْ @sardaraneashgh
🔅تحصیل ♥️نمازشب شایداگربگویید«سعید»اهل نمازشب بود خیلی هاقبول نکنند،چون واقعا نمازشب خواندنش رانمیدیدیم.ولی شواهدی دیده بودیم ک معلوم میشد اهل نمازشب است. من بارها دیده بودم ک برای نماز صبح میرفت حرم حضرت معصومه علیهاالسلام،یابعضی وقت هاک شب برای تجدیدوضوبیدارمیشدم،میدیدم ک«سعید»درحجره نیست،ولی طوری برنامه اش راتنظیم میکرد ک کسی متوجه این کارهایش نشود.. یک حجره درخابگاه ایت الله خوانساری هست جای دونفررابیشترندارد. من دوست داشتم ک ب ان حجره برم،اما...بخاطرشرایطش نتونستم..(درس خاندن،بی سروصدابودن،واهل نمازشب بودن)... ولی«سعید»یک سال دراون حجره بود.ازهمین شواهدبودک حدس میزدیم اهل نمازشب است.😊 راوی: حجت الاسلام سیدمحمدهاشمی،دوست شهید. ♥️محل عبادت ماسعی میکردیم کمی قبل ازاذان صبح از خواب بیدار شویم وهربار میدیدیم سعیددر رختخواب نیست.بدون سرو صدا می امد داخل سالن وپذیرایی_جایی که‌ما کمتر رفت وامد داشتیم وبه قولی دنج وخلوت بود_سجاده اش را پهن میکرد ومشغول نماز شب وعبادت میشد📿.الان لباس ها و وسایلی که از‌سعید باقی مانده را اوردیم همین جا و برایش قفسه بندی کردیم وبه نوعی یاد بود سعیدرا همین جا در محل عبادتش بنا کرده ایم. راوی:مادرشهید ♥️امتحان چیزی به امتحان نمانده بود و من استصاب های(اصلی از اصول فقه)نوع اول ودوم وسوم را درست نفهمیده بودم .سعیدامد بالای سرم وپرسید:چ کار میکنی؟؟ گفتم:گیرافتادم توی استصاب. یک‌ساعت تا امتحان خودش وقت باقی مانده بود،پنج_شش ساعت هم تا امتحان من . وقتی دیدمشکل دارم،کتابش را کنار گذاشت ونشست کنار من😳،حدود نیم ساعت وقت صرف کرد وتمام مطالب را به‌صورت خلاصه وجمع جور برایم گفت😍،سعید ان روز در شرایطی به من کمک کرد که اگر کسی دیگر بود،هیچ وقت چنین‌کاری انجام نمیداد. راوی: حجت السلام سیدمحمدهاشمی،دوست شهید. شادی‌روح‌شهید بزرگوار، @sardaraneashgh
🎙همسر شهید رحیم کابلی دیشب خواب شهید رو دیده...😳 بهش گفته چرا😐 نیومدی با این شهدا؟🤔 گفته منتظر بودم اینا⏰ (هشت‌شهیدخانطومان)بیان.🚶‍♂ حالا که اومدن منم میام.😍😭 @sardaraneashgh