🌸🍃یکی از شرطهای که #شهید_تورجی زاده قبول کرده بود که مسئول گروهان باشد.
این بود که سه شنبه ها در اختیار خودش باشد.😊
به شهید تورجی زاده اصرار میکنند که باید بگوید سه شنبه ها را کجا میرود.🌾🌷
شهید تورجی گفت. تا وقتی که زنده ام به کسی چیزی نگو.
🌸🍃من سه شنبه ها میرم مسجد جمکران و تا عصر چهارشنبه برمیگردم.
😳با تعجب نگاهش می کردم. چیزی نگفتم. بعد ها فهمیدم مسیر 900 کیلومتری دارخــوئیــن تا جمکـــران را می رود و بعد از خواندنن نماز امام زمـــان عجل الله تعالی فرجه الشریف بر می گردد.
🌸🍃یکبار همراهش رفتم. نیمه های شب برای خوردن آب بلند شدم. نگاهی به #محمــد انداختم.
🌸🍃سرش به شیشه بود. مشغول خواندن نافله بود. قطرات اشک از چشمانش جاری بود.
🌸🍃در مسیر برگشت با او صحبت می کردم. می گفت: یکبــــار 14 بار ماشین عوض کردم تا به جمکران رسیدم. بعد هم نماز را خواندم و سریع برگشتم.
💫🌾🍃💫🌾🍃💫🌾🍃
#شهید_تورجی_زاده واقعا یک مرد خستگی ناپذیر بود.
بعضی از ماها الان یک دو رکعت نماز بخواهیم بخونیم. مثل اینکه بخواهیم کوهی را جابجا کنیم.
ولی شهدا اینگونه نبودند. با هر سخنی و شرایطی بود با عشق نمازشان را میخواندند.
واقعا شهدای ما گلچین شده اند.
@sardaraneashgh
◾️ شهادتِ نزدیکان انسان، خودش یک کرامتی از سوی خداست.
✅حضرت آیتالله بهجت قدسسره:
آنهایی که شهید شدند، آنهایی که شهید دادهاند، در راه خدا رفتهاند و در راه خدا بودهاند، و خدا میداند چه تاجی بر سر اینها گذاشته شده، ولو بعضیها نمیبینند مگر بعد از اینکه از این نشأت بروند. بعضیها هم که اهل کمالند، شاید در همینجا ببینند که «فلانی» بر سرش تاج است،[یا] «فلانی» بر سرش تاج نیست!! شهادتِ نزدیکان انسان، خودش یک کرامتی از سوی خداست.
📚 بهسوی محبوب، ص ١١٢
#سالروز قمری رحلت آیه الله #بهجت ره
#الّلهُمَّصَلِّعَلَیمُحَمَّدٍوَآلِمُحَمَّدٍ وَعَجِّلْفَرَجَهُمْ
@sardaraneashgh
🔴 خاطرات #خود_نگاشت همسر امام
♦️ تا پای جان در مقابل کشف حجاب رضاخانی
♦️پاسبانی یک سر شالگردن را گرفته بود و زن بیچاره را به خاک میکشید. صورت زن سیاه شده بود. یک عده نامردان مردنما اطراف او ایستاده بودند و تنها تماشاگر معرکه بودند. به یکی از آنها گفتم: میترسم خود گرفتار پاسبان شوم شما را بهخدا بروید شالگردن را از دست این قداره بند بگیرید. این شیر زن دارد خفه میشد، بیغیرتی بس است پاسبان متوجه من شد و من فرار کردم زیرا حتماً نوبت خودم میشد ... نامردها ایستاده بودند، پاسبان با زن دست بهگریبان بود و زن مقاومت میکرد و این داستان هر روز در خیابانها و کوچهها تکرار میشد ...(زندگینامه بانو خدیجه ثقفی (همسر امام) ص ۱۶۵)
@sardaraneashgh
#سیره_شهدا
در هفدهم ديماه 65 از مدرسه صدر اصفهان به جبههها اعزام شديم. ده نفري روحاني و طلبه و بقيه رزمندگان بسيجي بودند. در طول راه از گفت و گو با ايشان بسيار لذت بردم. چهرههايي روحاني و معنويشان توجهم را جلب ميكرد. يكي نوحه ميخواند، ديگري قصه ميگفت و بامزاح و خنده شادي خود را از اعزام به جبهه ابراز ميكرد. به اهواز رسيديم. در آنجا درخواست كردم كه به لشكر 25 كربلا اعزام شوم و كنار بچههاي مازندراني باشم، تقاضايم پذيرفته شد و همان شب به سوي هفتتپه روانه شديم. خودم را به مسئول تبليغات لشكر آقاي «يوسفپور» معرفي كردم. صبح هنگام خوردن صبحانه بود كه از گردان مكانيزه تلفن كردند و احتياج مبرم خود را به روحاني اعلام كردند. من هم درنگ نكردم و لباس رزم پوشيده، همراه بچههاي آن گردان به مقر آنها رفتم، استقبال عجيب آنها از يك روحاني براي من خيلي جالب بود. همگي گله داشتند كه چرا زودتر يك روحاني به گردان آنها نرفته است. به آنها گفتم چون مأموريت دارم يك هفته بيشتر آنجا نيستم، خيلي ناراحت شدند. خود من هم از اينكه چنين جوانان مخلص و شيفتهاي را تنها ميگذارم خيلي ناراحت بودم. آنها مشتاقانه به مواعظ و احاديث گوش ميدادند و باشور و شوق خاطرات جبهه را برايم نقل ميكردند.
صبح پس از اداي نماز جماعت از من براي صبحگاه دعوت كردند. من هم با استقبال دعوت آنها را پذيرفتم و با رزمندگان فوتبال بازي كردم. بچهها از اينكه يك روحاني با آنها با چنين گرمي برخورد ميكرد خيلي خوشحال بودند و در پوست خود نميگنجيدند. آن روزها من فهميدم كه رفتار یک روحانی تا چه حد میتواند در جوانان موثر باشد.
@sardaraneashgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔻انتشار برای اولین بار در جهانآرا
قطعه فیلم دیده نشده از شهید سردار حاج قاسم سلیمانی در جمع رزمندگان مقاومت.
@sardaraneashgh
#اولین_انتشار
📸تصویر شهید حاج قاسم سلیمانی در منزل شهید جهادمغنیه
💔آخرین دیدار با حاج قاسم
🔸دبیرکل حزب الله، آقای حسن نصرالله، "خدا او را حفظ کند" در حومه جنوبی، پس از آخرین ملاقات با معظم له، فاطمه، دختر شهید حاج عماد مغنیه، او آرزو کرد که او به عراق نرود, او کلمه به کلمه پاسخ داد: "هوا زیبا است، شب مهتاب است، گویی که من به سوی مردگانم می روم."
@sardaraneashgh
مداح بود .
صدای زیبایی داشت .
در منطقه برای رزمندگان مداحی می کرد .
بیشتر برای حضرت زهرا(س) می خواند .
یکبار مسئله ای پیش آمد که گفت : دیگر نمی خوانم . دیگر مداحی نمی کنم !
اما صبح روز بعد دوباره شروع کرد به مداحی کردن !
حضرت زهرا (س) را در خواب دیده بود .
فرموده بودند : نگو نمی خوانم . ما تو را دوست داریم . هرکس گفت بخوان ، تو هم بخوان...
🌹 شهید ابراهیم هادی
🥀🥀🥀
@sardaraneashgh
بعد از سخنرانی وسط نیرو ها ، گفت کاغذ بدهید می خواهم چیزی بنویسم... برگه سفیدی به دستش دادند. با صدای بلند اعلام کرد 《طالبان شهادت ثبت نام کنند...》
کاغذ را گرفت و بالای برگه با دستخط خودش نوشت :
۱-قاسم سلیمانی
@sardaraneashgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥همسرشهیدمحمدتقی سالخورده
😔بیراهه دور میزند بی تو دلم
لبخند به زور میزند بی تو دلم💔
💔هر وقت که دیر میکنی مثل سه تار
در مایه شور میزند بی تو دلم😔
🌷تسلی دل خانواده صبور شهدا #صلوات 🕊
@sardaraneashgh
☑️داستان دفن شهید شهروز مظفرینیا در حرم مطهر حضرت فاطمه معصومه سلامالله علیها
🔸در دیدار جمعی از مسؤلین و مدیران دانشگاه علمی کاربردی شهرداری قم با خانواده شهید شهروز مظفرینیا، برادر شهید شهروز گفت: دوماه قبل از حادثه فرودگاه بغداد، بحث محل دفن مان پیش آمد که شهید مظفری نیا گفت: من مطمئن هستم که در حرم حضرت معصومه(س) دفن میشوم ، با تعجب گفتم حرم مطهر برای افراد خاص هست، ولی مثل اینکه نمیدانستم برادرم از خواص هست
@sardaraneashgh