👈 یـا حضـرت عبـاس مـددے
✍گفتم فـایده ای ندارد. این منطقـه را بچه ها چنـد بـار گشتـه بودند اما، مجیـد ول ڪن نبود.
🍁زیر لـب" یا #حضـرت_عبـاس مـددی" گفت و راه افتـاد رفت طـرف دیگر دشت. اولین بیلی که زد #استخـوان_ها پیدا شد.
🍁خاڪ ها را از روی ڪارتش کنار زدیم و فامیلی اش یـادم نیست اما اسمـش عبـاس بود. با قمـقـمه پـر آب.
🍁 پشـت پیـراهنش نوشته بود " فـدای لـب تشنـه ات یا ابـالفضـل."
#جستجوگر_نور
#شهید_مجید_پازوکی
@sardaraneshgh
روز سوم بهمن ماه بود علی از استراحتگاه که خارج شد، نگاهی به آسمان انداخت و گفت: «تو به من قول دادی، تو ده روز دیگه فرصت داری به قولی که به من دادی عمل کنی وگرنه میرم و دیگه پشت سرم رو نگاه نمیکنم»...
پای مصنوعیاش شکسته بود با خنده کمی لیلی رفت و به ما گفت: «این پا روی مین رفتن داره»...
بالاخره یومالله ۲۲ بهمن ماه از راه رسید علی به میدان مین رفت، و حدود ۶۲ الی ۶۳ مین را پیدا کرد من نیز کنارش بودم، به آخرین مین که رسیدیم، کسی مرا صدا زد حدود ۷ متر از علی دور شدم، ناگهان صدای انفجاری مهیب در دشت پیچید، به طرف #محمودوند دویدم، او با پیکری خونین روی زمین افتاده بود
باورم نمیشد اما خدا هیچگاه خلف وعده نمیکند...
حسین شریفینیا با شنیدن خبر #شهادت او به سراغ مهر متبرک حاجی رفت، بهترین یادگاری از علی، مهری که خاک پیکر ۱۰۰ شهید را با خود به همراه داشت، حالا هربار که سر بر سجده میگذارد، عطر حضور او را میان سجادهاش احساس میکند...
#جستجوگر_نور
#شهید_علی_محمودوند
#سالگرد_شهادت
@sardaraneashgh
٩ فروردین ماه #سالروز_شهادت #جستجوگر_نور #شهید_علیرضا_حیدری گرامی باد.🥀
🔆علیرضا از سربازهای باصفا و مخلص لشگر ۲۷ بود، 😎
با صدای خوبی که داشت به خصوص بعد از نماز جماعت و زیارت عاشورا شروع به مداحی میکرد و بچهها را به فیض میرساند.🌹
با اینکه محل اصلی خدمتش واحد لجستیک لشگر در پادگان دوکوهه بود اما هربار که به فکه میرفت، انگار تکهای از قلبـــ💔ـ خود را آنجا میگذاشت،
و با حسرت وصفناشدنی از گروه تفحص میخواست که او را نیز به آنجا منتقل کنند.
و او نیز تفحصگر شود. پس از پیگیریهای مداوم و پرسوجو متوجه شد که گروه تفحص نیروهای سربازش را از لشگر میگیرد و او باید از مسئول لجستیک موافقتنامه بگیرد تا بتواند به جمع تفحصگران نور بپیوندد⛏. یکی دو روز گذشت. ⌛️
آن روز که به همراه سید به پادگان دوکوهه رفتیم علیرضا را دیدم که از شادی چشمانش برق میزد 🤩برگه موافقتنامه را جلوی سید گرفت و گفت:«آقا سید تموم شد».🥀
انگار تمام دنیا را به او داده بودند. با خوشحالی سوار ماشین 🚕شد و همراه آنان به فکه رفت او میتوانست در کمال آرامش خدمتش را بگذراند و به تهران برگردد ولی در جمع تفحصگران به جست و جوی پارههای پیکر شهدا پرداخت، تا مادران شهداء را راضی نماید.🕊🌷
راوی:همرزم شهید
#شهید_علیرضا_حیدری
#نشر_بمناسبت_سالروز_شهادت
#شهدای_تفحص
@sardaraneashgh