#شهیدی که
#پرچم آقارا باخون خودرنگ کرد
✍محمـدجـواد توی تبلیغـات بود
و نقـاشی می ڪشید قـرار شد
بـارگاه ملڪوتی امـام حسيـن ( ع ) رو روی دیــوار نقــاشی ڪنه.
♦️نزدیڪای غـروب ڪارمون تقریبا تمـوم شد محمدجواد در حال رنــگ ڪردن #پــرچــم_حــرم امام حسين( ع ) گفت؛
♦️حیفه این پرچم باید با #قـرمـز_خـونی_رنـگ_بشـه...
♦️هنــوز جمله اش تمـوم نشده بود
ڪه صـدای سوت خمپـاره پیچید،
♦️بعد از انفجـار دیدم ترکش خمپاره
به سر محمدجواد خـورده
و خــون ســرش دقیقا به
پــرچـم حــرم امام حسین (ع) پــاشیــده..😔
🌹طلبه شهید محمدجواد روزی طلب
@sardaraneshgh
#محافظ_سردار_سلیمانی
#شهیدے که سوخت
تاریخ تولد: ۱۳۵۸
تاریخ شهادت: ۱۳ / ۱۰ / ۱۳۹۸
محل تولد: زنجان / دفن تهران
محل شهادت: بغداد
مادرش میگوید هادی عادت داشت که من را هر وقت میدید دست یا پای مرا میبوسید☺️ و به ما خیلی احترام میگذاشت جگرم سوخت ولی خداروشکر که عاقبت بخیر شد او حدود ۱۶ سال در لباس سبز سپاه به خدمت مشغول بود سالها در تیم حفاظتی شهید سپهبد قاسم سلیمانی حضور داشت.هادی برادر شهید بود یکی از برادرش شهید جواد طارمی در عملیات خیبر بعد از ۱۵ سال پیکرش به وطن بازگشت هادی دارای دو دختر ۴ ساله و ۹ ساله به نامها ی محیا و هانیه است دخترانی که دلتنگ پدر هستند💔
روز ۱۳ دی ماه ۹۸ در حمله بالگردهای آمریکایی در فرودگاه بغداد در کنار سردار بزرگ ایران پر کشید😭😔
شهید سَرگُرد هادی طارمی
@sardaraneshgh
🔰 #شهیدی که حضرت زهرا به او قول شهادت داد 🔰
💠روایتی بسیار خواندنی🌹
🎙 راوی: #رحيم_پور_ازغدي
شاید جزو معدود افرادی بودیم
که تا آخرین دقایق شهادت شهید برونسی
در کنار ایشون بوديم
خب ایشون آدمی نبود که
فلسفه خونده باشه
عرفان خونده باشه
فقه وتفسیرو اصول..اینا باشه نبود
یه آدم عالیه خاکی ..بنا , کارگر
یک مقدار طلبگی خونده بود
حکمت بود در برونسی
معرف بود ولو تحصیلات و مدرک نبود .ولی حکمت داشت
قرآن که میخوند حقیقتامیخوند ایمان داشت
و مکاشفاتی که داشت
که سه چهارنمومنش رو همون زمان جنگ شنیدم
که قبل از
#عملیات_بدر ایشون
گفت :
اونجا که #حضرت_زهرا به من قول داده که من #شهید می شم
و تو بچه های دیگه مشهور بود
که #حاجی_برونسي
گفته :
اگه من تو این عملیات #شهید نشم
تو مسلمونی خودم شک می کنم.
#نشر_بمناسبت_سالروز_شهادت
@sardaraneashgh
✿﷽✿
هر #شہیدے ڪہ بر خاڪ مےافتد
تڪہ اے از بُغض هاے نهفتہء مولا را شڪوفا مےڪند🥀
#شہیدان بُغضهاے بَرملا شده مولا هستند ...
شب جمعه ای ویاد عزیزانی که خدایی شدند
هدیه دسته گلی ازجنس صلوات
#الّلهُمَّصَلِّعَلَیمُحَمَّدٍوَآلِمُحَمَّدٍ وَعَجِّلْفَرَجَهُمْ
@sardaraneashgh
#شهیدی که زیارت امام رضا ع دوست داشت
🔻🔻🔻🔻
گفت :مادر اجازه بده برم زیارت امام رضا(ع).
گفتم نه، تو تنها پسرمی میترسم توی راه برات اتفاقی بیافتد!
مجروح شده بود، اشتباهی بردنش مشهد. همان جا کنار امام رضا(ع) شهید شد. پیکرش را اطراف ضریح طواف دادن بعد برگشت شیراز.
#شهید فرید(اکبر)شهابی نژاد🌹
@sardaraneashgh
👈 #شهیدی که بر همه قضاوت ها خط کشید...
#شهید_بابک_نوری_هریس
😍 شهیدی که تیپ و چهره اش برتر از هنرمندان بود و این موضوع سبب شد تا
به وی لقب #زیباترین شهید مدافع حرم
را بدهند ،👌 شهیدی که علاوه بر ظاهر
بسیار زیبایی که داشت #سیرت و #باطنش هم بسیار زیبا بود و #نماز_شب را ترک نکرد، بابک روی قضاوت خیلی ها خط کشید، قضاوتی که معیار و اندازه اش #چشم آدم ها بود. 🌹
#دهه_هفتادی_ها در حماسه سوریه و دفاع از حرم بی نظیر عمل کردند و شهید زیباروی مدافع حرم نیز درس و دانشگاه و سفر به آلمان و پول و امکانات رفاهی که در اختیار داشت را رها کرد تا به عشق❤️ش که دفاع از حرم #حضرت_زینب(س) و #شهادت بود دست پیدا کند.🥰🌹
#شهید_بابک_نوری_هریس
#ولادت | ❤️1371/7/21
#شهادت | ❤️ 1396/8/27
#بشیم_مثل_شهدا
@sardaraneashgh
#شهیدی که خیلی ها نمی شناختندش ولی او از اولیاء الله بود…
یک بار با احمد آقا و بچه های مسجد عین الدوله به زیارت قم و جمکران رفتیم. در مسجد جمکران پس از اقامه نماز به سمت اتوبوس برگشتیم . ایشان هم مثل ما خیلی عادی برگشت.
راننده گفت : اگر می خواهید سوهان بخرید یا جایی بروید و …، یک ساعت وقت دارید.
ماهم راه افتادیم به سمت مغازه ها
یک دفعه دیدم احمد آقا از سمت پشت مسجد به سمت بیابان شروع به حرکت کرد !
یکی از رفقایم را صدا کردم گفتم : به نظرت احمد آقا کجا می ره ؟!
دنبالش راه افتادیم . آهسته شروع به تعقیب او کردیم ! آن زمان مثل حالا نبود . حیاط آن بسیار کوچک و تاریک بود. احمد جایی رفت که اطراف او خیلی تاریک شده بود . ماهم به دنبالش بودیم .
هیچ سر و صدایی از سمت ما نمی آمد . یک دفعه احمد اقا برگشت و گفت ؟ چرا دنبال من می آیید!؟
جا خوردیم . گفتیم :شما پشت سرت رو می بینی؟چطور متوجه شدی؟
احمد آقا گفت : کار خوبی نکردید. برگردید.
گفتیم : نمی شه ، ما با شما رفیقیم . هرجا بری ما هم میایم. در ثانی اینجا تاریک و خطرناکه ، یک وقت کسی ، حیوانی ، چیزی به شما حمله می کنه …
گفت خواهش می کنم برگردید .ما هم گفتیم : نه، تا نگی کجا می ری ما بر نمی گردیم !
دوباره اصرار کرد و ما هم جواب قبلی…
سرش را انداخت پایین . با خودم گفتم : حتما تو دلش داره مارو دعا می کنه !
بعد نگاهش را در آن تاریکی به صورت ما انداخت و گفت : طاقتش رو دارید؟ می تونید با من بیایید!؟
ما هم که از همه ی احوالات احمد آقا بی خبر بودیم گفتیم : طاقت چی رو ، مگه کجا می خوای بری؟! نفسی کشید و گفت : دارم می رم دست بوسی مولا.
باور کنید تا این حرف را زد زانو های ما شل شد . ترسیده بودیم . من بدنم لرزید.
احمد آقا این رو گفت و برگشت و به راهش ادامه داد. همین طور که از ما دور می شد گفت: اگه دوست دارید بیاید بسم الله .
نمیدانید چه حالی بود. شاید الان با خودم می گویم ای کاش می رفتی اما آن لحظه وحشت وجود ما را گرفته بود . با ترس و لرز برگشتیم .
ساعتی بعد دیدیم احمد آقا از دور به سمت اتوبوس می آید.
چهره اش برافروخته بود . با کسی حرف نزد و سرجایش نشست . از آن روز سعی کردم بیشتر مراقب اعمالم باشم.
بار دیگر شبیه این ماجرا در حرم حضرت عبدالعظیم پیش آمد.
شادی روح عارف شهید احمدعلی نیری صلوات
@khaimahShuhada
❤️ماجرای خواندنی #شهیدی که #امام_زمان(عج) او را کفن کرد💔👇
🍃یکی از شهدا همیشه ذکرش این بود:
یابن الزهرا
گشته ام از فراق تو شیدا💔
یا بیا یک نگاهی به من کن😔
یا به دستت مرا در کفن کن😭
از بس این شهید به #امام_زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف علاقه داشت❤️
🍃بعد به دوست روحانی خود وصیت کرد🍃:
اگر من #شهید شدم، دوست دارم در مجلس ختم من تو سخنرانی کنی☝️
آن روحانی می گوید:
من از مشهد که برگشتم، عکس ایشون رو دیدم که شهید شده بود🕊
🍃رفتم پیش پدرش و گفتم: این شهید چنین وصیتی کرده است، طبق وصیتش باید توی مجلس ختم او #سخنرانی کنم؟🎤
رفتم #منبر و بعد از ذکر خصوصیات شهید و عشقش به امام زمان عج، گفتم: ذکر همیشگی این شهید در #جبهه ها خطاب به مولایش امام زمان عج این بوده است:💔
یا بن الزهرا
گشته ام از فراق تو شیدا
یا بیا یک نگاهی به من کن
یا به دستت مرا در کفن کن💔
🍃تا این مطلب را گفتم، یک نفر از میان مجلس بلند شد و گفت:
من #غسال هستم، دیشب (به من گفتند یکی از شهدا فردا باید تشییع شود، و چون پشت جبهه شهید شده است باید او را غسل دهی)
🍃وقتی که میخواستم این شهید را کفن کنم، دیدم درب غسالخانه باز شد و شخص بزرگواری به داخل آمد و گفت:😔
بروید بیرون، من خودم باید این #شهید را #کفن کنم🍂.
من رفتم بیرون و وقتی برگشتم #بوی_عطر در فضا پیچیده بود. شهید هم کفن شده و آماده ی تشییع بود💔
📚منبع: کتاب روایت مقدس صفحه 100
به نقل از نگارنده کتاب میر مهر(حجه الاسلام سید مسعود پورآقایی) صفحه۱۱۷
@khaimahShuhada
🌺مقام معظم رهبری :
ما #شهید_زیاد داریم
اما شهیدی که به دست #خبیثترین
انسانهای #عالم یعنی #خود_آمریکاییها
به #شهادت برسد
چنین #شهیدی غیر از #حاجقاسم
من کس دیگری یادم نمیآید..!😭
🌷سرداردلها شهید حاج #قاسم_سلیمانی🌷
🌷یادشهدا باصلوات🌷
👇👇
#نشرمطالب_صدقه_جاریه_است
@khaimahShuhada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎞 #شهیدی که قولش ، قول بود....
روایتی از سردار شهید سید محمد عسکری
@khaimahShuhada
#شهیدی که به احترام امام زمان زنده شد!🌹
در شيراز رسم بر این بود که علماى شهر بخصوص روحانيونى که از لحاظ سنى و موقعيت اجتماعى از دیگران ممتازتر بودند مسؤوليت تلقين شهدا را برعهده مى گرفتند. حجة الاسلام و المسلمين طوبائى از روحانيون شهر که امام جماعت مسجد کوشک عباسعلى شيراز بود براى من نقل مى کرد: شب قبل که براى نماز شب برخاستم مسائلى برایم پيش آمد که دانستم فردا با امری عجيب مواجه مى شوم.
🥀🕊
وقتى وارد قبر شدم تا تلقين شهيد مورد نظر را انجام دهم، به محض ورود به قبر در چهره شهيد حالت تبسمى احساس کردم و فهميدم با صحنه اى غير طبيعى روبرو هستم. وقتى خم شدم و تلقين شهيد را آغاز کردم، به محض اینكه به اسم مبارك امام زمان(عج) رسيدم مشاهده کردم جان به بدن این شهيد مراجعت کرد، چون شهيد به احترام امام زمان(عج) سرش را خم کرد، به نحوى که سر او تا روى سينه خم شد و دوباره به حالت اوليه برگشت.
🥀🕊
در آن لحظه وقتى احساس کردم حضرت صاحب الزمان(عج) در موقع تدفين آن عزیز حضور یافته است، حالم منقلب شد و نتوانستم با مشاهده این صحنه عجيب و غيرمنتظره تلقين را ادامه دهم.
پس از اینكه حالم دگرگون شد و نتوانستم تلقين شهيد را ادامه دهم، به کسانی که بالاى قبر ایستاده بودند و متوجه حال منقلب من نبودند اشاره کردم که مرا بالا بكشند.
وقتى آنها چشمان پر از اشك و حال دگرگون مرا دیدند سراسيمه مرا از قبر بالا کشیدند و از من پرسيدند: چه شده؟ چرا تلقين شهيد را تمام نكردید؟ در جواب به آنها گفتم: اگر صحنه هایى را که من دیدم شما هم مى دیدید مثل من نمى توانستيد تلقين شهيد را ادامه دهيد، و اضافه کردم کسی دیگر برود و تلقين شهيد را بخواند و تمام کند چون من دیگر قادر به ادامه این کار نيستم.
#شهید_احمد_خادم_الحسينى
@khaimahShuhada