eitaa logo
شهید جمهور
151 دنبال‌کننده
10.5هزار عکس
5.8هزار ویدیو
52 فایل
🌹 شهید مهدی زین الدین: در زمان غیبت به کسی «منتظر» گفته می‌شود که منتظر شهادت باشد، منتظر ظهور امام زمان(عج) باشد اللّـهـمَّ‌عَـجِّـلْ‌لِـوَلِیِّـڪَ‌الفَـرَج
مشاهده در ایتا
دانلود
شهید جمهور
🌱همسرش میگفت: یک ماه قبل از آخرین ماموریتش، قرار بود به منزل پدرم برویم. وسط راه ماشین خراب شد، ما را گذاشت در اتوبوس و خودش رفت دنبال کارهای ماشین. بعد از یک هفته آمد دنبالم و به تهران رفتیم. مدام توی فکر بود و حرفی نمی زد، چایی و میوه برایش آوردم، نخورد و در سکوت به سر می برد🤔 🌱تا اینکه گفت: خانم من میترسم یک حرفی بزنم و شما به من بدبین شوید ادامه داد: این مرتبه که می خواستم به خانه بیایم. مثل همیشه می خواستم چند نفری را سوار کنم تا تنها نباشم. یک آقایی ایستاده بود. برایش چراغ زدم تا بیاید سوار شود، اما وقتی من ماشین را نگه داشتم یک خانم آمد سوار شد و اتفاقا جلو هم سوار شد و من خجالت کشیدم بگویم که عقب بشین و یا اصلا سوار نشو، من هم مدام چراغ می زدم تا کسانی دیگر را هم سوار کنم🙄 🌱آن خانم گفت: چرا اینقدر چراغ میزنی تا کسی دیگر را سوار کنی، من خودم پول همه کسانی را که می خواهی سوار کنی را میدهم من بی توجه به حرف آن خانم چراغ میزدم و تند میرفتم. تا اینکه خانم سر صحبت را باز کرد و بعد از چند دقیقه ای از من یک درخواست نامشروع داشت تازه آنجا بود که متوجه شدم آن زن با یک فکر و هدف خبیثانه ای سوار ماشین من شده است. خواستم از ماشین پیاده اش کنم، ولی پیاده نشد. تا اینکه تهدید کردم اگر پیاده نشوی به اولین پلیس راه که رسیدیم تو را تحویل می دهم تا این حرف را زدم ترسید و از ماشین پیاده شد. حس سبک شدن داشتم✨ 🌱بعد از اینکه این قضیه را برای من تعریف کرد، مدام با خودش صحبت می کرد، می گفت: اگر به گناه می افتادم جواب دوستان شهیدم را چه می دادم، جواب تو را چه می دادم، فردای قیامت چه کار می کردم. و شاید مزد شهادت به خاطر فرار از گناه بود که خداوند به حسین من داد🌸  🌹 🕊 @sardaraneashgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ به فدای «لب خشکت» که هنوز هست تشنه ی آب... 🎥لحظاتی از شهادت مدافع حرم شهید علی تمام زاده و شهید مرتضی عطایی بر بالین او... @sardaraneashgh
بسم رب الشهداء یه علاقه خاصی هم به حضرت آقا داشت ... خاص که نه ... بی نظیر ...❤️ عیدِ [سال ٩٥] سخنرانی آقا رو گوش میدادیم ... دیدم محمدامین دستاش رو صورتشه آرکم آروم گریه میکنه ... گریه ای که معلومه از روی بغضه و نمیتونه کنترلش کنه ...😔 گفتیم: چرا گریه میکنی امین⁉️ گفت: انقلاب داره چهل ساله میشه ... اونوقت هنوز ما حزب اللهیا ننشستیم دورِ هم یه گفتمان واحد درست کنیم ... که به دردِ جامعه بخوره ... تا آقا نخواد این مسائل سطحی و پیش پا افتاده رو تبیین کنه ... اینا وظیفه آقا نیست ... آقا اینقدر کار داره ... نباید جورِ کم کاری ما رو بکشه آخه ... این رهبر گناه داره ... ما قدرشو نمیدونیم ... یه جمله ای هم داشت همیشه میگفت: آخه الا حضرت آقا باید بشینه تو خونه‌اش با خیالِ راحت چایی بخوره ... تبیین شبهه ها وظیفه ماست ... چقدر آخه ما کم کاریم ...😢😔 شهید کریمیان سر مزار شهید عماد مغنیه💔 شهید مدافع حرم محمد امین کریمیان🌹 @sardaraneashgh
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌷 🍃 ❤️ گفتگوی شهید با فرزندانش از پشت بیسیم🎙 سینا سینا عباس... بسیار زیبا🌷 @sardaraneashgh
♥️ همسرم از همان اول ازدواج پیشنهاد داد، که هر وقت از من داری و نمیتوانی ابراز کنی، برایم بنویس📝خودش هم همین کار را میکرد. عادت داشت قبل از خواب همه‌ی مسائل روز را کند. خیلی وقت‌ها شب‌ها برایم مینوشت که امروز بخاطر فلان مسئله از من شدی، منو ببخش🙏 من منظوری نداشتم😔 آخرش هم یه جمله مینوشت گاهی من کاغذ را که میخواندم، میگفتم: کدام مسئله را میگی⁉️ من اصلا یادم نمیاد یعنی آن مسئله اصلا من را درگیر نکرده بود، ولی مراقب بود که نکند من دلخور شده باشم❤️ به نقل از: همسر شهید @sardaraneashgh
🌷 🍃 تو عالم رویا حضرت رسول صل الله علیه و آله و سلم رو ديده بودم . از خواب که پریدم ماجرا رو واسه مادرم تعريف كردم ايشون با چند نفر از علما تماس گرفت و خوابم اينطور تعبير شد كه بهتره با فردی از "سادات" ازدواج كنم .👌 🍃 ولی هیچ کدوم از خواستگارام "سید" نبود يه بار شب جمعه كه برنامه روايت فتح دلاوری بچه رزمنده ها رو نشون میداد از خدا خواستم تا يه رزمندۀ جانباز كه "سيد" هم باشه قسمتم شه 💍 دو ماه بعد... 🍃 "آقا سید" اومد خواستگاريم ،همون اول کار گفت: من از جبهه اومدم و هيچ چی ندارم قرآنو باز كرد و گفت: استخاره ميكنم… اگه خوب اومد که باهاتون صحبت ميكنم . اگه بد اومد كه خداحافظ شما❗️ تو جواب استخاره ،سوره محمد(ص) اومده بود 🍃 از اونجايی كه من،خواب پیغمبر (ص) رو ديده بودم و آقا سید هم تو جريان بود به فال نیک گرفت وبعد از كمی صحبت منت به سرم فاطمه بنهاد و پذیرفت... من را به کنیزی و شدم عروس مادر...🌸 🍃 واینگونه شد که اسم سيد،بر بلندای زندگيم ستاره ای درخشان شد . با فرا رسيدن دی ماه مراسم عقد ساده ای تو خونه مون برگزار شد مهريه هم سيصد و پنجاه تومان با چند گرم طلا قرار داده شد 💍 🎙راوی: همسر شهید سید مجتبی علمدار یاد شهدا با صلوات🌷 @sardaraneashgh
به خدا که وصل شوی آرامش وجودت را فرا می گيرد!💯 نه به راحتی می رنجی..👌 و نه به ‌آسانی می ‌رنجانی سهم دل‌هایی است که در تصرف خداست..🌟 @sardaraneashgh
وقتی خبردار شد حسین را گرفته اند، یک نفس خودش را رساند ژاندارمری. _ داداش اینجا چه کار می کنی؟ _ ژاندارمری یه تعداد نیرو می‌خواسته، ما رو آوردن اینجا که بریم سربازی. همه چیز زیر سر خان روستا بود. از مذهبی جماعت خوشش نمی‌آمد. دسیسه کرده بود چند تا از جوان ها را ببرند خدمت که یکی از آنها پسر بزرگ خانواده سلیمانی بود. حسین تازه ازدواج کرده بود. قاسم پچ پچی در گوش برادر بزرگش کرد و فرستادش خانه. خودش مانده بود توی صف تا به جای برادر تازه دامادش برود سربازی. دارودسته خان که حسین را دیدند، دوباره فرستادند دنبال ژاندارمری که بیایند او را بگیرند. آن موقع کرمان صد سرباز می خواست؛ دوباره همه را به به صف کردند. حسین ایستاده بود جلوی برادرش قاسم. اسامی صد نفر را خواندند که به برند کرمان، بقیه جوان ها هم معاف زیر پرچم شدند. قاسم خوش شانس بود که معاف شد؛ اما دوباره رفت پیش حسین. _ داداش فرار کن برو من به جات هستم. قاسم، آخر هم به اسم حسین رفت خدمت سربازی. 🎙 راوی: سرهنگ خلیلی، فرمانده اسبق ناحیه سپاه بم 📚 منبع: سلیمانی عزیز، انتشارات حماسه یاران، ص 13 🔷️ کتاب 🔷️ خاطراتی جذاب و خواندنی از زندگی و رزم سردار شهید حاج قاسم سلیمانی + متن کامل 🔶️ رقعی | 256 صفحه 🔶️ @sardaraneashgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سردار دلها چقدر دلتنگ ان خنده هایت هستم دستمان رابگیر، خیلی نیاز نگاهت هستم هدیه کنیم صلواتی نثار ارواح مطهر شان وَعَجِّلْ‌فَرَجَهُمْ @sardaraneashgh
⁦▫️⁩شهید مدافع حرم، نوید صفری: « ...آه که تمام حسرتم این است که چقدر دیر فهمیدم زیارت عاشورا چیست...» ⁦▫️⁩به توصیۀ خواندنی این شهید بزرگوار درباره زیارت عاشورا عمل کنید و یقین داشته باشید او به قولی که داده عمل خواهد کرد. ⁦▫️⁩پاسدار ، شهادت ۱۸ آبان ۹۶، دیرالزور سوریه ⁦⁦ @sardaraneashgh