eitaa logo
شهید گمنام🇵🇸
9.8هزار دنبال‌کننده
11.5هزار عکس
5.7هزار ویدیو
94 فایل
ادمین ثبت خاطرات @Mahdis1234 کانال دوم ما مسیر بهشت https://eitaa.com/joinchat/3022192798C43e1b256ae تبلیغات شما پذیرفته میشود https://eitaa.com/joinchat/4173332642Cacf0e5f1fb
مشاهده در ایتا
دانلود
پدر سلام از آسمان چه خبر میهمانی خدا تمام نشد که برگردی زمستان جدایی، تمامی ندارد دلم تنگ شده برای دستان مردانه ات برای بغل کردنت برای شانه هایت که چون کوه استوار است مراببخش که نمی‌توانم دستانت رابگیرم دست را به رسم ادب بر دیده بگذارم مرا ببخش که بزرگ شده ام مراببخش که دارم آرام آرام همسن تو میشوم پدرم آغوش تو امن ترین جای جهان بود که تجربه دوباره اش آرزو شد دلم تنگ شده برایت اما نمی‌شود برایت بگویم از این دلتنگی دلتنگی را نشانت می‌دهم بااین نوشته ها جایی میگذارمشان که شاید روزی بخوانی وکاش بدانکه مخاطب من توبوده ای تویی که اگر اجازه داشتم نشانت میدادم به همه ومیگفتم آوانگاه کنید تمامدنیای من است😭 خدا لعنت کند ال سعود را که در این سن کم مارا یتیم کرد ✨✨✨✨✨✨✨✨ شهید دانش از قاریان برتر وبین المللی کشور بود که درمهرماه سال ۹۴ درفاجعه منا بشهادت رسید از این شهید بزرگوار دورکند دختر بیاد گار مانده است 🌹🌹🌹🌹 جهت تعجیل در فرج امام زمان وهدیه به ارواح مطهر شهدا صلوات🌺
┅═✼🍃🌷🍃✼═┅ یکی از صفات بارز آقا ابراهیم
‏بنویسیددرتاریخ‌ماغمِ حاج‌قاسم برایمان‌تمام‌نشدنی‌است(: ❤️ 🍃┅🦋🍃┅─╮ @shahidma ╰─┅🍃🦋🍃
💌 🌹سردار شهید حسن باقری: تا زمانی که ظلم هست مبارزه هم هست، بی‌تعارف بگویم؛ نیرویی که نمازش را اول وقت نخواند، خوب هم نمیتواند بجنگد. 🍃┅🦋🍃┅─╮ @shahidma ╰─┅🍃🦋🍃
🔺سردار قاآنی: با کوچک‌ترین حرکت ‌دندان‌تان ‌را خرد می‌کنیم‌ فرمانده‌‌ نیروی قدس خطاب به آمریکا: 🔹به آمریکاییان می‌گوییم هنوز از جغرافیای اطراف ما وقت دارید که با ذلت بیرون بروید و گرنه از تمام این جغرافیا بدتر از افغانستان اخراج می‌شوید. 🔹سال‌های سال آمریکا حرف از تحریم روی میز و زیر میز می‌زند اما توان و ظرفیت نرم‌افزاری و سخت‌افزاری و اقتدار و عزت این ملت به حدی رسیده که می‌دانند اگر کوچکترین حرکتی کنید دندان‌های شما در دهانتان خورد می‌شود. 🔹دورانی که هر کاری می‌خواستید انجام می‌دادید گذشت. 🍃┅🦋🍃┅─╮ @shahidma ╰─┅🍃🦋🍃
لا اضحک ساعتهاي 1 و 2 نيمه شب بود🕑 که در ميان همهمه و شليک توپ و تانک و مسلسل و آرپيچي💥💣 و غرش هواپيماهاي دشمن✈️ در عمليات بزرگ کربلاي 5 ، فرمانده تخريب بعد ازچندين بار صدا زدن اسم من ، بالاخره پيدايم کرد و گفت : حميد هرچه سريعتر اين اسرا را به عقب ببر و تحويل کمپ اسرا بده . سريع آماده شدم. سي و دو نفر اسير عراقي که بيشترشان مجروح بودند ، سوار بر پشت دو دستگاه خودروي تويوتا شدند 🚍و من با يک قبضه کلاش تاشو با نشستن بر پنجره خودرو دستور حرکت خودروها را به سمت کمپ اسرا صادر کردم ! مسافتي طي نکرده بودم که متوجه شدم چند اسير عراقي به من نگريسته و اسمم را صدا زده و با هم ميخندند. اول تعجب کردم که اينها اسم مرا از کجا ميدانند .🤔 زود به خاطر آوردم صدا زدن هاي فرمانده مان را که به دنبال من ميگشت و عراقيها نيز ياد گرفته بودند . من با 18 سال سني که داشتم از لحاظ سن و هيکل از همه آنها کوچکتر بودم.👦🏻 بگي نگي کمي ترس برم داشت . گفتم نکند در اين نيمه شب ، اسرا با هم يکي شوند ومن و راننده بي سلاح را بکشند و فرار کنند. بدنبال واژه اي گشتم که به زبان عربي به معناي نخنديد يا ساکت باشيد ، بدهد . کلمه « ضحک » به خاطرم آمد که به معناي خنده بود. با خودم گفتم : خوب ! اگربه عربي بگويم نخنديد ، آنها مي ترسند و ساکت مي شوند . لذا با تحکم و بلند داد زدم😠 لا اضحک. با گفتن اين حرف علاوه بر چند نفري که مي خنديدند ، بقيه هم که ساکت بودند شروع به خنده کردند . 😂چند بار ديگر لا اضحک را تکرارکردم ولي توفيري نکرد. سکوت کردم و خودم نيز همصدا با آنها شروع به خنده کردم. چند کيلومتري که طي کرديم به کمپ اسراي عراقي رسيديم و بعد از تحويل دادن 32 اسير به مسئولين کمپ ، دوباره با همان خودروها به خط مقدم برگشتيم . در خط مقدم به داخل سنگرمان که بچه هاي تخريب حضور داشتند رفتم و بعد از چاق سلامتي قضيه را برايشان تعريف کردم. بعد از تعريف ماجرا ، دو سه نفر از برادران همسنگر که دانشجويان دانشگاه امام صادق (ع) بودند و به زبان عربي نيز تسلط داشتند ، شروع به خنده کردند😂 و گفتند فلاني مي داني به آنها چه مي گفتي که آنها بيشتر مي خنديدند! تو به عربي به آنها مي گفتي « لا اضحک » که معني آن مي شود « من نميخندم»😐 و براي اينکه به آنها بگويي نخند يا نخنديد ، بايد مي گفتي « لا تضحک » ................. آنجا بود که به راز خنده عراقيها پي بردم.😂 🍃┅🦋🍃┅─╮ @shahidma ╰─┅🍃🦋🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❤️ 💫 الســلام ای آفتاب پشت ابر 💫 الســلام ای اوج قله، کوه صبر 🌼 السلام ای فخر آدم در زمین 🌼 یادگار حضرت روح الامین با ندبه ما نیامدے؛ حرفے نیست! یڪ جمعه تو ندبه ڪن؛ ڪه ما برگردیم...💔😞 💚الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَـــ الْفَـــرَج💚 🌤 🤲🏻 🍃┅🦋🍃┅─╮ @shahidma ╰─┅🍃🦋🍃
‍ ‍ ‍ ‍ ‍ 🌹🕊 🕊🌹 🌷اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یَا اَولِیاءَ اللهِ وَ اَحِبّائَهُ ، 🌷اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یَا اَصفِیَآءَ اللهِ وَ اَوِدّآئَهُ ، 🌷اَلسَلامُ عَلَیڪُم یا اَنصَارَ دینِ اللهِ ، 🌷اَلسَلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللهِ ، 🌷اَلسَلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنینَ ، 🌷اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ العالَمینَ ، 🌷اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ اَبے مُحَمَّدٍالحَسَنِ بنِ عَلِیٍّ الوَلِیِّ النّاصِحِ، 🌷اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ اَبے عَبدِ اللهِ ، بِاَبے اَنتُم وَ اُمّے طِبتُم ، وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتے فیها دُفِنتُم ، وَفُزتُم فَوزًا عَظیمًا ،فَےا لَیتَنے ڪُنتُ مَعَڪُم. فَاَفُوزَمَعَڪُم ✋ 💚نثار ارواح طیبه شهدا برای سلامتی و تعجیل در ظهور مولا 💚 🍃┅🦋🍃┅─╮ @shahidma ╰─┅🍃🦋🍃
😅🌹 . . . الله اڪبر، سر نماز هم بعضی دست بردار نبودند... به محض اینڪه قامت می بستی،دستت از دنیا! ڪوتاه می شد و نه راه پس داشتی و نه راه پیش پج پج ڪردن ها شروع می شد. . مثلا می خواستند طوری حرف بزنندڪه معصیت هم نڪرده باشند واگر بعد از نماز اعتراض ڪردی بگویند ما ڪه با تو نبودیم!! . اما مگر می شد با آن تڪه ها ڪه می آمدند آدم حواسش جمع نماز باشد؟ . مثلا یڪی می گفت :_ واقعاڪه می گویند نماز معراج مومن است این نماز ها را می گویند نه نماز من و تو را . . دیگری پی حرفش را می گرفت ڪه :من حاضرم هر چی عملیات رفتم بدهم دو رڪعت نماز او را بگیــرم ... . و سومی می گفت : مگر می دهد پسر؟ و از قماش این حرف ها ... اگر تبسمی گوشه لبمان می نشست بنا می ڪردند به تفسیر ڪردن:ببین !ببین ملائڪه دارند غلغلڪش می دهند. . و این جا بود ڪه دیگر نمی توانستیم جلوی خودمان را بگیریم و لبخند به خنده تبدیل می شد... . خصوصا آن جا ڪه می گفتند :مگر ملائکه نامحرم نیستند؟😂 و خودشان جواب می دادند:خوب با دستڪش غلغلڪ می دهند... 😂😂😂 📚برگرفته از :فرهنگ جبهه 🍃┅🦋🍃┅─╮ @shahidma ╰─┅🍃🦋🍃
❤️ 💫 الســلام ای آفتاب پشت ابر 💫 الســلام ای اوج قله، کوه صبر 🌼 السلام ای فخر آدم در زمین 🌼 یادگار حضرت روح الامین با ندبه ما نیامدے؛ حرفے نیست! یڪ جمعه تو ندبه ڪن؛ ڪه ما برگردیم...💔😞 💚الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَـــ الْفَـــرَج💚 🌤 🤲🏻 🍃┅🦋🍃┅─╮ @shahidma ╰─┅🍃🦋🍃
خیلی دوست داشت دخترش💞 را ببیند ولی عشقش❤️ به اهل بیت بیشتر بود... در تماس اخر گفت : سپردم تان به خانم (س). 💔😔 🌸 🌷 🦋الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ 🍃┅🦋🍃┅─╮ @shahidma ╰─┅🍃🦋🍃
46.71M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
کلیپ انتظاریار...............یه بغض قدیمی رو حس می‌کنم که از آرزوی حضورت پُره می‌خواد پَر بگیره دل عاشقم ولی بی‌تو دائم زمین می‌خوره یه دیوار شده بین ما فاصله که من با غرورم اونو ساختم می‌دونم که از مرز این فاصله اگه رد نشم عمرمو باختم دل کوچه‌ها خیلی تنگه برات امید زمین! سخته این انتظار… بگو چندتا مرد میدون کمه؟ از اون سیصد و سیزده‌تا سوار بیا! نور چشم‌های دنیا بیا! بیا! ای مسیحای دل‌ها بیا! هوای دل‌ها بی‌تو بارونیه بیا ای دل‌آرام زهرا بیا تو که نیستی حال ما خوب نیست بیا تا کنار تو آروم بشیم عجیبه که بی‌تو هنوز زنده‌ایم عجیبه که بی‌تو نفس می‌کشیم...! 🍃┅🦋🍃┅─╮ @shahidma ╰─┅🍃🦋🍃
حضرت امام خمینی رحمت الله علیه که به رحمت خدا رفتن، من خیلی دلم می خواست که برای تشییع پیکر مطهرشون به بهشت‌زهرا برم اما شوهرم خیلی سخت گیر بود و اجازه نمی داد اون موقع حتی برای رفتن به خانه مادرم که با ما چند قدمی بیشتر فاصله نداشت هم باید اجازه می گرفتم و حتی گاهی اجازه نمیداد، دیگه وقتی که دید حال من اینقدر خراب شده دلش سوخت گفت باشه برو ولی حتماً با مامانت برو، دو تا بچه های کوچیک رو هم نبر. من اون موقع چهار تا بچه داشتم دو تا از بچه هام رو بردم پیش خواهر شوهرم و گفتم که اینها رو نگه دار، من غروب میام میبرمشون خواهر شوهرم همیشه میخواست جایی بره بچه هاش رو میگذاشت پیش من، و من اولین باری بود که ازش خواهش میکردم که بچه های من رو نگه داره از من پرسید کجا میخوای بری؟ گفتم می خوام برم تشییع پیکر حضرت امام خمینی خواهر شوهرم با انقلاب خوب نبود ، اون موقعها امام رو هم دوست نداشت البته الان اینطوری نیست خیلی خانم خوب و مومنی هست، و نظرش هم نسبت به حضرت امام و همینطور مقام معظم رهبری خیلی فرق کرده ولی اون روزها با حضرت امام خوب نبود به من گفت کجا میخوای بری یه پیرمردی که عمرش تمام شده و به رحمت خدا رفته اینکه دیگه انقدر ناراحتی نداره و که حالا تو بخوای صبح بری و غروب برگردی من خیلی بهم برخورد و ناراحت شدم و نمی تونستم که این حرفش رو بی جواب بگذارم... ...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
می خوام در مورد بسیج با شما صحبت کنم خیلی برام جالب بود که خانم های مانتویی خیلی بیشتر تحویلم می گرفتم چون اطلاعاتشون در مورد بسیج کمتر بود خانم های چادری بعضی هاشون، اطلاعاتشون از من هم بیشتر بود و من برای خانم ها توضیح می دادم که ما در پایگاه چه کارهایی انجام میدهیم. خیلی هاشون خیلی خوششون میومد، آدرس پایگاه بسیج رو میگرفتند و فردای آن روز من منتظر می شدم ببینم میان یا نه خیلی هاشون میومدن پایگاه. الان بابت آن روزها غبطه می خورم چون مشکلات زندگی دیگه اجازه این کار رو به من نمیده، اما از خدا واقعاً می خواهم که دوباره این توفیق را به من بده که این فعالیت ها را داشته باشم، این هم یه خاطره‌ای از من بود امیدوارم که از خواندنش لذت ببرید و بیاییم ما هم همتی به کاربندازیم برای معرفی امام زمانمون، دینمون و ارزش‌های دینی مون، حتی معرفی شهیدانمون تلاش بخونید، و ایدهای جدید ارائه بدیم الان من توی این کانال با خیلی از شهدا آشنا شدم، از جمله اون دو برادر شهیدی عزیز کردستانی که در پرورشگاه بزرگ شدن و هیچ کسی رو ندارن که بره سر مزارشون، تصمیم گرفتم در اولین فرصت برم، زیارتشون کنم❤️
✨﷽✨ 🌸 ● من خانه مادرم بودم که محمد زنگ زده بود منزل همسایه ؛ مادرم البته نمی دانست من هم انجا هستم. وقتی همسایه مان مادرم را صدا زد و من را دید گفت: چه خوب اینجایی شوهرت زنگ زده با مادرم دویدیم. وقتی گوشی را گرفتم محمد با خوشحالی و تعجب گفت: تویی؟! چه خوب شد هستی و باهات حرف زدم. رفتی دکتر؟ گفتم: آره. هنوز از بچه دار شدنمان مطمئن نبودیم. ●گفت: مبارکت باشه! گفتم: چرا مبارک من؟ گفت: چون من نمی بینمش، خودت باید بزرگش کنی. گفتم: این جای دلداری دادنته؟ عوض این که یک خانم باردار رو دلداری بدی این طوری می زنی توی ذوقم؟ گفت: ناراحت نشو این واقعیته. منم گفتم: هر چی خدا بخواد. گفت: خدا همینو می خواد. تو هم بی قراری نکن. این تلفن آخرین صحبت ما با هم بود و فردایش در طلاییه شهید شد. ✍به روایت همسربزرگوارشهید 📎فرماندهٔ گردان سلمان لشگر ۲۷محمدرسول‌الله (ص) 🌷 ●ولادت : ۱۳۴۳/۱/۱ شهریار ، تهران ●شهادت : ۱۳۶۲/۱۲/۱۱ طلائیه ، عملیات خیبر 🌺رفاقت با شهدا تا قیامت 🌺 🕊یاد شهدا با ذکر صلوات 🕊 🍃┅🦋🍃┅─╮ @shahidma ╰─┅🍃🦋🍃
کربلا میخام اباالفضل - 🕌 @emam_hosen ♥️.mp3
3.37M
کربلا می خوام ابالفضل 🌺رفاقت با شهدا تا قیامت 🌺 🕊یاد شهدا با ذکر صلوات 🕊 🍃┅🦋🍃┅─╮ @shahidma ╰─┅🍃🦋🍃
ضربان حرم - کربلایی سید رضا نریمانی.mp3
10.01M
ساعت به وقت دلتنگی 🌹 |ضربان حرم 🌹 ما ملت امام حُسینیم... حٰاج قٰاسِم🌹 🌺 رفاقت با شهدا تا قیامت 🌺 🕊 یاد شهدا با ذکر صلوات 🕊 🍃┅🦋🍃┅─╮ @shahidma ╰─┅🍃🦋🍃
😅🌹 . . . الله اڪبر، سر نماز هم بعضی دست بردار نبودند... به محض اینڪه قامت می بستی،دستت از دنیا! ڪوتاه می شد و نه راه پس داشتی و نه راه پیش پج پج ڪردن ها شروع می شد. . مثلا می خواستند طوری حرف بزنندڪه معصیت هم نڪرده باشند واگر بعد از نماز اعتراض ڪردی بگویند ما ڪه با تو نبودیم!! . اما مگر می شد با آن تڪه ها ڪه می آمدند آدم حواسش جمع نماز باشد؟ . مثلا یڪی می گفت :_ واقعاڪه می گویند نماز معراج مومن است این نماز ها را می گویند نه نماز من و تو را . . دیگری پی حرفش را می گرفت ڪه :من حاضرم هر چی عملیات رفتم بدهم دو رڪعت نماز او را بگیــرم ... . و سومی می گفت : مگر می دهد پسر؟ و از قماش این حرف ها ... اگر تبسمی گوشه لبمان می نشست بنا می ڪردند به تفسیر ڪردن:ببین !ببین ملائڪه دارند غلغلڪش می دهند. . و این جا بود ڪه دیگر نمی توانستیم جلوی خودمان را بگیریم و لبخند به خنده تبدیل می شد... . خصوصا آن جا ڪه می گفتند :مگر ملائکه نامحرم نیستند؟😂 و خودشان جواب می دادند:خوب با دستڪش غلغلڪ می دهند... 😂😂😂 📚برگرفته از :فرهنگ جبهه 🍃┅🦋🍃┅─╮ @shahidma ╰─┅🍃🦋🍃
فلاش سجاد رو گرفتم ... وقتی که بازش کردم دیونه شدم ... هر چی مداحی داشت درباره شهادت و ... بود چی میگفت به خدا ؟؟؟ چیکار میکرد این پسر ... چه راحت حضرت زینب خریدش ... یه شب یه رفیقاش خوابش رو دید و ازش پرسید از بین ۱۳۰ نفر آدم فقط ۶ نفرتون شهید شدید ... جریان چیه ؟؟؟ گفت یه امتحانی بود که فقط ما چند نفر توش سربلند بیرون اومدیم ... 🦋الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ 🌹 🍃┅🦋🍃┅─╮ @shahidma ╰─┅🍃🦋🍃
💠🔸💠🔸💠🔸💠🔸💠🔸💠 تنـبیـه . ....نگهبانی شب در آن شرایط بسیار حیاتی بود. یک شب که نگهبان‌ها پستشون رو بدون اجازه ترک کرده بودند؛ به دستورِ محمود باید وسط محوطه سینه‌خیز می‌رفتند و غَلت می‌زدند تا تنبیهی اساسی بشن و حساب کار دستشون بیاد. تنبیهِ نگهبان‌ها که شروع شد، یه مرتبه دیدیم محمود هم لباسش را درآورد و همراه آن‌ها شروع کرد به سینه خیز رفتن. محمود که نگاه‌های متعجب ما را دیده بود، گفت: «یه لحظه احساس کردم که از روی هوای نفس می‌خوام اینا رو تنبیه کنم؛ به همین خاطر کاری کردم که غرور، بر من پیروز نشه». 📗مجموعه رسم خوبان، کتــاب مقصود تویی، ص 46-45 🦋الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ 🍃┅🦋🍃┅─╮ @shahidma ╰─┅🍃🦋🍃