💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸
﷽یاد خاطرات عاشقان خدا ﷽
به مناسبت سالروز تولد شهید محمدرضا تورجی زاده💐
🍃ای شهید...
در خاکریز های #جبهه، خدا را شناختی، برایش مناجات کردی، ناله سردادی و #عاشق شدی. هنوز سوز صدا و مداحی هایت در گوش همرزمانت به یادگار مانده است. برایمان #کمیل بخوان. مدتی است محرومیم از دعای پنجشنبه شب های مسجد😔
🍃با سوز دلت #ظلمت_نفسی بخوان، مدتی است خودمان را گم کرده ایم. نادما منکسرا را برایمان #گریه کن که شاید از این خواب ناز غفلت بیدار شویم.
🍃هرکس از توحرفی زد از عشقت به حضرت مادر گفت. روضه #حضرت_زهرا بخوان. برایمان از #در_سوخته بگو شاید از آتشی که برای خودمان ساخته ایم خلاصی یابیم. بگو چه گذشت بین در و دیوار، شاید دلمان لرزید و اشکمان جاری شد. از میخ در هم بگو. شاید در #توبه به رویمان باز شد😭
🍃از وصیت مادر به دختر و #پیراهن_کهنه بگو، شاید کبوتر دلمان پرکشید سوی #گودال. اما از بازوی کبود نگو، میدانی که ختم می شود به گریه های علی. صبرِ چاه را نداریم که در مقابل دل داغدار و اشک های #علی تاب بیاریم..
🍃نمی دانم در جبهه، چگونه عاشق شدید که شهادتتان همچون اهل بیت بود، یکی بی سر، یکی با دست های قلم شده، یکی #اربا_اربا و یکی با پهلوی شکسته و #بازوی_کبود همچون خودت😞
🍃 در سنگرِ مناجاتت، روضه ی مادر را میخواندی که خمپاره، بازویت را کبود کرد و پهلویت را شکافت و تو بازهم به #مادر اقتدا کردی.
🍃این #عشق پایان ندارد....
سنگ مزارت و ذکر یا زهرایی که روی آن حک شده، نشانه ای است برای هر #زائر که دلش گره بخورد به حضرت مادر. فاتحه ای برای تو بخواند و حاجت بگیرد. راستی شنیده ام جوانان به واسطه تو #خوشبخت می شوند. شاید هم اولین قدم برای #عاقبت_بخیری، خوشبختی است. سفارشمان را به مادر پهلو شکسته بکن❤️
♡تولدت مبارک فرمانده♡
🌺به مناسب سالروز #تولد #شهید_محمدرضا_تورجی_زاده
✍️نویسنده : #طاهره_بنائی_منتظر
📅تاریخ تولد : ۲۳ تیر ۱۳۴۳
🎂🎂🎂🎂💐🌷💐🌸🌺🪷🌼🌻🌻🎂🎂🎂🎂🍬🍬🍬
📅تاریخ شهادت : ۵ اردیبهشت ۱۳۶۶. بانه
🥀مزار : اصفهان
#نشرمطالب_صدقه_جاریه_است
🍃┅🦋🍃┅─╮
@shahidma
╰─┅🍃🦋🍃
🍃می گویند خدا #مادر را آفرید که گوشه ای از وجود خودش بر روی زمین باشد تا وقتی بنده ای را به زمین و اهلش هدیه کرد، او را به رسم امانت به آغوش مادر بسپارد.اصلا #عشق واقعی همان محبت عزلت نشین دل مادرهاست.
🍃مسعود عسگری درآغوش پر مهر مادری بزرگ شد که آرزوهای بسیاری برای پسرش داشت.دوست داشت او را در لباس #دامادی ببیند و هروقت برق چشمانش خبر از آرزویش داشت، مسعود می گفت: "هروقت زمانش رسید خودم می گویم."
🍃مادر در #انتظار ندایی از دل پسر برای دیدن دامادی اش و پسرش در انتظار ندایی از اهل #آسمان برای رسیدن به #شهادت .
🍃مقدمات را فراهم کرد و راهی سوریه شد. بی قراری مادرش شروع و هر بار با برگشتنش قرار به دل بی قرار برمی گشت. در هر وداع او را امیدوار می کرد به دیدن دوباره اش اما آخرین بار گفت منتظرش نباشد. دل مادر کاسه آبی شد که از چشمانش ریخت و #بدرقه راه پسرش شد.
🍃 قلب #منتظر مادر در تلاطم دریای نگرانی بی تاب و مسعود قدم به قدم به شهادت نزدیک تر شد. بدن مسعود با برخورد توپ تکه تکه شد. آنطرف حس مادری کار دست مادرش داد و #دل اوهم تکه تکه ترک خورد و شکست.چشم پسر فدا شد و #چشم مادر به در خشک شد.دستش قطع شد و مادر دست شست از برگشتنش.پاهای مسعود قطع شد و زانوان مادر لرزید..
🍃خدا امانتی اش را پس گرفت و صبر را به دل داغدار مادر عطا کرد.خبر شهادت را که شنید محکم ایستاد. در مراسم #وداع با دیدن بدن #اربا_اربا فرزندش به یاد جوان #امام_حسین اشک ریخت و با دیدن دست جدا شده مسعود به یاد #علمدار کربلا ناله زد.
🍃آرزوی دامادی اش بر دل ماند .اما داغ سنگین نشسته بر قلب مادر به بهای عاقبت بخیری فرزندش آرام شد.......
🍃به مناسبت سالروز شهادت #شهید_مسعود_عسگری
🔷تاریخ تولد: ۸ شهریور ۱۳۶۹
🔷تاریخ شهادت: ۲۱ آبان ۱۳۹۴
🔷محل شهادت: حلب_سوریه
🔷مزار شهید: بهشت زهرا
🍃می گویند خدا #مادر را آفرید که گوشه ای از وجود خودش بر روی زمین باشد تا وقتی بنده ای را به زمین و اهلش هدیه کرد، او را به رسم امانت به آغوش مادر بسپارد.اصلا #عشق واقعی همان محبت عزلت نشین دل مادرهاست.
🍃مسعود عسگری درآغوش پر مهر مادری بزرگ شد که آرزوهای بسیاری برای پسرش داشت.دوست داشت او را در لباس #دامادی ببیند و هروقت برق چشمانش خبر از آرزویش داشت، مسعود می گفت: "هروقت زمانش رسید خودم می گویم."
🍃مادر در #انتظار ندایی از دل پسر برای دیدن دامادی اش و پسرش در انتظار ندایی از اهل #آسمان برای رسیدن به #شهادت .
🍃مقدمات را فراهم کرد و راهی سوریه شد. بی قراری مادرش شروع و هر بار با برگشتنش قرار به دل بی قرار برمی گشت. در هر وداع او را امیدوار می کرد به دیدن دوباره اش اما آخرین بار گفت منتظرش نباشد. دل مادر کاسه آبی شد که از چشمانش ریخت و #بدرقه راه پسرش شد.
🍃 قلب #منتظر مادر در تلاطم دریای نگرانی بی تاب و مسعود قدم به قدم به شهادت نزدیک تر شد. بدن مسعود با برخورد توپ تکه تکه شد. آنطرف حس مادری کار دست مادرش داد و #دل اوهم تکه تکه ترک خورد و شکست.چشم پسر فدا شد و #چشم مادر به در خشک شد.دستش قطع شد و مادر دست شست از برگشتنش.پاهای مسعود قطع شد و زانوان مادر لرزید..
🍃خدا امانتی اش را پس گرفت و صبر را به دل داغدار مادر عطا کرد.خبر شهادت را که شنید محکم ایستاد. در مراسم #وداع با دیدن بدن #اربا_اربا فرزندش به یاد جوان #امام_حسین اشک ریخت و با دیدن دست جدا شده مسعود به یاد #علمدار کربلا ناله زد.
🍃آرزوی دامادی اش بر دل ماند .اما داغ سنگین نشسته بر قلب مادر به بهای عاقبت بخیری فرزندش آرام شد.......
🍃به مناسبت سالروز شهادت #شهید_مسعود_عسگری
🔷تاریخ تولد: ۸ شهریور ۱۳۶۹
🔷تاریخ شهادت: ۲۱ آبان ۱۳۹۴
🔷محل شهادت: حلب_سوریه
🔷مزار شهید: بهشت زهرا
🍃اسماعیل، ابراهیم وار برخواست و #رسول درونش اسماعیل خویش را قربانی کرد تا به #قرب الله ی جانش برسد...
🍃از همان اوایل بهار زندگانی، تمامِ آنچه را به #دنیا وابسته بود در قربانگاه الهی ذبح کرد دست و دلش را از دنیا شست سر بر سودای #عشق نهاد و راهی دفاع از #حریم_آل_الله شد.
🍃میگفت در مرحله اول باید بجنگیم نه اینکه #شهید شویم. باید دفاع کنیم. هرچند شهادت از همه چیز بهتر است، اگر قرار است بمیریم، خدا مرگمان را در #شهادت قرار بدهد.
🍃 اسماعیل بی هیچ #ترسی رفت و از سیم خاردارهای دنیا عبور کرد تا در سیم خار دار #نفس اسیر نشود...
🍃۲۹ برگ از دفتر آبان ۹۸ میگذشت، #اسماعیل
هوای #حسین را داشت گویی میدانست چند لحظه ای بعد به استقبالش خواهد آمد... روضه را که گوش داد لباس خاکی اش را به تن کرد، چند لحظه بعد در حالی که به مقرشان میرفتند، یک لحظه زمین و آسمان آتش شد، #موشک زده بودند. اسماعیل دست و پایش بر اثر اصابت موشک قطع شده بود هنوز قلبش #ضربان داشت تا اینکه داعش بالای سر اسماعیل میرسد پیکرش را #ارباً_اربا میکنند. #مروارید جانش را درمیآورند، چاقو می زنند و نگاه قلبش را برای همیشه خاموش می کنند.
🍃اما این حرامی های #داعش دست بر دار نبودند، به #لباس و پلاکش هم رحم نمیکنند آنها را هم میبرند و این گونه میشود که اسماعیل، همچون مولایش حسین دعوت حق را #لبیک می گوید...
🌷به مناسبت سالروز #شهادت
#شهید #اسماعیل_غلامی_یاراحمدی
🔷تاریخ تولد : ۱۲ دی ۱۳۵۲
🔷تاریخ شهادت : ۲۹ آبان ۱۳۹۸
🔷مزار شهید : لرستان، خرم آباد، آرامستان صالحین
🔷محل شهادت : سوریه
🍃اسماعیل، ابراهیم وار برخواست و #رسول درونش اسماعیل خویش را قربانی کرد تا به #قرب الله ی جانش برسد...
🍃از همان اوایل بهار زندگانی، تمامِ آنچه را به #دنیا وابسته بود در قربانگاه الهی ذبح کرد دست و دلش را از دنیا شست سر بر سودای #عشق نهاد و راهی دفاع از #حریم_آل_الله شد.
🍃میگفت در مرحله اول باید بجنگیم نه اینکه #شهید شویم. باید دفاع کنیم. هرچند شهادت از همه چیز بهتر است، اگر قرار است بمیریم، خدا مرگمان را در #شهادت قرار بدهد.
🍃 اسماعیل بی هیچ #ترسی رفت و از سیم خاردارهای دنیا عبور کرد تا در سیم خار دار #نفس اسیر نشود...
🍃۲۹ برگ از دفتر آبان ۹۸ میگذشت، #اسماعیل
هوای #حسین را داشت گویی میدانست چند لحظه ای بعد به استقبالش خواهد آمد... روضه را که گوش داد لباس خاکی اش را به تن کرد، چند لحظه بعد در حالی که به مقرشان میرفتند، یک لحظه زمین و آسمان آتش شد، #موشک زده بودند. اسماعیل دست و پایش بر اثر اصابت موشک قطع شده بود هنوز قلبش #ضربان داشت تا اینکه داعش بالای سر اسماعیل میرسد پیکرش را #ارباً_اربا میکنند. #مروارید جانش را درمیآورند، چاقو می زنند و نگاه قلبش را برای همیشه خاموش می کنند.
🍃اما این حرامی های #داعش دست بر دار نبودند، به #لباس و پلاکش هم رحم نمیکنند آنها را هم میبرند و این گونه میشود که اسماعیل، همچون مولایش حسین دعوت حق را #لبیک می گوید...
🌷به مناسبت سالروز #شهادت
#شهید #اسماعیل_غلامی_یاراحمدی
🔷تاریخ تولد : ۱۲ دی ۱۳۵۲
🔷تاریخ شهادت : ۲۹ آبان ۱۳۹۸
🔷مزار شهید : لرستان، خرم آباد، آرامستان صالحین
🔷محل شهادت : سوریه
﷽یاد خاطرات عاشقان خدا ﷽
مگه می شه
در ایام عزاداری حضرت زهـرا بود
و یادی از منـادی زمزمهی یازهـرا
شهید محمدرضا تورجی زاده نکرد !!
ایام عاشورا تاسوعا همه میرفتند
گردان حضرت ابوالفضـل
شب عاشـورا هم ، پاتوق همه
گردان امام حسین (ع) بود ...
امّـا ... ایام #فاطمـیه ؛
جبهه یعنی گردان یازهــرا (س)
و زمزمه های شهید تورجی زاده ...
وقتی می رسیدی پای روضه اش
فقط کافی بود با این شعر شروع کنه:
برهم زنید یاران
این بزم بی صفا را
مجلس صفا ندارد بی یار
با صدای گریهی بچه ها
صدای شهید تورجی زاده
دیگه شنیده نمی شدنمی دانم در جبهه، چگونه عاشق شدید😭😭 که شهادتتان همچون اهل بیت بودیکیبی سر😭😭💔 یکی #اربا_اربا و یکی با پهلوی شکسته و #بازوی_کبود همچون خودت😞
🍃هرکس از توحرفی زد از عشقت به حضرت مادر گفت. روضه #حضرت_زهرا بخوان. برایمان 😭😭 شاید دلمان لرزید از میخ در هم بگو😭😭
😔😔😭😭😭؛ مداح دل سوخته حضرت الزهرا س
#شهید_محمدرضا_تورجی_زاده
#ارادت_به_حضرت_زهرا😔😔😔
🌸 محمد ارادت خاصی به حضرت زهرا (س) داشت😭😭😔😔😔
التماس دعا داداش محمد ان شالله امشب بنده حقیر اعضای کانال و گروه خادمین شهدا را شفاعت کنی پیش مادرمون حضرت زهرا 😔🙏
🦋🦋
هنوز هم #پهلـــــوان هایی هستند که مرام و معرفتشان زمینه ای شد برای #قهـــــرمان ِ زمان شدنشان.
آن ها که معتقدند کار خیر را خوب است #خدا ببیند .همان هایی که ثابت کردند اگر برای خــدا باشی، خریدارت می شود.
مثل #جـــــوانی که اقتدا به #علی_اکبر_حسـین(ع) کرد و برای دفاع از #حریم_آل_الله راهی شد.
مدافـــــعی که به سبب دعای خیر مادرش ، #محـــــافظ_ســـــردار_دل ها شد..همان ســـــرداری که نامش بر سردرِ دلـها خودنمایی می کند و داغ شهادتــش ، داغترین خبر #رسانه های جهان است.
خوش به حالت، دوشادوش فرمانده راهی بزم #عشـــــق شدی.
پاداش راهی که انتخاب کردی، مُهر شهـــــادتی بود که بر شناسنامه ات زده شد
چقدر خاطر #اربـاب را می خواستی که #شب_جمعه مانند پسرش #اربا_اربا و همچون مادرش بال و پر سوختـه در آغوشش آرام گرفتی.
مشتاق #زیارت بودی اماچه کسی می دانست روی دست هزاران عاشــق ، دوراهی #بین_الحرمین نصیبت می شود و پس از آن به زیارت #شش_گوشه و #علمدار می روی.
به کشورت برگشتی و #امـام_رضـا میزبانت شد
منتظـــرِ خوبی بودی که با بغــضِ #نائـــــب_امـــــام_زمـــــان #نماز بر پیکر مطهرت خوانده شد و پس از آن در #حرم_حضرت_عبدالعظیم (ع)آرام گرفتی.
چه زیبا #عاقــبت-بخـیر شدی .شاید هم از دعای پـــدری بود که این روزها #طعنه عده ای کوردل دلــش را به درد آورده است.
راستی عجب #صبری دارد تازه #عروسـت که باقی روزهای زندگی اش را به یادِ دوماه با توبودن ،با #اشک_چشـم و آه دل باید سپری کند.
🌸 به مناسبت تولد #شهید #وحید_زمانی_نیا
📅تاریخ تولد: ۱۳۷۱/۴/۳۰
📆تاریخ شهادت:۱۳۹۸/۱۰/۱۳
❣️محل شهادت: عراق
🥀محل دفن: شبستان حرم حضرت عبدالعظیم حسنی(ع)
#شهدادستهایمرابگیرید.
🍃🌸الّلهُمَّ صَلِّ عَلے مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم🌸
🍃صبحتون شهدایی و مملو از دلتنگی برای شهدا 💔
🦋🦋🦋
هنوز هم #پهلـــــوان هایی هستند که مرام و معرفتشان زمینه ای شد برای #قهـــــرمان ِ زمان شدنشان.
آن ها که معتقدند کار خیر را خوب است #خدا ببیند .همان هایی که ثابت کردند اگر برای خــدا باشی، خریدارت می شود.
مثل #جـــــوانی که اقتدا به #علی_اکبر_حسـین(ع) کرد و برای دفاع از #حریم_آل_الله راهی شد.
مدافـــــعی که به سبب دعای خیر مادرش ، #محـــــافظ_ســـــردار_دل ها شد..همان ســـــرداری که نامش بر سردرِ دلـها خودنمایی می کند و داغ شهادتــش ، داغترین خبر #رسانه های جهان است.
خوش به حالت، دوشادوش فرمانده راهی بزم #عشـــــق شدی.
پاداش راهی که انتخاب کردی، مُهر شهـــــادتی بود که بر شناسنامه ات زده شد
چقدر خاطر #اربـاب را می خواستی که #شب_جمعه مانند پسرش #اربا_اربا و همچون مادرش بال و پر سوختـه در آغوشش آرام گرفتی.
مشتاق #زیارت بودی اماچه کسی می دانست روی دست هزاران عاشــق ، دوراهی #بین_الحرمین نصیبت می شود و پس از آن به زیارت #شش_گوشه و #علمدار می روی.
به کشورت برگشتی و #امـام_رضـا میزبانت شد
منتظـــرِ خوبی بودی که با بغــضِ #نائـــــب_امـــــام_زمـــــان #نماز بر پیکر مطهرت خوانده شد و پس از آن در #حرم_حضرت_عبدالعظیم (ع)آرام گرفتی.
چه زیبا #عاقــبت-بخـیر شدی .شاید هم از دعای پـــدری بود که این روزها #طعنه عده ای کوردل دلــش را به درد آورده است.
راستی عجب #صبری دارد تازه #عروسـت که باقی روزهای زندگی اش را به یادِ دوماه با توبودن ،با #اشک_چشـم و آه دل باید سپری کند.
🌸 به مناسبت تولد #شهید #وحید_زمانی_نیا
📅تاریخ تولد: ۱۳۷۱/۴/۳۰
📆تاریخ شهادت:۱۳۹۸/۱۰/۱۳
❣️محل شهادت: عراق
🥀محل دفن: شبستان حرم حضرت عبدالعظیم حسنی(ع)
#شهدادستهایمرابگیرید.
🍃
🍃اسماعیل، ابراهیم وار برخواست و #رسول درونش اسماعیل خویش را قربانی کرد تا به #قرب الله ی جانش برسد...
🍃از همان اوایل بهار زندگانی، تمامِ آنچه را به #دنیا وابسته بود در قربانگاه الهی ذبح کرد دست و دلش را از دنیا شست سر بر سودای #عشق نهاد و راهی دفاع از #حریم_آل_الله شد.
🍃میگفت در مرحله اول باید بجنگیم نه اینکه #شهید شویم. باید دفاع کنیم. هرچند شهادت از همه چیز بهتر است، اگر قرار است بمیریم، خدا مرگمان را در #شهادت قرار بدهد.
🍃 اسماعیل بی هیچ #ترسی رفت و از سیم خاردارهای دنیا عبور کرد تا در سیم خار دار #نفس اسیر نشود...
🍃۲۹ برگ از دفتر آبان ۹۸ میگذشت، #اسماعیل
هوای #حسین را داشت گویی میدانست چند لحظه ای بعد به استقبالش خواهد آمد... روضه را که گوش داد لباس خاکی اش را به تن کرد، چند لحظه بعد در حالی که به مقرشان میرفتند، یک لحظه زمین و آسمان آتش شد، #موشک زده بودند. اسماعیل دست و پایش بر اثر اصابت موشک قطع شده بود هنوز قلبش #ضربان داشت تا اینکه داعش بالای سر اسماعیل میرسد پیکرش را #ارباً_اربا میکنند. #مروارید جانش را درمیآورند، چاقو می زنند و نگاه قلبش را برای همیشه خاموش می کنند.
🍃اما این حرامی های #داعش دست بر دار نبودند، به #لباس و پلاکش هم رحم نمیکنند آنها را هم میبرند و این گونه میشود که اسماعیل، همچون مولایش حسین دعوت حق را #لبیک می گوید...
🌷به مناسبت سالروز #شهادت
#شهید #اسماعیل_غلامی_یاراحمدی
🔷تاریخ تولد : ۱۲ دی ۱۳۵۲
🔷تاریخ شهادت : ۲۹ آبان ۱۳۹۸
🔷مزار شهید : لرستان، خرم آباد، آرامستان صالحین
🔷محل شهادت : سوریه🍃🌷✨🍃🌷✨🍃🌷✨
#اللهم_عجل_لولیڪ_الفرج🌤
🍃🌷🍃🌷
@shahidma
🍃🌷🍃🌷